امنیت خاورمیانه قربانی سلسله کنش و واکنش های ایران و اسرائیل
تهران پاسخ نطنز را در دیمونا داد؟
دیپلماسی ایرانی - دیروز پنجشنبه شاهد حمله موشکی از سوریه به تاسیسات هسته ای اسرائیل در دیمونا بودیم؛ اقدامی که با پاسخ موشکی متقابل تل آویو همرها شد. اگر چه در خصوص جزئیات و عاملان این حمله موشکی جزئیات و اطلاعات رسمی در دست نیست، اما اکنون بیشتر گمانه زنی ها ناظر بر آن است که تهران با این حمله به دنبال پاسخی به خرابکاری اسرائیل در تاسیسات هستهای نطنز بوده است. اما به واقع تا چه اندازه ایران در این این مسئله نقش داشته است؟ آیا در ادامه شاهد تداوم و تشدید سلسله کنشها و واکنشهای تلافیجویانه ایران و اسرائیل خواهیم بود. به ویژه که تنش میان دو طرف بر سر توان و فعالیت هسته ای ایران و نشست وین به منظور احیای برجام و لغو تحریم ها منجر به یک رشته حملاتی به کشتی ها، مواضع و تاسیسات کشیده شده است؟ از همه مهمتر این توالی این شرایط میتواند به یک جنگ گسترده و فراگیر بین دو طرف منجر شود؟ پاسخ به این سوالات، موضوع گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشور و تحلیلگر مسائل بینالملل است که در ادامه می خوانید:
دو رخداد بسیار مهم یعنی انفجار چهارشنبه در کارخانجات تولید موشکهای پدافند هوایی «آرو» که ستون فقرات پدافند موشکی و سامانه گنبد آهنین است، به همراه اصابت موشک به نزدیکی دیمونا که دیروز پنج شنبه روی داد قطعا واجد پیامهای روشنی برای تل آویو است که به باور بسیاری از جانب تهران ارسال شده است. اما پیرو این نکته و به باور شما تهران پاسخ نطنز را در دیمونا داد؟
به طور قاطع اخبار، اسناد و شواهدی دال بر این که این حمله موشکی توسط جمهوری اسلامی ایران روی داده باشد وجود ندارد، اما نکته بسیار مهمی که در این بین باید به آن اشاره کرد این است که همان گونه که ایران پیرو هر گونه اقدامات تروریستی، خرابکاری و یا حملات به تاسیسات، مواضع و اهداف خود اسرائیل را مقصر می داند، تل آویو هم نگاه مشابهی هب تهران دارد. لذا طبیعی است که تصور شود این حمله با آمریت و عاملیت جمهوری اسلامی ایران از خاک سوریه علیه پایگاه اتمی دیمونا شکل گرفته باشد و آن را پاسخی به خرابکاری هستهای در تاسیسات نطنز قلمداد کرد. اما با این حال نمی توان به طور قطع آن را اثبات کرد. خصوصا که نه جمهوری اسلامی ایران رسما مسئولیت این حمله را پذیرفته است و نه اسرائیلیها هم مدرک متقنی برای این ادعای خود ارائه کرده اند. فعلا همه چیز در حد حدس و گمان و بر اساس یک تحلیل و ارزیابی از اطلاعات اولیه است.
اما بعد از این حمله موشکی محمدرضا نقدی، معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به این شلیک موشک زمین به هوا از سوریه به خاک اسرائیل عنوان داشت: «کسی که شرارت میکند نباید انتظار داشته باشد این شرارت به خودش برنگردد». آیا این نشان نمی دهد که تهران علاوه بر آغاز غنیسازی ۶۰ درصدی و حمله به کشتی اسرائیلی «هایپریون» (Hyperion) در بندر فجیره امارات، پاسخ تمام کننده به خرابکاری های نطنز طی یک سال اخیر را در دیمونا داده است؟
عنوان داشتم که منطق و عقل سلیم حکم می کند که تهران با این اقدام خود به دنبال تلافی خرابکاری های یک سال گذشته در نطنز بوده است. اما شواهد مستدل و متقنی برای این امر وجود ندارد. اما اگر بخواهیم تحلیل را بر مبنای نکته شما و بر اساس موضع گیری مقامات نظامی و لشکری پی بگیریم و اینگونه قلمداد کنیم که حمله موشکی به دیمونا، پاسخ تهران در قبال خرابکاری نطنز بوده است، من بر این باور که این پاسخ یک پاسخ کاملاً جناحی است.
منظور دقیق شما از پاسخ جناجی چیست. یعنی یک طیف و جریان (ولو نظامی) سرخود و بدون هماهنگی می تواند این حمله را در دستور کار قرار دهد؟
هم اکنون نشست وین در دستور کار تیم مذاکره کننده ایران است تا بتوان با احیای برجام و لغو تحریم ها شرایط کنونی در حوزه اقتصاد و معیشت کشور را تا اندازهای ترمیمکرد. اما توسعه، پیشرفت و آبادنی کشور با دو مخالف جدی روبه رو است؛ اول خود اسرائیل است که تمایل دارد این سطح از تنش با ایران تداوم و تشدید پیدا کند تا در سایه علاوه بر بحران آفرینی کاذب برای ایجاد امنیت در داخل سرزمینهای خود، شرایط برای افزایش فشار به ایران فراهم کند. ضمن آن که توجیهی برای تجاوز و کشتار علیه فلسطینیان داشته باشد. اینها علاوه بر آن است که این شرایط کمک بسیاری خوبی به برون رفت تل آویو از بحران سیاسی بعد از انتخابات پارلمانی کنست می کند که اکنون با بن بست تشکیل دولت مواجه است. این مهم اکنون برای بنیامین نتانیاهو بسیار حائز اهمیت است. یعنی شرایط اضطراری امنیتی اکنون در اسرائیل بعد از حمله به دیمونا می تواند بستر مناسبی برای بنیامین نتانیاهو درخصوص تشکیل هر چه سریعتر کابینه بکند. دسته دوم مخالف به مخالفان داخلی در کشور باز میگردد که احیای برجام و لغو تحریمها در شرایط کنونی انتخاباتی می تواند تمام اهداف و برنامه های آنان را برای کسب قدرت عملا نابود کند. لذا با این اقدامات سعی شده است علاوه بر ایجاد بحران، شرایط و فضای مساعد کنونی برای پیگیری مذاکرات در نشست وین در صحنه عمل تحت الشعاع این وضعیت قرار گیرد. البته این مسئله تنها محدود به مذاکرات وین نیست، بلکه از سال ها پیش هرگاه کشور به سمت مذاکره با غرب پیش رفته است برخی از جریان ها و جناح های داخلی سعی کرده اند با حملات موشکی و یا شلیک موشک ها با شعار نابودی اسرائیل تمامی این پروسه های مذاکره را به شکست بکشانند، کما اینکه در جریان برجام نیز شاهد همین پروژه جناحی در داخل کشور بودیم. پیرو همین نکات و در طول سه هفته گذشته که مذاکرات وین در دستور کار بود شاهد بودیم که از یک طرف اسرائیل حمله به کشتی ایرانی ساویز، خرابکاری در نطنز و حمله به مواضع ایران در سوریه را عملیاتی کرد و در سوی دیگر تهران هم آغاز غنی سازی ۶۰ درصد، حمله به کشتی اسرائیلی، اتفاقات در دریای سرخ، حمله به آرامکو و دیگر حوادث را رقم زد.
یعنی جناب مجلسی شما معتقدید که ایران نباید در قبال خرابکاری نطنز پاسخ می داد؟
ببینید مسئله پاسخ دادن نیست، بلکه زمان و مکان این پاسخ است. در همین رابطه باید سطح تحلیل را عمیق تر کرد. چرا که اکنون با یک شرایط پیچیده، بحرانی و در عین حال بغرنج طرفیم. به هر حال نشست وین، نشستی نیست که با هدایت، مدیریت و پشتیبانی دولت در دستور کار قرار گرفته باشد، بلکه نشستی است که با چراغ سبز و تایید رهبری انجام شده است. حتی در چند روز اخیر رهبری هم حمایت صریح خود را از تیم مذاکره کننده عنوان داشت و بیان کرد که این مذاکرات نباید فرسایشی شود. لذا خود رهبری هم موافق نفس مذاکره است. اما به موازات آن حملات نظامی علیه اسرائیل عملیاتی میشود. این نشان میدهد که اکنون دو دستگی سیاسی در داخل کشور به قدری جدی است که نگاه رهبری هم به حاشیه رفته است. لذا این حمله نظامی به اسرائیل که اتفاقا در تقابل با تمایلات حکومتی است باید برای خود حکومت و حاکمیت نگران کننده باشد. آیا در داخل کشور برخی اشخاص و جریان ها جاه طلبی هایی به مراتب بالاتر از نگاه حاکمیتی دارند؟ من نمی دانم! پاسخ به این سوال در نزد خود سیستم است. اما در هر حال به نظر من این وضعیت به شدت نگران کننده است. چون نتیجه مستقیم و موثر این اقدامات از یک طرف به رفع نگرانی سعودی ها و اسرائیلی ها در قبال احیای برجام منجر خواهد شد و می تواند بنیامین نتانیاهو را در تشکیل هرچه سریعتر کابینه و خروج از بنبست سیاسی کنونی یاری کند و از طرف دیگر جریان داخلی مخالف دولت را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ به کرسی ریاست جمهوری برساند. خود این مسئله گویای آن است که تا چه اندازه این دو جریان مخالف احیای برجام و لغو تحریم ها در داخل و خارج کشور می توانند از شکست نشست وین سود ببرند.
به موازات این حمله موشکی به دیمونا طی چند روز اخیر شاهد هستیم که سطح هجمه های سیاسی و رسانهای علیه دستگاه سیاست خارجی و تیم مذاکره کننده به طور گسترده ای افزایش پیدا کرده است، به گونه ای که کار به بیانیه دیشب (پنج شنبه شب) وزارت امور خارجه کشیده شد. حال می توان عنوان داشت که پخش برخی مستند ها از صدا و سیما ذیل یک حمله رسانهای با هدف تخریب تیم مذاکره کننده به عنوان بازوی سیاسی و رسانهای در حکم مکملی برای بازوی امنیتی و نظامی در قبال این حملات است تا در نهایت نشست وین به شکست کشیده شود؟
اینجا هم نمی توان با قاطعیت گفت که حمله سیاسی و رسانهای در داخل کشور علیه وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده، مکمل حمله نظامی به اسرائیل است تا در نهایت نشست وین به شکست کشیده شود، اما میتوان با تردید به این مسئله نگاه کرد. به هرحال اکنون تمام امکانات و شرایط لازم در اختیار این جریان و جناح مخالف احیای برجام قرار دارد. از امکانات رسانه ای در صدا و سیما گرفته تا مسائل امنیتی، نظامی و غیره. از این رو چندان بعید نیست که این اقدامات و تحرکات دو بازو، یعنی بازوی سیاسی و رسانه ای برای حمله به وزارت امور خارجه و بازوی نظامی در سایه حمله به اسرائیل کاملا هماهنگ شده و در راستای هم دیگر با هدف به شکست کشاندن نشست وین این اقدامات را انجام داده باشند. با این وجود سوالی که در این بین لازم به ذکر است این است که این جریان چرا تا به این اندازه عجله و شتاب برای این اقدامات مخرب دیپلماتیک دارد؟ به هر حال بر اساس ارزیابی هایی که اکنون در جریان است به احتمال بسیار زیاد با یک مهندسی انتخاباتی نهایتاً گزینه مدنظر این جریان به عنوان سیزدهمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران وارد پاستور خواهد شد. در این صورت حتی اگر نشست وین به احیای برجام و لغو تحریمها بینجامد در یک پروسه زمانبر نهایتاً امتیاز و مواهب آن به دولت سیزدهم خواهد رسید. خوب این چه ضرری دارد؟ ضمن اینکه حتی اگر این مهم در راستای اهداف آنها نباشد دولت آتی می تواند مذاکرات را لغو کند.
شاید به این دلیل که در این مقطع احیای برجام و لغو تحریم ها در سایه نشست وین می تواند آنها را از رسیدن به کرسی پاستور باز دارد؟
اگرچه پیرو این نکته شما عدم احیای برجام در مقطع فعلی برای جریان مخالف دولت در رسیدن به پاستور بسیار حائز اهمیت است، اما به باور من اکنون مهندسی انتخابات در داخل کشور به قدری آشکار است که حتی افکار عمومی هم به این یقین رسیده اند که نمی توان امیدی به پیروزی افرادی از جریان حامی دولت داشت، ولو آنکه برجام هم در وین به نتیجه برسد و تحریم ها لغو شود. چون احیای برجام و لغو تحریم ها تا زمانی که نتیجه ملموسی بر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نداشته باشد نمیتواند باعث مقبولیت این جریان (حامی برجام) در نزد افکار عمومی شود. به هر حال طبق گفته های تیم مذاکره کننده و نیز دیگر اعضای ۱+۴ و حتی خود ایالات متحده آمریکا نشست وین در مسیر درستی قرار دارد، اما بسیار زمان بر است. لذا بسیار بعید است تا قبل از انتخابات خرداد ماه شاهد تغییر وضعیت اقتصادی کشور به دلیل لغو تحریم ها باشیم. این مسئله همان چیزی که مدنظر جریان مخالف برجام در داخل کشور است.
به امنیت منطقه خاورمیانه ذیل تداوم سلسله کنشها و واکنشهای تهران و تلآویو بپردازیم. به باور شما آیا خاورمیانه باید هزینههایی با ابعاد بسیار بزرگ تر و خطرناکتری را برای ادامه و تشدئید منازعه و تنش ایران و اسرائیل بپردازد، خصوصاً اینکه به نظر می رسد با امید به خروجی نشست وین برای احیای برجام و تحریمها و به تبع آن نگرانی روز افزون نتانیاهو به نظر می رسد که سطح تقابل از حوزه نیابتی بین ایران و اسرائیل وارد تنش مستقیم بین تهران و تلآویو شده است. پس این مهم با توجه به اتفاقات و حوادث چند هفته اخیر چندان دور از ذهن نیست؟
به هرحال سال هاست که جنگی پنهان بین اسرائیل و ایران در منطقه جریان دارد. اما در سایه همین جنگ پنهان و البته نیابتی امنیت خاورمیانه با شدت و ضعف تحت الشعاع قرار گرفته است. از فلسطین و لبنان گرفته تا سوریه، عراق، یمن و اخیرا هم کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی خود اسرائیل و ایران. البته به نظر میرسد که سناریوی جنگ مستقیم، فراگیر و کلان بین تهران و تل آویو دور از واقعیت باشد و جنگ در سطح نیابتی و پنهان ادامه پیدا کند،. احتمالا تا زمان تعیین تکلیف نشست وین و همچنین انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه پیش رو شاهد تداوم و تشدید سلسله کنشها و واکنشهای انتقام جویانه بن دو طرف باشیم، اما به نظر نمی رسد که دو ایران و اسرائیل تمایلی به جنگ و تقابل مستقیم و گسترده داشته باشند. به هر حال اکنون برخی جریان های داخلی در ایران نگرانی هایی در قبال احیای برجام و به تبع آن شکست در انتخابات دارند و از طرف دیگر نگاه و تمایل دولت با ایران برای لغو تحریمهای ایران هم نگرانی جدی برای نتانیاهو ایجاد کرده است. به همین دلیل این دو جریان تلاش می کنند با برخی اقدامات ایذایی و تاکتیکی منافع خود را در عدم احیای برجام تأمین کنند. لذا باید دید که خروجی نشست وین چه خواهد بود تا بتوان ارزیابی دقیق تری داشت. با این وصف و در پاسخ مشخص به سوال شما تا همین جای کار هم امنیت خاورمیانه قربانی این جنگ پنهان و نیابتی ایران و اسرائیل شده است. خصوصا که اکنون تل آویو پای خود را به پشت مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و دریای عمان رسانده است. این نشان می دهد که سطح منازعه و تنش طی سال های پیش رو بالقوه در حال افزایش است.
به موازات پیگیری نشست وین شاهد برگزاری نشستی در بغداد با محوریت حل و فصل تنش تهران و ریاض هستیم که قرار است دور دوم آن در روزهای پایانی ماه جاری میلادی (آوریل )و یا ماه آتی (می) برگزار شود. بی شک این مسئله نگرانی مضاعفی برای اسرائیلیها به دنبال داشته است. چرا که یکی از اهداف اصلی تل آویو برای افزایش امنیت خود تداوم و تشدید گسل و تنش بین ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. پیرو این نکته به نظر می رسد که اسرائیل برای به شکست کشاندن نشست بغداد و وین تا مرز جنگ پیش رود و یا فشارهای جدی برای ایجاد هر چه بیشتر گسل بین ریاض با تهران داشته باشد، کما این مشابه همین تلاش ها در وین هم وجود دارد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
نکته بسیار مهمی که در این بین وجود دارد ناظر به نگاه دولت جوبایدن است. به هر حال عربستان سعودی اکنون به این درک رسیده است که دولت بایدن سعی می کند پرونده فعالیتهای هستهای ایران و برجام را به یک نتیجه مطلوب برساند تا به پکن برسد. چون بایدن اولویت خود را بر تقابل با چین قرار داده است. بنابراین عربستان سعودی هم برای حفظ امنیت خود در منطقه ناچار شده است به موازات برگزاری نشست وین با میانجیگری و وساطت مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق شرایط را برای کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار دهد. بنابراین پیروزی یا شکست در نشست بغداد تا اندازه زیادی وابسته به خروجی نشست وین است. اگر در وین نهایتا احیای برجام و لغو تحریمها عملیاتی شد، عربستان سعودی هم به این واقعیت میرسد که ایران دوباره می تواند قدرت خود را احیاء کند. لذا ناچار است به سمت کاهش تنش با تهران ذیل نشست بغداد گام بردارد. در این صورت اگر چه اسرائیل نگرانی مضاعفی در قبال دو نشست وین و بغداد پیدا میکند و شاید پیرو نکات و گفته های قبلی حتی اقدامات تاکتیکی و خرابکارانه مجدد دیگری را هم انجام دهد، اما به نظر نمیرسد حتی در صورت موفقیت در انجام این خرابکاری ها بتواند معادله را در سطح راهبردی تغییر دهد. خصوصا که دولت جو بایدن هشدار جدی به تلآویو داده است. البته طی روزهای اخیر مقامات صهیونیستی و اسرائیلی سفرهای متعدد و پی در پی به ایالات متحده داشته اند تا بتوانند با رایزنی های متعدد، فشار و لابی با مجلس سنا و مجلس نمایندگان مانع جدی برای احیای برجام و لغو تحریم ها در سایه نشست وین ایجاد کنند.
نظر شما :