بازیگرانی که هر کدام متفاوت عمل کردند
آتش بس ره آورد ۱۱ روزه جنگ خونین
دیپلماسی ایرانی: سرانجام پس از یازده روز درگیری های شدید و حملات موشکی و راکتی حماس علیه اسرائیل و پاسخ کور و وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و برخی دیگر از نقاط متشنج در سرزمین های اشغالی و بجای ماندن ویرانی های وسیع و جان باختن قریب ۲۵۰ تن از کودکان، زنان و مردم فلسطین و نیز تعدادی از اسرائیلی ها، از بامداد جمعه سی و یکم اردیبهشت ماه گذشته درگیری یازده روزه انتفاضه گونه فلسطینی ها علیه اشغالگران، اینبار نیز همانند تمامی درگیری های قبلی با قبول آتش بس دو طرفه، جنگ متوقف شد و سران حماس و جهاد اسلامی با اعلام پیروزی در این مبارزه بی رحمانه و خونین، فلسطینی های راضی به توقف بمباران های اسرائیل، به خیابان های غزه ریختند و به جشن و پایکوبی پرداختند.
آنچه مسلم و قطعی است در جریان درگیری های یازده روزه، حماس با در اختیار داشتن موشک ها و راکت هایی که توانایی جدید حملاتی و عملیاتی این گروه علیه اسرائیل را به مراتب فراتر از ادوار گذشته درگیری های نظامی با اسرائیل نشان داد، و در نتیجه ترس و هراس بسیاری را در داخل سرزمین های اشغالی و به خصوص مناطق جنوبی اسرائیل و شهرک نشینان یهودی ایجاد کرد که منبعد مقابله با آن برای ارتش تمام مسلح اسرائیل و دولت در حال انقراض نتانیاهو گرانتر از گذشته تمام خواهد شد.
با نگاهی به صحنه داخلی اسرائیل و بازیگران بینالمللی و کشورهای مختلفی که در طول یازده روز درگیری نظامی حماس و ارتش اسرائیل و نیز ایام قبل از آن که در اثر رفتار اشغالگران در قدس و برنامه تدوینی برای اخراج تعدادی از خانواده های فلسطینی از منطقه شیخ جراح و جایگزینی آنان با شهرک نشینان جدید، باعث عصبانیت و درگیری فلسطینی ها با ارتش و پلیس رژیم صهیونیستی شده بود، به نظر می رسد نتانیاهو و جناح راست افراطی در اسرائیل در طراحی و اجرای پروژه جنگ یازده روزه و نتایج حاصل از آن، بدنبال اجماع قابل تصور خود برای ادامه اشغالگری و تامین تضمین عدم درگیری مجدد نظامی برای مدت های مدیدی در آینده و سر و سامان دادن به اوضاع نابسامان داخلی دولت صهیونیستی و بخصوص پرونده قضایی نخست وزیر این رژیم در دیوان عالی اسرائیل هستند که ظاهرا گمان می کنند به آن نزدیک شده اند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد که طی دو هفته گذشته، بویژه در هفته اول شروع جنگ غزه سکوتی معنی دار داشته، از اوایل هفته دوم با اقداماتی از سوی برخی اعضای شورا و ریاست چینی آن که تماما با تدابیر و طراحی های مشخص و قبلی ایالات متحده با ناکامی روبه رو شد، موفق به دستیابی به هیچ گونه قطعنامه و بیانیه اجماعی از طرف شورا برای اثرگذاری بر توقف جنگ و برقراری آتش بس مورد نظر شورا نشد و در آخرین تلاش هم در سه شنبه گذشته که همراه با ارائه طرح قطعنامه آتش بس توسط فرانسه با همراهی اردن و مصر در شورای امنیت بود، نتیجه ای حاصل نشد و امریکایی ها همانند تمامی اقدامات خود در تلاش های قبلی شورا با آن مخالفت کردند.
رفتار و عملکرد رئیس جمهوری امریکا از شروع بحران غزه مبتنی بر نوعی صبر و حوصله و مخفی کاری در موضوعی بود که از قضا و بر اساس راهبرد جدید ایالات متحده، دیگر در اولویت سیاست خارجی آن کشور قرار نداشت. آقای جو بایدن و تیم سیاست خارجی وی که ظاهراً قصد قطعی برای بازگشت به موافقتنامه هسته ای با جمهوری اسلامی ایران را ابراز می دارند، به هیچ عنوان درصدد اضافه کردن موردی دیگر به فهرست تنش های خود در مناسبات با رژیم اسرائیل به عنوان متحد اصلی خود در منطقه نیستند و در چارچوب همین راهبرد و در طول درگیری های غزه با هیچ یک از اقدامات و ابتکارات طرح شده در شورای امنیت که با اهداف اسرائیل در تحلیل و کاهش ظرفیت تهدیدات نظامی حماس تا قبل از برقراری آتش بس، منافات داشت، همراهی نکردند.
مع ذالک و در شرایطی که ابتکارات دوجانبه توسط برخی گروه های میانجی برای دستیابی به راه حلی دیپلماتیک در حاشیه جلسات شورای امنیت در جریان بود، به ناگاه روز چهارشنبه گذشته جو بایدن به صراحت از اسرائیل خواست هر چه سریعتر توقف درگیری ها را به اجرا در آورد و بدین ترتیب تلاش کرد نشان دهد که هیچ گونه ترک مخاصمه ای در در گیری های خاورمیانه بدون هماهنگی امریکا و رژیم صهیونیستی امکان پذیر نیست.
از طرفی در نمایش وقیحانه دیپلماتیک بین المللی در جریان جنگ غزه، اتحادیه اروپایی که دارای اختلافات و تفرقه های بسیاری بین اعضای خود برای دستیابی به اقدام مشترک دیپلماتیک برای درگیری های غزه هستند، تقریباً به عنوان یک غایب بزرگ سیاسی در صحنه تحولات خاورمیانه محسوب می شود و به همین دلیل حضور چندان فعال و حتی نمایشی هم از خانم سوزانا ترستال، نماینده اتحادیه اروپایی در امور خاورمیانه و سفیر سابق هلند در جمهوری اسلامی ایران که پس از عزیمت از تهران مسئولیت جدید خود را در بروکسل به عهده گرفته بود مشاهده نشد. همچنین در اجلاس شورای وزیران اتحادیه اروپایی در روز سه شنبه گذشته هم به دلیل جانبداری صریح مجارستان از مواضع رژیم صهیونیستی در درگیری های غزه و مخالفت این کشور با اعلام آتش بس از سوی اتحادیه اروپایی، تلاش این اتحادیه برای دخالت در درگیری های غزه با شکست مواجه شد.
اصولا اتحادیه اروپایی، ورای مواضع مجارستان و دیگر کشورهای همسو تر با رژیم صهیونیستی، به دلیل اینکه هیچ گونه کانال ارتباطی با جنبش حماس ندارد و این گروه را در زمره گروه های تروریستی قلمداد می کند، در صحنه تحولات خاورمیانه همچون تحولات افغانستان و غیره همواره نقش حاشیه ای داشته و تنها به عنوان یک گاو شیرده، نقش ارسال کننده کمک های اقتصادی به سرزمین های اشغالی را به عهده گرفته و تأثیر سیاسی قابل توجهی به عنوان یک میانجی در روند تحولات ندارد، ضمن آنکه سران اتحادیه اروپایی در تصورات خود نسبت به اوضاع فلسطین، همچنان در رویای موافقتنامه اسلو به سر می برند و تحولات را از آن دریچه می نگرند.
در غیبت اتحادیه اروپایی در صحنه تحولات خاورمیانه، چین و روسیه فرصتی برای خود جهت ایفای نقش میانجی متصور شده اند که به نظر می رسد شبیه فرصت طلبان سیاسی، قصد بهره برداری بی مبنا از حوزه های تاثیرگذاری در خاورمیانه را دارند در حالی که در واقع امر و تا کنون هیچ یک از این دو کشور توانایی های لازم برای سرمایه گذاری و نفوذ واقعی در منطقه خاورمیانه را بروز نداده اند و اصولا اسرائیل نیز تا کنون آنها را به عنوان یک طرف معتبر برای ورود به منازعات فلسطین تلقی نکرده و تنها با ایالات متحده در خصوص تحولات منطقه ای و موضوع فلسطین به مذاکره می نشیند. در این بین نقش اعراب در مناقشات حماس و اسرائیل تا حدودی قابل توجه و پررنگ تر است، زیرا تقریباً بیشتر اعراب در سال های اخیر به نوعی با دو طرف درگیر، یعنی اسرائیل و دولت خود گردان فلسطینی و به صورت غیرمستقیم و بعضاً مستقیم با جنبش حماس دارای ارتباط هستند و در این بین مصر با توجه به داشتن مرز مشترک با غزه و علیرغم اینکه جنبش حماس را از نظر حقوقی به عنوان یک گروه تروریستی تلقی می کند، در اکثر درگیری های سال های اخیر نقش میانجی بین این گروه فلسطینی و اسرائیل را با چراغ سبز واشنگتن و بعضا اروپا به عهده داشته است.
علیرغم تمامی اختلافات و تفرقه هایی که بین بازیگران دیپلماتیک صحنه های تحولات خاورمیانه و درگیری های یازده روزه اسرائیلی – فلسطینی و صحنه گردانی ایالات متحده شاهد بودیم، به زعم برخی ناظران غربی، در تحولات اخیر زمانی که صهیونیست ها با درک خود به حد کافی ظرفیت تهاجمی حماس را تضعیف کردند، چراغ سبز توقف درگیری ها و توافق برای آتش بس تاکید شده از سوی رییس جمهوری امریکا را به اجرا در آوردند. بنابراین و نظر به همسویی های استراتژیک واشنگتن – تل آویو احتمالا ترفندهای تحرکات دیپلماتیک ایالات متحده در طول درگیری ها را باید به منزله فرصت دادن به متحد همیشگی خود در منطقه برای تحقق اهدافش نیز تلقی کرد. البته در کنار فرض یاد شده، واقعیت دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه با افزایش تلفات انسانی و ویرانی ها در داخل سرزمین های اشغالی ناشی از شلیک های فراوان موشکی حماس، اسرائیل توان و ظرفیت ادامه این وضعیت را برای خود تهدید واقعی تلقی کرد و لذا تن به قبول آتش بس و توقف درگیری ها داد.
آنچه می تواند از روند درگیری های یازده روزه و درگیری های گذشته فلسطینی ها با اسرائیل حاصل عینی باشد، توجه به این مسئله است که پایان یافتن قطعی درگیری های اسرائیلی – فلسطینی در شرایط ناظر بر فعل و انفعالات و تحولات بین المللی مورد اشاره، کمتر می تواند قابل تصور باشد و اگرچه باید راه حل های دیپلماتیک و مبتنی بر گفت وگو، از جمله طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران و رجوع به همه پرسی در فلسطین از کانال های مختلف در دستور کار قرار گیرد، لیکن به نظر می رسد رژیم صهیونیستی بر اساس راهبرد همیشگی مبتنی بر ماهیت تجاوز گری خود، هر گاه به این جمع بندی و اشراف برسد که گروه حماس و یا سایر حرکت های فلسطینی از نظر نظامی قابلیت های مشخصی را به دست آورده اند که تهدید و خطر جدی برای موجودیت اسرائیل تلقی می شوند، توسل به درگیری های نظامی و آغاز عملیات جنگی علیه آنها را بدون تاخیر به اجرا در می آورد و تا هنگامی که تحریکات آنها قابل تصور باشد، فشارهای اسرائیل بر فلسطینی ها تداوم خواهد یافت.
البته در این اثنی در محافل سیاسی، سفر آتی وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه و گفت وگو با سران رژیم صهیونیستی، به منزله اعزام یک یهودی به اسرائیل برای حل مشکل فلسطین تلقی شده که یادآور سفرهای جرالد کوشنر، داماد یهودی ترامپ به منطقه و طرح پر سر و صدای وی برای خاورمیانه موسوم به معامله قرن است که با روی کار آمدن دموکرات ها در واشنگتن، منتهی به جنگ ویرانگر خونین یازده روزه برای فلسطینی ها شد که ادامه آن را وزیر امور خارجه یهودی الاصل امریکا در فرایند تحولات منطقه ای پیگیر خواهد بود.
در هر صورت آنچه شرایط فعلی را نیز که ناظر بر ادعای برخی تحلیلگران تحولات خاورمیانه و غیر همسو با فلسطینیان حکایت می کند، توجه به داستان تکراری گذشته و یادآوری این ادعاست که زمانی که راست های افراطی اسرائیلی و امریکایی ها صحبت از جنگ می کنند قطعاً هدف و منظورشان مقابله با جنبش های مبارز (حماس) است و آن هنگام که صحبت از صلح و توقف درگیری ها را هدف دارند، فلسطینی ها به طور کامل فراموش می شوند و زمانی که توقف عملیات نظامی در راه باشد موافقت نامه ها را با فلسطینی ها امضا می کنند. زیرا آنها در هر حال درصددند که جنبش های مبارز را از صحنه معادلات اسرائیلی – فلسطینی کنار بگذارند.
نظر شما :