سیاست خارجی در خدمت منافع ملی
ایران یک کشور یکپارچه است
نویسندگان: افشون استوار و آریانه ام. طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: حملات هواپیماهای بدون سرنشین به دو تاسیسات کلیدی نفتی آرامکو در عربستان سعودی در ماه سپتامبر بسیاری از ناظران را سردرگم کرد. اگرچه مقامات در واشنگتن و ریاض تهران را در این حملات مقصر دانستند، اما اقدامات تهاجمی اینچنینی با موضع گیری مصالحه آمیز دولت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در تناقض است. اینکه واقعا به نفع ایران باشد که ناگهان با ایالات متحده و شرکای منطقه ای آن وارد درگیری شدید شود، جای سوال دارد. حوثی ها، متحدان ایران در جنگ خونین یمن، بلافاصله مسئولیت حمله به میدان های نفتی را بر عهده گرفتند، اما شدت آسیب رسانی حمله از توان آنها بیشتر به نظر می رسید و نهایتا برخی ایران را مغز متفکر حمله دانستند. در حالی که مقامات ایران هر گونه دست داشتن در این حملات را رد می کردند، برخی ناظران از احتمال دست داشتن برخی عناصر امنیتی ایرانی در حملات سخن گفتند.
بسیاری از کارشناسان از جمله تحلیلگران کنونی و پیشین و مقامات دولت ایالات متحده برای توصیف رفتار استراتژیک ایران به مفهوم چنددستگی متوسل شده اند. این شیوه تفکر اساسا مبتنی بر این تصور است که اقدامات تهاجمی ایران اغلب تحت تاثیر سیاست های داخلی این کشور صورت می گیرد. وزرات امور خارجه که طرف اصلی صحبت با ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی به شمار می رود، نقش «پلیس خوب» را بازی می کند و اصول گرایان نظام ایران هم «پلیس بد» هستند. بدین ترتیب، تفکر بر این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که ارتباط نزدیکی با اصول گرایان دارد، اقدامات تهاجمی را به عنوان راهی برای تحت تاثیر قرار دادن مشروعیت و نفوذ دولت عملگرای روحانی انجام می دهد. در کل بر مبنای این تصور، اصول گرایان از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سیاست هایی را پیش می برند که هدف از آنها آسیب رساندن به میانه روها در داخل و خارج از کشور و دشوار ساختن اقدام برای دولت روحانی در صحنه بین المللی است.
با این حال، این شیوه تفکر یک مشکل عمده دارد و آن درک اشتباه از روند تصمیم گیری در جمهوری اسلامی است. تصور اینکه دولت در برابر مخالفانش ضعیف است و توانای انجام کاری را ندارد، اشتباه است. بخش های مختلف نظام ایران تحت اعمال فشار شدید دولت دونالد ترامپ در پیوستگی کامل و با هماهنگی عمل کرده اند. سیاستمداران غربی باید این واقعیت را بپذیرند که ایران سیاست امنیتی خود را به توان یک کشور متحد و یکپارچه پیش می برد.
همه برای یکی، یکی برای همه
نظام سیاسی ایران از یک سری نهادها و مراکز قدرت مجزا از جمله شاخه اجرایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد رهبری تشکیل شده است. این مراکز قدرت اگرچه ممکن است در رابطه با سیاست های امنیتی و دفاعی همواره با یکدیگر موافق نباشند، اما هرگز به صورت مجزا عمل نمی کنند. بخش های مختلف نهادهای نظامی و سیاسی ایران زیر نظر شورای عالی امنیت ملی در رابطه با مسائل تاثیرگذار بر امنیت ملی مشترکا تبادل نظر و تصمیم گیری می کنند. حتی خارج از این چارچوب نیز روحانی و کابینه او به طور متداول با سپاه پاسداران تبادل نظر می کنند. برای نمونه، در جریان مذاکرات هسته ای که در سال 2015 به حصول برجام انجامید، وزیر خارجه دولت روحانی به طور متداول با مقامات سپاه پاسداران گفت و گو می کرد. به طور مشابه، سیاست های شاخه اجرایی و سپاه پاسداران در سوریه نیز هماهنگ بوده و سپاه بر حمایت ایران از نیروهای بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نظارت و در کنار نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران عملیات انجام می داده است.
آیت الله علیه خامنه ای که از سال 1989 رهبر معظم ایران است، یک پله بالاتر از شاخه اجرایی و سپاه پاسداران قرار دارد. رهبر معظم سیاست گذار ارشد در جمهوری اسلامی به شمار می رود. اگر رهبری ایده ای را رد کند، هیچ یک از دیگر نهادها و مراکز قدرت در جمهوری اسلامی آن را اجرا نخواهند کرد. آیت الله خامنه ای در همه نهادها و مهمتر از همه در شورای عالی امنیت ملی نمایندگانی دارد تا از اقدام همه بازوهای نظام مطابق با اهداف سیاسی آن اطمینان حاصل کند.
در بازگشت به مساله حملات به آرامکو، اگر مقامات واشنگتن و ریاض بخواهند تهران را عامل حملات بدانند، نمی توانند انگشت اتهام خود را صرفا به سمت سپاه دراز کنند چرا که چنین اتفاقی هرگز بدون اطلاع دولت روحانی ممکن نبوده است. البته همچنان لازم به ذکر است که روحانی، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هر گونه مداخله کشورشان در حمله را رد کرده اند.
به هر حال، نکته این است که نظام ایران به صورت هماهنگ و یکپارچه عمل می کند و بخش های مختلف نظام ایران درباره اقدام در برابر آنچه رویکرد خصمانه دولت ترامپ و عربستان سعودی می دانند، رویکردی متحد دارند. جمهوری اسلامی در 6 ماه گذشته اعلام کرده و نشان داده که در مقابل کمپین «اعمال فشار حداکثری» دولت ترامپ ایستادگی خواهد کرد و به نظر می رسد که این رویکرد نتیجه داده است چراکه به رغم انکار هر گونه مداخله در حمله به تاسیسات آرامکو از سوی ایران، عربستان سعودی با ظن به دست داشتن ایران در این حملات با مذاکره به میانجی گری پاکستان موافقت کرده است.
اجماع فزاینده
در گذشته، در رابطه با ایالات متحده بخش های مختلف امنیتی و سیاسی نظام ایران با یکدیگر اختلافاتی داشته اند و تنها موارد انگشت شماری بوده که نهادهای مختلف جمهوری اسلامی بر سر رویکرد مشترک به توافق رسیده اند. برای نمونه، در سال 2001 که منافع ایران با اهداف ایالات متحده در حمله آن به افغانستان همخوانی داشت، ایران تصمیم گرفت از تلاش های آمریکا حمایت کند. در رابطه با توافق هسته ای سال 2015 نیز می توان گفت اجماع همه شاخه های نظام جمهوری اسلامی بیشتر جزء موارد استثنا بود. اما کمپین اعمال فشار حداکثری دولت ترامپ همه دسته ها در داخل ایران را در اتخاذ سیاست استراتژیک در برابر ایالات متحده به یکدیگر نزدیک تر کرد.
مقامات ایران در یک محاسبه ضرر و منفعت به این نتیجه رسیدند که اتخاذ رویکردی تهاجمی برایشان از تسلیم بهتر است. ایران به دنبال راه هایی برای تقویت اهرم فشار خود و ترغیب مخالفانش به تغییر سیاست هایشان است. در قیاس با سیاست گذاری ایالات متحده در خاورمیانه، تصمیم گیری های ایران منسجم و همگرا بوده اند. هر گونه سیاست گذاری کنونی و آتی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران باید با درک این مساله صورت بگیرد که جمهوری اسلامی مجموعه ای از همه عناصر تشکیل دهنده آن است و تلاش برای قدرت دادن به میانه روها یا تضعیف اصول گرایان توسط یک عنصر خارجی تفکری ساده انگارانه است. واشنگتن باید تلاش کند تهران را همینطور که هست بپذیرد و با آن به توافق برسد، نه اینکه در رویا سیر کند.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :