آیا توافق استکهلم آبی بر آتش خواهد بود؟
کورسوی امید یا تلاش بی فرجام در سوئد
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – طرفهای یمنی پنج شنبه در پایان نشست صلح خود در سوئد که تحت نظارت سازمان ملل برگزار شد، با توقف فوری درگیریها در شهر ساحلی الحدیده و خارج کردن گروههای مسلح از این شهر توافق کردند. بنا به ظواهر امر، توافق استکهلم که مفاد آن از دیروز (جمعه) وارد فاز اجرایی شده، سنگ بنای جدی توافقات بعدی و حل پرونده جنگ یمن از دالان سیاسی و دیپلماتیک است. لذا آن چه در سوئد، ذیل بندهای توافق میان طرفین گذشته، اگر در سطح تحولات میدانی پیاده شود یا احیانا نشود، می تواند دورنمای آینده این مذاکره که دور چهام از سری مذاکرات بر سر پرونده یمن است را تعیین کند که آیا می توان به آینده توافقاتی مانند نشست سوئد امیدوار بود یا خیر؟ اما در این میان و در سطحی کلان تر به واقع می توان توافق استکهلم را بستری برای پایان دادن به جنگ و تجاوز تقریبا 4 ساله عربستان به یمن و حل فراگیر بحران در این کشور دانست؟ آیا در سایه این توافق، یمن در آستانه پایان سال جاری میلادی شاهد آرام شدن وضعیت خود خواهد بود؟ آیا می توان به توافق نظر طرفین در خصوص آینده و سرنوشت سیاسی این کشور نیز نگاه مثبتی داشت؟
بدبینی یا واقع بینی؟!
اگر چه با توفق استکهلم کوروسوی امیدی برای پایان یافتن جنگ و تجاوز عربستان و امارات متحده عربی به یمن شکل گرفته است، اما با نگاهی به سیر تحولات و مهم تر از آن برخی از بندهای توافق پنج شنبه هفته گذشته طرف های حاضر در جنگ یمن، به نظر می رسد که باید با احتیاط بیشتری در خصوص پایان یافتن جنگ یمن و نیز اهداف غربی ها از این تلاش سیاسی سخن گفت. چرا که هم زمان با پایان گفت وگوهای میان هیئت های طرف های درگیر با نظارت سازمان ملل در سوئد، درگیری های میدانی در استان های مختلف یمن در همان روز پنج شنبه و جمعه از سر گرفته شد. در این راستا جنگنده های ائتلاف تحت امر عربستان 18 بار مناطق مختلف در استان های الحدیده، شرق صنعا، مارب و استان صعده را بمباران کردند.
مضافا با تشدید حملات هوایی سعودی ها به استان های مختلف یمن، حملات توپخانه ای و موشکی نیروهای وابسته به دولت مستعفی منصور هادی نیز شدت یافت و این نیروها عملیات گسترده ای را برای پیشروی به طرف شهرستان نهم در شرق صنعا، شهرستان ذی ناعم در استان البیضاء و مناطق باقم و رازح در استان صعده آغاز کردند. شرایط میدانی 72 ساعته حاکم بر یمن، آن هم بعد از نشست سوئد، این مهم را یادآوری می کند که گاهی نگاه واقع بینانه و حتی گاهی بدبینانه می تواند برخی از حقایق و لایه های پنهانی برخی تلاش های سیاسی مانند نشست استکهلم را مشخص کند. لذا از یک سو دستاوردهای توافق سوئد مانند تبادل اسراء، اجساد، آتش بس در استان الحدیده و تعز، اگر چه مفید ارزیابی می شود و می تواند به فروکش کردن آتش جنگ در یمن بینجامد، اما از آن سو تا کنون بندهای آن که قرار بوده از دیروز اجرایی شود، رنگ عملیاتی شدن به خود نگرفته است. مضافا این که هنوز موارد اختلافی بسیاری از قبیل موضوعات اقتصادی، سیاسی و امنیتی و بحث خلع سلاح گروه های مختلف، موضوعات بسیار حساس و پیچیده ای میان طرفین هستند که حل نشده باقی مانده است و حتی در صورت پرداحتن به آن، امکان تشدید تنش ها و از بین رفتن همین توافقات اولیه استکهلم نیز وجود دارد.
پیشتر دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به برخی از اهداف پشت پرده این تلاش های سیاسی قبل از برگزاری نشست یمن در سوئد اشاره کرده بود. در این راستا نیز توافقات نیم بندی که در خصوص تعیین سرنوشت بندر مهم و حیاتی الحدیده، ذیل مذاکرت استکهلم شکل گرفته است، می تواند ظن را برای اهداف شوم این نشست بیشتر کند. چرا که ابتدا با نگاهی به برخی از بندهای توافق سوئد مانند توقف فوری درگیریها در شهر ساحلی الحدیده، جلوگیری از ورود تجهیزات نظامی به این استان، خروج و عقب نشینی افراد مسلح از این بندر ظرف 14 روز و تعیین کمیتهای برای استقرار مجدد نیروهای دو طرف در الحدیده با نظارت سازمان ملل می توان دید که هنوز نیم نگاهی برای خروج کنترل و سیطره نیروهای یمنی بر این بندر مهم وجود دارد، بندری که در طی سال های جنگ سرد به قدری برای دو بلوک شرق و غرب به منظور حضور در تنگه باب المندب مهم بود که اتحاد جماهیر شوری در یمن جنوبی و غرب با محوریت ایالات متحده در سومالی و یمن شمالی برای سال ها حضور داشتند. اکنون هم همین نگاه راهبردی به این تنگه و بندر الحدیده، اگر بیشتر نشده باشد، کمتر نشده است، لذا به هر طریقی که شده باید این بندر از کنترل یمنی ها خارج شود. اما چون طی نزدیک به 4 سال حمله و بمباران، این مهم تحقق نیافته، اکنون در میدان دیپلماسی این هدف پیگری شده است.
علی رغم این که ذیل توافق سوئد، مسئولیت امنیت الحدیده و بنادر الصلیف و رأس عیسی به عهده نیروهای امنیتی محلی واگذار شده، اما این توافق و نیز آتش بس در تغز و حتی کشتیرانی در بندر الحدیده، تحت نظارت سازمان ملل یک توافق نانوشته و شفاهی است که اعتبار قانونی و ضمانت اجرایی ندارد، به خصوص که عربستان سعودی در همین 72 ساعت گذشته بعد از توافقات اولیه به روشنی ثابت کرده است که اعتباری برای خروجی نشست سوئد قائل نیست.
از طرف دیگر می توان این را هم عنوان داشت فرجه زمانی که برای پیگیری مذاکرات و تحقق آتش بس موقت در یمن که البته در سایه تجاوزات ریاض تا کنون محقق نشده است، فرصتی برای تجدید قوای ریاض و ابوظبی برای از سر گیری تجاوزتاشان تلقی کرد. همچنین فضای ناشی از نشست سوئد را می توان محملی به منظور کاهش فشار افکار عمومی جهانی نسبت به تبعات مرگ خاشقجی باشد.
بر این مساله نیز برگزاری نشست سوئد یقینا تلاشی برای نمایش چهره ای مثبت از محمد بن سلمان و تطهیر او در ذهن افکار عمومی جهانی و منطقه ای است که اکنون از ولیعهد عربستان یک قاتل و جنایتکار جنگی تمام قد ساخته شده است.
مضافا نشست استکهلم سعی دارد با کاهش هزینه ها و تبعات منفی این جنگ خونین، بستر و زمینه را برای تعدیل و فرونشاندن فشار بر خود ایالات متحده به دلیل همراهی ترامپ با محمد بن سلمان، هم در داخل هیات حاکمه آمریکا و هم در میان افکار عمومی جهانی فراهم کند؛ به خصوص که مجلس سنای آمریکا نیز به دنبال ایجاد گسل میان محد بن سلمان و دونالد ترامپ است؛ چرا که پنجشنبه شب گذشته مجلس سنای آمریکا با ۵۶ رأی موافق و ۴۱ رأی مخالف، طی مصوبه ای خواستار اتمام حمایت آمریکا از ائتلاف متجاوز به یمن شده استٰ مصوبه ای که اولین قطعنامه سنا را علیه عربستان سعودی به تصویب رساند.
دومین قطعنامه تصویبی سنا را که سناتور باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا طرح آن را ارائه کرده بود، تاکید دارد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان مسئول مستقیم قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد سعودی است. در سایه این دو مصوبه سنای آمریکا که اگر با نظر مثبت مجلس نمایندگان همراهی شود، آینده ای تار را در دوستی ترامپ و بن سلمان قرار می دهد.
لذا نشست استکهلم که با مواضع جیمز متیس، وزیر دفاع و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا شکل گرفته است، می تواند تلاشی برای تداوم شیردهی عربستان سعودی در سایه تعدیل سیاست های جنگ افروزانه بن سلمان در یمن تلقی شود.
اما در پس تمامی نکاتی که مطرح شد این سوال در ذهن شکل می گیرد نشست استکهلم که تنها به امضای یادداشت تفاهمی میان طرفین بر سر تبادل اسراء و اجساد بین دو طرف رسید و در خصوص دیگر موارد فقط و فقط به توافقات شفاهی بسنده شد، می تواند کورسوی امیدی برای حل فراگیر بحران یمن را شکل دهد و یا این که تحولات پیش روی این کشور حکایت از تلاشی بی فرجام در سوئد خواهد داشت؟
نظر شما :