اظهارات مقامات سابق امریکایی درباره دوران کار در کاخ سفید

ترامپ، رئیس جمهوری که خیلی راحت بازیچه قرار می گیرد

۰۱ مهر ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۰ کد : ۱۹۹۵۵۶۷ آمریکا انتخاب سردبیر
کاوتس، مدیر پیشین اطلاعات آمریکا، که در ژوئیه ۲۰۱۹ هنگامی که در یکی از زمین های گلف ترامپ سرگرم بازی بود از کار برکنار شد، می گوید: "برای ترامپ، یک دروغ، دروغ نیست. چیزی است که می اندیشد. وی تفاوت میان دروغ و راست را نمی فهمد."
ترامپ، رئیس جمهوری که خیلی راحت بازیچه قرار می گیرد

جولیان بورگر (Julian Borger)

دیپلماسی ایرانی: باب بوودوارد (Bob Woodward) خبرنگار مشهور آمریکایی و افشاگر رسوایی واترگیت، در کتاب تازه اش با عنوان "خشم" درباره رئیس جمهوری دمدمی مزاج آمریکا می نویسد: چهار روز پیش از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، ترامپ در زمین گلف در فلوریدا در این باره با لیندسی گراهام که هم بازی او بود، صحبت می کرد. گراهام موکدا به ترامپ توصیه کرد که از این ترور منصرف شود چون "اقدام گرانی" است که برای هیچ کس قابل هضم نیست و ماشه جنگ را می کشد. گراهام به ترامپ هشدار داد که این کار مثل آن است که در قمار، به یک باره به جای ده دلار، روی ده هزاردلار شرط بندی کنیم. وی به ترامپ گفت: "سلیمانی یک کادر برتر است. چرا فردی از رده پایین تر او را نزنیم که هضم آن برای همه آسان تر باشد؟" مایک مولوانی، رئیس وقت دفتر ترامپ هم از گراهام خواهش کرد که برای منصرف کردن ترامپ، همراهی کند. اما ترامپ نپذیرفت و به حملات علیه نیروهای آمریکایی در عراق که ادعا می شد توسط ایران هدایت می شدند، اشاره کرد و گفت که سلیمانی بر این حملات نظارت دارد. سلیمانی سوم ژانویه در بغداد کشته شد و این کار به حمله موشکی تلافی جویانه ایران به پایگاه های آمریکا در عراق انجامید هرچند هنوز کار به آن منازعه گسترده ای که گراهام و دیگران نسبت به آن هشدار می دادند، نکشیده است.

کتاب "خشم"، دومین کتابی است که باب وودوارد درباره ریاست جمهوری ترامپ منتشر می کند. او یک خبرنگار پژوهشی کهنه کار است که به خاطر افشای رسوایی واترگیت در زمان ریچارد نیکسون به شهرت رسید. وودوارد برای نوشتن این کتاب، هیجده بار با ترامپ مصاحبه کرد و گفت وگوهای مفصلی هم با گراهام و بسیاری از دستیاران رئیس جمهوری داشت. تصویری که این کتاب از ترامپ می دهد، اکنون دیگر یک تصویر آشناست: یک رئیس جمهوری شکننده و دمدمی مزاج که به آسانی توسط رهبران خودکامه بازی می خورد. این ویژگی او، در سیاستش در برابر کره شمالی به خوبی خود را نشان داد. 

کتاب وودوارد، دوره زمانی میان ژوئیه و نوامبر 2017 را  بررسی می کند که پیونگ یانگ شماری از موشک های برد بلند بالستیک که بردشان به آمریکا می رسید و نیز ششمین آزمایش زیرزمینی ای هسته ای خود را آزمایش کرد. جیمز ماتیس، وزیر دفاع وقت ترامپ که می دانست موشک بعدی می تواند روانه آمریکا شود و در آن صورت باید ظرف چند دقیقه تصمیمی گرفت که کشور را در مسیر جنگ هسته ای قرار می دهد، با لباس ورزشی می خوابید و یک چراغ و زنگ هشدار هم در داخل حمام کار گذاشته بود تا هنگام دوش گرفتن از هشدار موشکی احتمالی خبردار شود. او همچنین بیشتر به کلیسای ملی واشنگتن رفته بود و دعا می خواند و خود را برای بدترین سناریو آماده می کرد. در سامانه فرماندهی آمریکا، تنها رئیس جمهوری است که مجوز حمله هسته ای را صادر می کند اما ماتیس باور داشت که ترامپ با او مشورت خواهد کرد. ماتیس از وودوارد می پرسد: "اگر از تو خواسته شود که به حمله هسته ای دست بزنی، چه خواهی کرد؟ باید میلیون ها آدم را خاکستر کنی. به نظرم هیچ کس حق ندارد یک میلیون آدم را بکشد اما این احتمالی است که من باید با آن روبه رو می شدم." این توئیت های تند ترامپ برای نابودی کره شمالی و "خشم و آتش" علیه پیونگ یانگ بود که ماتیس را بیشتر می ترساند. ماتیس می گوید که این توئیت ها، "غیرمفید، کودکانه و خطرناک" بودند و از ترامپ می خواسته که آنها را منتشر نکند. او بی پرده به رئیس جمهوری می گفت که "لذت بردن از تحقیر عمومی، کار بچه های دبستانی است."

سرانجام در اوایل سال 2018 بود که رهبر کره شمالی اعلام کرد که می خواهد به جای زرادخانه هسته ای، بر اقتصاد تمرکز کند. ترامپ هم تغییر جهت داد و از صلح با کیم یونگ اون حرف زد که رد و بدل شدن 27 نامه گرم – و گاهی بسیار احساسی – و سرانجام بی فایده، میان دو طرف را در پی داشت. این نامه ها را باب وودوارد برای نخستین بار منتشر کرده است. در دسامبر 2018، کیم در یکی از نامه هایش که دویست روز پس از دیدار سنگاپور با ترامپ نوشته می شد، از او با عنوان "جناب عالی" یاد کرد. این کلمه ترامپ را به وجد آورد. وی از این نامه ها، به عنوان نامه های عاشقانه یاد کرد و برای کیم نوشت که آنها "یک دوستی ویژه و با سیاقی یگانه" دارند. سازمان های اطلاعاتی آمریکا، نتوانستند بفهمند که چه کسی این نامه ها را به انگلیسی برگردانده است اما وودوارد می نویسد: "تحلیلگران از مهارت این فرد در ترکیب و به کارگیری دقیق عباراتی که مناسب حال و دلخواه ترامپ است، متحیر بودند به گونه ای که ترامپ را مرکز ثقل جاذبه و نقطه کانونی تاریخ توصیف می کرد."

دست انداختن ترامپ توسط طرف های خارجی، یکی از موضوعاتی است که چندین بار در این کتاب به آن پرداخته شده است. مدیر اطلاعات ملی آمریکا، دان کاوتس، متقاعد شده بود که پوتین "گزکی از ترامپ دارد." وودوارد پس از مصاحبه با رئیس پیشین جاسوسی آمریکا می نویسد: "به جز این توجیهی برای رفتار رئیس جمهوری وجود نداشت. کاوتس نمی توانست هیچ دلیل دیگری ببیند. وی مطمئن بود که ترامپ مجبور است با پوتین همراهی کند." خود ترامپ در مصاحبه با وودوارد می گوید: "کسی به من می گفت که روابط من بامزه است. هرچه طرف من خشک تر و مصمم تر باشد، من بهتر با او کنار می آیم."

 یک مورد دیگر هم ماجرای کشتن و تکه تکه کردن جمال خاشقجی، روزنامه نگار عربستانی و منتقد محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در اکتبر 2018 بود که اطلاعات آمریکا دریافت که محمد بن سلمان در آن دست داشته است اما ترامپ به این یافته اهمیتی نداد. وی به وودوارد می گوید: "من بن سلمان را نجاتش دادم. می توانستم او را به دست کنگره بسپارم اما جلوشون را گرفتم."

در یک مورد فوق العاده دیگر، رکس تیلرسون وزیر امور خارجه پیشین ترامپ، به دیداری میان ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مه 2018 اشاره می کند که در آن، نخست وزیر اسراییل ویدئویی را به ترامپ نشان می دهد که ظاهرا محمود عباس، رهبر فلسطین در آن دیگران را به خشونت علیه یهودیان ترغیب می کند. تیلرسون می گوید به باور من این ویدئو، ساختگی بود و کلمه ها و عباراتی بی ربط روی آن سوار شده بود اما ترامپ که خودش هم پیش از آن به نتانیاهو بی اعتماد بود، کاملا متقاعد شده بود. روز بعد در بیت اللحم ترامپ به عباس تاخت و او را یک دروغگو و آدمکش معرفی کرد و روابط دیپلماتیک و کمک مالی به فلسطینی ها را هم سریعا قطع کرد. تیلرسون به این نتیجه می رسد که "نتانیاهو این ویدئو را ساخته بود تا از هر گونه همدلی با اعتراضات فلسطینی ها که در آن زمان بروز می کرد، جلوگیری کند."

ترامپ همچنین به روابطش با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز می بالید. رئیس جمهوری ترکیه در اکتبر 2019، ترامپ را ترغیب کرد که نیروهایش را از شمال سوریه بیرون ببرد و به این ترتیب متحدان کُرد آمریکا، که پیشتاز جنگ با داعش بودند، تنها و بدون پشتیبان رها شدند. این تصمیم بود که کاسه صبر ماتیس را لبریز کرد. وی می گوید: "وقتی مجبور به انجام کاری شدم که به نظرم احمقانه و حتی بیشتر از احمقانه بود و جایگاه راهبردی ما در جهان و همه چیز را تضعیف می کرد، دیگر وقتش بود که کناره گیری کنم." ماتیس پیش بینی کرد که تاثیر کردارهای ترامپ بر آمریکا، ماندگار خواهد بود. وی می گوید: "این یک نزول واقعی در تجربه آمریکایی است. این قابل لمس است. دیگر بر کاخ سفید، حقیقت حکمفرما نیست." کاوتس، مدیر پیشین اطلاعات آمریکا، که در ژوئیه 2019 هنگامی که در یکی از زمین های گلف ترامپ سرگرم بازی بود از کار برکنار شد، نیز به نتیجه مشابهی رسیده بود. وی می گوید: "برای ترامپ، یک دروغ، دروغ نیست. چیزی است که می اندیشد. وی تفاوت میان دروغ و راست را نمی فهمد."

منبع: گاردین / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: دونالد ترامپ جیمز متیس رکس تیلرسون ایالات متحده امریکا کاخ سفید


( ۸ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۰۱ مهر ۱۳۹۹ | ۲۳:۵۵
افرادشخصیتی فرم گرفته درحیطه عملیاتی که تجربه اندوزی کرده انددارند. لذا شخصیت انها در حیطه عملیات تجربی قبلی انها قابل پیش بینی از روی مطالعه است.چنانچه این اشخاص در محیط دیگری غیر از محیط تجربی قبلی خود قرار گیرند تصمیم گیری انها یا تصادفی است وبعبارت دیگر شیر یا خطی ویا تحریک پذیری از شخص یا واقعه نزدیک به زمان تصمیم گیری وفشار دیگر سازمانهای مسئول دارد.اینگونه افراد برطبق مثل معروف خودمان با یک مویز گرمی شان میشود وبا یک غوره سردی شان چرا؟ چون تصمیم مسبوق به تجربه قدیمی خودشان نیست که اندک مقداری تاثیری بر تصمیم نداشته باشد.بیاد داشته باشیدکه پرزیدنت ترامپ رئیس جمهوری وابسته به حزب جمهوریخواه ودارای اکثریت در سنا است.حزب جمهوریخواه در تصمیمات پرزیدت ترامپ اثر گذاری های زیادی داشته است ودارد.پرزیدنت ترامپ هنرپیشه ای است بی تجربه هنر پیشکی وهیچ وقت هنر پیشه نبوده است وهمواره خودش بوده است که کارگردانش بر طبق سناریو از پیش تدوین شده با توجه به شخصیت او اورا هدایت میکند وسخت هم هدایت پذیر است.شما تاتر عروسکی یونانی دیدهاید که عروسکها توسط نخی در پشت پرده توسط اشخاصی با توجه به نمایشنامه وکارگردان رفتار میکنند.این تئاترها در چند پرده پی درپی دموکراتی ، جمهوریخواهی، اروپائی ، امریکائی است.