دیدار دوم اون و ترامپ حاوی دستاورد جدی نبود
نگاه نگران پکن و مسکو به آینده مناسبات واشنگتن و پیونگ یانگ
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – دیروز (چهارشنبه) هتل متروپل هانوی در ویتنام میزبان دیدار دوم کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود. در این دیدار ترامپ بر خلع سلاح هسته ای کامل شمالی و عقب نشینی پیونگیانگ از برنامههای موشکیش تاکید داشت و در آن طرف اون نیز از عدم پایبندی ایالات متحده آمریکا به تعهدات خود سخن گفت. اما دیدار دوم سران واشنگتن و پیونگ یانگ چه دستاوردهای راه برای دو طرف داشت؟ آیا این دیدار در سایه شکاف جدی در نگاه دو کشور می تواند به سرانجامی برسد؟ امنیت منطقه شبه جزیره کره و آسیای جنوب شرقی در سایه این پروسه مذاکرات چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به سوالات و پرسش هایی از این دست، گفت و گویی را با اسماعیل بشری، کارشناس و پژوهشگر مسائل آسیای جنوب شرقی و شبه جزیره انجام داده است که در ادامه می خوانید:
دیروز (چهارشنبه) شاهد دیدار دوم کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بودیم. با توجه به این که دونالد ترامپ و ایالات متحده در مواضع خود صراحتا خواستار نابودی کامل توان هسته ای نظامی و موشکی کره شمالی است و از آن سو نیز نیز پیونگ یانگ گلگی های خود را از واشنگتن به دلیل عدم پایبندی به تعهدات خود مطرح کرد، میتوان به یک نقطه جوش دیپلماتیک در سایه این دیدارها، آن هم در بستر این سطح از شکاف سیاسی دست پیدا کرد؟
به نظر می رسد که در شرایطی واقع بینانه و در سایه بررسی درست تحولات منطقه شبه جزیره نمی توان دستاوردهای دو دیدار گذشته اون و ترامپ به خصوص دیدار دیروز دو طرف در هانوی را چندان جدی گرفت. چون که علی رغم دیدار دو طرف، کماکان مخالفتها و گسل های بسیار عمیقی در نگاه پیونگ یانگ و واشنگتن وجود دارد و همین مسئله سبب شده است که دو طرف نتوانند شرایط را مطابق با اهداف خود پیش ببرند. از یک سو دونالد ترامپ صراحتا خواستار پایان دادن به تمام فعالیت های هسته ای کره شمالی و توان موشکی این کشور است و از آن سو اون نیز خواستار آن است که واشنگتن به تعهدات خود تا این مرحله عمل کند.
البته اگر چه پیش از دیدار دوم ترامپ و اون و چه در حین برگزاری نشست هانوی، واشنگتن در باغ سبزی را به پیونگیانگ نشان داده است، اما به نظر نمی رسد که باز بتوان در کوتاه مدت و میان مدت از دل این نشستها دست آورد چندان مهمی را انتظار داشت. ولی در عین حال نیز نمی توان این دیدارها را چندن خالی از نتیجه دید. در سایه این نکته امکان دارد که یکی از دستاوردهای این دیدارها به ایجاد دفتر نمایندگی دو کشور در آینده برای پیگیری دیگر امور ختم شود، چنانی که یکی از درخواست های مکرر و مداوم کره شمالی از ایالات متحده به رسمیت شناختن استقلال و هویت کره شمالی و به تبع آن ایجاد یک دفتر نمایندگی و حتی سفارتخانه آمریکا در پیونگیانگ بوده است. لذا امکان دارد اگر مذاکرات سمت و سوی بهتری پیدا کند، این مسئله تا اندازه در دستور کار قرار گیرد. ضمن این که در سایه دستاوردهای نسبی امکان دارد بخشی از تحریم های ایالات متحده علیه پیونگ یانگ کاهش پیدا کند، اما یقیناً کنار گذاشتن همه آنها دور از واقعیت است. البته در ازای آن پیونگیانگ نیز بخش مهمی از تاسیسات هستهای نظامی و موشکی خود را از بین ببرد.
در این راستا چنانی که پیشتر اشاره داشتم ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است که اگر کره شمالی متناسب با برنامه ایالات متحده آمریکا توان موشکی و هستهای خود را کنار بگذارد، به یکی از قدرت های اقتصادی منطقه آسیای جنوب شرقی مانند کره جنوبی بدل خواهد شد و این همان در باغ سبزی بود که به آن اشاره کردم. چون در شرایط کنونی این مواضع، مواضعی سادهلوحانه و حتی کودکانه است، چرا که کره شمالی، نه از پتانسیل اقتصادی، نیروی انسانی مجرب و کارآزموده، منابع و معادن و نه زیرساختهای لازم را برای رسیدن به چنین قدرتی در زمان کوتاه برخورادار است. لذا این مواضع یک فریب دیپلماتیک است تا بتوان از طریق ایجاد یک آرمانشهر برای کره شمالی، پیونگ یانگ را وادار به انجام اقداماتی کرد که واشنگتن را به اهداف خود در خصوص پایان دادن به تهدید کره شمالی برساند؛ چنانی که مشابه این تلاش ها در ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و حتی ویتنام انجام گرفت. پس این مواضع اخیرا مطرح شد تا کاخ سفید بتواند ویترینی برای پاره کردن پرده آهنین کمونیسم در کره شمالی و همراه کردن پیونگیانگ با جهان لیبرالیسم شکل دهد. از این رو به نظر می رسد که حزب حاکم با اشراف بر این واقعیت به تدریج ساختار سیاسی، امنیتی و نظامی کره شمالی را به این سمت ببرد که برنامه ای جدی در تقابل با این راهکار واشنگتن داشته باشند و به تبع آن پیونگ یانگ از قرار گرفتن در مسیر کاخ سفید دور خواهد شد.
با نگاهی کلان تر مواضع و واکنش چین و در لایه بعدی روسیه به عنوان متحدین و حامیان کره شمالی در قبال این تحولات و تلاش دونالد ترامپ برای مختومه کردن پرونده توان هسته ای نظامی و موشکی پیونگیانگ چه سمت وسویی پیدا خواهد کرد؟
همان گونه که در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی بر آن تاکید داشته ام یقیناً کره شمالی حیاط خلوت چین در آسیای جنوب شرقی است و پکن همواره پیونگ یانگ را به عنوان حائل امنیتی خود در تقابل با دیگر کشورها مانند ژاپن، کره جنوبی، تایوان که نمایندگان آمریکا در منطقه هستند، قرار داده است. لذا چین اگر چه در ظاهر با این دیدارها مخالفتی نکرده است، اما اجازه نخواهد داد که کره شمالی به آن درجه از اقدامات و تغییرات دست بزند که به یک پوست اندازی در راهبرد امنیتی و نظامیش منجر شود و در نهایت نیز کره شمالی به عنوان یکی از اهرمهای جهان سرمایهداری و بهخصوص ایالات متحده آمریکا در منطقه علیه چین عمل کند.
از طرف دیگر روسیه هم در ماه های اخیر با خروج آمریکا از پیمان موشکهای میان برد هستهای و متعاقبش پاسخ مسکو برای افزایش توان موشکی و هسته ای رقابتهای جدی امنیتی و نظامی را با ایالات متحده شکل داده است، لذا کرملین نیز تمایلی ندارد که کره شمالی را به عنوان یکی از ابزارهای تهدید آمریکا، آن هم در سطح هسته ای از دست بدهد. در نتیجه مسکو نیز اجازه نخواهد داد که پیونگیانگ در جرگه و جبهه ایالات متحده قرار بگیرد. با این وصف روسیه هم کره شمالی را به سمت اتخاذ رفتارهای محتاطانه در قبال اقدامات و برنامه های ایالات متحده سوق خواهد داد. البته نکته مهم دیگری که باید مد نظر قرار گیرد ناظر بر این واقعیت است که بخشی از ساختار نظامی، امنیتی و سیاسی کره جنوبی نیز در سایه به نتیجه رسیدن اهداف آمریکا به دنبال میراث هستهای کره شمالی برای افزایش نفوذ خود در منطقه شبه جزیره و آسیای جنوب شرقی هستند. لذا اگر شرایط به سمتی پیش رود که در آینده بستر برای اتحاد دو کره شکل گیرد، یقینا کره جنوبی نیز سعی خواهد کرد با ادغام خود توان هستهای و موشکی پیونگ یانگ را برای تقابل با قدرت های منطقه ای به خصوص چین مورد استفاده قرار دهد.
مضاف بر در باغ سبزی که آمریکا کره شمالی نشان داد، واشنگتن قبل از دیدار ترامپ و اون از احتمال پایان دادن رسمی به جنگ دو کره خبر داد که دیروز با واکنش منفی دونالد ترامپ مواجه شد. آیا پایان دادن رسمی به حالت جنگی دو کره می تواند یکی دیگر ابزارهای فشار ایالات متحده باشد؟
همان گونه که به درستی اشاره داشتید از سال ۱۹۵۳ میلادی تا به امروز یک حالت آتش بس و صلح موقت میان دو کره برقرار است. در این راستا سئول و پیونگیانگ موظف به ایجاد منطقه حائل در مرز دو کره هستند. البته این نکته را هم باید بگویم که این منطقه حائل دارای قوانین و مقررات خاصی است که به سادگی نمیتوان آنها را تغییر داد و یا نادیده گرفت. در این خصوص یکی از خواسته های مکرر کره شمالی پایان دادن به این وضعیت جنگی در مرز دو کره بوده است. تمامی نکات متذکر این واقعیت است که کره شمالی سعی دارند خود را به عنوان یک کشور مستقل که دارای حاکمیت ملی است در عرصه بین الملل نشان دهد، هر چند که این امکان در وضعیت کنونی با سختی های بسیاری روبه رو است، چون اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا چندان تمایلی به ارتباطات جدی با کره شمالی را ندارند؛ ضمن اینکه مردم کره جنوبی نیز به شدت تمایل دارند اتحاد خود را با کره شمالی برقرار کنند. این نکته متذکر این واقعیت است که روح حاکم بر جامعه سیاسی دو کره ای شبیه به پروسه ادغام آلمان شرقی و غربی است. در آن زمان آلمان غربی نیز تلاشی برای تدوین قانون اساسی انجام نداد، مگر زمانی که دو آلمان با هم متحد شوند. اکنون نیز مردم کره جنوبی به شدت تمایل دارند تا اتحاد دو کره در آینده روی دهد چون که در سایه این اداغام این امکان وجد دارد که توان اقتصادی کره جنوبی و توان امنیتی و نظامی کره شمالی، کره ای ها را به یکی از قطب های سیاسی نظامی و اقتصادی جهانی بل کند. با اشراف بر این مسئله، جهان غرب و به خصوص آمریکا یقیناً در مسیر مد نظر کره ای ها برای پایان دادن به وضعیت آتش بس گام بر نخواهد داشت که در نهایت کره را به یکی از مهمترین رقبای خود بدل کند. لذا در این راستا کاخ سفید خواهد کرد که یک مدیریت مناسبات را در میان دو کره شکل دهد که نه به سمت تنش و نه به سمت صلح و یکپارچگی کامل گام بردارد.
در سایه مخالفت ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا با برنامه مدنظر دونالد ترامپ در خصوص تعدیل بخشی از تحریمهای آمریکا علیه کره شمالی آیا برنامه رئیس جمهور آمریکا در قبال پیونگ یانگ تحت الشعاع قرار خواهد گرفت؟
به نظر می رسد که اختلافات ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا به خصوص کنگره با برنامه های دونالد ترامپ سبب شود تا نگاه کاخ سفید نسبت به پرونده کره شمالی تحت الشعاع قرار گیرد، اگر چه که در طول دو سال گذشته دونالد ترامپ به وضوح ثابت کرده است که هیچ گونه آشنایی با علم سیاست و دیپلماسی ندارد و جهان را مانند یک شرکت تجاری و بر اساس منطق سود و منافع اقتصادی می بیند، اما در سایه همین منطق، وی اقداماتی را صورت داده است که علیرغم مخالفت ساختار سیاسی به هر ترتیب به وقوع پیوسته اند و در نتیجه تبعات جدی گاه منفی برای آمریکا داشته است. اما با این وصف ترامپ بر مواضع خود اصرار داشته است و هیچ یک از اقدامات خود را در سایه اختلافات با ساختار سیاسی تغییر و حتی تعدیل نداده است. پس خروج از پیمان نفتا، پیمان آب و هوایی پاریس، تنش و تهدید نسبی با ناتو، جنگ تعرفه ای با چین و کشورهای اروپایی، خروج از برجام و دیگر مسائل ناظر بر این واقعیت است که اگر چه در کاخ سفید مشاورهای گوناگونی برای فعالیت ها و اقدامات ترامپ وجود دارد، اما به دلیل خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب رئیسجمهور آمریکا، ترامپ کمتر به پیشنهاد مشاورانش گوش میدهد و مطابق با نظر خود، اقدامات را انجام می دهد. پس بعید به نظر می رسد که اختلاف نگاه ساختار سیاسی واشنگتن با دونالد ترامپ موجب شود برنامه های رئیس جمهور آمریکا در قبال پیونگیانگ تحت الشعاع قرار گیرد.
یکی از مفاد مهمی که در دیدار اول کیم جونگ اون و دونالد ترامپ از طرف پیونگیانگ مطرح شدند پایان دادن به رزمایش های نظامی آمریکا در نزدیکی شبه جزیره کره بود. با توجه به دستاوردهای دیدار اول و همچنین دیدار دوم در هانوی، امنیت منطقه شبه جزیره کره و نیز دریای چین جنوبی که اخیراً با حضور ناوگروههای آمریکایی به شدت تحت الشعاع قرار گرفته است به کدام سمت و سو خواهد رفت؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. البته باید دو پرونده امنیتی و به تبعش اقتضائات نظامی منطقه شبه جزیره کره را با دریای چین جنوبی تا اندازه ای از هم تفکیک کرد، هر چند که این دو مسئله بر هم اثرات نسبی دارند. در این خصوص اگر چه در سایه دیدار اول ترامپ واون، آمریکا بخشی از رزمایش نظامی مشترک خود با کره جنوبی را در منطقه شبه جزیره از دستور کار خارج کرد و یا به صورت موقت متوقف کرده است، اما یقیناً اقتضائات مسائل ژئوپلیتیکی شبه جزیره کره و آسیای جنوب شرقی سبب نخواهد شد تا آمریکا منافع و اهداف کلان خود را در سطح راهبردی تغییر دهد. لذا همزمان با پیش بردن دیدارهای خود با کره شمالی و تعدیل، تاکید دارم تعدیل نسبی برخی از تحرکات نظامی خود در شبه جزیره، یقیناً مسئله تحت الشعاع قرار دادن امنیت چین را با تحریک کشورهای کره جنوبی، ژاپن، تایوان مالزی، ویتنام و دیگر کشور ها در دستور کار دارد. به خصوص این که اخیرا آمریکا با حضور ناوگروههای مجهز نیز حضور مستقیم خود را در دریای چین جنوبی افزایش داده است.
از طرف دیگر به دلیل ادعای مالکیت پکن بر کل دریای چین جنوبی و نیز تقابل به مثل برخی از کشورها در سایه حمایت آمریکا به نظر میرسد که تنش در دریای چین جنوبی از آن دست تنشهایی خواهد بود که سالیان سال ادامه خواهد داشت و با حضور مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده آمریکا به صورت کج دار و مریز پیش خواهد رفت، اگرچه که در برخی از بره ها ما شاهد حاد شدن وضعیت امنیتی دریای چین جنوبی بوده ایم، اما به نظر نمیرسد که ساختار سیاسی، امنیتی و نظامی حال حاضر چین نیز به دنبال بدتر شدن و حساس تر شدن این تنش ها در این منطقه باشند، چرا که به هر حال چین یک بازیگری است که به دنبال آرامش و به تبع آن افزایش مناسبات تجاری و اقتصادی خود با دیگر کشورها است که این مسئله در سایه امنیت محقق میشود. پس پکن از درگیری نظامی در این منطقه خودداری کند. از این رو در مجموع به نظر می رسد که مناسبات آمریکا با کره شمالی در وضعیت امنیتی دریای چین جنوبی اثر چندانی داشته باشد، مگر این که کره شمالی در سایه پروسه مذاکرات وابستگی جدی به آمریکا پیدا کند که در آن صورت می تواند یکی دیگر از اهرم های جدی فشار بر چین باشد. البته این نکته در کوتاه مدت، مسئله دور از واقعیتی است.
نظر شما :