بیانیه ۱۲ ماده ای بعد از کنفرانس ضد ایرانی، نشان از حمایت جدی از تهران دارد
تصویب مواد FATF، تضمین عملیاتی شدن بیانیه ۱۲ ماده ای ۱+۴
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – وزیران امور خارجه ایران و ۱+۴ دوشنبهشب در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بار دیگر دور یک میز جمع شدند که در پایان این نشست، وزرای امور خارجه ایران و کشورهای ۴+۱ اقدام به صدور بیانیه مشترکی 12 ماده ای مبنی بر تعهد ۱+۴ بر تضمین کانال های پرداخت با ایران و تداوم صادرات نفت کردند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر این بیانیه بر روند حفط برجام و نیز فضای ضد ایرانی که در نیوریوک از سوی ترامپ پی گرفته شده است، گفت وگویی را با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بین الملل داشته است که در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از بیانیه 12 بندی نشست وزرای امور خارجه ایران و 1+4 در نیویورک در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل با محوریت تعهد 1+4 بر تضمین کانال های پرداخت با ایران و تداوم صادرات نفت چیست؛ در نگاهی کلی به نظر می آید بیانیه 12 بندی نوعی کلی گویی به شمار می رود در صورتی که تهران بارها خواستار برنامه های جزئی تر و عملیاتی از جانب 1+4 در خصوص حفظ مناسبات پولی و بانکی و نیز فروش نفت ایران بوده است؟
شاید در وهله اول بیانیه 12 بندی نشست وزرای خارجه ایران و 1+4 در نیویورک در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل نوعی کلی گویی به نظر بیاید. این درست است، اما این را هم باید در نظر داشت که با توجه به این که این بیانیه قبل از آغاز نشست سازمان ملل و دقیقا یک روز بعد از کنفرانس مشترک ضد ایرانی آقای بولتون، پمپئو و خانم نیکی هیلی انجام گرفته است، می تواند یک گام جدی 1+4 در خصوص همکاری و حمایت از ایران تلقی شود. به خصوص که قرار است نشست شورای امنیت به ریاست ترامپ هم در خصوص ایران تشکیل جلسه دهد.
تحلیلتان در خصوص بندهای این بینایه چیست؟
اگر چه در کل تمام 12 بند را در این شرایط حساس می توان مثبت تلقی کرد. اما بندهای 6 تا 11 این بیانیه بندهای خوبی است. مساله مهم تر اکنون این است که این بندها در آینده به صورت جزئی تر قابلیت اجراء داشته باشند. به طور مثال اتحادیه اروپا مدعی است که در خصوص حفظ برجام و تعهد خود برای تضمین کانال های پرداخت با ایران و تداوم صادرات نفت حاضر است که مثلا آلمان از ایران نفت خود را خریداری کند و مابه ازای پول آن، تهران از کشوری مانند ایتالیا کالای خود را تهیه کند؛ بعد دو کشور آلمان و ایتالیا مبادلات پولی حاصل از خرید نفت ایران را میان خود انجام خواهند داد. در این صورت آلمان پول خرید نفت ایران را به ایتالیا خواهد داد. البته مشکلات جدی در این پروسه به دلیل پیچیدگی آن وجود دارد. نحوه خرید کالا، بحث فروش آن، نرخ برابری ارزی این که به دلار مبادله انجام می گیرد یا به یورو و یا سایر ارزهای خود کشورهای اروپایی، مسائلی هستند که نیاز به وقت و برگزاری نشست های تخصصی کارگروه های کارشناسی دارد. البته من معتقدم که این بحث های فنی در این نشست ها قابل حل خواهد بود. اما مساله مهم تر تضمین های ایران به 1+4 و به خصوص اتحادیه اروپا است. به خصوص مواد 4 گانه FATF که تاکنون 2 ماده آن تصویب شده است. اما باید تهران هر چه سریعتر در خصوص مواد باقی مانده آن تصمیم گیری کند تا اتحادیه اروپا نیز تکلیف ایران را در خصوص شفافیت مالی و پولی ایران بداند. در صورت عدم تصویب سایر مواد اتحادیه اروپا و حتی روسیه و چین نیز نمی توانند کمک چندانی به ایران داشته باشند. پس 1+4 و اتحادیه اروپا می توانند به ما کمک کنند به شرط این که ما هم سنگ را از پیش پای خود و دیگران برداریم. مساله مهم دیگر در بند 8 و اشاره به قانون انسداد است که اخیرا در اتحادبه اروپا به روز رسانی شده است، چرا که این قانون در دهه 90 میلادی برای کوبا اعمال شده بود، اکنون با این به روز رسانی کردن قانون انسداد، اتحادیه اروپا می تواند حمایت های جدی از شرکت های اروپایی در مناسباتشان با ایران داشته باشد. مساله ای که در این میان وجود دارد این است که علیرغم این به روز رسانی قانوان انسداد، اتحادیه اروپا نمی تواند شرکتی را ملزم به همکاری با ایران کند. به خصوص شرکت های بزرگی مانند ایرباس، توتال، ولوو، زیمنس و یا شرکت های دیگر، چرا که این شرکت ها حجم مبادلات بیشتر و پررنگ تری با آمریکا دارند. لذا برای عدم فشار واشنگتن و نیز از دست نرفتن بازار مهمی مانند آمریکا این شرکت ها بعید است حتی ذیل قانون انسداد حاضر به همکاری با ایران شوند.
حتی با آن نوع روابط تجاری که شما اشاره داشتید هم امکان حفظ مناسبات تجاری این شرکت ها وجود ندارد؟
بسیار بعید است. حتی اگر مثلا شرکتی مانند زیمنس به جای پول نفت ایران کالای خود را در اختیار کشوری مانند ایتالیا قرار دهد تا به ایران واگذار کند، اینجا وزارت خزانه داری آمریکا شرکت زیمنس را محکوم می کند. البته در این میان ترفندهایی وجود دارد. این که شرکت زیمنس کالای خود را در اختیار شرکت های کوچک تری که ارتباط مالی و تجاری پررنگی با آمریکا ندارند، قرار دهد و آنها این کالا را به صورت مستقیم به ایران برسانند و یا این که این شرکت ها این کالاها را در اختیار کشور واسط قرار دهد تا به ایران برساند. در این صورت می شود آمریکا را دور زد.
به نشست شورای امنیت به ریاست ترامپ با موضوعیت ایران اشاره داشتید، این بیانیه می تواند ایران را در موضع قدرت قرار دهد؟
به نظر من این بیانیه ایران را در موضع قدرت قرار نمی دهد، اما مانع از این هم می شود که ایران بیش از این به موضع ضعف کشیده شود.
در این راستا بیانیه 12 بندی مورد بحث می تواند فصل جدید و انتخاب نهایی 1+4 در حمایت از ایران تلقی شود؟
اگر منظور از انتخاب نهایی، انتخاب میان ایران و آمریکا است که این بیانیه نشانی از این انتخاب نهایی را ندارد. بعید هم به نظر می رسد که چنین انتخابی صورت گیرد. اما می توان به تداوم حمایت عملی 1+4 از ایران و برجام ذیل این بیانیه امیدوار بود. ضمن این که باید دید در آینده دستاورد این بیانیه به کجا خواهد رسید؛ به خصوص بعد از اعمال تحریم های ثانویه و در ماه های بهمن و اسفند.
جایگاه شورای امنیت در این پروسه چیست، به خصوص که در این بیانیه به کرّات هم از قطعنامه 2231 نام برده شده است؟
بحث شورای امنیت بحث مفصل و جداگانه ای است، اما این که چندین بار از شورای امنیت و قطعنامه 2231 نام برده شده، به نظر می آید که اتحادیه اروپا و 1+4 سعی داشته این پالس را به ترامپ بدهد که به راحتی نمی توان علیه برجام اقدام کرد، چرا که قطعنامه شورای امنیت بقای آن را تضمین کرده است. هر چند که فصول مشترکی هم میان آمریکا با اتحادیه اروپا در خصوص نفوذ منطقه ای ایران و نیز توان دفاعی کشور وجود دارد که به بررسی جداگانه ای نیاز است.
نظر شما :