رؤیاپردازی در سیاست خارجی جایگاهی ندارد
پسران های پیش روی سیاست ایده آل گرای ایران در حوزه اوراسیا
نویسنده: حسام الدین حجت زاده، پژوهشگر مسائل آسیای مرکزی و اوراسیا
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
عرصه سیاست خارجی، اغلب صحنه رقابت و همکاری دولت ها بر مبنای واقعیت های موجود است و کارگزاران اجرایی و سیاست¬ورزان رؤیاپرداز و ایده آل گرا در نهایت آینده روشنی را برای کشورها و ملت شان رقم نمی زنند. از نمونه¬های مشهور این گونه سیاست ورزان می توان به معمر قذافی، رهبر خودکامه لیبی و رهبران چپگرای کوبا و ونزوئلا اشاره کرد. سیاست ورزی های مبتنی بر شعارهای تند انقلابی و آرمانگرایانه در ایران پساانقلاب اسلامی نیز بارها به منافع ملی و امنیت این کشور آسیب جدی وارد کرده و هزینه های سنگین سیاسی، اقتصادی و امنیتی به ملت ایران تحمیل کرده است. نمونه بارز آن را می توان در موضعگیری¬های غیردوستانه، سیاست گذاری های غیرکارشناسی و شعارزده برخی مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای عربی مناطق خلیج فارس و غرب آسیا، آسیای مرکزی و پاکستان در مقاطعی از چهار دهه گذشته ملاحظه کرد. حال پرسش این است که کدام پسران¬های سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی مانع از موفقیت نسبی دیپلماسی تهران در حوزه جغرافیایی به وسعت اوراسیا هستند؟
روابط ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا؛ از حرف تا عمل
اتحادیه اقتصادی اوزاسیا (EAEU) شامل کشورهای فدراسیون روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان به-عنوان اعضای دائم در ماه مه سال 2014 به ابتکار مسکو شکل گرفت. از بدو تأسیس این اتحادیه، ایران همواره برای پیوستن به آن تلاش می کرد و در اواخر سال 2019 موفق شد با امضای موافقتنامه تجارت ترجیحی به عضویت منطقه آزاد تجاری انحادیه اقتصادی اوراسیا دربیاید. با این حال، جمهوری اسلامی ایران همچنان در پیوستن کامل به این اتحادیه به عنوان راهگشای تعمیق روابط با کشورهای این حوزه جغرافیایی پیرامونی ایران ناکام مانده و با وجود امضای موافقتنامه تجارت ترجیحی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا، منافع اقتصادی و تجاری مورد انتظار تهران در اوراسیا همچنان تأمین نشده است.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی معاونت اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، طی ده ماه نخست سال 1399 (2020) در مجموع کالاهایی به ارزش حدود یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار (بدون احتساب صادرات نفت ایران) بین تجار ایرانی و شرکای تجاری ایشان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا مبادله شده است. بدین ترتیب تجارت جمهوری اسلامی ایران و این اتحادیه اقتصادی تحت نفوذ روسیه نسبت به مدت مشابه سال 1398 (2019) نزدیک به ۸.۴ درصد کاهش نشان میدهد. دادههای اتاق بازرگانی تهران حاکی از آنند که صادرکنندگان ایرانی ۲.۲ میلیون تن به ارزش ۸۲۴ میلیون دلار به کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا صادر کرده اند که افت 4 درصدی صادرات به لحاظ ارزشی را نشان می دهد.
در مقابل واردکنندگان ایرانی حدود ۲.۷ میلیون تن کالا به ارزش ۹۵۶ میلیون دلار از اتحادیه مورد نظر وارد کردهاند که نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن، به لحاظ ارزشی نزدیک به ۱۲ درصد کاهش داشته است. همچنین اگرچه طبق آمارها، تراز تجاری ایران تا پایان دی ماه 1399 (ژانویه 2021) منفی ۱۳۲ میلیون دلار بوده، اما این مقدار نسبت به سال 1398 (2019) ۸۸ میلیون دلاری رشد مثبت نشان می دهد که البته بخشی از این بهبود شاخص به دلیل افزایش صادرات و کاهش واردات بهطور هم زمان از کشورهای بلاروس، قزاقستان و فدراسیون روسیه و کاهش واردات از قرقیزستان بوده است.
به علاوه اگر چه به لحاظ سیاسی روابط ایران با اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا در سطح مطلوبی ارزیابی می شود و به ادعای بعضی مسئولان نظام و کارشناسان ایرانی عضویت در اتحادیه عامل گشایش اقتصادی برای ایران و موجب کاهش آثار سوء تحریم های ضدایرانی آمریکا خواهد شد، با این وجود، عموم دولت های عضو اتحادیه به دلیل وابستگی سیاسی و اقتصادی به روسیه، در ظاهر خواهان پایان یافتن این تحریم ها هستند، اما عملاً از آن پیروی کرده اند و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران نیز در برابر این حرکت اغلب منفعلانه عمل کرده است. دلایل اصلی این انفعال را می توان در مسائلی چون ضعف نهادینه شده در حوزه دیپلماسی عمومی ایران، قائل نشدن اولویت برای همکاری بیشتر و گسترش روابط به شکل عملی از سوی تهران با اغلب کشورهای اوراسیایی، نفوذ ناچیز کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا (به جز روسیه و قزاقستان) در سطح بین المللی جستجو کرد.
پسران های پیش رو
1. به نظر می رسد کسانی که در ایران امروز روابط خارجی و بعضاً دیپلماسی کشور را هدایت می کنند، براساس نظریه منسوخ شده «ایران قبله عالم است و بقیه باید خودشان را با ما هماهنگ کنند» و همچنین مطابق مجموعه دیدگاه های ایده آل گرای مطلوب خود، از سایر دولت ها انتظار دارند که بدون در نظر داشت منافع و ملاحظات ملی و حزبی خویش و به جای "همکاری دوجانبه" در عرصه های مختلف با جمهوری اسلامی ایران، همواره با تهران "همگرایی دائم" داشته باشند. بررسی رفتارشناختی مقامات ایرانی در قبال کشورهای اوراسیایی (اعم از اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا یا خارج از آن) و واکنش ها تا حدود زیادی این ادعا را ثابت می کند. در حالی که دستیابی به همگرایی بین دولت ها نیازمند طی شدن یک روند طولانی از همکاری های تنگاتنگ با هدف جلب اعتماد متقابل است.
2. سیاست اعلامی جمهوری اسلامی ایران در سال¬های اخیر، «نگاه به شرق» بوده است. هر چند حوزه اوراسیا در این چارچوب جای می¬گیرد، اما به سبب تمرکز بیش از حد نظام و دستگاه دیپلماسی ایران بر گسترش روابط سیاسی، امنیتی، نظامی و تجاری با روسیه و چین اغلب با هدف برقراری توازن در برابر فشارهای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و غرب بر تهران، عملاً روابط دوجانبه با سایر کشورهای اوراسیایی رشد چندانی را تجربه نکرده و بیشتر در این زمینه "حرف درمانی" صورت گرفته است. به عنوان نمونه، روابط سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با تاجیکستان در بیش از یک دهه اخیر تحت تأثیر عوامل مختلفی چون فشارهای رژیم اسرائیل و آمریکایی ها بر دولت امامعلی رحمن و برخی موضعگیری ها و اقدامات تحریک آمیز از جانب مسئولان ایرانی، پرتنش بوده و سفرهای وزیر امور خارجه ایران به دوشنبه هم تاکنون به بهبود این روابط کمک خاصی نکرده است.
3. نبود برنامه ریزی کلان و عدم تدوین مجموعه ای از سیاست های راهبردی ناشی از نگاه استراتژیک و بلندمدت به تحولات منطقه ای و بین المللی در حوزه روابط خارجی ایران موجب شده است که در روابط این کشور با کشورهای اوراسیایی نیز نهادهای مسئول در تنظیم روابط سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی با دولت های اوراسیا اغلب "جزیره ای"، بدون هماهنگی با یکدیگر و مورد به مورد عمل کنند. نتیجه آنکه جمهوری اسلامی ایران که برای عضویت کامل در اتحادیه اقتصادی اوراسیا تلاش می کند، به¬دلیل نبود برنامه و سیاست عملگرا در این زمینه، در سال مالی 2020 (1399) از ارمنستان فقط 265 میلیون دلار و از روسیه 387 میلیون دلار واردات داشته است؛ یا در حالی که تهران در مناقشه جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره-باغ به طور ضمنی از ایروان حمایت نموده، در جنگ اخیر میان این دو کشور همسایه ایران، بعضی امامان جمعه در استان های آذری نشین شمال غرب کشور برخلاف سیاست اعلام نشده نظام، در حمایت از باکو بیانیه صادر کردند. اقدامی که با واکنش های منفی ارمنستان و روسیه به عنوان حامی اصلی این کشور در جنگ قره باغ مواجه شد.
4. اتحادیه اقتصادی اوراسیا به عنوان مهم ترین سازمان اقتصادی با ماهیت سیاسی در سپهر کشورهای تشکیل دهنده شوروی سابق به دلایلی از جمله: 1) پیشرفت کُند دولت های عضو در همگرایی اقتصادی و تجاری، 2) یکسان سازی نشدن مقررات گمرکی آنها، 3) عدم توافق اعضای اتحادیه در زمینه برنامه پنج ساله (2020-2025) و 4) دسترسی نداشتن چهار کشور از پنج عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا (به جز روسیه) به آب-های آزاد، عملاً یک سازمان قوی اقتصادی به شمار نمی آید و چشم انداز دوام قدرتمندانه آن در پرده ابهام قرار دارد.
در چنین وضعیتی پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر کسب عضویت دائم در اتحادیه اقتصادی اوراسیا بدون فراهم کردن زیرساخت های حقوقی، اقتصادی لازم برای همکاری و در مرحله بعد، همگرایی تاکتیکی یا راهبردی با همه اعضای اتحادیه (نه فقط فدراسیون روسیه) و در عین حال، استمرار رویکردهای سیاسی ـ امنیتی مبتنی بر آرمانگرایی ایدئولوژیک از سوی نظام در قبال بعضی کشورهای حوزه اوراسیا، حاصلی جز تداوم روند فعلی در روابط تهران با کشورهای پیرامونی خود در اوراسیا و نزدیکی آنان با رقبای متخاضم ایران به همراه نخواهد داشت.
پیشنهادها و توصیه ها
با هدف پایان دادن به چندصدایی مخرب موجود در سیاست خارجی ایران در قبال جهان به خصوص در زمینه روابط این کشور با کشورهای حوزه اوراسیا، لازم است اقداماتی فوری به رح زیر در دستور کار قرار بگیرند:
1. فاصله گرفتن سریع از رهیافت های ایدئولوژیک، ایده آل گرایی و آرمانگرایی مطلق؛
2. در اولویت قرار دادن منافع ملی به جای منافع حزبی و جناحی از سوی محموعه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران؛
3. کاستن از نقش آفرینی نظامیان و نیروهای غیرمتخصص و کنار گذاشتن رهیافت تهدید دیگران به جنگ در عرصه سیاست خارجی و برجسته کردن نقش و دخالت کارشناسان روابط بین الملل و مطالعات منطقه¬ای؛
4. استفاده هر چه بیشتر از ابزارهای " قدرت نرم در کنار تقویت زیرساخت های "قدرت سخت" با هدف دستیابی به یک سیاست خارجی مبتنی بر "قدرت هوشمند".
جمع بندی
منطقه اوراسیا با بیش از 4 میلیارد و 800 میلیون نفر بیش از نیمی از جمعیت جهان را در خودش جای داده و اتحادیه اقتصادی اوراسیا با 183 میلیون جمعیت، مهم ترین سازمان اقتصادی ـ سیاسی فعال در کل اوراسیا محسوب می شود. با توجه به راهبرد «نگاه به شرق» ایران به عنوان یکی از کاربست های اصلی سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران به نظر می رسد که استمرار رهیافت های شعارمحور و موضعگیری های ایدئولوژیک و تهدیدآمیز نه تنها کمکی به موفقیت دیپلماسی شرق محور تهران نخواهد کرد، بلکه بیش از پیش کشورهای اوراسیایی را از ایران دور و به رقبای این کشور در منطقه و فرامنطقه نزدیک می سازد.
نظر شما :