پکن با برجام گوی سبقت را در توسعه اقتصادی با همسایگان ایران از تهران ربود
امضای سند همکاری ایران و چین، نقطه عطفی در احیای نگاه به شرق
دیپلماسی ایرانی – بعد از ظهر دیروز جمعه وانگ ای، وزیر امور خارجه چین وارد تهران شد. آن گونه که در محافل خبری و سیاسی داخلی و خارجی مطرح شده است اولویت و هدف اصلی این سفر دو روزه که بخشی از یک تور دیپلماتیک شش روزه رئیس دستگاه سیاست خارچی چین در خاورمیانه است به امضای سند همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین باز می گردد. پیرو این نکته قرار است که تا ساعاتی دیگر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با همتای چینی خود دیدار و گفت وگو کند و در نهایت این سند به امضای دو طرف برسد؛ سندی که برخی از منتقدان آن را مصداق عهدنامه ترکمنچای و گلستان می دانند و موافقان آن را جانی تازه برای رشد مناسبات خارجی در همه ابعاد تجاری و دیپلماتیک ایران تلقی می کنند. حال با امضای این سند مناسبات تهران و پکن چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ آیا با این میزان از همکاری های متنوع، گسترده، راهبردی و طولانی مدت ذیل تصویب این سند سیاست، امنیت و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تحت الشعاع قرار نخواهد گرفت؟ در همین رابطه دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر ابعاد سفر وانگ ای به ایران و تاثیر امضای سند همکاری های راهبردی ایران و چین بر روند کشور، گفت و گویی را با وحید جلال زاده، نمانیده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بعد از ظهر دیروز جمعه وانگ ای، وزیر امور خارجه چین وارد تهران شد و از قرار معلوم قرار است تا ساعاتی دیگر با محمدجواد ظریف، همتای ایرانی خود دیدار و گفت وگویی داشته باشد و سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را به امضای دو طرف برسد. از نگاه شما تا چه اندازه تصویب نهایی این سند میتواند جزو اهداف حضور رئیس دستگاه دیپلماسی چین در تهران باشد؟ آیا میتوان برای این سفر وانگ ای به ایران اهداف دیگری را برشمرد، خصوصا آنکه ما شاهد هستیم حضور دو روزه وزیر امور خارجه چین در ایران بخشی از تور دیپلماتیک شش روزه وی در منطقه خاورمیانه است که از عربستان و ترکیه شروع شده و بعد از ایران به امارات، بحرین و عمان ختم میشود؟
قبل از هر چیزی باید یادآور شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چین جزو معدود کشورهایی بود که با جمهوری اسلامی ایران ارتباطات خود را داشت. به خصوص در زمان دفاع مقدس که تقریباً اکثر کشورها حمایت از رژیم بعث و صدام حسین را در دستور کار قرار داده بودند و اتحاد جماهیر شوروی نیز حامی عراق بود، پکن روابطش را با تهرنا حفظ کرد. بعد از پایان جنگ هم در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی سفری به چین صورت گرفت تا روابط تهران و پکن به سطح مطلوب و ایدهآل برسد. اصلی ترین متغیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بحث تقابل با آمریکاست و چون رفته رفته چین به اصلیترین رقیب ایالات متحده بدل شده است به گونهای که کاخ سفید از چین به عنوان دشمن راهبردی خود یاد می کند و در تعریف استراتژی جدید سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا اولویت اکنون به چین و بعد به روسیه تغییر پیدا کرده است نشان از ان دارد که چین جدی ترین رقیب و پررنگ ترین نگرانی واشنگتن به شمار می آید. حال در این بین تقابل همزمان آمریکا با چین و جمهوری اسلامی ایران سبب شده است که تهران و پکن به فکر افزایش مناسبات و تحکیم و تعمیق روابط خود باشند. به ویژه که اقتضائات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه مهم خاورمیانه برای چینی ها بسیار حائز اهمیت است. البته ایران هم تمایل جدی به افزایش سطح مناسبات با کشور چین دارد که اکنون به یکی از مهمترین قدرت های اقتصادی، سیاسی، تجاری و صنعتی جهان بدل شده است. پیرو این نکات است که فارغ از سند جامع همکاری های راهبردی، سطح روابط ایران و چین به سطح راهبرده کشیده شود. چون همچین به تداوم و تعمیق این روابط با ایران نیاز دارد و هم ایران.
البته که هر دو طرف تمایل جدی به راهبردی کردن این مناسبات هم دارند. اما متاسفانه در برخی از ادوار دولت هایی مانند دولت یازدهم و دوازدهم پروسه نگاه به شرق را از دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خارج کردند و با گذاشتن تمام تخم مرغ های دیپلماسی تهران در سبد برجام عملاً افزایش و تعمیق مناسبات با همسایگان و پیگیری هرچه پررنگتر سیاست نگاه به شرق به محاق رفت و به فراموشی سپرده شد و امضای جان کری و لبخند اروپایی ها ملاک و اولویت عملکرد ما در سیاست خارجی قرار گرفت. در مجموع نکات یاد شده و در پاسخ به سوال مشخص شما باید عنوان کرد که قطعاً هدف اصلی حضور وزیر امور خارجه چین در تهران به نهایی کردن و تصویب سند جامع همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین باز می گردد. چون اگرچه در افکار عمومی از چین به عنوان یک قدرت اقتصادی، تجاری و صنعتی در جهان یاد می شود، اما یقیناً در سایه استراتژی جدید سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با محوریت تقابل با چین در همه ابعاد و سطوح، چینی ها نیز به ایران نیاز دارند، به خصوص در دولت جو بایدن این نیاز به ایران از سوی چینی ها بیش از پیش احساس می شود. اتفاقا پیرو نکاتی که در پرسش به آن اشاره کردید یقیناً این تور دیپلماتیک رئیس دستگاه سیاست خارجی چین در خاورمیانه برای تعمیق نفوذ و گسترش هر چه بیشتر روابط با کشورهای خاورمیانه از ترکیه و عربستان تا ایران، عمان، بحرین و امارات است تا پکن بتواند با افزایش وزن سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی و تجاری، تقابل هرچه هرچه جدی تری با تحرکات مخرب ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای جنوب شرقی داشته باشد. یعنی همان گونه که آمریکایی ها به فکر افزایش نفوذ در پیرامون چین برای محاصره این کشور است، چینیها هم سعی میکنند نفوذ خود را در منطقه حساس و استراتژیکی مانند خاورمیانه افزایش دهند تا در نهایت تقابل و موازنه قوا شکل گیرد.
چون اخبار و تحلیل ۲۴ ساعت گذشته در رسانه های داخلی و خارجی تاکید و محوریت بیشتری به امضای سند جامع همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین، ذیل حضور وانگ ای در تهران و دیدار امروز شنبه وی با محمد جواد ظریف و حسن روحانی داده اند ما هم تمرکز بیشتری روی این سند داشته باشیم. به هر حال از تیرماه سال گذشته و با مطرح شدن پیش نویس این قرارداد منتقدان این سند را با قراردادهایی مانند ترکمانچای مقایسه و از دادن امتیازات بیش از حد به چین در وضعیتی که ایران با تحریمهای آمریکا روبه رو است، ابراز نگرانی کردند. تا جایی که از لفظ استعمار چین استفاده شد. حال به باور شما امضای این سند تا چه اندازه راهبردهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی امنیتی ما را تحتالشعاع قرار میدهد، خصوصاً که به باور بسیاری این سند نه تنها فراتر از اختیارات دولت است، بلکه تمام ارگان ها، نهاد ها و قوا من جمله مجلس را هم درگیر خواهد کرد؟ آیا امضای این سند با این میزان از مناسبات گسترده و راهبردی در یک بازه زمانی ۲۵ ساله استراتژی و شعار نه شرقی و نه غربی که محور عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است را دچار خدشه نمی کند؟
اولاً این که تا کنون این سند در اختیار نمایندگان مجلس و حتی اعضای محترم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی قرار نگرفته است.
ولی ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹/ ۸ ژوئیه ۲۰۲۰ متنی هجده صفحهای بهعنوان برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین منتشر شد. در این متن گسترش همکاری دوجانبه اقتصادی و تجاری، تعامل بخش خصوصی و مناطق آزاد، افزایش اثرگذاری در حوزههای فناوری و گردشگری، مشارکت راهبردی در حوزههای اقتصادی، همکاری دانشگاهی و فناوری و علمی، بازنگری در همکاریهای اقتصادی، حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع منطقهای و بینالمللی، همکاری در مبارزه با تروریسم، گسترش همکاری نظامی و دفاعی و همکاری در زمینههای دیگر بهعنوان ده هدف اصلی فهرست شده است؟
بله، اما متن کامل این سند با تما جزئیات ان در اختیار نمایندگان محترم قرار نگرفته است و مجلس هم در حد همین کلیاتی که اشاره کردید به این سند اشراف دارد. یعنی وزارت امور خارجه و دولت جزئیات آن را در اختیار نمایندگان محترم مجلس قرار نداده است. حتی در پی استعلام نمایندگان، دولت عنوان کرده است که چون هنوز این سند قطعی نشده تا به امروز از ارائه متن کامل این سند به نمایندگان مجلس سرباز زده است و ما هم مانند اصحاب رسانه و افکار عمومی در حد کلیات به این سند ورود پیدا کردیم. اما با این وجود طبق قانون اساسی هرگونه توافق، سند همکاری، قرارداد و نظایر آن میان جمهوری اسلامی ایران با کشور دیگری حتماً باید به تصویب و تایید نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی برسد. لذا اگر در هر مرحله ای از تصویب و اجرایی شدن این سند همکاری نمایندگان محترم احساس کنند که منافع ملی در خطر است کوچکترین درنگی برای توقف اجرای آن نخواهند کرد. نمایندگان محترم مجلس مدافع منافع جمهوری اسلامی ایران و مردم هستند و در این خصوص هیچ تعارفی با هیچ بازیگر داخلی و خارجی ندارند؛ حفظ منافع ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران یک اولویت خدشه ناپذیر است. لذا شما یقین بدانید که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و به خصوص اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و دیگر افرادی که در جریان امضای این سند همکاری با چینی ها هستند را به مجلس فرا خواهد خواند تا در جریان جزئیات و کم و کیف آن قرار گیرد که خدای ناکرده اگر کوچک ترین مشکلی برای منافع جمهوری اسلامی ایران ذیل این سند پیش آید نمایندگان از اجرای آن جلوگیری کنند. البته در پاسخ به بخش دیگر سوال شما باید به این نکته مهم هم اشاره داشت که در پی برخی انتقادها و حتی سیاه نمایی هایی که تابستان سال گذشته پیرامون این سند از جانب منتقدین داخلی و خارجی مطرح شد و حتی از واگذاری برخی مناطق و جزایر، ورود نیروهای نظامی چین، احداث پایگاههای نظامی برای چینی ها و دیگر مسائل اینچنینی سخن به میان آمد، نگرانی هایی را در افکار عمومی داخلی شکل داد که قویا در همان زمان از سوی دولت و دستگاه دیپلماسی رد شد. لذا نمی توان این سند را با تعهد نامه ترکمنچای، گلستان و نظایر آن مقایسه کرد. ضمن این که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که منافع ملی تحتالشعاع این قراردادها، اسناد و همکاریها قرار گیرد. همان طور که قبلا اشاره کردم اولویت اصلی ما حفظ منافع ملی است. همانگونه که در پاسخ به سوال ابتدایی مصاحبه عنوان کردم اگرچه ایران در شرایط کنونی به تعمیق و افزایش مناسبات اقتصادی و تجاری خود با قدرتی مانند چین نیاز دارد، اما چینی ها هم به همان ترتیب به ایران نیازمند است. پس زمانی ایران حاضر به عملیاتی کردن مفاد این سند خواهد بود که از عواید و منافع آن منتفع شود.
با این وصف باز هم این نگرانی وجود دارد که تهران پس از اجرایی کردن مفاد این سند عملا در زمین پکن قرار گیرد و در نهایت این ایران باشد که بازنده اصلی رقابت ابرقدرت هاست؟
ما زمانی بازی را در زمین دیپلماسی و سیاست خارجی میبازیم که ارزیابی و درک غلط و غیر واقع بینانه ای از مسایل و تحولات جهانی داشته باشیم. متاسفانه در دولت حسن روحانی تمام تخم مرغ های سیاست خارجی در سبد برجام قرار گرفت و عملاً تلاشهای دولتهای پیشین در خصوص تقویت نگاه به شرق، گسترش روابط با همسایگان و تعمیق مناسبات با کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و دیگر مناطق کنار گذاشته شد و صرفاً نگاه به ایالات متحده آمریکا و اروپایی ها معطوف شد که نتیجه آن را امروز شاهد هستیم. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر و قدرت مهم منطقه ای و فرامنطقه ای از امتیازات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جدی در منطقه حساس و مهم خاورمیانه بهرهمند است. لذا هیچ کشوری به خصوص ابرقدرت ها نمی توانند ایران را نادیده بگیرند. اما زمانی که سیاست خارجی بر اساس راهبرد غلط پی گرفته شود، چیزی که در دولت یازدهم و دوازدهم روی داد با وجود برخورداری از همه این امتیازات عملا ما را به یک بن بست خواهد کشاند. پس چیزی که ما را در روابط بینالملل بازنده می کند نبود راهبرد مشخص و کاربردی در تنظیم روابط با با کشورهاست. پیرو این اسیب شناسی در مسئله برجام بسیاری از همسایگان و به طریق اولی چین و روسیه از جمهوری اسلامی ایران بسیار گله داشتند چرا در زمان اجرای توافق هسته ای کوچکترین تلاشی برای تعمیق مناسبات با آنها صورت نگرفت و با امضای جان کری و لبخند اروپایی ها تمام مناسبات ایران با روسیه و چین عملاً به فراموشی سپرده شد. مطمئن باشید اگر به خود دولت بود قطعاً زیر بار امضای این سند همکاری با چینیها نمی رفت چون هنوز کعبه آمال خود را برجام، اروپا و آمریکا میداند و حتی در همین ماه های پایانی حیات دولت کماکان تلاش جدی برای مذاکره با جو بایدن به منظور احیای برجام در دستور کار است. بنابراین امضای سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین می تواند نقطه عطفی در احیای روابط تهران و پکن و همچنین پررنگ کردن سیاست نگاه به شرق باشد.
شما به ضرورت برقراری روابط با چین ذیل امضای همین سند همکاری اشاره داشتید اما پاسخ شما به این آسیب شناسی چیست که اکنون پکن به عنوان رقیب جدید و جدی اقتصادی ایران، آن هم در حوزه نفوذ منطقهای تهران به خصوص در سوریه عمل میکند، به گونه ای که برخی از اخبار حکایت از کنسرسیوم اقتصادی دمشق با پکن و به محاق رفتن تهران دارد. جدای از آن که از نظر نظامی و امنیتی هم ایران در زمین سوریه به واسطه تحرکات روسیه به حاشیه کشیده شده است؟
اتفاقاً این آسیب شناسی شما مکمل نکاتی است که من در سوال های پیشین به آن اشاره کردم. چون دولت یازدهم و دوازدهم تمام تخممرغهای سیاست خارجی را در سبد برجام گذاشت عملاً مناسبات منطقهای، نگاه به شرق و تلاش برای گسترش و تعمیق روابط با چین، روسیه و کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و دیگر مناطق جهان به حاشیه رفت و در نهایت ما در زمین سیاست خارجی به یک بازنده بدل شدیم که امروز نشانههای آن به روشنی در اقتصاد و معیشت کشور قابل ارزیابی است. ما اگر طی این سال ها به جای تلاش برای حفظ برجام فقط ۲۰ درصد از توش و توان سیاست خارجی روی افزایش مناسبات منطقهای با همسایگان می گذاشتیم مطمئن باشید آثار مثبتی بر تولید، اقتصاد و معیشت کشور می گذاشت. اما متاسفانه به دلیل سایه سنگین توافق هسته ای، دولت حسن روحانی دست به فرصت سوزی دیپلماتیک زد. شما به میزان واردات کشورهای همسایه نگاه کنید در یک آمار سرانگشتی خواهد دید که به جز معدودی از کشورهای همسایه مانند عراق، صادرات کالا و خدمات ایران تا چه اندازه کاهش پیدا کرده است. لذا بی شک باید یکی از اولویتهای مهم سیاست خارجی دولت سیزدهم تحکیم و تقویت روابط و مناسبات ایران با همسایگان خود باشد. چرا که به هزار دلیل افزایش مناسبات اقتصادی و تجاری ایران با همسایگانش ساده تر، منطقی تر و مقرون به صرفه تر است. اتفاقاً در مجلس و به خصوص در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی یکی از اولویتهای اساسی تلاش برای ارتقای مناسبات با کشورهای همسایه است. چرا که اساساً رشد اقتصادی هر کشوری منوط به حفظ و تقویت بازارهای فعلی و تلاش برای پیدا کردن بازارهای جدید است که متاسفانه یک مقوله و اصل مغفول و بر زمین مانده اقتصادی در وزارت امور خارجه است که به طور جدی پیگیری نمی شود. ما حتی چندین نوبت از آقای ظریف پیرامون همین مسئله سوال داشتیم. در ادامه وزارت صنعت، معدن و تجارت و به خصوص در حوزه بازرگانی خارجی تقریباً به جز دو کشور در سایر کشورها فعالیت آن چنانی ندارد. پس شما چه انتظاری دارید که ما بتوانیم به موازات امتیازات سیاست خارجی و نفوذ منطقه ای به دنبال تعمیق مناسبات اقتصادی با دیگر کشورها به خصوص همسایگان خود باشیم. چون ما با یک سیستم ناکارآمد و فشل در حوزه برقراری و تعمیق روابط اقتصادی ذیل سیاست خارجی تک بُعدی و برجامی خود مواجهیم.
پیرو این نکات و در پاسخ روشن و مشخص به سوال شما باید عنوان کرد به همان میزانی که در حوزه امنیتی و نظامی قوی، موثر و کارا عمل می کنیم و نفوذ منطقهای فعلی خود را مدیون این تلاش ها و تحرکات نظامی و امنیتی هستیم اما در زمینه سیاست خارجی و به خصوص توسعه اقتصادی به شدت ضعیف عمل کرده ایم. به عبارت روشن تر ما هم تراز فردی که از جان خود برای منافع جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه و دیگر نقاط پیرامونی می گذرد و از امنیت ایران در خارج از مرزها پاسداری می کند در وزارت امورخارجه و حوزه اقتصادی و یا وزارت صمت سرباز دلسوز و فداکاری نداریم که بخواهد منافع سیاسی و اقتصادی ایران را در مناطق حوزه نفوذ همپای توسعه نظامی و امنیتی گسترش دهد. بله ما در حوزه های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی نفوذ خود را تا پشت مرزهای رژیم صهیونیستی گسترش دادهایم، اما در زمینه توسعه تجاری و اقتصادی به شدت ناکارآمد عمل کردیم، علت آن به دلیل همان نگاه و ارزیابی غلط سیاست خارجی دولت حسن روحانی طی ۸ سال گذشته باز می گردد. به دلیل آنکه تمام تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذشتیم و نگاهمان معطوف به لبخند اروپا و امضای جان کری بود عملاً مناسبات با همسایگان و توسعه روابط با چین، روسیه و دیگر کشورهای جهان را به فراموشی سپرده ایم و همین مسئله فضای مناسب در اختیار چین قرار داد. بله چین یک رقیب جدی برای ایران است. اگر غیر از این بود باید در رفتار پکن شک می کردیم. قرار نیست که چین یا هر کشور دیگری به دلیل مناسباتش با ایران از منافع خود برای تهران عدول کند. چون هر کشوری به دنبال منافع خود است. این ما هستیم که با کم کاری خود در سایه ارزیابی غلط از سیاست خارجی و تحولات منطقهای این اجازه را به چینی ها دادیم که در حوزه نفوذ منطقهای ما گوی سبقت را در حوزه اقتصادی از ایران برباید.
نظر شما :