گره خوردن منافع ژاپن با امریکا، مانع اصلی عدم همکاریهای توکیو با تهران
چرا با مذاکره با ترامپ به او جایزه نوبل بدهیم؟!
دیپلماسی ایرانی: آبه شینزو، نخست وزیر ژاپن روز جمعه میزبان حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران است. این سفر در پاسخ به سفر چند ماه پیش آبه به تهران انجام می شود. در این میان حدس و گمان هایی درباره سفر روحانی به ژاپن در خصوص میانجی گری توکیو میان تهران و واشنگتن و گشایش در تحریم های اعمال شده یکجانبه امریکا علیه ایران مطرح شده است. این حدس و گمان ها انتظارات را از این سفر روحانی افزایش داده است. در این رابطه دیپلماسی ایرانی گفت وگویی را با محسن پاک آیین، کارشناس مسائل بین الملل و سفیر سابق ایران در آذربایجان، ازبکستان، تایلند و زامبیا انجام داده است که در ادامه می خوانید:
با توجه به آن که در سفر حدود 6 ماه پیش آبه شینزو، نخست وزیر ژاپن به ایران که با مأموریت کاهش تنش در روابط تهران – واشنگتن این سفر با پاسخ "نه" قاطع تهران به هر گونه تلاش برای مذاکره و کاهش تنش با آمریکا روبه رو شد و در ادامه نیز تلاشهای دیپلماتیک آشتیجویانه امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه پیرامون کاهش تنش ایران و آمریکا نیز به شکست کشیده شد و همچنین در سایه گسل جدی در روابط تهران – واشنگتن، آیا سفر حسن روحانی به ژاپن اساساً میتواند با محوریت پیگیری نقش دیپلماتیک میانجیگرایانه ژاپن در این تنش قلمداد شود و یا این که رئیس جمهوری ایران با علم به میانجی ناپذیر بودن بحران در روابط تهران و واشنگتن، فقط به دنبال پیگیری و افزایش مناسبات تهران – توکیو است؟
این سئوال دو وجه دارد. یکی مربوط به ایران، که موضع ما در مورد مذاکره با آمریکا، بسیار روشن و شفاف است و قرار نیست با کشوری که شدیدترین تحریم ها را علیه ملت ایران وضع کرده و در جریان حوادث اخیر نیز، صریحا از آشوبگران و اغتشاشگران حمایت کرده است، مذاکره ای داشته باشیم. یکی از مقامات اروپائی در جلسه ای خصوصی گفته بود که مذاکره با ایران برای ترامپ، ارزش دریافت جایزه نوبل را دارد. چه دلیلی دارد که ما به دشمن خود، جایزه نوبل بدهیم. وجه دوم مربوط به ژاپن است که این کشور برای جلب رضایت آمریکا، ممکن است موضوع میانجیگری را در مذاکره با دکتر روحانی مطرح کند که طبعا پاسخ منفی دریافت خواهد کرد.
به نظر می رسد که پیرو مواضع مقام معظم رهبری در سفر آبه شینزو به تهران و همچنین در نگاه غایی دولت و مقامات دیپلماتیک کشور که در سفر اخیر آقای عراقچی به ژاپن نیز مشهود بود، هرگونه تلاش و رفت و آمد سیاسی دیپلماتیک تهران با توکیو با هدف گذاری روی افزایش مناسبات ایران و ژاپن به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی بودن در نظر گرفتن تنش تهران – واشنگتن قرار گرفته است. این در حالی است که به نظر می رسد توکیو بیش از آن که به دنبال افزایش مناسبات خود با تهران باشد، سعی دارد به عنوان میانجیگر، کاهش تنش ایران و ایالات متحده آمریکا را باعث شود. آیا این تفاوت نگاه اساساً میتواند سفر آتی حسن روحانی به ژاپن را مانند سفر آبه شیزو به ایران با شکست مواجه کند؟
بله درست است. ژاپنی ها در مورد همکاری های اقتصادی با ایران اقدام مثبتی انجام نخواهند داد چرا که ژاپن اصولا نمی تواند در شرایط تحریم به آمریکا نه بگوید. سوابق روابط دو کشور هم نشان می دهد که ژاپن فقط در شرایط عادی با ایران همکاری های اقتصادی داشته و به محض بروز تنش میان ایران با آمریکا یا غرب، همکاری های اقتصادی خود بخصوص پروژه های کلیدی در ایران را متوقف کرده است. ژاپن به لحاظ جغرافیائی یک کشور آسیایی است ولی در مناقشههایی که در آسیا و به خصوص در شرق آسیا وجود دارد، معمولا در کنار امریکا حرکت می کند. برای مثال در مناقشههای بین آمریکا و چین و همچنین آمریکا و پیونگیانگ، ژاپنیها رویکردی نزدیک به اروپا و امریکا دارند. در جریان تحریمهای ایران نیز ژاپنیها نقش بیطرفانهای ایفا نکردند و در کنار ایالات متحده بودند. لذا توکیو در این سفر نیز به دنبال توسعه همکاری های اقتصادی با ایران نیست و قصد دارد با ژست میانجیگرانه بین تهران و واشنگتن، اعتبار سیاسی برای خود دست و پا کند.
نکته بسیار مهمی که در این میان نباید فراموش کرد این است که ژاپن در فاصله زمانی مابین سفر آقای آبه شینزو به تهران و سفر آتی آقای روحانی به توکیو یک اقدام معنادار را در اعزام نیروهای نظامی خود به تنگه هرمز در دستور کار قرار داده است. اگرچه توکیو بارها اعلام کرده که این اقدام آنها در راستای برنامه و اهداف ایالات متحده آمریکا مبنی بر تشکیل ائتلاف نظامی در تنگه هرمز برای ایجاد فشار بر تهران و محدود کردن ایران در این تنگه نیست، اما یقیناً اعزام نیروهای نظامی ژاپن به هر دلیل و بهانه ای و حتی با در نظر داشتن این فرض که اعزام این نیروها طرحی مستقل و جدای از برنامه ایالات متحده است، تنها به امنیتی شدن شرایط در تنگه هرمز و خلیج فارس کمک می کند و همین مسئله سبب خواهد شد که ژاپن علیرغم ادعاهایش، خود به خود در مسیر منافع ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی گام بر دارد. آیا همین اقدام باعث کاهش اعتماد در روابط ایران و ژاپن نخواهد شد؟
همان گونه که عرض کردم ژاپن معمولا به دنبال جلب نظر آمریکا در مناقشه های آسیائی است و حمایت از آمریکا برای تشکیل ائتلاف نظامی در تنگه هرمز هم به همین دلیل بوده است. من بیش از دوازده سال در حوزه شرق آسیا کار کرده و ژاپن را به خوبی می شناسم و اعتقاد دارم که ژاپن نمی تواند منافع خود را از آمریکا جدا کند و ایران نمی تواند روی ژاپن در دوره تحریم حساب باز کند. البته ما می توانیم روابط خوب خود با ژاپن را داشته باشیم اما واقعیت های صحنه را هم باید ببینیم. در رابطه با بحث میانجیگری نیز فکر می کنم ژاپن ظرفیتی برای میانجیگری در مناقشه های منطقه ای و جهانی نداشته باشد. درست است که این کشور یک قدرت اقتصادی است اما فاقد جایگاه و نفوذ سیاسی در دنیا است و به دلیل وابستگی نزدیک با آمریکا، یک کشور بی طرف تلقی نمی شود و به همین دلیل کشورها معمولا روی جایگاه سیاسی ژاپن، حساب باز نمی کنند.
در کنار نقش ژاپن به عنوان میانجیگر تنش ایران و ایالات متحده آمریکا تحرکات دیپلماتیک سران و مقامات عمانی به ایران را نیز شاهد هستیم. به موازات این تحرکات شنیده ها حکایت از آن دارد که سوئیس نیز نقش مثبت و سازنده ای در تبادل آقای مسعود سلیمانی، دانشمند ایرانی با ژائو وانگ، جاسوس آمریکایی داشته است. اینها علاوه بر آن است که فرانسه نیز علی رغم شکست در تحرکات دیپلماتیک خود کماکان با شدت و ضعف تلاش های خود را ادامه می دهد. ذیل این مسائل آیا ژاپن نیز به عنوان تکهای از این پازل در کاهش تنش مناسبات ایران و آمریکا عمل میکند و یا تلاشهای میانجیگرایانه و آشتیجویانه توکیو مستقل از این تحرکات است؟
اختلافات ایران و آمریکا مبنای اصولی دارد و با تلاش میانجیگرهائی مثل عمان یا سوئیس حل نمی شود. بحث تبادل زندانی های ما و آمریکا نیز سالهاست در دستورکار به عنوان یک اقدام انسانی قرار دارد و در مورد آزادی آقای مسعود سلیمانی نیز بعید می دانم سوئیس اقدام خاصی جز تبادل پیام انجام داده باشد. تبادل زندانی ها را باید از اختلافات عمیق ایران و آمریکا جدا کرد. آمریکا به دنبال براندازی نظام اسلامی ایران است و در این مسیر هم تروریسم اقتصادی را در قالب تحریم ها علیه ایران اعمال می کند و هم از تروریسم نظامی مثل داعش یا منافقین علیه ایران استفاده می کند. لذا دیوارهای اعتماد میان ایران و امریکا سالهاست که فرو ریخته و به نظر من غیرقابل ترمیم است. مگر در شرایطی که کلیه تحریم ها علیه ایران لغو شوند و آمریکا به برجام برگردد که این اتفاق را هم من بعید می دانم.
در کنار تبعات وقوع اعتراضات اخیر آبان ماه و چالش ها و مشکلات معیشتی و اقتصادی، برخی معتقدند چون کشور در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار دارد ترس ساختار سیاسی از عدم مشارکت مردم به عنوان یک واکنش منفی نسبت به فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم ها و بی کفایتی مسئولین از یکسو و همچنین نگرانی دولت از شکلگیری یک مجلس رادیکال سبب شده است که در ماههای باقی مانده تا آغاز به کار مجلس یازدهم، دولت تلاشهای خود را برای برخی تحرکات دیپلماتیک به منظور تداوم مذاکره، ذیل رفت و آمدهایی به ژاپن و نظایر آن داشته باشد. این تحلیل را تا چه انداره قبول دارید؟
تحرکات سیاسی بخصوص در حوزه سیاست خارجی برای هر کشوری ضرورت دارد و سفر آقای دکتر روحانی به ژاپن و مالزی را هم باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. ما و ژاپن می توانیم در مورد مسائل مهم دیگری غیر از موضوع آمریکا با هم صحبت کنیم. طرحهای امنیتی ایران در خلیج فارس، مسائل شبه جزیره کره، مقابله با تروریسم، اوضاع کشورهای غرب آسیا، موضوع یمن و نقض حقوق بشر توسط عربستان در این کشور از جمله این موضوعات است. روابط ایران و ژاپن هم در دوران نخست وزیری آقای آبه بیشتر مطرح شده و آقای روحانی برای سومین بار است که با نخست وزیر ژاپن دیدار می کند. لذا نفس سفر مثبت است فقط ما باید حد و اندازه ژاپن را در عرصه بین المللی بشناسیم و انتظارات واقعی از این کشور داشته باشیم.
نظر شما :