تهران مانند واشنگتن به انتخاب نهایی میان ترکیه و کردها دست نخواهد زد
بازی ایران با ترکیه و کردها
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – این روزها که دونالد ترامپ خود را درگیر مسئله استیضاح و کارزار انتخاباتی می بیند برای کاهش دردسرهای خود از یک سو و عمل به وعده های انتخاباتیش از سوی دیگر، دستور به خروج نیروهای نظامی آمریکایی از شمال سوریه داده است. اینها علاوه بر آن است که احتمالا با سنگین تر شدن داستان "اوکراین گیت" و پررنگ تر شدن استیضاح ترامپ که حتی تا مرز احضار رسمی مایک پنس، معاون اول وی هم کشیده شده است، رئیس جمهوری آمریکا تمایل زیادی پیدا کند که دوباره افکار عمومی و نیز ذهن ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا را از مسئله استیضاح منحرف کند. از این رو خروج نیروهای نظامی آمریکا از مناطق تحت نفوذ کردهای سوریه در شرق فرات می تواند یک تیر و چند نشان همزمان ترامپ را محقق کند.
بماند که کردهای سوریه طی سال های جنگ در این کشور روی متحد به شدت غیرقابل اعتماد (آمریکا) حساب باز کرده بودند، اما به نظر می رسد که اکنون مناسبات ویژه آنکارا – واشنگتن بعد از کش و قوس های فراوان ناشی از خرید سامانه اس -400 و تلاش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه برای در اختیار گرفتن سامانه اس – 500 و به تبع آن اختلاف دو کشور ترکیه و آمریکا بر سر فروش هواپیماهای اف – 35 به طرف ترکی، مسیر دیگری را برای دو طرف گشوده است.
در این راستا اکنون کاخ سفید با خالی کردن شمال شرق سوریه و نادیده گرفتن برنامه های خود با کردهای این کشور، راه برای افزایش عمق نفوذ آنکارا در مهمترین و حساس ترین و به عبارتی چالش برانگیزترین منطقه تحت نفوذ کردها به عنوان تهدید شماره یک ترکیه باز کرده است.
اگر چه دونالد ترامپ، آنکارا را تهدید کرده است که اگر ارتش ترکیه خارج از محدوده و برنامه در شمال شرق سوریه وارد عمل شود، اقتصاد این کشور (ترکیه) را نابود خواهد کرد و همین تهدید هم ارزش لیر ترکیه را به پایین تر حد خود در ماه جاری میلادی (اکتبر) رساند، اما در نهایت این سخنان نسبت با تحولات میدانی تنها یک بلوف سیاسی از جانب رئیس جمهوری امریکاست. چرا که اگر کردهای سوریه از اهمیت راهبردی برای واشنگتن برخودار بودند، ترامپ به نیروهای نظامی امریکایی برای خروج از شمال شرق این کشور دستور نمی داد.
حتی اگر بپذیریم که ترامپ بدون هماهنگی با هیات حاکمه ایالات متحده دست به خروج نظامی نیروهایش از سوریه زده، نمی توان پذیرفت که این تصمیم رئیس جمهوری امریکا صرفا یک اقدام فردی و تک روانه بوده است، چون به هر حال ساختار سیاسی آمریکا از ماه ها و حتی سال ها پیش نسبت به نگاه ترامپ در قبال خروج نیروهای نظامی از برخی مناطق مانند سوریه آگاهی داشته، لذا نمی توان گفت که این اقدام ترامپ بدون چراغ سبز هیات حاکمه در آمریکا بوده و این بدان معنا است که کاخ سفید در پشت پرده دست به معامله بزرگ تری با ترکیه زده است. هر چند که این واقعیت را هم باید بپذیریم که خروج نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا از شمال شرق سوریه به معنای پایان حضور آمریکایی ها در سوریه نخواهد بود.
اما در این میان مسئله ای که نباید از نگاه ها دور بماند دیالکتیک جمهوری اسلامی ایران با مقوله کردها و به خصوص کردهای سوریه است.
در این راستا پرونده کردها همواره برای تهران از ابعاد گوناگون محل چالش بوده است. لذا ایران حتی المقدور در قبال آن دست به عصا و محافظه کارانه برخورد کرده است؛ مگر در مواقعی که مسئله کردها، اقتضائات و تحولات جاری در این مقوله (کردها) در رابطه مستقیم با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد. چنان که در نگاه تهران، کردهای عراق با برگزاری همه پرسی اقلیم کردستان در سپتامبر 2017 در نظر داشتند که امنیت ملی ایران را به طور مستقیم وغیر مستقیم تحت الشعاع قرار دهند. در آن صورت تهران برخی ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک را کنار می گذارد و در یک پوست اندازی، از حالت محافظه کاری و دست به عصایی خارج شده و وارد فاز برخورد قهری می شود. اما در سایر موارد از کردستان ترکیه تا کردستان سوریه همواره ایران سعی داشته است خود را کنار بکشد تا از حاشیه ها و تبعات آن مصون بماند. به خصوص که در طول سال های گذشته دولت مستقر در آنکارا همواره جمهوری اسلامی ایران را از حامیان پ.ک.ک می دانسته، کما این که نظیر این اتهامات ترکیه به ایالات متحده و کشورهای اروپایی نیز وارد شده است.
پیرو این نکات در شرایط کنونی و در سایه تحولات منطقه خاورمیانه با محوریت تشدید تخاصم ایران و عربستان سعودی که با حمله به تاسیسات نفتی آرامکو به اوج خود نزدیک شد، یقینا تهران به یک متحد منقطه ای نیازمند است و چه متحدی بهتر از ترکیه که یقینا یکی از سه ضلع تروئیکای قدرت در غرب آسیا در کنار ایران و عربستان سعودی است. لذا به هر میزان که تهران بتواند آنکارا را در تحولات جاری منطقه از اسرائیل تا یمن، لبنان، فلسطین و به خصوص سوریه به سمت خود بکشاند و به موازاتش گسل جدی در مناسبات ترکیه و عربستان ایجاد کند، به همان میزان وزن سیاسی و دیپلماتیک ایران در خاورمیانه بیشتر خواهد شد.
لذا جمهوری اسلامی ایران، هم در مسئله کردهای ترکیه (پ.ک.ک) و هم در قبال پرونده کردهای سوریه در طول بیش از 7 سال جنگ داخلی در این کشور به طور جدی، آن چنان که در دیگر مناطق سوریه، به ویژه مناطق مرکزی و جنوبی این کشور وارد عمل شد، دخالت نکرد تا مبادا با عبور از خط قرمزهای آنکارا در قبال کردهای ترکیه و سوریه، روابط و مناسبات استراتژیک و بسیار حائز اهمیت ایران و ترکیه، به خصوص در این روزهای حساس دچار خدشته نشود و در نهایت ترکیه دوباره به دامان عربستان نرود؛ روابطی که تقریبا نزدیک به سه سال بعد از کودتای ژوئیه 2016 در ترکیه ترمیم شده است.
در این راستا حتی نگاه محافظه کارانه جمهوری اسلامی ایران در قبال ترکیه در تحولات سوریه به قدری پررنگ است که دامنه آن از کردهای سوریه عبور کرده و حتی طی ماه های اخیر ایران به ناچار در خصوص مسئله ادلب و حمایت آنکارا از حبهه النصره نیز سکوت کرده است و در این رابطه شاهد واکنش عملی در پایان دادن به پرونده ادلب هم نیستیم تا این پرونده (ادلب) هم که جزء خط قرمزهای ترکیه است، دوباره روابط آنکارا –تهران را تحت الشعاع قرار ندهد.
ولی این پایان داستان نیست. چون علاوه بر حساسیت آنکارا در قبال کردهای سوریه و ترکیه، ایران در آن سو با حساسیتهای جامعه کردی نیز مواجه است. این حساسیت برای جمهوری اسلامی ایران زمانی جدی تر می شود که بخشی از کردستانات در خاک ایران قرار دارد. از این رو کوچک ترین حمایت ایران از ترکیه در قبال حمله و تجاوز به کردهای سوریه با واکنش تند کردها از سوریه تا ترکیه، عراق و به خصوص جامعه کردی ایران مواجه می شود. لذا برای آن که این حساسیت ها هم از جانب کردها روی ندهد، ایران سعی دارد حتی المقدور خود را وارد پرونده کردها نکند تا نه از جانب دولت ترکیه و نه از جانب جامعه کردی به مشکل برخورد نکند.
تنها واکنشی که جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات اخیر بعد از خروج نیروهای آمریکایی از شمال شرق سوریه و حمله نظامی ارتش ترکیه به کردها داشته است انتشار بیانیه 8 اکتبر وزارت امور خارجه مبنی بر عدم تجاوز ترکیه به خاک سوریه و مخالفت با هر گونه حمله به کردهای این کشور بود که این دست مواضع همواره جزء مواضع اصولی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده که در بردارنده منطق درست دیپلماتیک مبنی بر عدم تجاوز، حمله و دخالت دیگر بازیگران خارجی در امور کشوری مانند سوریه و حل و فصل مسائل از طریق گفت وگوهای سوری – سوری است. کما این که نظیر همین مواضع برای بحران یمن، افغانستان، فلسطین و دیگر مناقشات نیز مطرح بوده است.
پیرو این نکات جمهوری اسلامی ایران تا به اکنون مانند ایالات متحده آمریکا دست به انتخاب نهایی خود میان کردها و دولت ترکیه نزده است و به نظر نمی رسد که دست به انتخاب هم بزند. چون به هر حال ناگفته پیداست در سایه استقرار ایران در خاورمیانه و به تبع آن اقتضائات ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک کردها در ایران، ترکیه، سویه و عراق از یک سو و نیاز مبرم تهران به دولت آنکارا در دیگر سو، نمی توان به راحتی که دونالد ترامپ جانب اردوغان را گرفت، دست به انتخاب زد. چرا که انتخاب هر یک از طرفین به معنای از دست رفتن بخشی از منافع ایران در منطقه خواهد بود. پس جمهوری اسلامی ایران کماکان بازی خود را با دولت آنکارا و کردهای سوریه و ترکیه خواهد داشت تا از قِبَل این بازی، منافع حداکثری را کسب کند.
نظر شما :