سفر دیپلمات‌های اروپایی به تهران برای تکمیلی پازل سیاسی آمریکا در پرونده یمن

آیا تجزیه و پایان جنگ یمن هم‌زمان پیش می‌رود؟!

۰۵ آذر ۱۳۹۷ | ۱۹:۰۰ کد : ۱۹۸۰۲۸۱ اخبار اصلی خاورمیانه
خارج کردن بندر الحدیده از کنترل یمنی ها و نیز از بین بردن توان بازداندگی دفاعی انصارالله، کانون تلاش های دیپلماتیک غرب با محوریت آمریکا برای پایان دادن به جنگ یمن است. حال باید دید که خواب کاخ سفید برای تصرف سیاسی بندر الحدیده و نابودی توان موشکی حوثی ها در سوئد تعبیر خواهد شد یا خیر؟
آیا تجزیه و پایان جنگ یمن هم‌زمان پیش می‌رود؟!

عبدالرحمن فتح الهی ،عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی

دیپلماسی ایرانی: همه چیز از سخنرانی 30 ام اکتبر وزیر دفاع آمریکا مبنی بر بسته شدن پرونده جنگ یمن آغاز شد. جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده 30 ام اکتبر در سخنرانی "انستیتوی صلح" در واشنگتن، ضرب الاجلی ۳۰ روزه را برای یک آتش بس میان ائتلاف تحت رهبری سعودی ها و اماراتی ها با انصارالله و حوثی های در خصوص جنگ یمن تعیین کرد. البته بعد از این اظهارات متیس، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه نیز 31 ام اکتبر در بیانیه ای با رویکردی مشابه سخنان وزیر دفاع اعلام کرد، آمریکا خواهان توقف سریع حملات هوایی ائتلاف سعودی و حملات موشکی و پهپادی توسط انصارالله یمن علیه عربستان و امارات متحده عربی و شروع مذاکراتی به دعوت مارتین گریفیث، فرستاده سازمان ملل به یمن از ماه آینده میلادی (اکتبر) است. همین اظهارات سبب شد تا دور تازه ای از تلاش ها برای پایان دادن به جنگ قریب به 4 ساله یمن در روزهای پایانی هفته گذشته آغاز شود. اما به واقع اهداف پشت پرده این تلاش های کاخ سفید برای پایان دادن به جنگ یمن چیست؟ از سوی دیگر آیا می توان جنگ یمن را پایان یافته تلقی کرد؟

از بندر الحدیده تا سوئد

به نظر می آید با ورود چهارشنبه هفته گذشته مارتین گریفیث، فرستاده ویژه سازمان ملل به صنعاء برای فراهم کردن شرایط برگزاری مذاکرات صلح میان طرف‌های درگیر در یمن که قرار است اواخر ماه جاری میلادی در سوئد برگزار شود، تلاش های غرب با محوریت آمریکا به منظور بستن پرونده جنگ یمن جدی به نظر می رسد. هر چند که خبرها نیز از اعلام آمادگی انصارالله برای صلح میان طرف‌های درگیر در این کشور بعد از سفر گریفیث به الحدیده و دیدار با محمد علی الحوثی، رئیس کمیته انقلاب یمن و هشام شرف، وزیر امور خارجه دولت نجات ملی یمن حکایت دارد، اما نکته حائز اهمیت اتفاقا به نوع رفتارها و اقدامات غرب در خصوص چگونگی پایان دادن به این جنگ و تعیین سرنوشت بندر مهم و حیاتی الحدیده باز می گردد.

اگر چه از آغاز جنگ در یمن تلاش ریاض برای تصرف این بندر راهبردی تا به امروز به شکست انجامیده، اما حتی با شروع تلاش های آمریکا برای پایان دادن به این جنگ هنوز عربستان و امارات متحده عربی سعی در تصرف این منطقه دارند تا دست برتر را در مذاکرات داشته باشند. چرا که الحدیده یک منطقه کاملا استراتژیک و راهبردی در یمن است، از این رو بدیهی است تصرف این منطقه می تواند تسلط عربستان را بر یمن افزایش دهد. البته اساسا الحدیده از گذشته تاثیر بسیار عمیقی در اتحاد دو یمن شمالی و جنوبی داشته و دارد. از سوی دیگر الحدیده یک بندر دریایی است، لذا حضور هر یک از طرفین در این منطقه به معنای کنترل باب المندب است. 

مضافا با توجه به این که در حال حاضر امکان دسترسی نیروهای انصارالله به بندر عدن و تنگه باب المندب هم با اما و اگر روبه رو است، تلاش های میدانی برای حضور نیروهای عربستانی کماکان ادامه دارد. 

در سایه این نکات هم اکنون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای فرامنطقه ای به صورتی کاملا جدی به دنبال اشغال الحدیده هستند، به گونه ای که حتی با حضور مارتین گریفیث، فرستاده ویژه سازمان ملل در یمن بمباران این بندر ادامه پیدا کرده است. مجموعه این شرایط هم الحدیده را به نقطه ثقل آینده یمن در شرایط فعلی بدل کرده است. اما چون تلاش بیش از سه سال و نیمه عربستان برای تصرف این بندر به شکست انجامیده، اکنون به نظر می رسد که آمریکا در پوشش تلاش های دیپلماتیک سعی دارد این بندر مهم و راهبردی را از کنترل حوثی ها خارج کند. 
البته باید این را هم در نظر داشت که عربستان و امارات با همراهی مصر، اردن، سودان، آمریکا، انگلستان و فرانسه اکنون به صورت جدی به دنبال تجزیه یمن هستند و در این راستا کنترل آنها بر بندر الحدیده، یعنی آغاز تجزیه یمن. در این صورت ریاض خواهد توانست در عین تسلط بر باب المندب، تاثیر و حضور انصارالله را تا حد بسیار زیادی در یمن کم رنگ کند. پس اولویت ریاض اکنون جنگ نظامی است به طوری که اگر پیروز جنگ الحدیده باشد می تواند مذاکرات را نادیده بگیرد، اما شرایط میدانی تا به اکنون نشانی از برتری ریاض در جنگ یمن ندارد.

لذا در سایه این نکته تلاش ها برای تصرف سیاسی الحدیده آغاز شده و در این رابطه واشنگتن اعلام داشته است که باید بندر الحدیده به یک بندر بی‌طرف تبدیل شود. یعنی اداره و کنترل آن به بخشی بی‌طرف محول شود. البته در این میان بهانه های انسانی و بشردوستانه هم کمک حال این تصرف دیپلماتیک الحدیده شده است، چرا که کاخ سفید اعلام داشته که واگذاری این بندر به بخش بی طرف، توزیع کمک‌ها برای رسیدگی بیشتر به وضعیت بحرانی انسانی در این کشور را سرعت خواهد بخشید. اما می توان اهداف دیگری را هم برای این برنامه های بشردوستانه یافت، چون واگذاری این بندر به بخش بی طرف به معنای بستن مسیر کمک های انسانی به یمن است. با این کار عملا رگ حیات این کشور در دست آمریکا قرار خواهد گرفت، چرا که تقریبا ۷۰ درصد از واردات بازرگانی و کمک‌های بشردوستانه از طریق بندر الحدیده وارد یمن می‌شود. لذا با در اختیار گرفتن احتمالی رگ حیات یمنی ها، آمریکا امتیازگیری خود را در آینده از این برگ برنده خواهد داشت. هر چند که دیروز (یکشنیه) گروه انصارالله با نقش سازمان ملل برای نظارت بر بندر الحدیده و همچنین تمامی بنادری که تحت نظارت ائتلاف سعودی به سرکردگی امارات و عربستان هستند، موافقت کرده است، اما بعید به نظر می رسد که نهادهای بین المللی این طرح یمنی ها را بپذیرند.

از سوی دیگر اگر چه برخی معتقدند که پس از دامنه‌دار شدن چالش قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌‌نگار منتقد عربستانی و تبدیل آن به یک بحران برای ریاض، جامعه جهانی نسبت به برخورد قاطع با سران این کشور به خصوص محمد بن سلمان ژستی جدی به خود گرفته است. همین مساله سبب آغاز تلاش های سیاسی برای خروج آبرومندانه ریاض از جنگ یمن به دلیل مطرح شدن تحریم برخی از اشخاص در عربستان و درخواست برای برکناری محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان شده است. 

در همین رابطه برخی دیگر نیز معتقدند که دایره تلاش برای پایان دادن به جنگ یمن زمانی افزایش یافت که کشورهایی مانند آلمان و اتریش تصمیم گرفتند که فروش تسلیحات به عربستان را متوقف کنند، اما صحت این تحلیل زمانی با اما واگرهای جدی روبه رو است که در همان سخنان 30 اکتبر جیمز متیس به عنوان آغاز کننده تلاش های غربی‌ها به منظور پایان دادن به جنگ یمن، وزیر دفاع ایالات متحده در انستیتوی صلح آمریکا به صراحت پیش شرط این مذاکرات را نظارت سازمان ها و نهادهای بین المللی بر توان و مراکز موشکی یمنی ها عنوان کرده است. یعنی عملا برگ برنده یمنی ها از دستشان خارج شود. 

در سایه همین مسائل می توان سفر جداگانه هفته گذشته جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلستان و نیز نیکولاویه، مدیر سیاسی وزارت امور خارجه فرانسه را به ایران به منظور بررسی مسائل امنیتی، منطقه‌ای و بین‌المللی مانند پرونده جنگ یمن در کنار مذاکره در خصوص آخرین وضعیت برجام و تعهدات طرف های اروپایی در توافق هسته ای برای عادی‌سازی روابط اقتصادی با ایران و مقابله با اثرات منفی تحریم‌های غیرقانونی آمریکا و نیز راهکارهای گسترش مناسبات دوجانبه را پازل تکمیلی این تلاش های سیاسی دانست. پس در مجموع می توان گفت که خارج کردن بندر الحدیده از کنترل یمنی ها و نیز از بین بردن توان بازداندگی دفاعی انصارالله، کانون تلاش های دیپلماتیک غرب با محوریت آمریکا برای پایان دادن به جنگ یمن است. حال باید دید که خواب کاخ سفید برای تصرف سیاسی بندر الحدیده و نابودی توان موشکی حوثی ها در سوئد تعبیر خواهد شد یا خیر؟   

کلید واژه ها: یمن عربستان آمریکا امارات جیمز متیس بندر الحدیده مارتین گریفیث


( ۲ )

نظر شما :

صادق ایرانی ۰۵ آذر ۱۳۹۷ | ۱۹:۴۳
مقاله بسیارخوب و روشنگرانه ای بود.