مکرون نگران تبعات امنیتی مرگ برجام
هدف نهایی فرانسه عقب نشنینی ایران از مواضع خود، بدون کاهش تحریم های آمریکاست
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – طی روزهای اخیر به خصوص بعد از سفر غیر مترقبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به بیاریتز فرانسه، محل برگزاری نشست سران جی ۷ و نیز مواضع امانوئل مکرون در خصوص تلاش کاخ الیزه برای انجام دیدار احتمالی میان حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و همتای آمریکایش اکنون برخی جریان سازی های رسانهای و سیاسی در این رابطه، علی رغم اعلام مواضع صریح تهران قوت گرفته است. اما به واقع در پس این جریان سازی رسانه ای و سیاسی چه سناریو و برنامه هایی نهفته است؟ آیا به باور برخی از کارشناسان امانوئل مکرون در حال انجام بازی هماهنگ شده با کاخ سفید علیه ایران است؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
پس از سفر محمدجواد ظریف به بیاریتز و مواضعی که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در خصوص تلاش کاخ الیزه برای دیدار روسای جمهور ایران و ایالات متحده آمریکا عنوان داشت، برخی زمزمه مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن را مطرح کردند. اما در تقابل بسیاری معتقدند که اساساً پاریس در یک هماهنگی با کاخ سفید به دنبال اجرای سیاست چماق و هویج در برابر ایران است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
در این رابطه چند نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اول این که بدون شک هماهنگی و ارتباطات گسترده ای در خصوص مذاکرات با ایران میان مکرون و همتای آمریکایی اش وجود دارد. چون اساساً بدون وجود این هماهنگی پاریس نمیتواند در خصوص میانجیگری گام موثری بردارد.
نکته دیگر این است که با وجود این هماهنگی ها، فرانسه از همان روزهای ابتدایی خروج دونالد ترامپ از برجام به دنبال حفظ این توافق بوده است. چون دستاوردهای امنیتی و سیاسی ناشی از برجام در راستای منافع قاره سبز است. لذا اروپا از هر طریق ممکن به دنبال حفظ این معاهده است. به خصوص از زمانی که ایران در ۱۸ اردیبهشت سال جاری ایران گام های خود را در خصوص کاهش تعهدات برجامی آغاز کرده، میزان و شدت نگرانی قاره سبز و به ویژه فرانسه در رابطه با مرگ برجام شدت یافته است. لذا در روزهایی که ما به گام سوم خود در کاهش تعهدات برجامی نزدیک می شویم مکرون خود را به آب و آتش زده است تا شرایط برای اجرایی شدن این گام شکل نگیرد.
از طرف دیگر اگر چه هماهنگی های دیپلماتیک و سیاسی میان دونالد ترامپ و امانوئل مکرون وجود دارد، اما نمی توان از شکاف های گسترده سیاسی و دیپلماتیک پاریس و واشنگتن در مسائل گوناگون، به خصوص برجام چشم پوشی کرد. اتفاقاً همین شکاف ها و اختلاف دیدگاه سبب شده است که مکرون در سایه کم تحرکی لندن و برلین به دنبال پیگیری منافع خود با ارتقاء جایگاه و وزن سیاسی کاهخ الیزه در این بحران باشد. البته در این راستا رئیس جمهوری فرانسه به دنبال افزایش تنش و درگیری با کاخ سفید و شخص دونالدترامپ نیست.
لذا یقینا در این راستا وی تلاش میکند با حفظ چارچوب ها و ساختار تحریمی ایالات متحده آمریکا، تلاش هایی را برای حفظ برجام داشته باشد تا از یک سو روابط ایالات متحده آمریکا و فرانسه خدشه دار نشود و از سوی دیگر موفق به حفظ برجام شود. اگر این برنامه مکرون به سرانجام برسد یقیناً به افزایش وزن سیاسی و دیپلماتیک او در قاره سبز و در میان فرانسوی ها خواهد انجامید، به خصوص که همین تلاش های اخیر وی، چه قبل از نشست سران جی 7 و چه در زمان برگزاری آن، چهره دیپلماتیک پرنفوذی از رئیس جمهور فرانسه نشان داد. پس مجموعه این شرایط دست به دست هم داده است که اکنون کاخ الیزه، هم در حوزه سیاسی و دیپلماتیک و هم در حوزه رسانه ای به دنبال القای احتمال دیدار روحانی و ترامپ در هفته های آتی باشد تا در این زمینه ذهنیتی از هم اکنون در افکار عمومی جهان شکل بگیرد و از آن سو میزان موفقیت خود را بالاتر ببرد.
به گام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی اشاره کردید، اما شرایط نشان از این دارد که تهران مصمم به برداشتن این گام طی روزهای آتی دارد. آیا این مسئله از شکست تلاش های میانجیگرایانه امانوئل مکرون حکایت ندارد؟
اگرچه امانوئل مکرون در نگاه اولیه خود تلاش ها را معطوف به عدم اجرایی شدن گام سوم ایران در خصوص کاهش تعهدات برجامی کرده است، اما نگاه نهایی کاخ الیزه حل و فصل تنش ایران و ایالات متحده آمریکا و مهمتر از آن به حفظ برجام باز می گردد. در این راستا اگر مکرون بتواند برنامه خود را با تزریق ۱۵ میلیارد دلار احتمالی در سازوکار مالی اینستکس پی بگیرد و از آن سو شرایط را برای عدم افزایش تحریم ها از جانب دونالد ترامپ محقق کند، میتواند چراغ سبز ایران را درخصوص بازگشت و عقب نشینی از گام های برداشته شده در خصوص کاهش تعهدات برجامی بگیرد. لذا اگرچه احتمالاً تهران گام سوم خود را طی روزهای آتی بر خواهد داشت، اما مکرون در صورت موفقیت می تواند تهران را، نه از گام سوم که از سه گام برداشته شده به عقب براند و شرایط کنونی را به قبل از ۱۸ اردیبهشت سال جاری بازگرداند.
از نگاه شما مکرون موفق به اجرای برنامه خود خواهد شد؟
من نگاه چندان خوش بینانه ای به موفقیت مکرون و برنامههای کاخ الیزه ندارم. چون اساساً با توجه به مواضع و سخنان مقامات ایرانی و آمریکایی بعد از تلاشهای پاریس در جریان نشست سران جی ۷ از این نشان دارد که عمق اختلافات به قدری جدی است که حتی فرانسه هم نمیتواند شرایط را برای کاهش و تعدیل تنش شکل دهد. البته من مسئله عکس یادگاری و این دست مسائل را که از جانب آقای روحانی مطرح شد یک موضع مقطعی می دانم که اهمیتی ندارد. آن چیزی که اکنون بسیار مهم است مسائل دیگری است که تنش ها را روز به روز افزایش داده است.
در راستای این نکته آخر شما، آیا تحولات جاری در منطقه خاورمیانه به خصوص سوریه و عراق در سایه حملات اسرائیل با تکاپوهای جاری در حوزه سیاسی و دیپلماتیک ارتباط دارد؟ اساساً چرا در این شرایط اسرائیل به طور شفاف و آشکار مواضع و اقداماتی علیه تهران و نیروهای همسو با آن در منطقه گرفته است؟
بدون شک مسائل سیاسی و دیپلماتیک با تحولات جاری نظامی و امنیتی در منطقه خاورمیانه ارتباط دارد. اتفاقا همین تکاپوها هم باعث شده است که اکنون اسرائیل به صورت آشکار و عیان حملات خود را علیه مواضع ایران و نیروهای همسو با تهران در عراق و سوریه انجام دهد. چون اگر این تلاش های مکرون در آینده شرایط را تغییر دهد و حتی به کاهش و تعدیل تخاصم بینجامد که من آن را بسیار بعید می دانم، تمامی تلاش های تلآویو در خصوص جریان سازی علیه ایران تهران با شکست مواجه خواهد شد. لذا بنیامین نتانیاهو از هر راهی به دنبال شعله ور نگه داشتن تنش با ایران است. به هرحال دونالد ترامپ، علیرغم تمام حمایت های جدی که طی این 3 سال از اسرائیل داشته، یک فرد تاجر مسلک است که از هر روشی به دنبال کاهش هزینه های آمریکا است. لذا اگر مذاکرات و کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا شکل بگیرد، به دنبال آن هزینههای واشنگتن در منطقه به طور چشمگیری کم رنگ می شود و پیرو آن احتمال دارد مسئله تهدیدات نظامی ایران که کانون حساسیت اسرائیل به شمار می رود، به حاشیه کشیده شود. لذا اسرائیل با انجام این حملات سعی دارد شرایط را کماکان برای احتمال درگیر شدن نظامی با ایران حفظ کند. مسئله مهم دیگر به تحولات جاری در سوریه و عراق بازمیگردد. چون نیروهای همسو با ایران در سوریه، عراق و لبنان که کانون نگرانی و تهدید نظامی و امنیتی برای اسرائیل به شمار می روند در نبود داعش و نیروهای تروریستی دیگر هر لحظه می توانند چتر تهدیدات خود را علیه تلآویو گسترش دهند، به خصوص که اکنون مسئله ادلب نیز از سوی دولت و ارتش سوریه در حال پیگیری است، نتانیاهو را بر آن داشته که این حملات را برای کاهش و تضعیف موقعیت ایران و نیروهای همسو در منطقه شکل دهد، چون اگر مسئله ادلب مطابق با نگاه تهران و دمشق به نتیجه برسد یقینا یکی از مهمترین کانون های نیروهای معارض با ایران از بین خواهد رفت و به تبع آن قدرت این محور در نزدیکی مرزهای اسرائیل به شدت افزایش پیدا خواهد کرد. از این رو اسرائیل با این اقدامات از یک سو به دنبال تضعیف نیروهای همسو با ایران در منطقه از عراق و سوریه تا لبنان است و از سوی دیگر با انجام این اقدامات خواهان آن است که واکنش و اقدام تلافی جویانه تهران، ضد اسرائیل شکل بگیرد تا بتواند آن را به یک ابزار سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای در خصوص افزایش فشار بر ایران استفاده کند؛ ابزاری که حتی این امکان را به اسرائیل می دهد که علاوه بر کشیدن مسئله به شورای امنیت سازمان ملل، شرایط را تا حد درگیری نظامی علیه تهران پیش ببرد. چنانکه طی شکایت نماینده اسرائیل در سازمان ملل به شورای امنیت در خصوص اقدامات احتمالی تلافیجویانه ایران و نیروهای همسو در خاک اسرائیل، واکنش این شورا را در پی داشته است.
نظر شما :