جنگ قره باغ؛ تعارض ایده ئولوژیک یا جنگ منافع

ترکیه در جنگ آذربایجان و ارمنستان چه می کند؟

۰۴ آبان ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۹۶۴۹۳ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
امیر سجادی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: جنگ فعلی میان آذربایجان و ارمنستان عرصه خوبی را برای راستی آزمایی دو دیدگاه مزبور فراهم کرده است. قرار گرفتن ترکیه، کشوری سنی مذهب با زمامدارانی دارای تمایلات اسلام سَلَفی و از جنس قرائت اخوان المسلمین در کنار آذربایجان، کشوری شیعی مذهب با رهبرانی به لحاظ فکری لائیک، گویاترین دلیل بر ابطال دیدگاه «سیاست بسط ایده ئولوژیک اسلام اخوانی» توسط زمامداران آنکارا است.
ترکیه در جنگ آذربایجان و ارمنستان چه می کند؟

نویسنده: امیر سجادی، پژوهشگر تاریخ

دیپلماسی ایرانی: شروع دور جدید درگیری های نظامی میان آذربایجان و ارمنستان و اعلان پشتیبانی تمام قد ترکیه از جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از طرف های منازعه، مجدداٌ این پرسش را مطرح کرد که ترکیه چرا و با چه اهدافی سیاست مداخله جویانه را در قبال تحولات منطقه در پیش گرفته است؟

در تحلیل چرایی راهبرد ترکیه در مواجهه با تحولات منطقه، دو دیدگاه اصلی مطرح شده است. نخست؛ دیدگاهی که از منظر ایده ئولوژیک، راهبرد آنکارا را حول محور «سیاست بسط ایده ئولوژیک اسلام اخوانی» تحلیل می کند. بر پایه این دیدگاه، زمامداران ترکیه در سودای ایجاد و گسترش ائتلافی از جریان های سَلَفی برآمده اند که خمیر مایه های آن را ایده ئولوژی نهضت اخوان المسلمین تشکیل داده است. در این نگاه، حزب عدالت و توسعه و اردوغان به عنوان بانی نظری و مجری عملی سیاست مورد نظر، درصدد توسعه نفوذ خود برآمده اند. بدین گونه، بهره گیری از فاکتور اسلام سیاسی عامل و محرک سیاست های منطقه ای ترکیه جهت دستیابی به رهبری جهان اسلام سنی در نظر گرفته می شود. 

دیدگاه دوم با استناد به نظریه عثمانی گری نوین New Ottomanism که برای نخستین بار توسط احمد داود اوغلو از نظریه پردازان حزب عدالت و توسعه طرح شد، راهبرد ترکیه را نه سودای رهبری جهان اسلام بلکه بسط و توسعه هژمونی منطقه ای ترکیه در مناطق تحت استیلای امپراتوری عثمانی در سده های شانزدهم تا بیستم میلادی معرفی می کند. 

جنگ فعلی میان آذربایجان و ارمنستان عرصه خوبی را برای راستی آزمایی دو دیدگاه مزبور فراهم کرده است. قرار گرفتن ترکیه، کشوری سنی مذهب با زمامدارانی دارای تمایلات اسلام سَلَفی و از جنس قرائت اخوان المسلمین در کنار آذربایجان، کشوری شیعی مذهب با رهبرانی به لحاظ فکری لائیک، گویاترین دلیل بر ابطال دیدگاه «سیاست بسط ایده ئولوژیک اسلام اخوانی» توسط زمامداران آنکارا است. آن چه بیش از همه این دسته از تحلیل ها را با چالش مواجه می کند، همراهی ترکیه با اسرائیل در حمایت از آذربایجان است! موضوعی که در وادی امر بیشتر به طنز شبیه است تا واقعیت، اما الزامات امر سیاست به ویژه اصل منافع آن را به واقعیت بدل کرده است. 

دیدگاه دوم و «سیاست عثمانی گری نوین»؛ نخست آن که نظریه مذکور برخلاف تحلیل های ارائه شده، نه مبتنی بر استیلای نظامی بلکه بر پایه ی نفوذ فرهنگی و اقتصادی ترکیه بر سرزمین های تحت استیلای امپراتوری عثمانی تعریف شده است. از سوی دیگر، مناطق مورد مناقشه که ترکیه اقدام به مداخله جویی در آنها کرده است، از مشروعیت حقوقی و بین المللی برخوردار بوده و تنها به واسطه تضعیف دولت های متبوع خود با خلاء قدرت مواجه شده اند. این امر به ویژه در مورد سوریه، لیبی و عراق صدق می کند. هر چند، در این میان مورد قره باغ از ویژگی های خاص برخوردار است. با این وجود، باز تعریف دوباره مرزهای سیاسی کشورهایی که از حاکمیت حقوقی دوژوور برخوردارند، حداقل در حال حاضر نه غیرممکن بلکه دور از ذهن به نظر می رسد. موضوعی که بعید است در تحلیل ها و اقدامات زمامداران آنکارا مورد غفلت واقع شده باشد. 

اینک و با در نظر گرفتن آن چه بیان شد، چگونه می توان به تحلیل درباره چرایی سیاست های ترکیه و اهداف این دست از اقدامات پرداخت؟ «ماکیاولی» که از او با عنوان پدر سیاست مدرن نام برده شده در کتاب «گفتارها» که بیانگر مبانی نظری وی در باب ماهیت دولت و سیاست است، «منافع» را اصل بنیادین سپهر سیاست معرفی می کند. با اصل قرار دادن مساله منافع، می توان چرایی و اهداف نهان و آشکار اقدامات آنکارا را در دو بعد سیاست داخلی و خط مشی خارجی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.

نخست؛ در بعد داخلی برخلاف سال های آغازین به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه که از اقبال چشمگیری در میان جامعه مدنی ترکیه و حتی کردها به عنوان بزرگترین گروه اتنیکی مخالف نظم سیاسی پسا-امپراتوری برخوردار بود، در سال های اخیر، مقبولیت و مشروعیت عمومی حزب حاکم روند نزولی و رو به کاهشی را تجربه کرده است. در صدر علل عمده این وضعیت، می توان به شکست پروژه آشتی با کردها و نیز به سرانجام نرسیدن گذار از دیکتاتوری های نظامی و تکوین ساختار سیاسی دموکراتیک، اشاره کرد. موضوعاتی که از شعارهای اصلی حزب عدالت و توسعه در آغاز ورود به صحنه سیاست ترکیه بود. همین امر زمینه تنش داخلی میان اعضای عمده حزب را چنان افزایش داد که سرانجام به جدایی برخی از چهرهای نامدار مانند احمد گل، رئیس جمهوری و احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه پیشین از بدنه حزب عدالت و توسعه منجر شد. بی ثباتی و تنش حزبی، سیاست های اقتصادی و بازارهای ترکیه را نیز دچار تنش ساخت تا آن جا که اقتصاد ترکیه و ارزش لیر بیش از پیش روند نزولی را در پیش گرفت و همین مساله نیز بر دامنه نارضایتی ها از عملکرد حزب حاکم افزود. بنابر این اصل که سیاست خارجی هر کشوری تابعی از سیاست داخلی آن است، در چنین شرایطی بهترین اقدام برای زمامداران برای رهایی از پاسخ گویی به مسئولیت ها و سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی، ایجاد تنش و بحران های خارجی و یا بهره برداری از آنهاست. و برای اردوغان چه فرصتی بهتر از مناقشات و بحران های به وجود آمده در سوریه، لیبی، عراق و اینک قره باغ! 

اما در بعد سیاست خارجی، آنکارا از مداخله جویی خود به دنبال کسب امتیازات سیاسی در فرآیند مذاکرات و توافق نامه هایی است که در آینده از درون منازعات جاری سر بر خواهد آورد. بدین ترتیب، آنکارا از مجرای دستیابی به توافق های سیاسی با طرفین منازعه ضمن کسب امتیازات سیاسی زمینه را برای گرفتن امتیازات اقتصادی برای خود فراهم خواهد کرد. به ویژه، انعقاد قراردادهایی برای بازسازی مناطق درگیر در جنگ که میلیاردها دلار سود را برای اقتصاد ترکیه به همراه خواهد داشت و این علاوه بر سرازیر شدن خدمات، کالاها و اجناس ترکیه به بازارهای بزرگ این مناطق در شمال آفریقا و قفقاز است. با این اوصاف، آذربایجان دروازه ورود به چنین موقعیتی را برای ترکیه در منطقه قفقاز و آسیای میانه فراهم خواهد کرد. چنان که، آنکارا با همین هدف اقدام به مداخله در لیبی گرفته است تا از آن به عنوان دروازه ورود به بازار شمال آفریقا سود جوید. هر چند، نباید از این احتمال هم غافل بود که اردوغان نیم نگاهی به ایجاد تنش در حیات خلوت روسیه یعنی قفقاز نیز دارد تا از آن در جهت بده بستان های آینده با روسیه استفاده کند. 

در هر حال، آن چه ترکیه به زعامت اردوغان را به اتخاذ سیاست مداخله جویانه در مناطق دچار تنش در خاورمیانه، شمال آفریقا و منطقه قفقاز انداخته، نه توسعه طلبی محض ایده ئولوژیک و یا الحاق سرزمینی مناطقی به خاک ترکیه، بلکه دستیابی به منافع سیاسی و اقتصادی از رهگذر وضعیت و شرایط جاری است. موضوعی که به اردوغان در مناسبات سیاسی در صحنه قدرت ترکیه و بسیج افکار عمومی کمک شایانی خواهد کرد. 

کلید واژه ها: جنگ قره باغ ارمنستان جمهوری آذربایجان جنگ آذربایجان و ارمنستان ترکیه ترکیه و آذربایجان ترکیه و ارمنستان


( ۲۲ )

نظر شما :

ایرج ۰۴ آبان ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۸
تکمیل کننده دلایل را میتوان گسترش تفکرات و تمایلات پانترکی و ترک گرایی در منطقه دانست سیاست ترکیه توسط دو بال سنی حنفی اخوانی و پانترکی و ترک گرایی است در شمال آفریقا و خاورمیانه با همین سیاست پیش میرود اما در اروپا بعلت دژ مسیحیت دست به عصا و نگران است آن متوهم هوایی که گفتند آن یک و نیم میلیون آواره در قره باغ در هنگام تصرف توسط باکو منافع اقتصادی ایران تامین میکند و باعث رونق اقتصادی ایران میشوند احتمالا تکفیری‌ها سوری را محاسبه کردند
كامران ۰۴ آبان ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۳
اصلا اردوغان بدترین ادم روی زمین!!! کاش ما جای اردوغان بودیم و به رنج ۳۰ ساله یک میلیون اواره توجه میکردیم، و در جهت رفع این ظلم اقدام عملی میکردیم ، تنها بیانیه دادیم ،یکبار هم که به ریاست اقای رفسنجانی مذاکرات صلح در تهران در جریان بود ،ارامنه ، سواستفاده کردند و شهر استراتژیک شوشا را اشغال کردند، و جوابی از انها نخواستیم!!
ایران ۰۵ آبان ۱۳۹۹ | ۰۱:۱۹
سیاست پان ترک گرایی در کشوری که نصف جمعیتش کورد و عرب است در صورت ادامه به نابودی این کشور خواهد انجامید
علی ۰۵ آبان ۱۳۹۹ | ۰۱:۲۸
کار خدا با ترکا تموم شده و دوران کرد تازی شروع شده ، همون طور که معبد بنی اسرائیل بخاطر فساد این قوم نابود شد ، کورد ها شمشیر خدا هستند که بر این قوم نازل شده اند
به علی ۰۵ آبان ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۵
کار هر بز نیست خرمن کوفتن . هیچ شمشیری که از جانب خدا آمده باشد نوچه آمریکا انگلیس و روسیه نمی شود. مارشیمون هم می گفتم شمشیر خداست، سرنوشت شما هم مانند مارشیمون است
علی ۰۵ آبان ۱۳۹۹ | ۱۴:۳۳
پهپاد اسرائیلی و موشک اسپایک الی اف ، میگه اونا مسلمونن، خوشحال میشیم که ترکا از ضرب المثل های ما استفاده میکنن، این یعنی ترک در ایران یعنی توهم
خسرو ۰۵ آبان ۱۳۹۹ | ۱۹:۲۹
ایران برای گذر از روزهای بد به ترکیه و پاکستان و آذربایجان و عراق و افغانستان وترکمنستان احتیاج دارد ، با سنگین کردن جو به نفع پانفارسیسم (نژادپرستی و بی دینی ) و پانکردیسم (تجزیه طلبی و هوچی گری ) به ضرر منافع ملی عمل می شود ، همبستگی با همسایگان بهتر از دوستی با کشورهای با سابقه استعماری است
علی ۰۷ آبان ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۳
خسرو جان ایران با کشورهایی که منکر اقوام دیگر و یا جعل تاریخ و کشتار داشته باشند هیچ احتیاجی ندارد و منافع مشترک ندارد آسیای مرکزی کشورهایی که بر اساس قومیت خط کشی شدند و عراق با وضعیت موجود فقط هزینه بر ایران دارند
ناصرالدین ۱۰ آبان ۱۳۹۹ | ۱۷:۰۱
ترکیه در جنگ آذربایجان و ارمنستان چه می کند، و پیرامون بسط ایده ئولوژیک اسلام اخوانی و نظریه عثمانی گری نوین New Ottomanism به استحضار می رساند هیچ کدام یک از نظریه های فوق توجیه کننده حمایت ترکیه از آذربایجان نیست؛ حتی منافع ملی در مشارکت بادو فرضیه فوق نیزقابل توجیه نیست، آنچه در این بین مهم است اشتراکات فرهنگی است که اکنون در اوج خود می باشد به نحویکه حتی مذهب نیز عامل بازدارنده این حد از اشتراکات نمی باشد بدون شناخت دقیق از هردو کشور مقالاتی نوشته شده است ولی به دلیل عدم شناخت کافی هیچکدام گویای واقعیت نیست، دو دولت ترکیه و آذربایجان از دید شهروندان خود یه ملت به حساب می آیند ودو دولت و این موضوع ربطی به سیاست آقای اردوغان ندارد قبل از ایشان نیز در دولتهای قبلی نیز اینگونه بوده است چون ترک ها هرجا باشند همدیگر رو پیدا می کنند وحمایت هم رو دارند این موضوع در جنگ قبرس و حمایت تمام قد ترکیه از قبرس نیز دیده می شود که با دخالت نیروی هوایی ترکیه منجر به اتمام جنگ وترک مخاصمه شد بنابراین خواهشمند اس بدون مطالعه عمیق اینگونه مطلب قطعی ننویسید وحکم ندهید چون به جای روشنگری باعث گراهی است. لطفا نشر دهید تا هر بیسوادی قلم به دست نشود.
ناب ۰۳ تیر ۱۴۰۱ | ۱۷:۵۸
اینکه شما در آرزوی برپایی امپراتوری افسانه ای هخامنشی که اصلا موجودیت آن زیر سوال هست محق هستید ولی تورکها در بازسازی امپراتوری که هنوز از افراد درک کننده آن دوره معدودی در حیات هستند،محق و معقول نیستند؟!