ظریف به دنبال پیروزی دموکرات ها و بازگشت آمریکا به برجام نیست
"ایران" عامل شکست یا پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در برهه حساس کنونی که تنش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا روز به روز در حال افزایش است، به نظر می رسد که دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه و شخص آقای ظریف در گفت و گو و مصاحبه با رسانه های آمریکایی تحت الشعاع قرار گرفتن اقدامات و تصمیمات کاخ سفید را سبب شده و همین مسئله، واکنش های ترامپ و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده را به دنبال داشته است. اما به واقع میزان اثرگذاری دیپلماسی عمومی ایران در این برهه تا چه اندازه است؟ دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت وگویی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بسیاری بر این باورند که اقدامات اخیر ایالات متحده آمریکا در ایجاد محدودیت های دیپلماتیک برای مقامات ایرانی وزارت امور خارجه و شخص وزیر، اعلام آمادگی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا برای مصاحبه با تلویزیون رسمی ایران و نظایر آن به دلیل حرکات دیپلماتیک و روشنگری های وزیر امور خارجه در گفت وگو و مصاحبه با شبکه های رادیویی - تلویزیونی و نیز روزنامههای ایالات متحده آمریکا است. از نگاه شما در شرایط حساس کنونی پیرامون تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی عمومی دستگاه سیاست خارجی، آن هم در خاک آمریکا تا چه اندازه اثرگذار بوده است؟ آیا اساساً دیپلماسی عمومی ظریف در این شرایط تاثیر گذار خواهد بود؟
در ابتدا باید گفت که اعمال محدودیت های دیپلماتیک از جانب ایالات متحده آمریکا برای دیپلمات ها و اتباع کشورهایی که با آن اختلافات جدی دارد، اقدام تازه و عجیبی نیست. چنین محدودیت هایی از قبل وجود داشته، اما برای برخی کشورها کمتر بوده و برای برخی کشورها، به خصوص جمهوری اسلامی ایران این محدودیت ها بسیار پررنگ است. در آن سو این نکته را هم باید بگویم که اکنون تنش چهل ساله جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا به شدیدترین حالت خود رسیده و از آن سو چون مقامات دیپلماتیک ما و شخص وزیر امور خارجه هم فعالیت های گسترده ای در حوزه دیپلماسی عمومی، به خصوص در مقر سازمان ملل داشته است، سبب شده تا برخی هجمه ها و انتقادات علیه دونالد ترامپ و سیاستهای متناقض او شکل گیرد. به ویژه که تقریباً قاطبه جامعه جهانی اقدام دونالد ترامپ را در خروج از برجام، تصمیمی اشتباه می دانند. از این رو است که کاخ سفید و به خصوص ترامپ و پمپئو به ناچار و به طور مدام از طرف رسانه های داخلی آمریکا افکار عمومی این کشور و حتی در سطح روابط بین الملل مورد اتهام قرار می گیرند. به گونهای که اکنون علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، حتی سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان و نیز حزب دموکرات حتی بخشی از حزب جمهوری خواه منتقد تصمیمات و رفتارهای رئیس جمهوری آمریکا هستند. از این رو یقینا کاخ سفید به دنبال محدود کردن و نیز کنترل مقامات دیپلماتیک ایران در ایالات متحده آمریکاست تا مانع از شدت یافتن این موج اتهامات شود و در آن سو بتوانند وقفه ای جدی در روند دیپلماسی عمومی آقای دکتر ظریف داشته باشند.
اتفاقاً اعلام آمادگی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا برای مصاحبه با تلویزیون رسمی ایران هم تکمله همین سناریو است. چرا که وی بر این باور است اگر بتواند این مصاحبه را شکل دهد با دیپلماسی عمومی و خود می تواند افکار عمومی ایران را تحت الشعاع قرار دهد. در صورتی که اساساً این اشتباهات دونالد ترامپ و سیاستهای ظالمانه و یکجانبه او در اعمال تحریمها بوده که اکنون موج جدیدی از انتقادات و اتهامات را علیه وی شکل داده و دیپلماسی عمومی آقای ظریف تنها برای روشن کردن و تنویر افکار عمومی بوده است. در صورتی که مواضع ایران، مواضعی درست و به حق است. لذا مایک پمپئو در صورت مصاحبه هم نمیتواند کاری مشابه کار آقای ظریف صورت دهد.
در کنار نکات شما برخی معتقدند که دیپلماسی عمومی محمد جواد ظریف و برخی از مقامات دیپلماتیک ما مکمل برخی اقدامات ایران در خصوص کاهش تعهدات برجامی و ساقط کردن پهپاد آمریکایی بوده است و گرنه خود دیپلماسی عمومی به تنهایی این میزان از اثر را نخواهد داشت. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من معتقدم هر دو مسئله یک سینرژی را ایجاد کرده که باعث واکنش در مقامات ایالات متحده آمریکا شده است. یعنی، هم دیپلماسی عمومی ما در ایالات متحده آمریکا توانسته است به کمک اقدامات مهم ایران در کاهش تعهدات برجامی و ساقط کردن پهپاد آمریکایی بیاید و با روشن کردن مواضع و دلایل خود در این خصوص هم دلایل انجام این اقدام را تبیین کنیم. هم اینکه اقدامات ما در کاهش تعهدات برجامی و ساقط کردن پهپاد آمریکایی نیز توانسته است به اهمیت دیپلماسی عمومی، مصاحبه ها و گفت وگوهای آقای ظریف و دیگر مقامات ایرانی اهمیت بیشتری بدهد. اکنون این موج انتقادات به واسطه سینرژی اقدامات ایران و دیپلماسی عمومی ما کار را به جایی رسانده که آمریکا از ۱۲ پیش شرط خود حاضر به مذاکره بدون پیش شرط و حتی چشم پوشی از مسئله سوریه، فلسطین، لبنان، عراق و دیگر مسائل شده و کاخ سفید تنها به صورت ضمنی در خصوص یمن نکاتی را به عنوان داشته است، آن هم در شرایط حساس کنونی که روز به روز به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نزدیک می شویم. البته به نظر من مطرح شدن مسئله یمن با برنامهریزی بوده است. چون اکنون بخشی از درآمدهای دونالد ترامپ از طریق فروش سلاح به عربستان سعودی و امارات متحده به واسطه جنگ یمن است. لذا اگر این جنگ به هر ترتیبی کاهش پیدا کند و یا متوقف شود، بخشی از این درآمدها و یا حتی کل این درآمد حاصل از فروش سلاح متوقف خواهد شد. لذا مسئله یمن اکنون برای دونالد ترامپ از یک اولویت جدی در آستانه انتخابات برخوردار است.
در این راستا برخی بر این باورند که دستگاه دیپلماسی در حال استفاده ابزاری از ظرفیت رسانههای آمریکا به خصوص رسانه های منتقد ترامپ برای افزایش موج انتقادات علیه وی در آستانه انتخابات است تا زمینه شکست رئیس جمهور فعلی و روی کار آمدن دموکرات ها فراهم شود. این مسئله زمانی پررنگتر میشود که برنی سندرز و جو بایدن به عنوان دو کاندید اصلی حزب دموکرات در تبلیغات درون حزبی به صراحت عنوان داشتهاند که بازگشت به توافق هسته ای یکی از تصمیمات آنها در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است. آیا آقای ظریف در سایه دیپلماسی عمومی خود به دنبال شکست ترامپ، پیروزی دموکرات ها و بازگشت آمریکا به توافق هستهای دارد؟
من اعتقاد ندارم که دستگاه دیپلماسی و شخص آقای ظریف به طور دقیق، برنامه ریزی شده و هماهنگ با حزب دموکرات آمریکا و یا رسانه های منتقد ترامپ در حال ایجاد یک موج رسانهای برای شکست وی و پیروزی دموکرات ها به منظور بازگشت آمریکا به توافق هسته ای باشد. آقای ظریف در سفرهایی که به کشورهای اروپایی و یا آمریکا دارد سعی می کند از رسانه های مختلف که از جریان های سیاسی مختلفی هستند، استفاده کند و روشنگری های لازم را در خصوص تحریم های ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا و نیز برخی اقدامات واشنگتن در ناامن کردن منطقه غرب آسیا را داشته باشد. این که آقای ظریف سعی در گلچین کردن رسانه های دموکرات و یا رسانه های وابسته به این حزب باشند، چندان صحت ندارد. به هر حال توان رسانه ای ایران در مقام قیاس با آمریکا و حتی برخی کشورهای عربی که مکمل موج رسانه ای آمریکا هستند، چندان قوی نیست. اما به هر حال تهران متناسب با این توان خود در ۱۴ ماه بعد آمریکا از خروج از برجام موفق عمل کرده است و در این راستا توانسته ایم روشنگری های لازم را در برابر اقدامات رئیس جمهور آمریکا داشته باشیم.
در کنار این مسائل نکته مهم دیگری که وجود دارد به رفتار و مواضع تازه تهران در دیپلماسی عمومی بازمیگردد. اخیراً اعلام شده است که ایران در صورت بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم ها می تواند بسترهای مذاکره را ذیل همان برجام و با گروه 1+5 و نه تنها آمریکا شکل دهد. این مواضع هوشمندانه ای است. چون همین مواضع ما در دیپلماسی عمومی اکنون دونالد ترامپ را به شدت تحت فشار قرار داده، به گونهای که حتی جان بولتون هم حرف جدی در خصوص ایران ندارد و اکنون در یک سایه و حاشیه قرار گرفته است.
پس دیپلماسی عمومی تا اندازه ای اثرات خود را داشته است. البته این روند باید حفظ، تداوم و حتی تشدید پیدا کند و در این خصوص نباید تنها به توان و ظرفیت آقای ظریف توجه کرد. باید دیگر اعضای وزارت امور خارجه، حتی دیگر نهادها و قوا هم به دیپلماسی عمومی کمک کنند. حتی باید علاوه بر مقامات و مسئولین از توان کارشناسان، صاحبان فکر و قلم و روشنفکر ها در این خصوص استفاده کرد. زیرا در این برهه حساس یقیناً تقویت دیپلماسی عمومی می تواند به سود ایران باشد. به هر حال دیپلماسی عمومی می تواند باعث شعله ور شدن آتش جنگ و یا خاموش شدن آن شود. چنان که جرج بوش از طریق همین دیپلماسی عمومی توانست اجماع جهانی را برای حمله به عراق در سایه موج رسانهای به واسطه وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق شکل دهد. پس ما هم می توانیم با هم دیپلماسی عمومی دولت دونالد ترامپ را به عقبنشینی وادار کنیم، کما اینکه اکنون عقب نشینی های واضح و آشکاری در مواضع کاخ سفید دیده می شود.
اما در مقابل این احتمال وجود دارد که حزب دموکرات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سعی در استفاده از توان و ظرفیت دیپلماتیک ظریف برای ایجاد موج رسانهای علیه دونالد ترامپ داشته باشند. به خصوص که برخی بر این باورند شرایط کنونی سیاسی ایالات متحده آمریکا شبیه به انتخابات سال ۱۹۸۰ میلادی است که در آن زمان هم مسئله ایران باعث به شکست کشاندن جیمی کارتر و پیروزی رونالد ریگان شد. تحلیل شما در این باره چیست؟
اگر چه احتمال این که آقای دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران با یک برنامهریزی و هماهنگی از ظرفیت رسانه های آمریکا به دنبال به شکست کشاندن ترامپ و پیروزی دموکرات ها برای بازگشت ایالات متحده به برجام را دور از واقعیت می دانم، اما این تحلیلی که در قالب سوال ارائه کردید، میتواند تا اندازه ای درست باشد. یعنی این امکان وجود دارد که حزب دموکرات با یک برنامهریزی بخواهد با استفاده از توان و ظرفیت آقای ظریف، شرایطی را برای به شکست کشاندن دونالد ترامپ به وجود آورد. به خصوص که اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام با انتقاد بسیار گستردهای، هم در داخل آمریکا و هم بیرون از ایالات متحده روبه رو است. لذا دموکرات ها با استفاده از اشتباهات ترامپ به دنبال جریان سازی علیه وی هستند.
در کنار این نکات من هم بر این باورم که اکنون مسئله ایران و اقتضائات مربوط به آن می تواند در روند انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا اثرات جدی داشته باشد. به خصوص که تبعات سیاسی و امنیتی خروج ترامپ از برجام هم روز به روز در حال افزایش است و به تبع آن کاخسفید به همین دلیل بیش از پیش زیر سوال رفته است. پس قطعاً مسئله ایران اثرگذار است، اما اینکه میزان اثرات چقدر است، در گرو تحولات آتی آمریکا قرار دارد. اما اهمیت ایران روز به روز در حال افزایش است. به همین واسطه اکنون خود دونالد ترامپ و تیم وی در کاخ سفید هم در آستانه انتخابات این تهدید را احساس کردهاند که موج دیپلماتیک رسانهای خارج از آمریکا به همراه جریان سازی داخلی حزب دموکرات با محوریت مسئله ایران می تواند شکست او را رقم بزند. چون به هرحال علاوه بر حزب دموکرات، روس ها، چینیها و حتی کشورهای اروپایی به جز چند کشور محدود اروپایی شرقی همگی خواهان بازگشت ترامپ به کاخ سفید در انتخابات ۲۰۲۰ نیستند. به همین خاطر است که شاهد هستیم دونالد ترامپ در همین ۱۴ ماه عقب گردهای فاحشی را در مذاکره با ایران داشته است.
یعنی اکنون پرونده ایران به آن درجه از اهمیت رسیده است که می تواند اقدامات و دستاورد های ترامپ به خصوص در حوزه اقتصادی، معیشتی و اشتغال را در داخل آمریکا تحت الشعاع قرار دهد؟
یقیناً مسائل اقتصادی، معیشتی و اشتغال در انتخابات آمریکا اثرگذار بوده است. لذا مسئله ایران زمانی اهمیت پیدا میکند که آرای رقبای انتخاباتی، آرای نزدیک به همی باشد. در آن صورت یقینا مسائل دیپلماتیک و به ویژه پرونده ایران میتواند باعث شکست و پیروزی دونالد ترامپ شود. یعنی به هر میزان که آرای رقیب اصلی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک باشد استفاده از پرونده ایران میتواند ترامپ را شکست دهد.
نظر شما :