سیمرغ محتوا، شکل و قدرت دولت ایرانی (بخش پنجم)
از «راه شاهی» ایران تا «جاده ابریشم» چین
نویسنده: آرش رئیسی نژاد، استادیار روابط بین الملل دانشگاه تهران و دکترای سیاست و روابط بین الملل از دانشگاه بین المللی فلوریدا
دیپلماسی ایرانی:
۵. راه ایران زمین "راه شاهی" و "جاده ابریشم" بوده است.
جغرافیا و تاریخ نمایانگر اهمیت "راه" در سامانه سیاسی – اقتصادی – فرهنگی – اداری ایران زمین بوده است. گرچه این کوروش بزرگ بود که شاهنشاهی ایران را برپا کرد، نگاه داشت سامانه فرمانروایی و کارکرد بهینه آن تنها با تکیه بر مرکزیت "راه شاهی" انجام پذیر شد. راه شاهی راهیست که به دستور داریوش بزرگ ساخته شد. این نخستین شاهراه بین المللی شهر سارد، مرکز ساتراپی لیدیه، را در کرانه دریای اژه (در نزدیکی ازمیر کنونی در ترکیه) از راه کاپادوکیه (ترکیه مرکزی) و اربل (اربیل مرکز کنونی کردستان عراق) به پایتخت های هخامنشی بابل، شوش و سرانجام پارسه (پرسپولیس – تخت جمشید) متصل می کرد. شاخه خاوری این راه نیز شوش و بابل را به دیگر پایتخت هخامنشی هگمتانه (اکباتان – همدان) پیوند می داد و از آن جا به ری، کومش (دامغان) و پارت (خراسان) می رسید. این جا راه شاهی دو شاخه می شد: شاخه جنوبی به هرات، قندهار، کابل و پنجاب می رسید و هند را به ایران زمین می پیونداند. شاخه شمالی باختر (بلخ) و سغد (فرارود) را در می نوردید و از آن جا به خاور دور می رسید. این راه از یک سو نگاهدار امنیت کشور بود و جابه جایی ارتش را آسان می ساخت. از سوی دیگر، کارایی سامانه اداری را با برپایی شبکه گسترده پیک رسانی بالا می برد. مهمتر آن که، راه شاهی شاهراه عمده داد و ستد در درون جهان ایرانی و پیوند دهنده اقتصادی – فرهنگی آن با سرزمین های دور و نزدیک بود. به گفته هرودت، از سارد تا به شوش یکصد و یازده کاروانسرا در میانه راه شاهی ساخته شده بود. کوتاه این که، این شاهراه جهان ایرانی را گرانیگاه بازرگانی و داد و ستد و همچنین مرکز سامانه سیاسی – اقتصادی – فرهنگیِ بین المللی ساخته بود.
با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و کارزار اسکندر مقدونی در آسیای میانه و سپس فرمانروایی سلوکیان، وارثان یونانی اسکندر، راه شاهی به راه ابریشم باستانی تکامل یافت. با برآمدن فرمانروایی اشکانی در ایران، جاده ابریشم شاهراهی گشت که چینِ "هان" را به ایرانِ "اشکانی و ساسانی" و سرانجام روم می پیونداند. جاده ابریشم مھمترین و دیرپای ترین شاھراه بازرگانی تاریخ بشریت بود. این راه که شبکه ای از راه ھای در ھم تنیده از خاور تا به باختر آسیا بود که جنوب آسیا، شمال آفریقا و خاور اروپا را نیز دربرمی گرفت. جاده ابریشم از شیان، شھری در چین میانی، آغاز می شد و با گذر از ختن و کاشغر از فرارود (ماوراالنھر – آسیای مرکزی) گذر کرده و سپس وارد خراسان بزرگ می شد. جاده ابریشم خاور ایران را به باختر آن پیوند داده و به سه شاخه تقسیم می شد: شاخه جنوبی که تیسفون و بعدتر بغداد را در میان رودان درمی نوردید و به انطاکیه در شامات ختم می شد، شاخه مرکزی به آناتولی و بیزانس (قسطنسنیه – استانبول امروزی) می رسید و شاخه شمالی که از قفقاز جنوبی گذر می کرد و به ترابوزان می رسید. این جاده هارتلند ایران را به تمامی در می نوردید. در درازنای همین جاده بود که اسلام از باختر به خاور گسترش یافت و برعکس، ایلغار مغول از خاور تا به باختر را وحشیانه درنوردید. بیش از هفده سده، تا سده شانزدھم میلادی، جاده ابریشم شاهرگ و مکان داد و ستد، برخوردھا و کناکنش ھای سیاسی – نظامی، اقتصادی – بازرگانی و فرھنگی – ھویتی – دینی جهان پیشامدرن بود. تنها پس از کشف قاره آمریکا بود که مسیرھای نوین و پرسود بازرگانی از درون آسیا به اقیانوس اطلس چرخید و جاده ابریشم اندک اندک از یادھا رفت.
اهمیت جاده ابریشم نمایانگر نقش ژئواستراتژیک تاریخی ایران در میانه جاده ابریشم بوده است. به دیگر سخن، ایران گرانیگاه شاهرگ بازرگانی دنیای آن زمان بود. این نقش برخاسته از جایگاه جغرافیایی ایران زمین همچو پیوند دهنده آسیا، اروپا و آفریقا بود. جایگاه استراتژیک جغرافیایی ایران دسترسی به خلیج فارس و آب ھای آزاد را آسان می ساخت و ھمچنین تنھا تقاطع باختری – خاوری/ شمالی – جنوبی برای داد و ستد با آسیای میانه و قفقاز بود. این نقش ریشه در تاریخ ایران زمین همچو دولت – تمدنی دیرین نیز داشت. عمده جنگ های ایرانیان اشکانی و سپس ساسانی با امپراتوری روم و بیزانس از تلاش برای کنترل جاده ابریشم و شریان های بارزگانی برخاسته بود. یک هزاره بعدتر، جنگ های امپراتوری عثمانی با دولت ایرانی صفویه نیز، در کنار منازعات فرقه ای – مذهبی، به همین دلیل – کنترل شریان بازرگانی جاده ابریشم – رخ می داد. این همه نشانگر اهمیت نیروهای ژئواکونومیک – و نه صرفا ژئوپولتیک و ژئوکالچرال – در تاریخ و جغرافیای ایرانی زمین بوده است. چنین تاریخی همچنین نشان دهنده کاربرد اقتصادی – بازرگانی فرمانروایان ایرانی از جایگاه جغرافیایی استراتژیک ایران در سامانه بین المللی بوده است.
امروزه نیز می توان به بازبرپایی راه شاهی و جاده ابریشم همچو راه هایی برای افزایش توان سیاسی – اقتصادی –فرهنگی ایران نگریست. جاده ابریشم نوین چین که بلندپروازانه ترین مگاپروژه در دوران کنونی به شمار می آید می تواند در کنار سویه ھای سیاسی – امنیتی – نظامی و اقتصادی – بازرگانی، حامل نیروھای ژئوکالچرال با تاکید بر ظرفیت تمدنی و ھویتی جهان ایران بزرگ در آسیای میانه و باختری باشد. پروژه همکاری ایران و هند در چابهار که خود بخشی از استراتژی نوین "مائوسام" هندوستان است و همچنین کریدور شمال – جنوب به همراه شبکه ترابری – انرژی تا ترکیه و دریای مدیترانه را نیز می توان در این راستا دید. راه اندازی چنین راه هایی نشانگر کاربرد هوشمندانه از جایگاه ژئواستراتژیک ایران خواهد بود. چرا که اگر در گذشته راه شاهی و جاده ابریشم از هارتلند ایران گذر می کرد، این چنین راه ها نیز امروزه می توانند پیوندگاه عینی سیاسی – اقتصادی – فرهنگی هارتلند ایران باشند. در کنار تاکید بر اهمیت جایگاه جغرافیایی ایران، برپایی و گسترش این راه ها می توانند اهمیت نیروهای ژئواکونومیک را برجسته کنند و تفسیر اقتصادی – و نه صرفا سیاسی و نظامی – از قدرت را پررنگ کنند. این خود می تواند سرآغاز "سیاست خارجه زنجیره ای" – و نه سیاست خارجه واکنشی و سنتیِ دولت – دولت در منطقه و جهان شود و همچنین به "سیاست داخله توسعه – محور سه ساحتی" – توسعه در ساحات اقتصادی – اجتماعی، سیاسی – نظامی و فرهنگی – هنجاری – انجامد.
نظر شما :