توقف جدی در رشد و توسعه اتحادیه اروپا
بعید است مکرون کنارهگیری کند
گفتوگو از عبدالرحمن فتحالهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با تدوام اعتراضات و افزایش میزان خشونت ها در فرانسه که دیروز(شنبه) به اوج خود رسید و نیز تسری آن به بلژیک و هلند، اکنون قاره سبز کانون التهابات جدی است. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی این موضوع و تاثیر جنبش جلیقه زردها بر آینده دولت فرانسه، اتحادیه اروپا و قاره سبز، گفت وگویی را با پیروز ایزدی، کارشناس و پژوهشگر مسائل فرانسه و اروپا ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
با تداوم اعتراضات و تنشی که تحت عنوان جلیقه زردها در فرانسه شکل گرفته است، به نظر میرسد که دایره این خشم عمومی پا را از مرزهای این کشور بیرون گذاشته و کل قاره سبز را تحت الشعاع قرار داده است؛ در این خصوص ارزیابی شما از مجموعه تحولات فرانسه و تقریبا کل قاره اروپا چیست. آیا در یک نگاه ریشه ای تر می توان مقوله افزایش مالیات بر حامل های انرژی را عامل این اعتراضات گسترده و شکل گیری این میزان از خشونت کم سابقه و حتی می توان گفت بی سابقه در تاریخ فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم قملداد کرد؟
بله من هم معتقدم که خشونت ها و شدت اعتراضات شکل گرفته در فرانسه به مالیات بر حامل های انرژی باز نمی گردد. اگر چه در آغاز این مساله باعث شکل گیری اعتراضاتی شد، اما تداوم و افزایش خشونت ها به مسائل ریشه دارتری باز می گردد. همان طور که میدانید مشکلات کنونی فرانسه به چالشهای اقتصادی مانند بیکاری، رکود و تورم فزاینده باز می گردد که از دل سیاستهای اقتصادی آقای مکرون به جامعه تزریق شده است. در این راستا اعتراض عمومی فرانسه بیشتر به سیاستهای لیبرالی رئیسجمهوری فرانسه باز میگردد که شرایط را برای توزیع نابرابر ثروت در فرانسه شکل داده است. در این راستا آقای مکرون سعی داشت با کم کردن مالیات برای سرمایه داران و کارخانه داران و نیز کم کردن هزینههای تولید، رونقی را در بخش کار و اشتغال ایجاد کند که تاکنون موفق به انجام آن نشده است. لذا در مدتی که آقای ماکرون زمام امور را به دست گرفته نرخ بیکاری در فرانسه تفاوت چندانی نکرده است. ضمن این که مزیت ها و خدمات عمومی طبقات متوسط و پایین جامعه کم رنگ شد. از طرف دیگر آقای مکرون بحث حذف مالیات بر ثروت را که از دولت سوسیالیست آقای فرانسوا میتران در فرانسه وجود داشت را عملی کرد و در ادامه بحث افزایش مالیات بر حامل های انرژی را مطرح کرد. لذا در مجموع سیاست های آقای امانوئل مکرون معطوف به این بود که هزینههای سرمایهگذاری ثروتمندان را در فرانسه کاهش دهد تا آنها را ترغیب به سرمایهگذاری و ایجاد بستر برای افزایش کار و رفاه عمومی کند، اما در عمل تبعات و هزینه های آن بر دوش طبقات متوسط و پایین جامعه فرانسه افتاد. همین شرایط سبب شد تا اعتراضات عمومی نسبت به سیاستهای لیبرالی آقای مکرون در فرانسه تحت عنوان جلیقه زردها شکل گیرد. با توجه به نکاتی که گفته شد مادامی که تغییری در سیاستهای آقای مکرون شکل نگیرد و اساسا نگاه او به وضعیت جامعه متوسط و ضعیف فرانسه تغییر بنیادی پیدا نکند، احتمال فروکش کردن اعتراضات مردمی وجود ندارد.
در صورت تداوم این اعتراضات میتوان به برکناری آقای مکرون و یا استعفای او نگاه داشت؟
تاکنون که جلیقه زردها عزم خود را برای تحقق اهداف و آرمان های خود جمع کرده اند و به نظر می رسد که تا رسیدن به آن اهداف کماکان حضوری جدی در خیابان های فرانسه خواهند داشت. در سایه این نکته و با توجه به سطح گسترده اعتراضات دیروز (شنبه) و شدت خشونت ها و نیز با توجه به میزان حضور پلیس و حتی زمزمههای ورود ارتش به این درگیریها به نظر می رسد که فرانسه در روزهای آینده کانون التهابات جدی میان دولت و جامعه باشد. اما این که این اعتراضات سبب برکناری و یا استعفای آقای مکرون شود، بعید به نظر می رسد. با توجه به این که او تنها نزدیک به یک و نیم سال است کلیددار الیزه شده و در این مدت خود را رئیس جمهوری موفق قلمداد میکند. اما به نظر میرسد که احتمالا مکرون برای کاهش و تعدیل این خشونت ها و فرونشاندن اعتراضات و خشم عمومی به تغییراتی در کابینه خود و یا حتی احتمال تغییر نخست وزیری دست بزند و یا در سیاستهای اقتصادی خود تغییرات جدی را اعمال کند.
با توجه به این که هیچ سندیکای مشخصی و یا اتحادیه کارگری روشنی به عنوان کانون اعتراضات شناخته نشده است شما تا چه اندازه تحریکات بازیگران داخلی مانند جریانهای راست و چپ افراطی از جمله خانم ماریان لوپن و بازیگردانی ایالات متحده آمریکا و شخص ترامپ را در تحولات فرانسه جدی می دانید؟
این که اعتراضات جلیقه زردها از طریق هیچ سندیکا و اتحادیه کارگری حمایت نمیشود به این دلیل است که مجموعه نارضایتیهای عمومی در طبقات متوسط و پایین جامعه از سیاستهای مکرون که به آن اشار شد موجب شده تا کلیه افراد و خانواده های این طبقات را درگیر جدال با دولت مکرون کند. لذا این اعتراضات، اعتراضات سندیکای کارگری نیست، بلکه اعتراضات عمومی مردم فرانسه است و همین مسئله سبب شده تا جریان های چپ و راست افراطی مانند خانم مارین لوپن از این اعتراضات موج سواری خود را کرده و بیشترین استفاده را در جهت اهداف خود ببرد. اما این که تحریکات برخی بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکا و شخص ترامپ باعث تداوم و افزایش میزان اعتراضات شود، دور از واقعیت است، چرا که این جنبش اعتراضی جلیقه زردها یک جنبش اصیلی است که از دل این نارضایتی های عمومی مردم فرانسه بر خواسته است، نه یک تسویه حساب سیاسی با دولت. اگر چه آقای ترامپ در همان روزهای برگزاری نشست سران گروه ۲۰ در آرژانتین توئیتی معنادار هم در خصوص اعتراضات مردم فرانسه نوشته بود، اما این مسئله اساساً ارتباطی با دونالد ترامپ و آمریکا ندارد، هرچند که وی نسبت به تحولات شکل گرفته در فرانسه چندان بی میل نیست.
در سایه تحولاتی که اکنون دامن فرانسه را گرفته و همچنین انگلستانی که در آستانه خروج از اتحادیه اروپا قرار دارد و نیز مشکلات جدی که برای دولت خانم مرکل پیش آمده و همچنین دولت پوپولیستی که در ایتالیا زمامدار امور شده، چه آینده ای را برای اتحادیه اروپا پیشبینی می کنید. آیا این اتحادیه در آستانه فروپاشی است؟
آقای مکرون زمانی که کلید دار الیزه شد بنا داشت با برخی اصلاحات خود اتحادیه اروپا را کارآمدتر کند تا بتواند این اتحادیه را تقویت کند، اما در عمل اتفاقات و سیر تحولات تابه اکنون نشان داده که اگر چه در بعد بین المللی آقای ماکرون توانسته کارهای مهمی را صورت دهد، اما سیاستهای او در فضای داخلی فرانسه سبب ایجاد اعتراضات گسترده شده است. لذا فرانسه دچاز یک نوع تضاد قدرت در داخل و بیرون شده است. از طرف دیگر شرایط دولت خانم مرکل از همان روزهای ابتدایی تا به امروز چندان مناسب و مساعد نبوده، به خصوص که بعد از انتخابات منطقه ای نیز وضعیت دولت ائتلافی خانم مرکل بدتر هم شده است. مضافا چنان که شما هم گفتید بریتانیا در آستانه فروپاشی و جدایی از اتحادیه اروپا قرار دارد، چرا که اگر انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شود، احتمال دارد اسکاتلند و ایرلند جنوبی هم بخواهند از بریتانیا جدا شوند. مضافا شرایطی که اکنون در ایتالیا به واسطه حضور دولتی پوپولیست با اندیشههای راست و رادیکال به جود آمده است موجب شده تا نگاه منفی به سیاست های اتحادیه اروپا در این کشور شکل بگیرد. مشابه همین وضعیت در دولت های لهستان و مجارستان نیز شکل گرفته است. از این رو مجموعه این وضعیت سبب شده تا ابهامات جدی در آینده اتحادیه اروپا شکل بگیرد. لذا در برآیند نکات گفته شده احتمال دارد شتاب رشد و توسعه اتحادیه اروپا بسیار کاهش پیدا کند و یا حتی متوقف شود، اما این که این شرایط منجر به فروپاشی اتحادیه اروپا شود، بسیار دوز از ذهن است. البته این را هم باید گفت که احتمال افزایش التهابات و بحران ها در اتحادیه اروپا وجود دارد، اما باید دید که میزان شدت این تحولات چقدر خواهد بود و آیا خواهد توانست که موجودیت اتحادیه اروپا را با خطر و تهدید مواجه کند؟!
در سایه گسترش اعتراضات جلیقه زردها به بلژیک و هلند، برخی معتقدند که این اعتراضات شکل گرفته در اروپا صورتی از بهار عربی خاورمیانه است که زمستان اروپایی نامیده شده. از نگاه شما می توان چنین برداشتی از اعتراضات عمومی اروپایی ها داشت؟
اگر منظور از اعتراضات شکل گرفته اروپا و نسبت دادن آن به بهار عربی مسری بودن آن است، این مسئله چندان چیز جدیدی نیست، به خصوص این که در قرن نوزدهم و سال ۱۸۴۸ میلادی ما شاهد شکلگیری اعتراضات گسترده ای در کل کشورهای اروپایی بودیم. لذا تسری اعتراضات جلیقه زردها به هلند و بلژیک نمیتواند از آن یک بهار عربی بسازد، هرچند که احتمال دارد دامنه اعتراضات علاوه بر بلژیک و هلند به چند کشور دیگر هم کشیده شود، اما به دلیل وجود ساختار دموکراتیک و افکار عمومی که با این نوع نگاه دموکراتیک قوام پیدا کرده، احتمال شکلگیری اعتراضاتی شبیه به بهار عربی در اروپا دور از واقعیت است. با توجه به این که دولتهای پادشاهی و دیکتاتوری که در کشورهای عربی وجود داشتند، اساسا در اروپا جایگاهی ندارند تا از اعتراضات عمومی جلیقه زردها انتظار سرنگونی دولت های اروپایی را داشته باشیم.
نظر شما :