به کسی که وعده های دهان پرکن می دهد نباید اعتماد کرد
تبعات عدم مشارکت یا یک انتخاب بد بر دیپلماسی و اقتصاد ایران
نویسنده: رامین فخاری، دانشجوی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: انتخابات خرداد 1400 یکی از حساس ترین انتخابات ریاست جمهوری ایران در طول تاریخ 43 ساله انقلاب اسلامی است، زیرا نتیجه انتخابات می تواند مسیر سیاست خارجی و دیپلماسی و به تبع آن اقتصاد ایران را دچار دگرگونی مثبت یا منفی کند.
در ابتدا باید این مساله را مطرح کرد که اشخاصی که از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده اند دارای استانداردهای و معیار های لازم برای تامین نظر شورا از بعد داخلی بوده اند و همگی با هدف خدمت به ایران وارد صحنه سیاست شده اند، اما پیروزی بعضی از کاندیداها حتی با وجود نیت خیر آنها نیز می تواند تبعات قابل ملاحضه ای را برای ایران داشته باشد که در ادامه به آنها می پردازیم؛
بطور مثال می توان به مساله مطرح شدن هلوکاست در دوران احمدی نژاد اشاره کرد که صرف نظر از درست یا غلط بودن انکار هلوکاست مطرح کردن این مساله که در هر حال بعنوان خط قرمز جهان غرب محسوب می شود، توانست اجماع بین المللی علیه ایران ایجاد کند و تبعات جبران ناپذیری را بر سیاست و اقتصاد ایران داشته باشد که هم اکنون نیز بخشی از این تبعات مشهود است. در نتیجه مردم ایران باید از انتخاب کاندیداهایی که ممکن است بدون در نظر گرفتن تبعات احتمالی یک اظهار نظر در سطح جهانی دست به اظهار نظرهای جنجالی بزنند پرهیز کنند. این مساله را نیز می توان مطرح کرد که کاندیداهایی که محتمل است در آینده دست به اظهار نظرهای جنجالی و هزینه زا برای ایران بزنند به راحتی می توان از لابه لای سخنان خود در مناظره ها و وعده های انتخاباتی شان تشخیص داد. بدون تردید شخصی که در وعده های انتخاباتی خود غلو می کند و یارانه هایی را وعده می دهد که از توان اقتصاد امروز ایران خارج است در آینده نیز می تواند با اظهارنظر های جنجالی کل جامعه بین الملل را علیه ایران بسیج کند.
موضوع دیگر این است که کاندیداهای انتخاب شده باید حداقل اشراف در حوزه اقتصاد و اقتصاد بین الملل و سیاست بین الملل را داشته باشند. بی تردید عملکرد برخی از کاندیداها در بخش های قضایی کشور قابل ستایش و تکریم است ولی این سوال مطرح می شود که آیا شخصی که تمام عمرش در دستگاه قضا مشغول خدمت رسانی بوده و با در نظر گرفتن اینکه خدمات مفیدی هم در دستگاه قضا انجام داده است الزاما می تواند دیپلمات و اقتصاددان خوبی هم باشد و اقتصاد ایران را هدایت کند؟ آیا فردی که تمام عمر با آرای قضایی سر و کار داشته است در مواقع مورد نیاز که کشور در پیچ گردنه قرار دارد می تواند با انعطاف لازم کشور را از خطر سقوط نجات دهد؟
بی تردید سوابق دیپلماتیک و اقتصادی افراد می تواند در آینده سیاسی آنها تاثرگذار باشد. کاندیدی که بنا به ادعای برادرش در شصت و شش سالگی هنوز در خانه استیجاری ساکن است نمی تواند گزینه مناسبی برای هدایت اقتصاد و سیاست ایران در حوزه بین الملل باشد و باید بیشتر به سمت توسعه امورات خود پیش برود.
یا مثلا کاندیدی که ادعا می کند بلافاصله بعد از پیروزی اش آمریکا را تحت فشار خواهد گذاشت تا تحریم ها را لغو کند دید درستی از موقعیت اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران ندارد و به این مساله توجهی ندارد نه اقتصاد ایران و نه بودجه نظامی ایران و نه موقعیت ایران به شکلی نیست که بتواند آمریکا را تحت فشار قرار بدهد. بودجه هفتصد میلیارد دلاری نظامی سالیانه آمریکا از کل اقتصاد ایران بزرگتر است. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که آمریکا با فشار کاندید فوق به پای مذاکرات باز گردد. بدون تردید می توان این مساله را نیز مطرح کرد که کاندیدی که از هم اکنون اقدام به اظهار نظرهای جنجالی از این قبیل می کند در صورت پیروزی نیز می تواند با اظهار نظرهای مشابهی برای اقتصاد و معیشت مردم و کارگران ایرانی هزینه زایی کند.
حال در نهایت باید این مساله را مطرح کرد که وجود دولت جو بایدن در آمریکا یک فرصت طلایی برای حل منازعات بین ایران و ایالات متحده است. دولت بایدن تضادهای بسیاری با اسرائیل دارد و سیاست اعمالی دولت آمریکا در جهت مهار به چین پیش رفته است. حال روی کار آمدن یک کاندید تندرو که قادر به اظهار نظرهای جنجالی است می تواند حواس کل دنیا را از سمت چین به سمت ایران جلب کند و دوباره اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند و نتیجه ای که حاصل می شود عبارت است از تداوم وضعیت گرانی های موجود، تورم افسار گسیخته و ادامه وضعیت موجود که خرید مسکن و اتوموبیل برای بخش زیادی از مردم تبدیل به آرزو شده است. همچنین قرار گرفتن تیغه جنگ روی گلوی ایران که تبعات خطرناکی را بر اقتصاد و قیمت ارز تحمیل خواهد کرد.
گاهی اوقات اظهار نظرها و اعمال یک رئیس جمهور می تواند برای دهه ها تبعات جبران ناپذیری را برای یک کشور داشته باشد. مردم ایران یک بار این مساله را تجربه کرده اند. حال واضح است که یک انتخاب اشتباه یا عدم حضور در انتخابات به واسطه یک قهر مقطعی ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی، می تواند سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد ایران را برای دوره چند رئیس جمهور تحت تاثیر قرار بدهد و تبعات جبران ناپذیر تری را به همراه داشته باشد.
مغلطه ای که معمولا رایج است این است که اوضاع از این بدتر نمی شود. در حالی که همیشه به واسطه عدم حضور مردم امکان بدتر شدن اوضاع وجود دارد. بدون تردید دولت روحانی شکست های زیادی را در زمینه اقتصاد خورد که بخشی از آن را نیز می توان در بدشانسی روحانی در همزان شدن ریاست جمهوری اش با دوران سیاه ترامپ دید، ولی در هر حال برای حل منازعات در منطقه و با آمریکا ایران به دولتی نیازمند است که حداقل از نظر دیپلماتیک گام هایی را که دولت روحانی برداشته است ادامه بدهد و از نظر بعد داخلی به اقتصاد درون زا و تولید داخلی نیز توجه بیشتری داشته باشد.
نظر شما :