دربارهٔ دستاورهایِ ایرانی در آستانهٔ پایان یک بحران
چرا ایران باید به خروج بن سلمان از جنگ یمن کمک کند؟
نویسنده: فاطمه سیاحی، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: اخیراً عربستان سعودی در پی بحرانهایی نظیر حملات آرامکو و شکست از انصارالله یمن، خروج از این کشور را بصورت جدیتر بررسی میکند. سعودیها در کنار این دو ضربهٔ اقتصادی و نظامی، با مسائل و مشکلات دیگری نیز درگیرند که از بین آنها میتوان به اختلاف با امارات در یمن، ناامیدی از حملهٔ امریکا به ایران، افزایش مخالفتهای داخلی و فشارهای جهانی ناشی از نقض حقوقبشر اشاره کرد. تلاقی این مشکلات باعث شده است تا حکام سعودی و شخص ولیعهد بدنبال راهحلهای مناسب برونرفت از این وضعیت باشند.
اینکه محمد بن سلمان طی چند روز و بطور همزمان وساطت عادل عبدالمهدی را بپذیرد، حملات به یمن را به شکل قابل توجهی کاهش دهد و یا بخشی از مسئولیت قتل جمال خاشقجی را قبول کند... ساده و اتفاقی نیست. وی تحت شرایطی این اقدامات را انجام میدهد که خود را از سوی متحدین خارجیاش تنها و در تنگنا یافته است. همین بحرانها نیز به پیشزمینههای تمایل ولیعهد سعودی برای خروج هر چه زودتر از جنگ یمن تبدیل شدهاند؛ اما شرایط مدنظر بن سلمان برای این خروج و پایان دادن به جنگ چه شرایطی هستند؟
اول از همه وی به دنبال توجیهی قابل قبول و در عین حال آبرومندانه است تا تصمیمش مبنی بر خروج از جنگ، حقارت و شکست و کامل تلقی نشود. دوم آنکه میخواهد نشان دهد این تصمیم را اختیاری – نه بر اثر فشار – گرفته است. مورد دیگر هم آنکه ممکن است قبل از اعلام چنین تصمیمی و برای کاهش بار شکستهای قبلی در یمن، ائتلافش دست به اقدام تلافی جویانهای بزند تا با این ضربهٔ آخر موازنهٔ قدرت را در پایان باری دیگر به سود خود تغییر دهد.
دربارهٔ ملاحظات و واکنشهای درخور به چنین اقدامی لازم است تا نیروهای یمنی تا پایان این بحران، آماده برای تقابل و حتی در تدارک حملات موثر دیگر باشند. فشارهای رسانهای از سوی انصارالله ادامه یابد و صرفاً به سکوت مقطعی سعودیها اعتماد نشود. در زمان کنونی تشدید اختلافات بین اماراتیها و سعودیها نیز کارساز خواهد بود؛ بن سلمان و نزدیکانش زمانی عقب خواهند نشست که از همراهی مجدد و کامل متحد عرب خود ناامید شده باشند.
از آنجایی که دیپلماسی کارآمد در تمام ابعاد و سطوح از مولفههای قدرت یک کشور به شمار میرود، برای جمهوری اسلامی ایران بهتر است اکنون تلاشهای دیپلماتیک خود را به پایان جنگ یمن معطوف کند؛ آنگاه از این طریق خواهد توانست سایر مسائل منطقهای خود را نیز حل و فصل کند. امروزه پیروزی در یک جنگ پرهزینه، هنر نیست؛ هنر آن است که با استراتژیهای مناسب و کارا هم جلوی جنگ را گرفت و هم صلح را برد! پس باید به بن سلمان کمک کرد تا با شرایطی مساعد نیروهای ائتلافش را از یمن خارج کند.
میتوان ابتدا وساطت بغداد بین تهران و ریاض را به گرمی پذیرفت و تکاپوهای سیاسی طرف مقابل را اقدامی زمان شناسانه دانست. در گام دوم به مدد ابزار رسانه، دیپلماسی عمومی را فعال و تصمیم خروج سعودیها از یمن را واقعبینانه و ضروری به سود اقتصاد و امنیت عربستان ارزیابی کرد. همزمان میتوان نسبت به خطرات و خسارتهای احتمالی ناشی از حملات آینده انصارالله به تاسیسات مهم عربستان هشدار داد و تصمیم به ترک جنگ را اقدامی براساس منافع ملی و بازدارندگی اقتصادی تبیین کرد. از این طریق رضایت نسبی مخالفان و موافقان با جنگ یمن در عربستان حاصل خواهد شد. این اقدام کمک به جنگطلبها نخواهد بود، بلکه برعکس افکارعمومی را نسبت به نتایج مثبت صلح جلب خواهد کرد. ما با چنین راهبردی در پی آن خواهیم بود تا از گسترش، ادامه و معمولی شدن جنگ ممانعت کنیم.
نکتهٔ مهم در این بین آن است که باید توجه داشت تحقیرهای سیاسی و فشار رسانهای بیش از حد بعد از اعلام خروج بدون دستاورد عربستان از یمن، فقط آتش کینه و نفرت آن ملت را شعلهورتر و مردم را با حاکمانشان همدلتر خواهد کرد. در مقابل چنین پیشامدی میتوان با مدارای سیاسی، کرامت یک ملت را حفظ کرد، مردمش را غیرمستقیم در تقابل با حکومتِ جنگطلب قرارداد و تغییر نگاهش را خرید. نتیجهٔ تحقیر بیش از حد ملت شکستخورده، جز جنگطلبی بیشتر، کشتار گستردهتر و افزایش قدرت دیکتاتورها نخواهد بود. برای صلح و امنیت خاورمیانه بهتر آن است که عربستان سعودی را به آلمان نازیِ تاریخ غرب تبدیل نکنیم و از هر تغییر رفتار مثبتی از سوی حاکمانش استقبال کنیم.
شایان ذکر است که برای تغییر رفتار کشور مقابل و کاستن از میزان دشمنیها، تضمینی وجود ندارد اما آنچه مهم است مدیریت صلح و برقراری امنیت نسبی توسط ایران با اتکا به خواست سیاسیون منطقه و به دور از دخالت قدرتهای خارجی است. دستاوردی که در شرایط کنونی و تحریمهای سنگین ایالات متحده علیه ایران، برای کشور ما کاری بزرگ و ارزنده خواهد بود. در نهایت حتی اگر رفتارهای خصمانهٔ سعودیها علیه ایران و متحدانش در منطقه تغییر نکند، باز هم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در جهان اسلام، با رواداری سیاسی توانسته وظیفهٔ اعتقادی خود را در قبال مردم مسلمان دیگر کشورها به نحو احسن انجام دهد و الگویی قابل اعتماد برای سایر ملل باشد.
و اما همانطور که اشارهٔ کوتاهی هم شد، برای ایران – که امریکای ترامپ، غرب آسیا را به سودش رها کرده – در پایان دادن به جنگ یمن، منافع مهمی وجود خواهد داشت. اول آنکه ایران با کمک به پایان این جنگ، نه تنها صلح ایرانی را جایگزین صلح آمریکایی در منطقه خواهد کرد، بلکه خواهد توانست احتمال جنگ بلقوه بین خود و ریاض را نیز عملاً از بین ببرد و امنیت را از طرق سیاسی و به طور مسالمتآمیز تامین کند. مورد دوم؛ چنانچه بر اثر توافق بین تهران و ریاض، جنگ یمن پایان پذیرد، تضادهای ایرانی – سعودی کاهش خواهند یافت و امیدها برای تغییر الگوهای امنیتی غرب آسیا مضاعف خواهد شد. مورد سوم؛ ایران که بعد از پایان جنگ یمن به عنوان قدرت بزرگ منطقه تهدید امنیتی را دفع کرده، ظرفیت این را خواهد داشت که در جهت رشد اقتصادی و همکاریهای تجاری نیز با همسایگان خود وارد تعامل شود.
بخش پایانی این یادداشت را باید به تاثیرات ایجابی وساطت عراق بین ایران و عربستان اختصاص داد. به نتیجه رسیدن تلاشهای نخستوزیر عراق، توافق بین ریاض و تهران و پایان جنگ یمن از چند جهت مستقیماً به سود عراق و به طور غیرمستقیم نیز برای کشور ما مفید خواهد بود. عربستان سعودی طی سالهای اخیر با هزینههای هنگفت، روی تبلیغات ایدئولوژیک در سایر کشورهای منطقه از جمله ایران و عراق سرمایهگذاری کرده و میتوان گفت بخش اعظمی از ناامنیهای مقطعی در دو کشور را حمایت کرده است. با کاهش تنشهای سیاسی و پایان جنگ یمن، فروکش هجمههای تبلیغاتی وهابیت نیز محتمل خواهد بود. از این طریق، میزان اختلافات سیاسی در داخل عراق نیز بین طرفداران ایران و عربستان کاهش خواهد یافت و دولت عراق خواهد توانست به طور معمول از سود همکاری با هر دو کشور برای تامین نیازهای مردم خود بهرهمند شود. مهمتر از این دو مورد آنکه، وساطت موفق و نتیجهبخش عادل عبدالمهدی از انتقادات علیه عملکرد وی در سیاست خارجی کم کرده و به ابقای نخستوزیر در این سِمَت کمک خواهد کرد.
نظر شما :