تاثیر سیاست های اروپا، بریتانیا و آمریکا بر روابط ترنس آتلانتیک (بخش اول)

ترامپ مجدد رای آورد، تغییر در نظم جهانی ناگزیر خواهد بود

۰۵ آذر ۱۳۹۸ | ۰۸:۰۰ کد : ۱۹۸۷۶۷۵ اخبار اصلی اروپا آمریکا
تغییرات در سیاست گذاری ها و فاصله گرفتن کشورهای حاشیه اقیانوس اطلس از یکدیگر در سال های اخیر، به شک و تردید درباره آینده همکاری ها در دو سوی این اقیانوس انجامیده است. ارتباط ترنس آتلانتیک (در دو سوی اقیانوس اطلس) اکنون بیش از هر زمان دیگری ضعیف و شکننده به نظر می رسد چرا که کشورها در حال بازنگری در تمایلات اسراتژیک خود هستند و به جای منافع چند جانبه، بیشتر بر منافع ملی متمرکز شده اند. تغییر رهبری در بسیاری از کشورها و ظهور جنبش های پوپولیستی و ملی گرایی از جمله موارد تاثیرگذار بر روابط ترنس آتلانتیک بوده اند و کشورها اکنون در تلاشند تا خود را به یک سری تحولاتی چون نفوذ فزاینده چین، جاه طلبی های بین المللی روسیه، تحریم های ایران، مشارکت در خاورمیانه، بحران مهاجرت و غیره وفق دهند.
ترامپ مجدد رای آورد، تغییر در نظم جهانی ناگزیر خواهد بود

نویسنده: اسپنسر پی. بویِر (از اعضای ارشد مرکز پِن بایدن برای دیپلماسی و مشارکت جهانی در دانشگاه پنسیلوانیا و معاون مشاور وزیر امور خارجه در امور اروپایی و یوروآسیا در دولت اوباما)

دیپلماسی ایرانی: در حالی که ایالات متحده به سمت انتخابات ریاست جمهوری 2020 پیش می رود و اروپایی ها با احتمال برگزیت (جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا) بدون توافق مواجه هستند، یک سری اظهارنظرهایی هم درباره وضعیت کنونی روابط ترنس آتلانتیک (دو سوی اقیانوس اطلس) و معنای تحولات یک سال و نیم آینده برای هویت ایالات متحده و اروپا شنیده می شود. حمله دولت دونالد جی. ترامپ به هنجارهای بین المللی، ناتوانی ترزا می، نخست وزیر پیشین بریتانیا، در متقاعد کردن حزب خود به تایید توافق خروج از اتحادیه اروپا و قدرت گرفتن جنبش های پوپولیستی در سراسر اروپا سبب شدند بسیاری از موفقیت های روابط دو سوی اقیانوس اطلس خنثی شود و نگرانی هایی درباره آینده پدید آید. دلایل برای بدبینی به آینده این روابط بسیار و آشکار هستند.

به رغم مباحثات درباره اینکه می توان به وضعیت کنونی به مثابه لیوان نیمه پر نگاه و اینطور تصور کرد که کارشناسان در هر دو طرف اقیانوس اطلس توانایی ثابت نگه داشتن شرایط را دارند، اما تنش ها در سوی اقیانوس بر سر مسائل سیاست گذاری همچون روابط با ایران و تغییرات آب و هوایی و همچنین اختلافات میان ترامپ و رهبران کشورهای دوست قبول اینکه همانند همیشه حفظ روابط در سطح پایین می تواند پاسخگو باشد را دشوار کرده است. جهان پیشتر شاهد بوده که توئیت های بدون فکر و رفتارهای غیرمنتظره رئیس جمهوری آمریکا به ناگاه بازار سهام را به لرزه درآورده، سهام یک شرکت را دچار سقوط و مجمع گروه 7 را از مسیر خارج کرده و بر سیاست امنیت ملی در مسائلی همچون امنیت مرزها تاثیر گذاشته است.

با این حال، شاید اساسی ترین سوال این باشد که تصمیم گیری های سیاسی بریتانیا و ایالات متحده در سال های جاری و آتی میلادی به علاوه نتیجه انتخابات پارلمان اروپایی به طور کلی چه معنایی برای روابط ترنس آتلانتیک خواهد داشت؟ در شرایطی که عموم مردم آمریکا و بریتانیا با فاصله اندکی از یک دیگر، مسیری مختل کننده و ضدنهادگرایی را برگزیده اند و در حالی که جمعیت اروپایی همچنان به حمایت ها از احزاب جناح راستی پوپولیستی ادامه می دهند، جایی برای خوش بینی می ماند؟ در شرایطی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده می تواند روابط آمریکا-اروپا را وخیم تر از روابط کنونی کند، هیچ فرصت نادری برای نزدیک تر شدن روابط در یک دهه آتی به وجود خواهد آمد؟

هویت و انتخاب های آمریکایی

جای شکی نیست که هر گونه پیش بینی درباره آینده جامعه ترنس آتلانتیک به بحران کنونی سیاسی در ایالات متحده وابسته است. شعار «اول آمریکا» ی ترامپ و سیاست های قومی-ملی در ارتباط با اینکه به چه کسی اجازه ورود به ایالات متحده داده شود، خواه پناهجویان در مرز جنوبی باشند و خواه مسافران از کشورهای خاورمیانه با اکثریت جمعیت مسلمان، از اظهارات رئیس جمهوری درباره محاصره ایالات متحده ناشی شده اند. متحدان سنتی اروپایی از جمله اتحادیه اروپا که ترامپ در سال 2018 «دشمن» خطابشان کرد، همگی به همراه کشورهایی که روابط کمتر دوستانه ای با ایالات متحده داشته اند، مورد غضب ترامپ قرار گرفته اند. دشمنی ترامپ با نهادهای یورو-آتلانتیک و رهبرانی که با او مخالفت می کنند، نتیجه دیدگاه او به جهان به مثابه بازی «مجموع، صفر» است که در آن تنها برندگان و بازندگان وجود دارند. جای تعجب دارد که مردی که «هنر توافق» را نوشته، تنها چند توافق انگشت شمار با نتیجه «برد-برد» داشته است.

در شرایط معمول چنین اتفاقی به شدت جای نگرانی دارد. اما این فسلفه ها و اقدامات ملی گرایانه رئیس جمهوری ایالات متحده و حملات گاه به گاه او به نهادهای دموکراتیک (به ویژه رسانه) و متهم کردن آنها به توطئه چینی، جنگ داخلی میان دموکرات های کنگره و کاخ سفید بر سر ادراک از گزارش رابرت مولر، بازرس ویژه پرونده مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری 2016، و احتمال برگزاری جلسه رد صلاحیت ترامپ به یک آزمون فشار تمام عیار برای دموکراسی ایالات متحده تبدیل شده است. اگرچه نهادهای دموکراتیک آمریکایی تا کنون موفق شده اند از این آزمون سربلند بیرون بیایند، اما فاصله بین یک دوره ریاست جمهوری ترامپ یا دو دوره دولت او می توان خیلی زیاد باشد.

نزدیک به دو جین نامزد دموکراتی که برای ریاست جمهوری رقابت می کنند، از این حقیقت غافل نشده اند. اگرچه نتیجه انتخابات به شدت بر سیاست خارجی و حوزه امنیت ملی تاثیرگذار خواهد بود، اما انتخابات فدرالی 2020 همچنین تعیین کننده جایگاه ایالات متحده در این بازه زمانی از تاریخ است. این انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 است که تعیین می کند مشارکت آمریکا در توافق هسته ای ایران (برجام)، احیای توافقنامه تغییرات اقلیمی پاریس یا از بین بردن تهدید اعمال تعرفه چندین میلیارد دلاری بر کالاهای اروپایی ممکن خواهد بود یا خیر. این گزینه های سیاست گذاری بدون شک بر ماهیت روابط آمریکا تاثیر خواهند داشت. اما تاثیرات پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات در آمریکا و در خارج ورای این مسائل خواهد بود.

اگر رئیس جمهوری ایالات متحده همچنان به زیر سوال بردن ارزش ناتو یا تعریف و تمجید از دیکتاتورهایی همچون کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، ادامه دهد، آنگاه اغلب رهبران اروپایی به حق روابط خود با ایالات متحده را زیر سوال خواهند برد و شاید حتی درصدد قطع موقت این روابط برآیند. به رغم 10 هزار ادعای اشتباه مستندی که ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید تا کنون داشته، اما درباره رئیس جمهوری خود حقیقت را گفته است. در دوم ریاست جمهوری او هیچ کسی نمی تواند ادعا کند با مسالهای غیرمنتظره مواجه شده است. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: واحد تحقیقاتی دانشگاه پنسیلوانیا / مترجم: طلا تسلیمی


 

کلید واژه ها: انتخابات ریاست جمهوری امریکا انتخابات 2020 سیاست خارجی ترامپ روابط دو سوی اقیانوس اطلس ترنس آتلانتیک اختلافات ترامپ و اروپا ظهور پوپولیسم موج پوپولیستی در اروپا


( ۵ )

نظر شما :