برهه حساسِ «پس چی؟»

راهبرد «نه جنگ و نه مذاکره» به تنهایی کافی نیست

۰۱ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۷:۱۰ کد : ۱۹۸۳۶۰۳ آمریکا نگاه ایرانی خاورمیانه
محمد فاضلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: مسأله این نیست که راهبرد نه جنگ و نه مذاکره در شرایط فعلی درست هست یا نیست، بلکه به شرط درستی، باز هم کفایت نمی‌کند. «نه جنگ» و «نه مذاکره» هر دو با «نه» شروع می‌شوند و به معنای بی‌کنشی یا فقدان کنش فعال هستند. فقدان کنش فعال در چنین وضعیتی که بدون هر گونه اقدام تنش‌آمیز دیگری از سوی آمریکا، تنش افزایش می‌یابد، به معنای عدم کفایت این موضع به تنهایی است. 
راهبرد «نه جنگ و نه مذاکره» به تنهایی کافی نیست

نویسنده: محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دیپلماسی ایرانی: مقامات ارشد کشور اعلام کرده‌اند که به دنبال جنگ با آمریکا نیستند (که راهبرد درست و عاقلانه‌ای است)، آمریکایی‌ها هم گفته‌اند دنبال درگیری نظامی نیستند (به استثنای حداقل جان بولتون)؛ و مذاکره‌ای هم با آمریکا صورت نمی‌گیرد (که بسیاری از منتقدان سیاست خارجی کشور و طرفداران مذاکرات برجام هم در شرایط فعلی، مذاکره با آمریکای ترامپ، بدون دستورکاری برای مذاکره و تضمینی برای پایبندی به نتیجه، و موضع تحقیرآمیز دولت آمریکا مذاکره را درست نمی‌دانند.)

مسأله این نیست که راهبرد نه جنگ و نه مذاکره در شرایط فعلی درست هست یا نیست، بلکه به شرط درستی، باز هم کفایت نمی‌کند. «نه جنگ» و «نه مذاکره» هر دو با «نه» شروع می‌شوند و به معنای بی‌کنشی یا فقدان کنش فعال هستند. فقدان کنش فعال در چنین وضعیتی که بدون هر گونه اقدام تنش‌آمیز دیگری از سوی آمریکا، تنش افزایش می‌یابد، به معنای عدم کفایت این موضع به تنهایی است. 

آمریکایی‌ها تحریم‌ها را افزایش می‌دهند و حتی اگر منازعه نظامی بر اثر رخدادی اتفاقی یا توطئه‌ای شبیه به آن‌چه گفته می‌شود به شکل ساختگی آغازگر جنگ ویتنام شد، رخ ندهد؛ جنگ اقتصادی ادامه می‌یابد. کشوری که هزینه جاری دولت آن از میانه دهه 1380 تا میانه دهه 1390 به شدت افزایش یافته، بر اثر بیش از یک‌ونیم دهه رشد اقتصادی نامناسب و نرخ پایین تشکیل سرمایه، فرار سرمایه و بی‌ثباتی اقتصادی نرخ بیکاری در آن افزایش یافته، و در کنار همه این‌ها فساد و نابرابری اقتصادی و اجتماعی به حد بالایی رسیده است، خود به خود در معرض تنش اقتصادی و تبدیل آن به مسائل اجتماعی، سیاسی و نهایتاً امنیتی قرار می‌گیرد. 

آخرین آمارها و گزارشی از مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهند فقر عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود و سخن از زوال بین یک تا دو میلیون شغل بر اثر تعطیلی کارگاه‌ها در میان است. همه این‌ها نشان می‌دهند که راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» برای ممانعت از بدتر شدن شرایط کفایت نمی‌کند. نکته مهم‌تر این است که راهبردهایی که در گذشته – حتی در شرایط غیرتحریمی و عادی اعمال شده‌اند – نتوانسته‌اند مسبب رشد اقتصادی کافی، توسعه اشتغال، ممانعت از تخریب محیط‌ زیست، ارتقای عدالت اجتماعی و مقابله با فساد شوند. بدیهی است آن راهبردها در شرایط تحریمی، رکود تورمی و نارضایتی اجتماعی و تضعیف سرمایه اجتماعی، نتایج بدتری به‌ بار می‌آورند. 

من قبلاً نوشته‌ام که کشور دچار «ساخت برهه حساس» در چهل سال گذشته بوده است، اما گفتمان «برهه حساس» دیگر به کار این شرایط نمی‌آید. «ما مقاومت می‌کنیم» اسم رمز متداول در «ساخت برهه حساس» بوده و هست؛ و مقامات ارشد اکنون نیز همین عبارت را تکرار می‌کنند. مسأله اما این است که «برهه حساس» برای توصیف این وضعیت کفایت نمی‌کند و مردم و نخبگان می‌پرسند «نه جنگ، نه مذاکره!؟ پس چی؟» گفتمان «پس چی؟» سر بر آورده است. 

گفتمان «نه جنگ نه مذاکره» بدون هیچ تغییر رویه‌ای، یعنی نشستن به انتظار بسته شدن تک تک منفذهای تنفس اقتصاد و در نهایت جامعه، عین آب‌پز شدن قورباغه‌ای که در درون آب در حال گرم شدن و جوش آمدن است، بی‌تحرک. عبارت «ما مقاومت می‌کنیم» هم حداقل دو مشکل دارد. اول، «ما» کیست؟ «مقاومت» چیست، یعنی چه کار می‌کنیم که اسم‌اش مقاومت است؟

کاربرد واژه ما، یعنی جمعی که چیز مشترکی دارند، و مقاومت کردن هم اغلب به معنای تحمل فشار یا هزینه‌ای است. آیا «ما مقاومت می‌کنیم» یعنی «ما ایرانیان اعم از فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، بالادست و فرودست، هزینه‌هایی را بین خودمان تقسیم می‌کنیم و هر کس مسئولیت و قدرت بیشتری دارد، مسئولیت بیشتری می‌پذیرد؟» یا این‌که عده‌ای حرف می‌زنند و بقیه تحمل می‌کنند؟ 

گفتمان «پس چی؟» می‌پرسد «ما کیست؟»، «مقاومت به چه معناست؟»، «فشار مقاومت چگونه بین ماها توزیع می‌شود؟»، «مقاومت ماها چه ویژگی‌ای دارد که نتیجه‌اش مثبت باشد نه له شدن زیر فشار؟»، «مسئولیت عواقب این مقاومت ماها را چه کسی و چگونه می‌پذیرد؟»، «نقشه راه مقاومت را چه کسانی، از چه طریقی و با چه کیفیتی طراحی کرده‌اند؟»، «شاخص ارزیابی موفقیت در مقاومت چیست؟»، «چشم‌انداز موفقیت چند سال و با چه هزینه‌ای است؟» و «آخرش چی می‌شه؟» 

این‌ها سؤالاتی است که مردم منتظرند پاسخ آنها را بشنوند. مردمانی رنجیده از فشار اقتصادی و تیرگی چشم‌انداز، برای تحمل کردن، به پاسخ این سؤالات نیازمندند. باز هم ما و برهه حساس کنونی، اما برهه حساس «پس چی؟»

کلید واژه ها: ایران و امریکا جنگ با ایران


( ۲۴ )

نظر شما :

ایرانی ۰۱ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۵
با سپاس از نویسنده گرامی و پرسیدن پرسشهایی که ذهن بسیاری از ایرانیان را درگیر کرده !
مووووجی ۰۱ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۸:۴۹
باز هم حرفهای مفت
babak ۰۱ خرداد ۱۳۹۸ | ۲۱:۲۱
با تشکر از اقای دکتر محمد فاضلی که سوال منطقی خیلی از ایرانیان را پرسیدند که البته مربوط به دیروز امروز هم نیست و سالها است که در جامعه بیان میشه که «ما کیست؟»، «مقاومت به چه معناست؟» شاید با یک همه پرسی عاقلانه و منطقی به این پرسش ایرانیان بشود جواب داد
امیر ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۰۲:۲۴
نه جنگ و نه مذاکره یعنی فرسایش ایران یعنی قبول عقب ماندگی که جبران آن در دنیای پر سرعت امروز سخت و شاید غیر ممکن باشد (رجوع شود به شاخص های اقتصادی و صنعتی ایران در چهار دهه گذشته و مقایسه آن با رقبا و جایگاه فعلی کشورمان) و با این سیاست اشتباه به رقبای ایران فرصت های طلایی میدهیم که این فرصت ها میتواند در اختیار کشور باشد. باید خیلی ساده لوح باشیم که فکر کنیم کشورهای مثل چین روسیه ترکیه امارات عمان یا حتی عراق از تحریم ایران ناراحت باشند! عقب ماندگی و فرسایش ایران در بلند مدت بدون شک به نفع انها خواهد بود نمونه بارز آن در دور قبلی تحریم ها که ترکیه و امارات,عربستان بیشترین نفع را بردند اگر ما با دنیا به خصوص امریکا روابط اصولی و خوب نداشته باشیم دیگران این خلا را پر میکنند که تاحالا هم پر کرده اند باز میشود مثال ترکیه را آورد که تجارت هفتاد پنج میلیارد دلاری را با امریکا هدف گذاری کرده! یا دبی که درامد غیر نفتی اش از کل درامد های نفتی ما بیشتر است! و ما هم در ایران فقط فقط دنبال فروش نفت هستیم و به ملت ادرس غلط میدهیم.
هومن ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۰۲:۴۳
مقاومت و فقر برای مردمه. ندانسته و نخواسته محکوم به مقاومتیم
مهدی ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۰۷:۵۵
البته قاجار هم همین سوالات رو از خودش پرسید و گرجستان و قفقاز رو واگذار کرد . و بلعکس ستارخان و باقر خان که هرگز دست از مقاومت نکشیدند چه سیاسی چه نظامی و این سوالات در ذهنشون نبود . در شرایط سخت پرسیدن این سوالات بیشتر از کمک به مردمی که نگرانشون هستید باعث استرس بی مورد میشه . مثل مردی که سکته کرده و زنش بالای سرش جیغ میکشه و خودش رو میزنه که شوهرم مُرد.
احسان محمدنیا ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۱:۳۷
باسلام و ضمن احترام به استاد فاضلی؛ اینکه نویسنده محترم میفرمایند «پس چی؟»، ظاهرا منطقی می نماید. بر کسی پوشیده نیست که مقاومت در مقابل سیاست های آمریکا، با توجه به ذات سودمحوری و تمامیت خواهی آن، دقیقا به چه معناست. و اما «ما» وقتی معنای مقاومت روشن است پس ما هم آنچنان معنای مبهمی ندارد؛ راجع به قاطبه یک ملت صحبت می کنیم نه یک طیف و گروه خاص! بله درست است که در یک جامعه همه اقشار و طیف ها به یک اندازه مشکلات و کاستی ها را تحمل نمی کنند و این مسئله ای نیست که اختصاص به جامعه ایرانی داشته باشد. اما دقیق که بنگریم باز رد پای مسئولیت ملی ملت را در این مسئله می توان دید و آن انتخاب مسئولین دلسوز و راستین و با کارنامه ای حداقل قابل قبول، در زمان انتخاب است چرا که اگر این انتخاب بدرستی صورت گیرد لیاقت و کاردانی مسئولین امر نیز در مواقع لزوم بنحو احسن خود را نشان خواهد داد پس نتیجه این می شود که در این اوضاع و شرایط به سوال یا به قول نویسنده محترم به « گفتمان پس چی؟ » پاسخی درخور داده میشود. کمینه انتظار از نخبگانی چون جناب نویسنده این است بجای تکرار صورت مسئله آن هم با لحنی نسبتا تند با ارائه راهکار و پیشنهاداتی متناسب در حد وسع خود نقش نخبگانی خود را به نمایش بگذارند.
رضا ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۷:۴۵
سرو ته این مقاله چی بود و می‌خواست به چه هدفی برسه؟
عبدالمجید ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۹:۰۹
تمام این سوالاتی که نویسنده در مورد مقاومت مطرح کردند، عینا در مورد مذاکره هم وجود دارد. دوستان خودشان مقایسه کنند تا ببینند این سوالات در مورد مذاکره به چه می‌انجامد و "آخرش چی میشه؟" ضمنا به نظر نمی‌آید مقایسه "موضع سیاسی یک کشور" با "وضعیت اقتصادی کشورهای دیگر" هیچ مبنای علمی داشته باشد. بهتر است خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. آنجا که استقامت کردیم (جنگ ۸ ساله ، پیشرفت علمی و فناوری، خودکفایی، استقلال سیاسی و امنیتی و .. و.. ) و آنجا که تن به مذاکره تحمیلی (برجام) دادیم. همه چیز روشن است. امروز ما ایرانی‌ها از کارکرد سردمداران عصبانی هستیم، ولی این دلیل نمی‌شود کشور و دینمان را به اختیار بیگانه بگذاریم که (شاید) تهران مثل دبی بشود(!) یادمان باشد مذاکره خوب است اگر مذاکره خوبی باشد نه منفعلانه.
خسرو ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۹:۲۳
اصلا سازمان "ما"شکل گرفته؟ یعنی اقشاری که از همه امکانات کشور استفاده وسو استفاده و ...کرده اند با بقیه مردم که محرومیت کشیده اند در یک صف هستند؟ یعنی همه قومیتها با اینکه سالهاست به کمترین درخو است های فرهنگی واقتصادی ومحیط زیستی شان (دریاچه اورمیه ) توجه نشده است در این ما جا گرفته اند ؟ اکثریت شهروندان که در این سالها وقتی بیکار شده اند از قانون حقوق بیکاری بهره مند نشده اند وقتی مریض شدند از بیمه درمانی استفاده نکرده اند وقتی ... عضو این "ما" که باید مقاومت کند شده اند؟ بنظر میرسد دغدغه جدی امروز اتحاد همه مردم کشور در مقابل دشمنان باشد باید دوباره روح برادری وبرابری در کالبد انسانها دمید واین نمی شود جز با اعتراف به مالکیت همه ما براین ارث مشترک (سرزمین مادری )
عین الله ۰۳ خرداد ۱۳۹۸ | ۰۲:۱۲
درود به نویسنده محترم که این مقاله را از طرف مردم عادی و از زاویه دید آن ها نوشته اند. جز معدود مقالاتی بود که در میان انبوه مقالات فرمایشی بخشی از واقعیت را با شجاعت بیان میکرد. دستمریزاد
احمد ۰۳ خرداد ۱۳۹۸ | ۰۲:۳۴
سلام در دانشگاه ها رو باید گل گرفت! ملتی که ازین نخبه ها داشته باشن دیگه دشمن لازم ندارن
علی ۰۴ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۹:۰۶
حرف دل مردم
محمدرضا ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۲:۳۴
وقتی تمام راه های حل مشکلات در نگاه یک شخص ، تکیه به دیگران باشد، نتیجه این میشود که مفهوم مقاومت و ایستادگی و نگاه به تولید داخلی و در درجه ی اول و بعد ارتباط با کشورهای دیگر را نمیفهمد. وقتی اقتصاد کشوری از داخل قوی نباشد، ارتباط با قدرتمندان آن کشور را قوی نخواهد کرد مثال آن کشور مصر است. یکی از روشنفکران مصری میگوید : ما در سال ۱۹۷۸ پیمان کمپ دیویدرا امضا کردیم و رسما به یکی از هم پیمانان غرب تبدیل شدیم و ایران در سال ۱۹۷۹ انقلاب کرد و با تمام قدرت در مقابل غرب ایستاد، حال ما بر سر نان شب صحبت میکنیم و ایران بر سر پیشرفت های علمی.