ضربه های سخت مدافعان دموکراسی به آن
کسانی که با هیولاسازی از ترامپ به دموکراسی ضربه زدند
دیپلماسی ایرانی: مخالفان ترامپ چهار سال از او هیولای یک رژیم مستبد ترسیم کردند. آنها بیرون رفتند تا دموکراسی را از دست ترامپ نجات دهند، اما با این کار به آن آسیب زدند.
هنوز دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا سوگند یاد نکرده بود که اولین دروغ از سوی سخنگوی او اعلام شد. شان اسپایسر مدعی شد که این بیشترین جمعیتی بود که تاکنون در مراسم تحلیف یک رئیس جمهور امریکایی شرکت کرده بودند. اما همانطور که تصاویر هوایی نشان دادند، تعداد بیشتری به مراسم تحلیف باراک اوباما رفته بودند.
پس از این اتفاق مشاور ترامپ به سمت مطبوعات شتافت و از این اظهار نظر سخنگو به عنوان «حقایق آلترناتیو» یاد کرد. با این مفهوم یک اصل تازه پدید آمد: اگر حقایق را دوست ندارید، حقایق باب میل خود را بسازید.
حقایق آلترناتیو باید در چهار سال پس از آن گسترش می یافتند، نه تنها از درون کاخ سفید، بلکه همچنین از سوی مخالفان آن. پروپاگاندای مخالفان ترامپ از خود او موثرتر بود. آنها در برخورد با دروغ های ساده و دست و پا چلفتی ترامپ باهوش تر عمل می کردند. بر خلاف سخنگوی ترامپ اسپایسر، آنها فهمیدند که نباید چیزی را مطرح کرد که بلافاصله به عنوان دروغ یا خلاف واقع آشکار شود. گوته (شاعر آلمانی) قبلا این را خوب می دانست که دروغ گفتن با استفاده از یک امر حقیقی بهتر جواب می دهد.
همه فیک نیوز را دوست دارند
دموکرات ها و ارتش کمکی آنها در رسانه ها و نشریات نیز به نوبه خود اقدام به ساخت ساختمانی پیچیده از «حقایق آلترناتیو» کردند.
آنها سخنان غیر قابل قبول ترامپ در مورد اقتدارگرایان را برمی داشتند و درباره اهمیت آن اغراق می کردند. آنها ترامپ را با پوتین، شی جین پینگ، اردوغان و دیکتاتورها و مستبدانی که یک رژیم آهنین و غیر دموکراتیک را در کشور خود رهبری می کردند، در یک صف قرار دادند.
فراداستان حکومت استبدادی
اگرچه یک دوره ریاست جمهوری بسیار غیرمعمول و غیر عادی ترامپ در آستانه پایان یافتن است، اما مخالفان او برای چهار سال متوالی در ترسیم هیولای یک رژیم استبدادی از او بسیار موفق بودند. چگونه توانستند اینقدر خوب کار کنند که نیمی از جهان چنین روایتی را باور کند؟
از این طریق که یک صنعت اعتقادی قدرتمند، یک روایت را بنا کرد و آن را بی وقفه تکرار کرد و در ذهن ها مخاطبان کوبید. برخی از روزنامه نگاران پس از پیروزی ترامپ بر هیلاری کلینتون ادعا کردند که در دوره او نهادهای دموکراتیک ایالات متحده از هم فرو می پاشند. بیش از 200 سال قانون اساسی، دیوان عالی کشور، دو پارلمان و ایالت های امریکا در برابر طوفان ها مقاومت کردند. برا این اساس همه چیز باید تمام می شد، دیگر هیچ درامی وجود نداشت.
در کتابی که اخیراً با عنوان «غلبه بر خودکامگی» منتشر شد، نویسنده انتخابات 2016 را با به دست گرفتن قدرت توسط نازی ها و آتش سوزی در ساختمان رایشتاگ در فوریه 1933 مقایسه می کند، که بهانه ای برای استقرار دیکتاتوری در رایش آلمان بود. ترامپ با هیتلر برابر است؟ هر کسی که چنین ادعاهای پوچی را مطرح کند و بارها و بارها آنها را تکرار کند دموکراسی را تضعیف کرده است.
فراخوان مقاومت همیشه خطرناک است
کسانی که مخالف ترامپ بودند معتقد بودند که باید در برابر او ایستادگی کنند و آن را مقاومت Resistance می نامیدند. مانند مقاومت در فرانسه اشغال شده. باز هم به نظر نمی رسید نازی ها و هیتلر از این مفهوم دور باشند. این مطمئناً اتفاقی نبوده است، زیرا پروپاگاندا از این طریق کار می کند. پروپاگاندا تصاویر را بزرگتر از آنچه به طور مستقیم توصیف می شوند، نشان می دهد تا جایی که حقیقت در دریایی از ادعاها گم شود.
مقاومت در یک کشور دموکراتیک این گونه است. با صلح و آرامش سیاسی و با استفاده از ابزار سیاسی و مشروع. هر مورد دیگر به سرعت از افراط گرایی یا حتی تروریسم عبور می کند. دانا فیشر جامعه شناس، در کتاب خود «مقاومت آمریکایی» به صراحت رفتارهای خشونت آمیز آنتیفا را در جنبش ضد ترامپیستی گنجانده است. هر چه علیه ترامپ باشد، تقریباً مشروع به نظر می رسد. از آنجا که تبلیغات ضد ترامپ بسیار ماهرانه با مجموعه فرهنگ عامه آمریکا بازی می کند، ادعاهای آن چندان هم مضحک به نظر نمی رسد.
حتی پرماجراترین کلیشه ها هم قابل باور به نظر می رسند. در هیچ کجا نشانه ای وجود ندارد که سرویس مخفی، پلیس، ارتش و دادگستری به کودتا کمک کنند. حتی حزب ترامپ نیز تمایل ندارد.
البته، رئیس جمهور با بلندگوی خود تردیدهایی را ایجاد کرد. اگر چه مخالفان ترامپ هرگز از تأکید بر اینکه این رئیس جمهور فقط اخبار جعلی را منتشر می کند، خسته نمی شوند، اما این بار آنها حرف او را قبول می کنند. این خیلی خوب در جهان بینی آنها می گنجد. این واقعیت که بسیاری از مردم هنوز آن را باور کرده اند، نشانگر ترفندهایی است که پروپاگاندا بر اساس آن انجام می شود. وقایع نگاری چهار ساله ترامپ نیز داستان روان پریشی جمعی است.
با این حال خوب است که ترامپ از دوره دوم محروم شود و اولین دوره او مانند یک رویای بد بگذرد. ذهن ها می توانند آرام شوند – اگر واقعاً چنین کنند. با باخت رئیس جمهور در انتخابات، هیچ یک از جنبش های مقاومت به واقعیت تبدیل نمی شوند، همه کسانی که آنها را تبلیغ می کردند، احتمالا خجالت می کشند. روزنامه ها، شبکه های تلویزیونی و نشریات که از این تجارت ترامپ درآمد بسیار خوبی کسب می کردند نیز اعتبار خود را از دست می دهند.
پس به چه کسی می توان هنوز اعتماد کرد؟ و وقتی دیگر نمی توانید کسی را باور کنید، وسواس حامیان پارانوئید رئیس جمهور مبنی بر اینکه رای آنها با تقلب گسترده به سرقت رفته است، ناگهان کمی دیوانه کننده به نظر می رسد. نکته خطرناک در مورد پروپاگاندا این است که به طرز قابل اعتمادی ضد تبلیغ تولید می کند و در پایان همه به عنوان دروغگو دیده می شوند – حتی کسانی که مدام حقیقت را می گویند./مطالعات آلمان و اروپا
منبع: نوی سورشه سایتونگ (سوئیس) / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :