استفاده ابزاری از تظاهرات و هرج و مرج برای رسیدن به قدرت
مقتدی صدر و حکایت قیام قصاب ها
دیپلماسی ایرانی: در سال 1413 میلادی و در زمان سلطنت شارل ششم، ناتوانی پادشاه در اداره کشور فرانسه که به جنون ادواری مبتلا شده بود، کشور را به هرج و مرجی کشاند که به نارضایتی گسترده مردمی انجامید. از آن جا که هیئت حاکمه و درباریان در زیر لوای شاه مشغول به فساد و زیاده خواهی های خود بودند و توجهی به امور کشور نداشتند، کشور دچار هرج و مرج شد و قیام هایی در درون پادشاهی فرانسه آغاز شدند که زیان های بسیاری به دنبال داشتند. این شورش ها که با جنگ های یکصد ساله فرانسه و انگلیس هم زمان بودند، آسیب های جدی به فرانسه وارد کردند. از جمله این شورش ها شورشی بود به رهبری "کابوش پوست کن" که به شورش "قصاب های پاریس" معروف است. این شورش یکی از تلخ ترین و وحشتناک ترین شورش های تاریخ فرانسه است. بورگینیونها در رقابت با آرمانیاکها برای اعمال نفوذ در دربار شارل ششم، به تحریک و حمایت شورش قصاب ها پرداختند و برای پیشبرد امور خود یک کشیک فرصت طلب را که نفوذی هم در درباره داشت با خود همراه کردند و در پاریس حمام خون به راه انداختند. آنها توانستند با خشونت خود یکسری اصلاحات مد نظر خود را اعمال و پارلمان را وادار کنند که در ماه مه 1413 یک سلسله اصلاحات اداری را تصویب کند. البته تفوق دوباره آرمانیاکها از اجرای این اصلاحات ممانعت به عمل آورد و این شورش سرکوب شد.
حالا بعد از 516 سال در عراق، مقتدی صدر، رهبر جریان صدر، در سایه نبود دولتی مقتدر و وجود اعتراضات سراسری علیه وضع موجود حاکم بر کشور، تلاش دارد به همان شیوه و با استفاده از اقشار فرودست و همچنین اجیر اراذل و اوباش در مناطق حاشیه نشین شهرها از فرصت استفاده کند و اراده خود را پیش ببرد و به پشتوانه آشوب و هرج و مرج در کشور، خود را به رهبر عراق جا بزند. وی از احساسات مردمی و اعتراضات آنها علیه وضع موجود نهایت سوء استفاده را می کند، با کمک های مالی و اظهارات و پیام های عوام فریبانه اقشار فرودست را با خود همراه می کند و به سراسر عراق می فرستد، و با نفوذ به میان جمعیت معترض تلاش می کند اعتراض ها را منحرف کند، به درگیری های مسلحانه بکشاند و چنان آشوبی به پا کند که وحشت در شهرها حکمفرما شود. نجف امروز را شاید بتوان با پاریس 1413 مقایسه کرد، پیروان مقتدی صدر با اعزام نیروهای خود از شهرهای دیگر و با حمله به بارگاه ها و حسینه های شهر و دادن پیام های تهدیدآمیز به بیوتات مراجع، فضای رعب و وحشت حاکم کرده اند تا زیر چتر این وحشت خواسته های خود را پیش ببرند و با گروه های رقیب تسویه حساب سیاسی کنند. مقتدی صدر حتی ابایی ندارد که برای رسیدن به اهدافش آیت الله سیستانی را تهدید کند یا افکار عمومی را علیه او بشوراند. برای او هدف تنها بر تن کردن قبای رهبری بدون مسئولیت در عراق است. شاید مقتدی صدر را بتوان با آن کشیش فرصت طلب فرانسوی و جماعت پیرو او را با قصاب های پاریس مقایسه کرد. همان طور که بورگینیون ها توانستند در سایه شورش قصاب ها اراده خود را بر پارلمان و مردم تحمیل کنند او نیز می خواهد به همان شیوه اراده خود را بر ملت عراق تحمیل کند. در این میان ابایی هم ندارد از میزبان خود (ایران) هزینه کند و از پیروانش بخواهد علیه ایران شعار دهند تا در فضای احساسی عراق خود را ملی گرا جا بزند. حتی آش را تا آنجا شور کند که به پیروانش چراغ سبز نشان دهد که به کنسولگری ایران یورش ببرند. در عراق برای کسی شکی باقی نمانده است که کسانی که به کنسولگری ایران در نجف اشرف یورش بردند همان کسانی هستند که در حال سوزاندن مراقد و حسینه ها هستند. آیا آرمانیاکی پیدا می شود جلوی زیاده خواهی های او را بگیرد؟
نظر شما :