ظرفیت هایی که تهران دارد
رمز پایداری و دوام قدرت منطقه ای (نظامی) موجود ایران
نویسنده: مجتبی فقیهی – کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: به گواه تاریخ طی چهار قرن اخیر، ایران فقط در دوران سلسله صفویه دارای توازن منطقی در قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی بوده و نتیجتا از قدرت کافی برای حفظ امنیت ملی خود برخوردار بوده است. با حوادث پس از سقوط صفوی و سپس روی کار آمدن نادر شاه افشار نابغه نظامی، حکومت مرکزی ایران صرفا توفیقات نظامی را شاهد بود؛ چرا که نادر بیشتر مرد جنگ بود تا سیاستمدار و به همین جهت بیشتر عمر سلطنت وی به درگیری نظامی و کشور گشایی گذشت و این وضعیت دیری نپائید.
زندیه نیز با وجود اقدامات و نیات خوب کریم خان زند، زمانی برای ثبات و تمدن سازی نیافت تا اینکه قاجاریه 150 سال سرنوشت کشور و مردم ما را به دست گرفتند و ننگین ترین شکست های تاریخ چند قرن اخیر و واگذاری حدود یک میلیون کیلومتر مربع از سرزمین ایران را به ارث گذاشتند. متعاقب آن بالغ بر نیم قرن عصر پهلوی بود که با وجود تشکیل ارتش نوین ملی توسط رضا شاه، در مقابل تهاجم خارجی با اندک مقاومت های شخصی چند شیرمرد آذربایجانی و یک واحد دریایی در خوزستان، عمده قوای ارتش مانند برگ خزان فروپاشید. ارتش مجهز به مدرن ترین سلاحهای غربی توسط پهلوی دوم نیز سرتاپا توسط ده ها هزار مستشار آمریکایی نگهداری می شد. ترکمانچای محمد رضا پهلوی نیز برای خاک ایران از دست دادن بحرین بود.
استقلال سیاسی – نظامی از جمله ارمغان های جمهوری اسلامی ایران است که دستاوردی بسیار حیاتی و کم نظیر به حساب می آید. اخیرا انستیتوی خاورمیانه روسیه طی انتشار کتابی با بیش از هزار صفحه و با عنوان «قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران: سیاست نظامی و نیروهای مسلح کشور»، موفقیت های فعلی جمهوری اسلامی ایران در به دست آوردن جایگاه یک قدرت پیشرفته در خاورمیانه را مورد بررسی دقیق قرار داده است. در این کتاب با محور قرار گرفتن استقلال سیاسی ایران (در فلسفه سیاسی) می آید: «شکل تازه نظام دولتی در ایران منجر به ساختن نیروهای مسلح اساساً جدید شد که در طول جنگ ایران و عراق (از سال 1980 تا 1988)، مورد آزمایشات گسترده ای قرار گرفت.» نویسندگان روسی با یادآوری خسارات مختلف پدیده جنگ، می نویسند: «با این حال این اتفاق در مورد ایران نیفتاد. این کشور با موفقیت بر عواقب جنگ غلبه کرد و حتی از آن قوی تر و محکمتر از پیش بیرون آمد و متعاقب آن یک مجموعه قدرتمند صنعت دفاع ملی تقریباً از صفر ایجاد شده است که اساس قدرت نظامی کنونی کشور را تشکیل می دهد. پارادوکس تاریخ نوین ایران این است که انقلابیون اسلامی که شاه را سرنگون کردند ایران را به یک ابرقدرت منطقه ای تبدیل کردند. آنها کاری انجام دادند که محمدرضا پهلوی فقط رویای آن را داشت. جنبش به سوی تمدن بزرگ اعلام شده توسط شاه، بدست روحانیون شیعه انجام می شود.» (منبع: سایت اسپوتنیک روسیه)
واقعیت این است که اکنون به مدد راهبردهای سران نظام، دستاوردهای دانشمندان جوان صنایع دفاعی، تلاشهای مدیران سیاسی- دیپلماتیک و تدابیر سرداران نظامی ما، کشور ایران پس از چند قرن با غلبه بر ضعف راهبردی، گم گشته دیرینه خود را یافته و به قدرت نظامی- سیاسی بزرگ و درونزا نائل شده است. دیگر حتی قدرتهای جهانی نیز نمی توانند با گسیل ناوهای جنگی بزرگ به سواحل جنوب، مقامات تهران را از تصمیم مطابق منافع ملی بازدارند. اکنون فرماندهان نظامی ایران نزدیک شدن ناو هواپیمابر آمریکا به خلیج فارس را هدفی در دسترس تلقی می کنند.
ایران به دلایل ژئوپلتیک در چهار راه حوادث دنیا و موضوع بازی بزرگ جهانی بوده است. در چنین وضعیتی لازمه بقای استقلال سیاسی و امنیتی آن، دست یافتن به توان بازدارندگی نظامی مناسب و کافی است تا مردم و سرزمین آن از تجاوز بیگانگان مصون نگه داشته شوند. به زبان دیگر در عصر حاضر، بازیگرانی جدی گرفته می شوند که دارای توان ژئوپلیتیکی قابل توجه بوده و از اقتصاد، قدرت نظامی، جمعیت و ایدئولوژی پایدار برخوردارند. خوشبختانه در حال حاضر اکثر این عناصر تشکیل دهنده قدرت وجود دارد، به جز نقص در یک مورد حیاتی:
باید قدرت بزرگ نظامی را به قدرت اقتصادی تبدیل کنیم
تجربه حکومت داری در طول تاریخ اثبات کرده، یکی از ارکان دوام قدرت نظامی و ثبات سیاسی- اجتماعی کشورها و پیشرفت تمدن ها، توانایی آنها در تولید ثروت و ایجاد پشتوانه مالی بزرگ است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قانون مستثنی نیست. ما یکی از بهترین مردمان دنیا از حیث وفاداری، مقاومت، هوشمندی، سطح علمی، غیرت ملی و دینی را داریم. سرزمین وسیع و منابع طبیعی سرشار که زبانزد خاص و عام است. آنچه در سالهای اخیر مورد غفلت قرار گرفته، فعلیت بخشیدن به رشد اقتصادی کشور است. امری که از آن به عنوان توسعه مستمر، ایجاد اشتغال و زنده نگه داشتن امید به زندگی بهتر برای آحاد جامعه یاد می شود.
اکنون که کشور به قدرت نظامی و بازیگری عمده در منطقه پر تنش غرب آسیا دست یافته است، باید مدیران کشور این قدرت بزرگ را به بهبود فوری سطح زندگی مردم ترجمه کنند تا مردم بهره آنرا در زندگی خود و فرزندان شان لمس کرده و توان مقاومت شان تضمین شود.
بحران و تنش مانند عمل جراحی سنگینی است که برای بهبود جسم بیمار انجام می شود تا پس از مدتی کوتاه به زندگی عادی و نشاط بازگردد. در غیر این صورت، پیکره هر چند تنومند بیمار، چنانچه در حال عمل جراحی مداوم (تنش خارجی و جنگ قدرت فرساینده داخلی) باقی بماند و تمام درآمدش صرف هزینه های درمان شود، مجالی برای پرورش فرزندان و رفاه حال خانواده باقی نمی ماند و همسایگان سابقا ضعیف، از او ثروتمند تر و مرفه تر می گردند.
تجربه کشورهای موفق در مسیر توسعه ثابت کرده که هیچ یک از آنان از جنگ و ستیز مستمر با خارج به پیشرفت و توسعه دست نیافته اند. چین تا زمانی که همه جهان را دشمن می شمرد و بالطبع خود را منزوی کرده بود، مملو از فقر، عقب ماندگی و فرسودگی بود. با انتخاب گزینه «تعامل هوشمندانه» با خارج حتی با بزرگترین دشمنان (توسط دنگ شیائوپینگ)، اکنون به قدرتی عظیم اقتصادی و تهدید کننده واقعی آمریکا دست یافته است. رهبران حزب کمونیست چین ضمن حفظ ایدئولوژی و نظام سیاسی خویش، بیش از 700 میلیون چینی را از زیر خط فقر نجات بخشیده اند و زندگی راحتی را برای شان فراهم کرده اند. همان قدرت های غربی سرمایه داری لیبرال و دارای تضاد ذاتی با کمونیسم، نزدیکترین روابط اتقصادی را با پکن داشته و با خشنودی بر آن اصرار می ورزند. این خود نمونه موفق اقتصاد مقاومتی ایجابی است. هم حزب کمونیست قوی تر و هم مردم چین مرفه تر، جالب اینکه پکن در سایه همین رشد اقتصادی بزرگ، در حال تدارک یکی از بزرگترین قدرت های نظامی جهان نیز هست.
جمع بندی:
استقلال سیاسی – نظامی و قدرت دفاعی با ضریب بالای بازدارندگی فعلی جمهوری اسلامی ایران، درونزا و دستاوردی قابل افتخار و استثنایی در چند قرن اخیر است.
موفقیت یاد شده مرهون مقاومت و همراهی ایثارگرانه 40 ساله مردم ایران است، بنا بر این حالا شهروندان ایرانی حق دارند تا اثر این توانایی را در زندگی خود شامل ثبات اقتصادی، رفاه مطابق استانداردهای روز، آینده روشن برای فرزندان خویش لمس کنند. حال که ما قوی ترین قدرت نظامی منطقه را داریم باید ملت ما نیز بهترین سطح زندگی را در منطقه داشته باشند.
حفظ قدرت نظامی مطمئن هر کشوری وابسته به توان تولید ثروت و تداوم رشد اقتصادی آن بوده و بر مسئولین کشور است که برای رونق اقتصادی کشور بیندیشند. ناگفته نماند که تجربه حکومت داری یکی دو قرن اخیر ثابت کره که هیچ کشوری در تعارض«آشکار» با جهان خارج هرگز پیشرفت اقتصادی و بهبود سطح زندگی مردمش را بدست نیاورده است.
نمونه موفق حفظ ایدئولوژی و نظام سیاسی، از طریق کاهش تنش با قدرتهای بزرگ، ورود به زنجیره تولید جهانی، باروری عظیم اقتصاد ملی و بهره مندی میلیونها شهروند از زندگی مطلوب و نهایتا قد کشیدن در برابر دشمنان سابق را در شرق آسیا می توان مشاهده کرد.
جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده که می تواند بازی خصمانه رقبا و دشمنان علیه خود را برهم زند و مانع شکل گیری کانون های خطر پیرامون خویش گردد؛ ولی این فقط یک وجه قضیه حکومتداری است. طرف دیگر ایجابی آن که ثبات ساز بوده، حفظ آهنگ رشد مداوم اقتصادی است که راه آن پیدا کردن مخرج مشترک با همسایگان و اقتصادهای پیشرفته دنیا است.
نظر شما :