ایالات متحده و متحدانش برای حمایت از دموکراسی متحد میشوند
کنار آمدن با سیاست خارجی جدید

نویسندگان: جیمز ام. لیندسی، استیون ای. کوک، و فیلیپ اچ. گوردون
دیپلماسی ایرانی: دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ با تغییراتی قابلتوجه در سیاست خارجی ایالات متحده آغاز شده است. این تغییرات، که ریشه در شعار «اولویت آمریکا» (America First) دارند، متحدان سنتی این کشور را وادار کردهاند تا روابط خود با واشینگتن را بازتعریف کنند. در عین حال، چالشهای جهانی مانند رقابت فزاینده با چین، جنگ جاری در اوکراین، و بیثباتی در خاورمیانه، نیاز به همکاری میان دموکراسیهای جهان را بیش از پیش برجسته کرده است.
تحولات در سیاست خارجی آمریکا
دولت دوم ترامپ رویکردی عملگرایانهتر و کمتر متعهد به نهادهای چندجانبه بینالمللی را در پیش گرفته است. برخلاف دولتهای پیشین که ایالات متحده را به عنوان «رهبر جهان آزاد» معرفی میکردند، دولت کنونی بر منافع ملی کوتاهمدت تأکید دارد. این رویکرد شامل کاهش حضور نظامی آمریکا در خارج، بازنگری در توافقهای تجاری بینالمللی، و تمرکز بر رقابت اقتصادی و نظامی با چین است.
ترامپ در سخنرانیهای اخیر خود اعلام کرده که ایالات متحده دیگر نقش «پلیس جهان» را ایفا نخواهد کرد. او از اعضای ناتو خواسته است که بودجه دفاعی خود را به حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند و تهدید کرده که در صورت عدم پایبندی، حمایت نظامی آمریکا از این کشورها محدود خواهد شد. این موضع نگرانیهایی را در میان متحدان اروپایی ایجاد کرده است، بهویژه در کشورهایی مانند کشورهای بالتیک که به چتر امنیتی ایالات متحده وابستهاند.
علاوه بر این، دولت ترامپ در حال بازنگری در تعهدات آمریکا به توافقهای بینالمللی مانند پیمان اقلیمی پاریس و سازمان بهداشت جهانی است. این تصمیمات نشاندهنده تمایل واشینگتن به اولویت دادن به استقلال استراتژیک و کاهش وابستگی به نهادهای جهانی است.
واکنش متحدان به سیاست خارجی جدید آمریکا
متحدان ایالات متحده در اروپا، آسیا، و سایر مناطق جهان در حال تطبیق با این تغییرات هستند. در اروپا، رهبرانی مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، بارها بر لزوم «خودمختاری استراتژیک» اروپا تأکید کردهاند. این مفهوم به معنای تقویت تواناییهای دفاعی، فناوری، و اقتصادی اروپا برای کاهش وابستگی به ایالات متحده است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا سرمایهگذاری قابلتوجهی در «صندوق دفاع اروپا» انجام داده است که هدف آن توسعه فناوریهای نظامی مستقل و تقویت صنعت دفاعی این قاره است.
در آسیا، ژاپن و کره جنوبی نیز استراتژیهای خود را بازنگری کردهاند. ژاپن، تحت رهبری نخستوزیر فومیو کیشیدا، بودجه دفاعی خود را به میزان بیسابقهای افزایش داده و برای اولین بار از زمان جنگ جهانی دوم، قابلیتهای تهاجمی مانند موشکهای دوربرد را توسعه میدهد. این اقدامات در پاسخ به تهدیدات چین و کره شمالی انجام شده است. کره جنوبی نیز، با نگرانی از کاهش تعهدات آمریکا، همکاریهای خود را با کشورهای منطقهای مانند استرالیا و هند در چارچوب ابتکارهایی مانند «گفتوگوی امنیتی چهارجانبه» (Quad) گسترش داده است.
استرالیا، به عنوان یکی از اعضای کلیدی پیمان آکوس (AUKUS) با ایالات متحده و بریتانیا، همکاری خود را در زمینه فناوریهای پیشرفته، بهویژه زیردریاییهای هستهای، تقویت کرده است. این پیمان بخشی از استراتژی گستردهتر برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در منطقه هند-آرام است. به گزارش منابع، استرالیا همچنین در حال افزایش سرمایهگذاری در زیرساختهای دفاعی و سایبری خود است تا در برابر تهدیدات منطقهای آمادهتر باشد.
چالشهای جهانی برای دموکراسی
جهان با موجی از اقتدارگرایی مواجه است که دموکراسیها را در سراسر جهان تحت فشار قرار داده است. چین و روسیه، به عنوان دو قدرت اقتدارگرا، از طریق ابزارهایی مانند تبلیغات، حملات سایبری، و حمایت از رژیمهای غیردموکراتیک، ارزشهای دموکراتیک را تضعیف میکنند.
چین از ابتکار «کمربند و جاده» برای گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در آفریقا، آسیا، و حتی بخشهایی از اروپا استفاده میکند. این ابتکار، که شامل سرمایهگذاریهای کلان در زیرساختها است، اغلب با شرایطی همراه است که کشورهای دریافتکننده وام را به پکن وابسته میکند.
روسیه نیز با ادامه جنگ در اوکراین و عملیات اطلاعاتی در کشورهای غربی، به دنبال تضعیف وحدت دموکراسیها است. به عنوان مثال، گزارشها حاکی از آن است که مسکو از طریق شبکههای اجتماعی و رسانههای تحت حمایت خود، اطلاعات نادرست را در اروپا و ایالات متحده منتشر میکند تا اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک را کاهش دهد.
در این زمینه، ایالات متحده و متحدانش تلاشهایی را برای تقویت دموکراسی آغاز کردهاند. ابتکار «اجلاس برای دموکراسی»، که در دوره اول دولت بایدن راهاندازی شد، در دولت ترامپ نیز ادامه یافته است، هرچند با تمرکز بیشتر بر مسائل عملی مانند مبارزه با فساد، حمایت از آزادی رسانهها، و تقویت نهادهای مدنی. در اجلاس دسامبر ۲۰۲۴، کشورهای شرکتکننده متعهد شدند که بودجهای برای حمایت از نهادهای دموکراتیک در کشورهایی که در معرض خطر اقتدارگرایی هستند، مانند برخی کشورهای آفریقایی و آسیای مرکزی، اختصاص دهند.
همکاریهای جدید و تنشهای احتمالی
یکی از جنبههای کلیدی سیاست خارجی جدید آمریکا، تأکید بر اتحادهای دوجانبه به جای نهادهای چندجانبه است. به عنوان مثال، ایالات متحده همکاری خود با بریتانیا و استرالیا در چارچوب آکوس را تقویت کرده است، اما در عین حال از تعهد به سازمانهایی مانند ناتو یا سازمان ملل کاسته است. این تغییر رویکرد باعث ایجاد تنشهایی با برخی متحدان شده است. به عنوان مثال، فرانسه از حاشیهای شدن نقش خود در پیمان آکوس انتقاد کرده و خواستار نقش پررنگتر اروپا در تصمیمگیریهای جهانی شده است.
در خاورمیانه، سیاست خارجی آمریکا نیز تغییراتی را تجربه کرده است. دولت ترامپ بر تقویت روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، تمرکز دارد، در حالی که رویکرد سختگیرانهتری نسبت به ایران اتخاذ کرده است. این موضع باعث شده که برخی متحدان اروپایی، که خواستار احیای توافق هستهای با ایران (برجام) هستند، با ایالات متحده اختلافنظر پیدا کنند.
چشمانداز آینده
با وجود تنشها، فرصتهایی برای همکاری میان دموکراسیها وجود دارد. تهدیدات مشترک، مانند گسترش اقتدارگرایی، تغییرات اقلیمی، و ناامنی سایبری، دموکراسیهای جهان را به همکاری نزدیکتر ترغیب کرده است. به عنوان مثال، ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حال مذاکره برای ایجاد یک «اتحاد فناوری» هستند که هدف آن توسعه فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و ارتباطات کوانتومی به صورت مشترک و کاهش وابستگی به چین در زنجیرههای تأمین فناوری است.
علاوه بر این، ابتکارهایی مانند «مشارکت برای زیرساختهای جهانی» (Partnership for Global Infrastructure) که توسط گروه هفت (G7) راهاندازی شده، به عنوان رقیبی برای ابتکار کمربند و جاده چین، در حال جذب سرمایهگذاریهای کلان است. این ابتکار قصد دارد زیرساختهای پایدار و شفاف را در کشورهای در حال توسعه ایجاد کند و از نفوذ اقتصادی چین بکاهد.
سیاست خارجی جدید ایالات متحده تحت دولت دوم ترامپ، متحدان این کشور را وادار کرده است تا استراتژیهای خود را بازنگری کنند و به دنبال استقلال استراتژیک بیشتری باشند. در عین حال، تهدیدات جهانی مانند اقتدارگرایی، تغییرات اقلیمی، و رقابتهای ژئوپلیتیک، دموکراسیها را به همکاری نزدیکتر سوق داده است. اگرچه تنشهایی در روابط میان آمریکا و متحدانش وجود دارد، اما فرصتهای قابلتوجهی برای تقویت دموکراسی و مقابله با چالشهای جهانی از طریق همکاریهای هدفمند وجود دارد. آینده این روابط به توانایی دموکراسیها در یافتن تعادل بین منافع ملی و اهداف مشترک بستگی دارد.
منبع: شورای روابط خارجی (CFR)/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :