هدیه ناخواسته کاخ سفید به تهران
ترامپ به ایران چیزی را داد که خوابش را هم نمی دید
نویسنده: کِنِث پولاک
دیپلماسی ایرانی: در شش ماه گذشته، شواهد زیادی حکایت از آن داشت که تهران در هماوردی اش با ایالات متحده، هراسیده و حتی درمانده است. اما این اواخر، نشانه هایی هست که تهران به راهبردی روی آورده که پیشران آن، احساس وجود فرصت و دست برتر است. ماشه این راهبرد را رویکرد اشتباه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در ایجاد شکاف میان امریکا و متحدان عرب سنی اش کشید. این همان پیروزی تاریخی ژئواستراتژیکی است که تهران چهل سال است انتظارش را می کشد.
نخستین یورش های ایران به نفتکش ها، بی گمان ریشه در هراس و خشم ناشی از تاثیر تحریم های آمریکا داشت که در حال ویرانی اقتصاد ایران و تحمیل دشواری بر آن است و حتی تندروهای در ایران را از ناآرامی های عمومی نگران کرده بود. هدف تهران از این یورش ها، افزایش بهای نفت و فشار به واشنگتن حتی از ناحیه متحدانش برای برداشتن تحریم ها بود. این هدف به دست نیامد و راهبرد ایران به شکستی غمبار کشیده شد. اما در همین زمان، یورش های ایران به شکل دیگری که چه بسا تهران هرگز تصورش را هم نمی کرد به موفقیت رسید. عدم واکنش آمریکا در تلافی این یورش ها، موجب شد که شکاف کُشنده ای میان آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس به وجود آید. هرچند این تحول، بخشی از یک فرایند بزرگتر و دیرپاترِ زائل شدن اعتماد اعراب سنی به رابطه با آمریکا بود، رخدادهای تازه، تاثیر بسیار بزرگی بر آن گذاشت و این فرایند را به شکل کارسازی تسریع کرد و شاید بتوان گفت که به نقطه جوش رساند. عرب ها دریافتند که نمی توانند برای حفاظت از خود به آمریکا تکیه کنند. هنگامی که این اطمینان که بنیان مناسبات کشورهای عربی با آمریکا بود، فروریخت، آنها دریافتند که باید خودشان فکری به حال امنیت خودشان بکنند.
چشمگیرترین نماد این روند، تصمیم امارات متحده عربی برای خروج از یمن و آغاز گفت وگوها با ایران درباره تنش ها در خلیج فارس بود. امارات نخستین کشوری بود که دریافت نمی تواند بیش از این روی امریکا برای حفاظت از خودش حساب کند. اکنون امارات مجبور است راهی را برای حل و فصل اختلافاتش با تهران پیدا کند حتی اگر به معنی کرنش در برابر خواسته های ایران باشد.
شایعاتی هم از عربستان می رسد که ملک سلمان و ولیعهدش محمد، هر دو معنای این منطق را احساس می کنند اما در پیروی از مسیر امارات، با ملاحظه ترند. عقب نشینی از یمن، برای محمدبن سلمان، حقارت بار است.
سعودی ها، حتی بیش از اماراتی ها از ایران بیزارند و کرنش در برابر ایران به معنی رها کردن آرمان سعودی برای رهبری جهان عرب است. با این همه، آنها هم به شکل فزاینده ای احساس می کنند که بدون چاره ای، رها شده اند. می دانند که خودشان به تنهایی توان جنگ با ایران را ندارند به ویژه در یک جنگ درازمدت.
یک امکان دیگر این است که محمد بن سلمان دقیقا عکس این مسیر را برود و تصمیم بگیرد به ایران حمله کند با این امید که ترامپ را وادارد که از عربستان سعودی دفاع کند. در اینجا هم روشن نیست که رهبری ایران تا چه اندازه این گزینه را منظور کرده اما به احتمال زیاد، همانطور که ما به این گزینه فکر می کنیم، آنها هم آن را در نظر دارند.
چهار دهه است که ایران در پی جدا کردن آمریکا از کشورهای عربی است تا بتواند بر آنها و احتمالا منابع آنها مسلط شود. تندروهایی که اکنون بر تعیین خطوط سیاست خارجی ایران غلبه دارند، دستاوردهای ژئواستراتژیک بالقوه ای را در رویکرد کنونی شان می بینند و بنابراین علاقه ای هم به رسیدن به توافق با آمریکا ندارند. ایرانی ها این راهبرد را دنبال می کنند و یورش های دیگری هم به کشورهای عربی در راه است مگر آنکه ترامپ، رویکردش را به شکل کارسازی دگرش دهد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :