برندگان و بازندگان یک جنگ تاریخی
توافقنامه قره باغ یک پیروزی یا یک تراژدی؟
نویسنده: شهره پولاب، دکترای جغرافیای سیاسی
دیپلماسی ایرانی: در روز 9 نوامبر 2020 ارمنستان و جمهوری آذربایجان توافقنامه صلحی را در حضور روسیه امضا کردند که توانست به شش هفته درگیری نظامی بر سر منطقه مورد مناقشه قره باغ در قفقاز جنوبی پایان دهد. این توافق از سوی الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان "واقعه مهم تاریخی" قلمداد شده زیرا ارمنستان تسلیم این جنگ شده و نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان آن را یک شکست محسوب نکرده زیرا از دیدگاه وی شکست هنگامی روی می دهد که احساس مغلوب شدن نیز باشد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه با توصیف وقایع قره باغ به عنوان یک "تراژدی" اظهار امیدواری کرده است که آخرین گام های برداشته شده بتواند صلح طولانی مدت را برای مردم آذربایجان و ارمنستان تضمین کند.
تلاش های دیپلماتیک روسیه بازیگر اصلی در منطقه قفقاز و یکی از سه رئیس گروه مینسک با هدف یافتن یک راه حل صلح آمیز برای اختلاف قره باغ در قالب توافقنامه صلحی به بار نشست که بر اساس آن کلیه عملیات نظامی میان دو کشور به حالت تعلیق درآمده و نیروهای حافظ صلح روسی در امتداد خط تماس در قره باغ و در امتداد کریدور لاچین مستقر خواهند شد. نکته آن که گروه مینسک یا سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSBE) در سال 1992 برای تشویق حل و فصل صلح آمیز و مذاکره برای درگیری میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه ناگورنو قره باغ به ریاست مشترک فرانسه، روسیه و ایالات متحده ایجاد شد.
آذربایجان و ارمنستان رقبای منطقه قفقاز به مدت شش هفته بر سر قره باغ کوهستانی جنگیدند، جنگی که از 27 سپتامبر2020 با اقدام نظامی آذربایجان برای بازیابی اراضی از دست رفته اش آغاز شد. به نظر می رسد جنگ در قفقاز بین آذربایجان و ارمنستان چیزی بیش از اختلافات قومی عمیق و اختلافات ارضی بوده و بهره گیری از نبرد میان دو قومیت منجر به شکل گیری نظمی جدید در منطقه و حتی فراتر از آن شده است. در تحولات سیاسی برای درک بهتر چونی و چرایی دو بهانه نزدیک و بهانه دور مدنظر قرار می گیرد.
آنچه بهانه نزدیک را در تحولات سیاسی قره باغ کوهستانی ساخته، ادعاها و خواسته های متفاوت دو قوم آذری و ارمنی بر سر یک سرزمین مشترک است. سرزمینی که در سطح بین المللی به عنوان بخشی از آذربایجان شناخته شده، اما تحت کنترل ارمنستان بوده است. آنچه بهانه دور این صحنه سیاسی را رقم زده است را می توان در منافع هر یک از بازیگران دخیل در جنگ و صلح اخیر میان آذربایجان و ارمنستان بررسی کرد:
اول روسیه که پس از هفته ها نظاره گری بر درگیری های میان آذربایجان و ارمنستان خصوصا پس از تهدید آذربایجان مبنی بر تصرف کل قره باغ کوهستانی برای ایفای نقش دیپلماتیک کرملین به عنوان ضمانت ثبات منطقه ای به میانجیگری میان دو طرف جنگ اقدام کرد. وکالت روسیه در توافقنامه صلح نوامبر بین آذربایجان و ارمنستان و پایان دادن جنگ گسترده آنها در قره باغ با طراحی ژئوپلیتیک جدیدی در منطقه مورد مناقشه قفقاز جنوبی همراه شده است. هرگونه ارزیابی عینی از نقش روسیه در درگیری قره باغ کوهستانی می تواند سرنخ هایی را برای بازی انتظار مسکو پس از مداخله فعال در این مناقشات به دست دهد.
مطابق این توافق نامه در تاریخ 1 دسامبر، ارمنستان باید منطقه لاچین را که گذرگاه لاچین از آن عبور می کند، تحویل دهد. این توافقنامه تصریح کرده است که یک راهرو با عرض 5 کیلومتر از طریق منطقه لاچین- که قره باغ کوهستانی را به ارمنستان متصل می کند- در نظر گرفته شده که نیروهای حافظ صلح روسی همزمان با عقب نشینی نیروهای مسلح ارمنستان در آن مستقر خواهند شد تا "ایمنی رفت و آمد شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها را در طول دالان لاچین در هر دو جهت تضمین کنند. این امر به روسیه امکان حضور نظامی بسیار چشمگیرتر در منطقه ای را می دهد که در آن نفوذ خود را از دست داده بود. این استقرار برای روسیه به منزله یک پایگاه نظامی جدید خواهد بود که به دیگر پایگاه های این کشور در منطقه قفقاز مانند آبخازیا در کرانه شرقی دریای سیاه و اوستیای جنوبی در شمال گرجستان اضافه می شود.
پوتین موقعیت غالب مسکو را در منطقه ای تقویت می کند که سربازان روسی پس از بسته شدن ایستگاه راداری قبله یا به آذری گابالا - مجهز به سیستم پدافند موشکی و رهگیری موشکهای قارهپیما در بخش عمدهای از آسیا تا اقیانوس هند- در سال 2012 آذربایجان را ترک کردند، اما اکنون می توانند به عنوان نیروهای حافظ صلح به خاک آذربایجان بازگردند.
دوم آذربایجان که طی درگیری های اخیر بیش از 15تا20 درصد از سرزمین های از دست رفته خود را پس گرفته و بنا بر توافق صلح جدید مبنی بر اینکه هر دو طرف جنگ مواضعی را که در حال حاضر در اختیار دارند، حفظ خواهند کرد، از منافع زیادی برخوردار خواهد بود. آذربایجان که بیش از 26 سال پیش قلمرو مورد مناقشه قره باغ و مناطق اطراف آن را به نیروهای ارمنی واگذار کرده بود، توانست به موفقیتهای چشمگیری از جمله به دست آوردن شهر استراتژیک شوشا "معروف به شوشی در ارمنستان" دست یابد.
قدرت اقتصادی بیشترآذربایجان نسبت به ارمنستان برای خرید مهمات، پشتیبانی لجستیکی، فنی و تاکتیکی ساخت اسرائیل و ترکیه توانست قطعیت پیروزی را برای باکو تضمین کند. استفاده آذربایجان از پهبادهای ساخت ترکیه و هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به پهپادهای انتحاری در کنار پهپادهای جنگی ساخت اسرائیل موجب تقویت نظامی آذربایجان در برابر ارمنستان شده و ضمانتی برای پیروزی ارتش بوده اند.
موفقیت آذربایجان در بازپس گیری برخی مناطق اشغال شده توسط ارامنه می تواند جاه طلبی باکو را برای تبدیل شدن به مرکز تقاطع آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا به ثمر رساند. آذربایجان در تلاش است تا بندر تجاری بین المللی باکو در رقابت با دیگر بنادر دریای خزر به عنوان بزرگترین بندر تجاری خزر و نقطه اتکای کریدور تجاری و حمل و نقل اوراسیا ظهور کند. باکو در تقاطع مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر (TITR) از چین به اروپا از طریق قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه است.
آذربایجان در جهت شرقی- غربی عامل اتصال آسیای میانه، دریای خزر و قفقاز جنوبی بوده و در جهت شمال به جنوب در حمل و نقل بین المللی شمال و جنوب بین روسیه، ایران و هند قرار دارد. بهره گیری از این ماتریس های اتصال امکان بهره گیری آذربایجان را از بیشترین پتانسیل های موجود فراهم می کند. لذا دور کردن ارمنستان از این موقعیت ژئواستراتژیک ضروری می نموده است. اشغال خاک آذربایجان و درخواست استقلال قره باغ توسط ارمنستان تهدید ژئوپلیتیک آذربایجان در تبدیل شدن به گره اصلی در راهروهای حمل و نقل اوراسیا محسوب شده است.
سوم ترکیه که اگرچه در توافق نامه سه جانبه امضا شده بین طرفین جنگ و روسیه ظاهر نشده، اما یک ذینفع بزرگ این صحنه ژئوپلیتیک بوده است. توافق سه جانبه در غیاب ایالات متحده و فرانسه دیگر روسای گروه مینسک و بدون حضور ترکیه -حامی اصلی آذربایجان- نشان دهنده یک نقطه عطف جدید در جاه طلبی روسیه در منطقه است. روسیه درخواست ترکیه برای پیوستن به نیروهای حافظ صلح قره باغ را رد و نقش آن را در حد یک ناظر محدود کرده است. اگرچه بر اساس توافقنامه صلح ترکیه برخلاف روسیه قادر به استقرار نیرو در زمین نخواهد بود، اما اردوغان در حمایت از علی اف با شعار "دو کشور، یک ملت" توانست اعتبار ترکیه در منطقه را همراه با شهرت سلاح هایش افزایش دهد و نفوذ عملی بر سرزمین های سابق عثمانی را به رسمیت بشناساند. رقابت ترکیه در صحنه های سوریه و لیبی با روسیه را می توان پیش زمینه عدم پذیرش در رقابت منطقه "پیرامون نزدیک" روسیه دانست. اهداف ژئواکونومیک ترکیه در این منطقه فراتر از آن است که نگران از غیبت نقش میانجی گری اش باشد. یک کریدور حمل و نقل از طریق آذربایجان در نخجوان به مرز اصلی آذربایجان و دریای خزر قادر است ترکیه را به آسیای میانه و ابتدای کمربند و جاده چین متصل کند. قابل ذکر آن که روسیه با ساخت بندر جدید لاگان به ظرفیت 12.5 میلیون تن در منطقه کالمیکا می تواند با قرارگیری در امتداد ابتکار یک جاده -یک کمربند حیطه رقابتی حوزه کاسپین را وسیعتر کند.
و در نهایت ارمنستان که بازنده میدان جنگ شده است و با هزینه های حاصل از جنگ و بحران آوارگان چشم انداز مبهمی از آینده را در پیش رو دارد. توافق صلح قره باغ با واسطه گری مسکو موجب نارضایتی شدید ارمنستان در از دست دادن قره باغ کوهستانی و منطقه کالباجار شده است. بر اساس توافق نامه صلح میان دو کشور، ارمنستان باید در 15 نوامبر منطقه کالباجار را که که مسیر حیاتی به قره باغ کوهستانی است، به آذربایجان تحویل دهد. متن این توافق نامه تصریح کرده است که ارمنستان کنترل تمام مناطق خارج از استان خودمختار قره باغ- به جز یک راهرو از طریق لاچین- را که هنوز تحت کنترل دارد، واگذار خواهد کرد.
اگرچه جنگ سرزمینی به پایان رسیده، اما بر اساس یک عرف در جغرافیای سیاسی تحت عنوان "ادعای تاریخی" احتمال ادعای سرزمینی بر قره داغ کوهستانی از سوی ارمنستان در آینده کماکان باقی می ماند. با توجه به طیف گسترده ای از ابزارهای دیپلماتیک قابل استفاده توسط بازیگران محلی، منطقه ای و بین المللی تبلور یک تعارض در تغییر حقوق سرزمینی دور از انتظار نخواهد بود.
نظر شما :