احیای روابط تهران و واشنگتن، آرزوی دیرینه رئیس جمهوری امریکا

روزی که بایدن برای نخستین بار ظریف را دید

۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۰۲۴۲۵ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
چاک هیگل، که آن زمان سناتور حزب جمهوریخواه از نبراسکا بود، نگرش بایدن نسبت به ایران را ستود و پیشنهاد داد که سخنرانی ۲۰۰۲ او به عنوان یکی از اسناد کنگره منتشر شود. هیگل خود نیز پیوندهایی را با نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک برقرار کرده بود از جمله با جواد ظریف که در آن زمان نماینده دائم ایران در این سازمان بود. او در این باره با بایدن صحبت کرد و بایدن هم علاقمندی نشان داد و این بود که هیگل، در اوایل ۲۰۰۳، بایدن را با خود به دیدار دیپلمات ایرانی تحصیل کرده در آمریکا برد. 
روزی که بایدن برای نخستین بار ظریف را دید

نویسنده: نهال توسی

دیپلماسی ایرانی: تقریبا دو دهه پیش بود، هنگامی که آمریکایی ها در بُهت حملات یازدهم سپتامبر، هنوز در ساحل شرقی (نیویورک) در حال آواربرداری بودند و در تقلای یافتن رهبران القاعده در افغانستان، که جو بایدن، سناتور وقت دموکرات، از فرصت استفاده کرد و خواهان احیای پیوندهای آمریکا با ایران شد. 

او در سخنرانی اش برای شورای آمریکا – ایران، حتی برخی گام هایی را مشخص کرد که آمریکا باید برای همگرایی با دشمن دیرپای خود بردارد از جمله فراهم کردن امکان تعاملات مردم با مردم. او همچنین از این سخن گفت که چگونه مردم عادی ایران، به یاد قربانیان حملات تروریستی یازدهم سپتامبر، شمع روشن کردند و چگونه دو کشور تاحدودی در افغانستان همکاری کردند. بایدن حتی قانونگذاران ایران را دعوت کرد تا هرجا و هر زمان که مایلند با آنها دیدار کند.

این سناتور دموکرات که در آن زمان ریاست کمیته روابط خارجی مجلس سنا را برعهده داشت، در سخنرانی مارس 2002 خود گفت: "به باور من، رابطه بهتر با ایران، آشکارا به سود ایالات متحده و به سود ایران است." 

با این حال همین که بایدن چنین نگرشی را مطرح کرد، نمادی شد از رویکرد او به جمهوری اسلامی در چند دهه زندگی سیاسی اش. در واقع، سال ها پیش از آنکه باراک اوباما با تکیه بر رویکرد همگرایی با کشورهایی همچون ایران، وارد کارزار ریاست جمهوری شود، بایدن خواهان تعامل با این کشور بود و در پی دیدار با دیپلمات های ارشد آن یا حتی سفر به این کشور بود. یک بار یکی از منتقدانش، او را "سناتور دلخواه تهران" لقب داد.

مروری که اندیشکده پولیتیکو بر سوابق، سخنرانی ها و بیانیه های بایدن در کنگره داشت، نشان می دهد که او از گذشته دور، هرجا که بحث ایران مطرح شده، روشی محتاط داشته، رویکردی که ملاحظه کار اما امیدوار است؛ از نظر سیاسی آگاهانه و در عین حال همراه با ریسک و اغلب هم بر دستاوردهایی افزایشی به امید کاشتن بذر دستاوردهای درازمدت تمرکز داشته است.

چاک هیگل، وزیر دفاع پیشین آمریکا، جمهوریخواهی که به انجام دیدار 2003 میان جو بایدن و جواد ظریف کمک کرد، می گوید: بایدن "همیشه نگاهی دوراندیشانه" به ایران داشته است. "نمی شود پذیرفت که ایران یک دشمن همیشگی است و هرلحظه و لحظه باید اتفاق بدی بین دو کشور بیفتد. هرچه را نادیده بگیریم، دگرش نسلی را نمی توان نادیده گرفت."

هنگامی که در ماجرای گروگان های آمریکایی در تهران در زمان جیمی کارتر، بحث هایی درباره به کارگیری نیروی نظامی برای آزادی آنها مطرح بود، بایدن اشاره کرد که فکر نمی کند این ایده خوبی باشد. چند روز بعد، عملیات نیروهای آمریکایی در طبس، پایان فاجعه باری داشت و هشت نظامی آمریکایی در آن کشته شدند.

بایدن عموما از تفسیرهای ساده انگارانه درباره پویش های خاورمیانه پرهیز داشته، مثلا این که یک کشور را به خاطر همه مشکلات این منطقه سرزنش کند... البته در مجموع، بایدن همیشه نگرانی فزاینده ای از گسترش توانمندی نظامی ایران از جمله برنامه موشکی و احتمال ساخت سلاح هسته ای داشته است.

او در سال 1998 بازهم خواهان تعامل با ایران شد و گفت: "من خواهان دگرش در رویکرد روحانیون هستم. ما باید در این مسیر حرکت کنیم." پس از حملات یازدهم سپتامبر، به رغم همکاری ایران با آمریکا در سرنگونی طالبان، جرج دابلیو بوش، این کشور را در محور شرارت قرار داد.

بایدن اما نومید نشد و در گفت وگویی با دستیارانش که "نیو ریپابلیک" به آنها دست یافت، پیشنهاد کرد که آمریکا باید در برابر منطقه ای که به انگیزه های آمریکا بدبین است، یک ژست چشمگیر نشان دهد. وی گفت: "به نظرم زمان خوبی است که بدون اگر و اما، یک چک دویست میلیون دلاری برای ایران بفرستیم." یکی از دستیارانش در پاسخ گفت: "فکر کنم آنها، چنین چکی را برگردانند." تقریبا دو ماه پس از آنکه بوش ایران را در محور شرارت قرار داد، بایدن در سخنانی در شورای آمریکا – ایران، از دولت آمریکا خواست که نسبت به ایران، بدون چشمداشت متقابل، رویکرد مثبتی نشان دهد. این در حالی بود که همزمان گفت "بر این باورم که آمریکا، سرانجام باید به دنبال جایگزینی رژیم صدام حسین در عراق باشد."

چاک هیگل، که آن زمان سناتور حزب جمهوریخواه از نبراسکا بود، نگرش بایدن نسبت به ایران را ستود و پیشنهاد داد که سخنرانی 2002 او به عنوان یکی از اسناد کنگره منتشر شود. هیگل خود نیز پیوندهایی را با نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک برقرار کرده بود از جمله با جواد ظریف که در آن زمان نماینده دائم ایران در این سازمان بود. او در این باره با بایدن صحبت کرد و بایدن هم علاقمندی نشان داد و این بود که هیگل، در اوایل 2003، بایدن را با خود به دیدار دیپلمات ایرانی تحصیل کرده در آمریکا برد. 

هیگل به یاد دارد که این دو با هم "غذای خوشمزه، زیبا و فوق العاده ایرانی" صرف کردند و به روشی باریک بینانه درباره همه مسائل حتی برنامه هسته ای ایران و این که چگونه دو کشور می توانند به زمینه مشترکی دست یابند، به گفت وگو نشستند. هر دو، متوجه حساسیت این جلسه بودند. هیگل می گوید: "ما واقعا درباره همه چیز صحبت کردیم اما وارد مسائلی نشدیم که می توانست ما را دچار تنش کند. با این حال، هیچ موضوعی را فروگذار نکردیم و به شکلی کلی درباره همه چیز صحبت کردیم." در این دیدار، بایدن همان شخصیت نرمخو بود. ظریف که دولتش احتمالا همه این گفت وگو را ضبط می کرد، بسیار تحفظ داشت اما هیگل می گوید که "ظریف هر لحظه، بایدن را ارزیابی می کرد و سخنانش را به دقت می شنید." هیچ یک از دو طرف در موقعیتی نبودند که بتوانند هیچ تعهدی را بپذیرند، بنابراین دیدار آنها مثل یک آشنایی اولیه بود. هیگل می گوید که پس از این دیدار، او و بایدن با احساس خوبی از تماس با آقای ظریف جلسه را ترک کردند و به درستی هم حدس هم می زدند که ظریف در سیاست ایران، اوج بیشتری خواهد گرفت.

ماه هایی پس از سقوط بغداد، که برخی در آمریکا این پرسش را مطرح می کردند که آیا آمریکا باید به ایران هم حمله کند یا نه، بایدن آن را یک "ایده بد" توصیف کرد. وی در آن زمان گفت: "ما نباید اکنون درباره به کارگیری زور علیه ایران سخن بگوییم. باید به اولویت هایمان برسیم و آن تمرکز بر کنترل عراق است."

در ژانویه 2004، بایدن در مجمع اقتصاد جهانی در سوئیس با کمال خرازی وزیر امور خارجه وقت ایران دیدار کرد. همزمان گروهی از دستیاران کنگره از جمله یکی از کارکنان دفتر بایدن، آماده بازدید از ایران شدند تا زمینه را برای سفر نمایندگان کنگره به این کشور فراهم کنند. اما مقام های ایرانی، این برنامه را منتفی کردند.

بایدن همیشه در پی راه میانه ای با ایران بوده است و در محافل مختلف، این سناتور دموکرات با هر تلاشی برای پیشبرد طرح تغییر رژیم در ایران مخالفت می کرد و به جای آن تاکید داشت که آمریکا باید در هماهنگی با کشورهای اروپایی، به گفت وگو با تهران بپردازد تا برنامه هسته ای اش را محدود کند. بایدن در سال 2005 در گفت وگو با ان بی سی نیوز گفت: "به نظرم سیاست ما باید این باشد که با ایران تعامل کنیم. این گفت وگوها بسیار بسیار بسیار سخت خواهد بود اما ما باید پا پیش بگذاریم. ما باید با آنها تعامل کنیم."

بایدن در سال 2008 و کمی پیش از آنکه باراک اوباما او را به عنوان معاون رئیس جمهوری در کارزار انتخاباتی برگزیند، خواستار حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران شد. او گفت: "یک حضور دیپلماتیک در ایران، دانش ما را درباره نیروهای موجود در صحنه سیاست ایران بیشتر می کند. به ما دست دیپلماتیک قوی تری برای بازی می دهد و از امکان بدسنجی و سوء تفاهم میان دو طرف می کاهد."

در اوت 2008، مایکل روبین، استاد مسائل خاورمیانه، در مقاله ای، بایدن را "سناتور دلخواه تهران" لقب داد و اعلام کرد که "پی جویی بی وقفه بیش از یک دهه ای بایدن برای تعامل با ایران، به این کشور امکان داده تا برنامه هسته ای اش را پیش ببرد." روبین، درستی تصمیم اوباما در انتخاب بایدن به عنوان معاون رئیس جمهوری را هم زیر سوال برد.

اما در نگاه بایدن، اوباما رئیس جمهوری بود که دیدگاه هایی مشابه او برای تعامل با ایران داشت. هر دو خواهان تعامل دیپلماتیک با ایران بودند اما هر دو به این ایده رسیدند که برای آوردن ایران به پای میز گفت وگو، به تحریم متوسل شوند. اوباما به ویژه علاقمند بود که از عادت ذاتی آمریکا در سیاست خارجه فاصله بگیرد و به دنبال تماس و همگرایی با دشمنان دیرپای ایالات متحده برآید. همین رویکرد، همراه با روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری در ایران، به گفت وگوهای هسته ای و سرانجام به توافق 2015 انجامید. بایدن نقش بسیار موثری در کنگره برای کنترل مخالفت ها با برجام داشت و به بازیگری کلیدی در این زمینه تبدیل شد."

بن رودِز که به عنوان معاون مشاور امنیت ملی در دوره اوباما خدمت می کرد می گوید بایدن که به تجربه آمریکا در عراق و افغانستان توجه داشت، آشکارا از به کارگیری نیروهای آمریکا در خاورمیانه نگران تر می شد. "مثل همه ما، او از یک جنگ تازه نگران بود و همچنین نگران از اینکه پیامدهای حمله اسرائیل به ایران، گریبان آمریکا را بگیرد."

اکنون، بایدن با تکیه بر گروهی از دیپلمات هایش، درگیر گفت وگوهای غیرمستقیم با ایران است تا برجام را نجات دهند اما خودش در انظار عمومی، چندان شتابی در این زمینه به خرج نمی دهد... هیگل می گوید بایدن همچنین می فهمد که در چنین رقص دیپلماتیکی، هیچ یک از دو طرف – نه ایران و نه آمریکا – نمی توانند چندان مشتاق نشان دهند یا در نگاه دیگران، ضعیف به نظر رسند. "او بسیار نگاه روشنی دارد. واقعیت را درک می کند، واقعیت سرد و زمخت را می فهمد." هیگل، رویکرد بایدن در برابر ایران را در این فرمول خلاصه می کند: "اگر روشی مناسب نبود، پافشاری نکنید بلکه به تلاش خود ادامه دهید."

منبع: پولیتیکو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا جو بایدن چاک هیگل باراک اوباما محمد جواد ظریف کمال خرازی


( ۱۱ )

نظر شما :

محمد ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۰۱:۰۰
دوباره مقاله های سفارشی و داستان دیو و دلبر!
اشکان ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۷:۵۶
روسیه و چین و شرق و کشورهایی مانند ایران با مباهات و افتخار به بی نیازی به غرب و دلار و تکنولوژی اقتصادی نظامی و دیپلماتیکی مختص غرب یک گردهمایی شرقی میسازند و نمونه اش بی دلاری روسیه و بدست اوردن دلار از طریق مطالبات ارزی ایران از عراق و و اگذاری واکسن اسپوتیک به ایران جبران میکنند و اگر روزی دیگر دانشجویی به غرب فرستاده نشود تا در اینده لینک با غرب باشند و خلبانی چون جلیل زندی و عادلی و مازندرانی و ژنرالی چون صیاد شیرازی و دیپلماتی چون ظریف و روحانی که همه دانش آموخته و متلمذ مکاتب غرب بودند نباشند در هنگام ناچاری چیزی برای ارائه نخواهیم داشت چاره جز گردن پایین آوردن در برابر قداره تقدیر نخواهیم داشت و این خواسته غرب هست که انزوای شرق و خودخوری آن از درون میباشد که همان قراردهای طولانی مدت چین با کشورهای جهان سوم هست( و حتی ترکیه فراتر از جهان سوم هست کشوری که اردوغان حتی صنایع دفاعی و منابع آبش را به قطر و چین فروخته جالب اینکه اکنون چین حاضر به ارائه واکسنهای چینی از پیش وعده داده شده به ترکیه نیست مگر در ازای استرداد بزرگان و سران جنبشهای ایغور پناهنه در ترکیه به چین و خیلی مطالب دیگر که در حوصله یک کامنت نمیگنجد) در کوتاه مدت شاید به نفع حرکت کمونیستی شرقی باشد و منافع مالی و حتی امنیتی و نظامی داشته باشد اما در دراز مدت چیزی جز منفعت مضاعف برای غرب و تضعیف روزافزون شرق به دلیل محدودیت در پوسته محدود خودش نمیباشد که همگی نشئت گرفته از کمبود تکنولوژیک و عدم واقع بینی و نوعی از ایده آلیسم مهندسی شده هست چه بسا خود ایده آلیسم مطلوب و غایی نیز همیشه محکوم به شکست بودن و هست و خواهد بود