سیمرغ؛ محتوا٬ شکل و قدرت دولت ایرانی (بخش سوم)

ایران؛ «وحدت در بالا، کثرت در پایین»

۱۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۹۳۶۶۱ خاورمیانه انتخاب سردبیر
آرش رییسی نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: "وحدت در بالا، کثرت در پایین" را در ایران می توان در رابطه حکومت و ملت نیز یافت. این بدین معناست که جهان ایرانی آن گاه در هم فرومی ریزد که فرمانروایان و نخبگان در بالا، کثرت در پایین – کثرت سبک های زندگی، اندیشه و بیان در میان مردم – را نپذیرفته و بدان احترام نگذارند. هم از این رو، کوشش در تضعیف کثرت در پایین ریشه های سامان سیاسی را ناتوان خواهد ساخت.
ایران؛ «وحدت در بالا، کثرت در پایین»

نویسنده: آرش رییسی نژاد، استادیار روابط بین المل دانشگاه تهران و دکترا سیاست و روابط بین الملل از دانشگاه بین المللی فلوریدا

دیپلماسی ایرانی: 

۳. امر بنیادینِ "وحدت در عین کثرت" در دل ِمفهوم جهان ایران است. 

گونه گونی زبانی و مذهبی ویژگی بارز ایران زمین بوده است. کثرت اجزای برسازنده ایران زمین، در کنار دیرینگی استثنایی آن، دو ویژگی یکتای جهان ایرانی است. چنین کثرتی اما بر فرهنگی عام – فرهنگ ایران زمین – که مخرج مشترک این گونه گونی بوده استوار است. تمدن ایران آمیزه ای از مردمانی با زبان ها و ادیان گوناگون ولی ایرانی است. کشوری دیرین و تمدنی کهنسال از دل این همه گونه گونی زبانی و مذهبی برای سه هزاره پدید آمد و فرهنگی ایرانی – فرهنگی برآمده از همه مردمان گونه گون ایران زمین - هویدا شد. چنین وحدتی را نه در افغانستان و عراق، که خود بخشی از تمدن ایران بوده اند، می توان یافت و نه در ترکیه، که کردزبانان را به رسمیت نمی شناسد و ارامنه بسیاری را کشت، و نه حتی روسیه. کشور روسیه برخاسته از امپراتوری ششصد ساله ای بوده است که بر اهمیت نیروی نظامی در ایجاد وحدت ملی اشاره دارد (امپراتور در حقیقت به معنای فرمانده نظامی است). در امپراتوری روم باستان نیز نیروی نظامی عمود خیمه سامان سیاسی بوده است. هم از این رو، با شکست نظامی و فروپاشی سرزمینی، امپراتوری روم برای همیشه نابود شد. ایران اما وحدت ذهنی را حتی پس از شکست های ویرانگر نظامی و فروپاشی سرزمینی نگاه داشت. رستاخیز ایران پس از فروپاشی سامان سیاسی و تسخیر سرزمینی بدست مقدونیان، اعراب، مغولان و تاتارها موید چنین واقعیت کتمان ناپذیر است. این همه نمایانگر اهمیت وحدت پایدار ایران زمین و عناصر متکثرِ مقوم آن بوده است. کوتاه آن که٬ "سیمرغِ" ایران به گونه گونی عناصر بنیادین آن نیز اشاره داشته است: به "سی مرغ".

با وجود این همه گونه گونی زبانی و مذهبی، کشور ایران هیچ گاه از درون تجزیه نشده است. ریشه آن را باید در این واقعیت تاریخی جست که تاریخ ایران را با رخدادهایی نژادپرستانه و فاشیستی آن گونه که در کشورهای همسایه رخ داده کاری نبوده است. در ترکیه، مردمان کرد زبان را "ترک کوهستانی" می خوانند و تروریست تا بدان اندازه که در شورش درسیم (۱۹۳۷-۳۸) ده ها هزار کرد عمدتا علوی بدست ارتش ترکیه کشتار شدند.  در سالیان اخیر نیز شهرهای جزیره سور و دیاربکر زیر بمباران نیروهای آنکارا قرار گرفتند. در عراق برای چندین دهه کردزبانان دچار سیاست وحشیانه "انفال" گشتند، خانه هایشان ویران شد و از شهرهای عمدتا کردنشین، بسان کرکوک، رانده شدند. این همه را نمی توان در تاریخ ایران زمین، حتی در تاریک ترین زمان آن، یافت. 

در این میان اما هستند کسانی که بر انگاره "چند فرهنگ گرایی" پای می فشارند. اینان از این امر ناآگاه هستند – چه بسا آگاهند – که فرهنگ هم موجد و هم پیامد هویت جمعی است. هویت جمعی اما زمانی عیان می شود که "دیگری" وجود داشته باشد. به بیان دیگر، هویت جمعی در جهانِ ذهنی بر تمایز با دیگری استوار است: "ما علیه آنها". چنین فرهنگ و هویتی متمایز اما به دنبال "مرز" در دنیای عینی است. این که این شهر و سرزمین از آن "ما" خواهد بود نه "آنها". در نبود دولتی ایرانی، شرایط شهر تاریخی ارومیه در شمال باختری ایران موید چنین وضعیتی خواهد بود. این بدین معناست که انگاره چندفرهنگ گرایی پیامدی نخواهد داشت مگر تجزیه جهانی ایرانی با وحدتی طبیعی که مردمانش، با وجود همه گوناگونی زبانی و مذهبی، بیش از سه هزاره در صلح و سازگاری، با همه کاستی ها، در کنار هم زیسته اند. هم از این رو، مقایسه کردن ایران با کشورهای نوظهور، همچو کانادا و یا کشورهایی برآمده از توافق همسایگان پیرامونی، همچو بلژیک و سوئیس، امریست نادرست.   

بنیان "وحدت در عین کثرت" در ایران را می باید در شکل و محتوای سامان سیاسی و اداری ایران زمین یافت: "وحدت در بالا، کثرت در پایین". در سامانه اداری ایران شهربان (خشترپاون) از آزادی عمل نسبی در حکمرانی محلی برخوردار بود. واژه شهر همچو واژه شاه برخاسته از واٰژه پارسی باستان xšathra است. هم از این رو، فرمانروای ایرانی شاهِ همه شهر –ناحیه ها بود: شاهِ شاهان. شهر – ناحیه های ایران زمین، در عین وابستگی و در هم تنیدگی با هم – "جزئی" از "کل" ایران زمین – از منافع محلی ویژه خود نیز برخوردار بودند. این چنین پیشینه تاریخی موید این امر است که سامانه سیاسیِ کارا در ایران زمین سامانه ایست کوچک با تمرکز زدایی در سلسله مراتب سیاسی – اداریِ پایین. چنین تمرکز زدایی تاریخی را امروزه می توان در پایین ترین سطوحِ اداری در شهرهای ایران زمین و با انتخاب مستقیم شهرداران از سوی مردم ایران زمین برپا کرد. 

چنین کثرتی در سطوح پایین سامانه سیاسی – اداری زیربنای وحدتی در بالا بوده است. اگر کثرت شاخصه جامعه ایرانی است، وحدت در میان نخبگان ایران زمین قوام دهنده کارکردِ سامانِه سیاسیِ چیره بر ایران بوده است. تاریخ دیرینه ایران نشان دهنده این مسئله است که آن گاه که وحدت میان نخبگان در بالا برهم خورد، سامانه سیاسی و به تبع آن جامعه ایرانی نیز دستخوش گرفتاری شده است. برای سده ها این وحدت در جایگاه مجلس مهستان – مجلسی از بزرگان ایران زمین – نمود می یافت؛ مهستانی که برپایی آن – از ره گزینش انتخابی از سوی مردم – در ایران امروز می تواند بر جایگاه رکنِ ناتوان گشته قانونگذاری در سامانه ی سیاسی بیفزاید. برخلاف مجلسی گرفتارِ خواسته های محلی، چنین مهستانی انتخابی و مردمی می تواند جایگاهی برای تصمیمات کلان و ملی باشد و در کنار نگاهداشتِ وحدت میان نخبگان ایران زمین، چرخه تغییر نسلی آنان را تضمین کند.

"وحدت در بالا، کثرت در پایین" را در ایران می توان در رابطه حکومت و ملت نیز یافت. این بدین معناست که جهان ایرانی آن گاه در هم فرومی ریزد که فرمانروایان و نخبگان در بالا، کثرت در پایین – کثرت سبک های زندگی، اندیشه و بیان در میان مردم – را نپذیرفته و بدان احترام نگذارند. هم از این رو، کوشش در تضعیف کثرت در پایین ریشه های سامان سیاسی را ناتوان خواهد ساخت. کوتاه این که وحدت در بالا و کثرت در پایین نمایان گر کارایی سامان سیاسی در برپایی و نگاه داشت تعادل میان خواسته های متکثر ایرانیان و منافعِ کلیتِ ایران زمین، میان "حقوق" شهروندان و "امنیت" جامعه ایرانی است.

پینوشت‌ها:
1. The Dersim Rebellion in Turkey (1937-38) and the Chemical War Against the Iraqi Kurds (1988)". In Andreopoulos, George J. Genocide: Conceptual and Historical Dimensions (PDF). Philadelphia: University of Pennsylvania Press. pp. 141-170; McDowall, David. A Modern History of the Kurds, I.B.Tauris, Mayıs 2004, p.209.

کلید واژه ها: ایران حکومت در ایران تاریخ ایران


( ۲۵ )

نظر شما :

جامی ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۲۴
به جرات می توان گفت این متن بهترین نوشته در این سایت تا به امروز است.
سام ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۷:۵۰
اقای رییسی نژاد حرف شما درباره کوردهای عراق و سوریه درسته اما کوردای ایران هم کم مصیبت نکشیدن از تدریس به زبان مادر خود محرومند درگیر فقر و توسعه نیافتگی گسترده اجباری و سیاسی شده اند
خسرو ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۲۵
رییسی نژاد با تلفیق گزاره صحیح " وحدت در عین کثرت " با مفاهیم و حوادث ثابت نشده ، مانند به رسمیت شناخته نشدن کرد زبانها در ترکیه (مگر زبان کردی در ایران به رسمیت شناخته شده است و کردها جقوق بیشتری از ترکیه دارند؟ و چرا کردها را مطرح کرده است ؟با اینکه عربها و ترکها و ترکمن ها وبلوچ ها و ...هم با چند برابر جمعیت کردها وجود دارند )و کشتن ارامنه توسط عثمانی که در هیچ دادگاه صالحی ثابت نشده است ، ولی مردم شیعه ایرانی در آذربایجان غربی و شرقی در همان زمان به تعداد سیصد هزار نفر توسط ارامنه کشته شده اند (چرا از آن بحث نمی کند )و در اسناد وزارت کشور موجود است - وکرکوک شهر عمدتا کرد نشین نیست و طبق تمامی آمارها اکثریت جمعیت ترکمن و عرب هستند و بالاخره بکار بردن واژه ترک کوهستانی برای کردها شصت سال پیش منسوخ شده است ، واورمیه مرکز آذربایجان غربی (با 80درصد جمعیت شیعه و ترک زبان ) مثال خوبی برای منظور شما نیست ، میتوانستید به سنندج یا کرمانشاه یا همدان یا رشت یا اراک و اهواز و بیجارو... اشاره کنید ، به نظر میرسد این همه آسمان و ریسمان بافتن برای تلقین ادعاهای احزاب جدایی طلب منسوب به کردهاست و طرز نگارش و مثالها ربطی به وحدت ندارد که عین جدا کردن و فتنه هست ، باستانگرایی نمی تواند وحدت ایران را تامین کند و بیشتر فتنه قومی را مشتعل می کند ، احتمالا نظر مرا سانسور خواهند کرد ولی با نادیده انگاشتن نظرات اکثریت مردم فقط قدرت تصمیم گیری تان ضعیف تر می شود ، تفکرات نژادی ، چه واقعی و چه دروغین ، مضر به وحدت جوامع انسانی است
جامی ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۲
دایره المعارف اسلام چاپ لیدن:در اوایل دوره اسلامی کردها و مسیحیان ساکنان ارومیه را تشکیل می‌دادند.تأسیس کلیسای مارت مریم در ارومیه به زمانی که مغان از نیایش عیسی مسیح کودک در بیت‌لحم بازگشتند،بر می گردد. مدخل افشار در دایره المعارف بزرگ اسلامی:نخستین دسته از افشارها که به ارومیه آمدند، افشارهایی بودند که به همراه گرگین بیگ اوصانلو در سال ۸۰۲ قمری در توپراق قلعه، محل حاکم‌نشین ارومیه، استقرار یافتند. مدخل ایران و مذاهب در ایرانیکا:اواخر قرن دهم هجری،بیشتر ساکنان ارومیه را کردها تشکیل می دادند. مدخل ارومیه در بریتانیکا:در اوایل قرن بیستم،نیمی از جمعیت شهر را مسیحیان تشکیل می دادند.
خسرو ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۵۳
اسناد وزارت کشور ایران و تاریخ هجده ساله آذربایجان و ...نشان میدهد که در سال 1915 ارامنه قاچاق و آشوریهای مهاجر توسط روسها و فرانسوی ها مسلح شده و با دستور مارشیمون ، طی دو ماه 120000نفر از مردم اورمیه را نسل کشی می کنند به امید اینکه جمعیت مسیحی ها بیش از مسلمانان گردد ولی متوجه می شوند که هنوز اکثریت جمعیت شیعیان مسلمان هستند و مایوس می شوند حتی در اول شورش امیدوار به حمایت سیمتکو بودند ، ولی بعد سیمتکو به خاطر قول امارت در وان و حکاری از دولت عثمانی به مارشیمون و مسیحیان تاخت ، و مارشیمون را کشت و پطرس ارمنی فراری شد ، تاریخ محل عبرت است ، برادران گوشت تن هم خورند ولی استخوان نگهدارند ، کردها و ترکها و فارسها برادر و مسلمانند ، در سر بزنگاه ، سر هر خائن وابسته داشناق جنایتکار بی کلاه می ماند اورمیه به عنوان مرکز استان آذربایجان غربی دارای سه نماینده در مجلس شورای اسلامی است که هرسه شیعه آذربایجانی هستند و همیشه اینطور بوده است مگر در دوره هایی که مردم در قالب اصلاح طلبی و احساسات جامعه مدنی یک نماینده کرمانج نیز انتخاب کرده اند
مهندس مهراب لاهیجانی ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۱۷
همه اقوام ایرانی ، فرزندان ایران هستند و فارغ از زبان ، لهجه و مذهب به ایران عشق میورزند و خاک آن را ناموس خویش میدانند . شاهد بارز آن حضور همه جانبه و کمک ملت ایران به نیرو های مسلح در شکست عراق متجاوز است .