کمک های ناچیز مالی اروپا به ایران تنها مایه شرمندگی مسئولین داخلی است

توهین اروپا به ایران؟!

۰۴ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۷۸۶۲۶ پرونده هسته ای اقتصاد و انرژی انتخاب سردبیر
محمدقلی یوسفی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که مساله شبه سوئیفت اساسا کمکی هم به مشکلات داخلی ما در حوزه اقتصاد نمی کند. نه می تواند بستر را برای جذب سرمایه فراهم کند. نه اثر مثبتی بر نرخ ارز دارد. نه مسیری امن برای مروادات پولی ایجاد خواهد کرد. به خصوص که شرکت ها و بانک های اروپایی قبل از آغاز تحریم های ثانویه یکی یکی از ایران خارج شده اند. پس شبه سوئیفت به چه کار می آید؟
توهین اروپا به ایران؟!

عبدالرحمن فتح الهی - هایکو ماس در مصاحبه ای با هندلزبلات اعلام کرده بود که ایجاد سیستمی مشابه سوئیفت باعث خواهد شد از شرکت‌های اروپایی در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا محافظت شود. که در راستای قانون مسدود سازی هم می تواند اثرات مثبتی در مقابل تحریم های کاخ سفید علیه ایران داشته باشد. دیپلماسی ایرانی بررسی این پیشنهاد ماس و میزان تحقق و عملیاتی شدن آن را که بازتاب گسترده‌ای در آلمان و سایر کشورهای جهان داشته است، در گفت وگویی با محمد قلی یوسفی، اقتصاددان، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی پی گرفته است که در ادامه می خوانید:     

هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان روز سه‌شنبه هفته گذشته در اظهار نظری اعلام کرده بود که اروپا باید سیستم مالی مشابه سوئیفت و مستقل از آمریکا ایجاد کند تا از شرکت‌ها در برابر تحریم‌های آمریکا علیه ایران حفاظت کند. اتحادیه‌ اروپا نیز اعلام کرد که درخواست ماس مبنی بر ساخت سیستم مالی اروپایی به عنوان بدیلی برای سوئیفت را در خصوص راهکاری مبنی بر حفاظت از برجام در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران ارزیابی می‌کند. اما فارغ از بعد سیاسی و دیپلماتیک و از نگاه اقتصادی این مساله تا چه انداره توان تحقق دارد؛ در صورت تحقق این سامانه شبه سوئیفت تا چه میزان می تواند در وضعیت اقتصادی کشور، به خصوص در امر مراودات پولی و بانکی اثرگذار باشد؟

من در ابتدا بنا دارم از نگاه دیگری به این مساله نگاه کنم. اکنون شرایط اقتصادی و به خصوص تحولات سیاسی و دیپلماتیک کشور اجازه نمی دهد که ایران برنامه های خود را روی تصمیمات شکننده برخی مقامات و کشورها طرح ریزی کند. آن هم فضای شکننده ای که ناشی از اختلاف سیاسی و تجاری آمریکا با اروپا است. چرا که هر لحظه امکان بهبود این روابط و حل تنش ها میان دو طرف وجو دارد. در این صورت این ایران است که قربانی اول و آخر این روابط خواهد بود. از این رو تا جایی که امکان دارد باید کشور به دور از این مواضع و قراردادهای شکننده، برنامه های خود را پیش بگیرد تا در آینده دوباره متحمل خسارت های فروانی نباشیم. به خصوص که هنوز مساله ایجاد شبه سوئیفت از یک موضع وزیر امور خارجه هم جلوتر نرفته است. در این راستا حتی این پیشنهاد در سطح اتحادیه‌ اروپا هنوز در در نظر گرفته نشده است. حتی صدر اعظم آلمان نیز در تصدیق این گفته چیزی عنوان نکرده و در این خصوص مرکل این اظهارات وزیر خارجه کابینه اش را اظهار نظرات شخصی خوانده است. از این رو سیاست خارجی ایران باید به شکلی تنظیم شود که برای کشور بزرگی مانند ایران دائمی باشد. ما نباید فکر کنیم در یک شرایط بی ثباتی به سر می بریم و تنها راه چاره ما استفاده و یا به تعبیری سوء استفاده از فرصت های کوچک اروپایی ها و دیگر کشورها باشد. در این رابطه عقل سلیم حکم می کند که باید در راستای یک سیاست پایدار و دیپلماسی منطقی، روابط تجاری خود را پی بگیریم. البته از شرایط موقتی که پیش آمده هم باید استفاد کرد. اما این مساله به این معنا نیست که سیاست خارجی خود را آن قد بی ثبات کنیم که خودمان هم نفهمیم چه تصمیمی را باید گرفت. من معتقدم که کشور باید یک فکر جدی و برنامه ریزی بلندمدتی را در دستور کار قرار دهد. اما در علم اقتصاد هم باید گفت که ایجاد شبه سوئیفت برای محافظت از شرکت‌های اروپایی در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا نمی تواند کارکردی داشته باشد. چرا که آمریکا اتباع غیرآمریکایی را از طریق تحریم‌های خود، ملزم به رعایت قوانین خود می‌کند. با این نگرش وزارت خزانه داری آمریکا ذیل تحریم های خود مدیران و سهامداران شرکت‌های ناقض تحریم ها را از دسترسی به سیستم مالی آمریکا محروم می کند و دارایی‌هایشان در آمریکا نیز توقیف می‌شود. مضافا این که این افراد حق مسافرت به آمریکا را هم نخواهند داشت. خود مساله شبه سوئیفت اساسا کمکی هم به مشکلات داخلی ما در حوزه اقتصاد نمی کند. نه می تواند بستر را برای جذب سرمایه فراهم کند نه اثر مثبتی بر نرخ ارز دارد نه مسیری امن برای مراودات پولی ایجاد خواهد کرد. به خصوص که شرکت ها و بانک های اروپایی قبل از آغاز تحریم های ثانویه یکی یکی از ایران خارج شده اند. پس شبه سوئیفت به چه کار می آید. حتی قانون مسدود سازی هم نمی تواند در این راستا کارگشا باشد، چرا که هیچ شرکتی را نمی توان ملزم به همکاری با ایران ذیل قانون مسدود سازی کرد که حالا بخواهیم ذیل سوئیفت یا شبه سوئیفت با آن رابطه مالی و پولی برقرار کنیم. ما در اصل قضیه مانده ایم، آن گاه به دنبال برخی حواشی هستیم. ما باید ببینیم که این شبکه شبه سوئیفت، البته در صورت تحقق، در حوزه صادرات و فروش نفت و گاز و نیز بستر مناسب برای گردش مالی و پولی چه کمکی به ایران می تواند بکند.   

پس اقدامات اروپا را چگونه تعبیر می کنید؟

کمک های مالی اتحادیه اروپا در قالب 18 میلیون یورو و یا مجموع پرداختی های اروپا به ایران پیش از این حدود 21 میلیون دلار بوده است. این اعداد وارقام در حکم توهین اروپا به ملت ایران است. من متعجبم که چرا مسئولین ما واکنشی نشان نمی دهند؟‍! این مساله برای ایران تاسف بار نیست؟! آقای ظریف که این بسته را امید به حفظ روابط می داند، این امید نیست، بلکه عین توهین است. این شرمندگی برای تمام مسئولین کشوری به خصوص مقامات ما در سیاست خارجی است. 21 میلیون دلار حتی دستمزد یک بازیکن دست چندمی فوتبال در اروپا هم نیست. اخیرا ما شاهد بودیم که کشور قطر نزدیک به 15 میلیارد دلار به ترکیه کمک کرد. آیا شان ایران از ترکیه پایین تر است؟ یا این که توان اتحادیه اروپا با آن همه ادعایش کمتر از کشور کوچکی در حاشیه خلیج فارس به نام قطر است؟ ایران با توان اقتصادی خود تنها با صادرات اقلام کم اهمیتی مانند جوراب و کفش هم می تواند در فاصله کوتاهی 21 میلیون دلار به دست آورد. حال نظر ایران در حوزه اقتصادی مساله فروش نفت، پتروشیمی، صنایع ما نظیر فولاد و دیگر حوزه ها است. پس این توهین را نباید مبنای کار قرار دهیم. پس چرا آقایان باید کشور را آن قدر ذلیل و ناتوان نشان دهند. حال این که سیاست های غلط داخلی و همچنین اقتصاد به شدت فروپاشیده ما هم به جای آن که نگاه درونی به مساله خودسازی داشته باشد، به دنبال روابط خود با این و آن است که نهایتش هم 21 میلیون دلار و یا 18 میلیون یورو پولی است که با منت به ما بدهند. این فقط شرم را بر پیشانی مسئولین می نشاند. این چه کمکی به شرایط ما می کند. اما در علم اقتصاد هم باید گفت که ایجاد شبه سوئیفت برای محافظت از شرکت‌های اروپایی در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا نمی تواند کارکردی داشته باشد. چرا که آمریکا اتباع غیرآمریکایی را از طریق تحریم‌های خود، ملزم به رعایت قوانین خود می‌کند. با این نگرش وزارت خرانه داری آمریکا ذیل تحریم های خود مدیران و سهامداران شرکت‌های ناقض تحریم ها را از دسترسی به سیستم مالی آمریکا محروم کرده و دارایی‌هایشان در آمریکا نیز توقیف می‌شود. مضافا این که این افراد حق مسافرت به آمریکا را هم نخواهند داشت. خود مساله شبه سوئیفت اساسا کمکی هم به مشکلات داخلی ما در حوزه اقتصاد نمی کند. نه می تواند بستر را برای جذب سرمایه فراهم کند نه اثر مثبتی بر نرخ ارز دارد نه مسیری امن برای مروادات پولی ایجاد خواهد کرد. به خصوص که شرکت ها و بانک های اروپایی قبل از آغاز تحریم های ثانویه یکی یکی از ایران خارج شده اند. پس شبه سوئیفت به چه کار می آید. حتی قانون مسدود سازی هم نمی تواند در این راستا کارگشا باشد چرا که هیچ شرکتی را نمی توان ملزم به همکاری با ایران ذیل قاون مسدود سازی کرد که حالا بخواهیم ذیل سوئیفت یا شبه سوئیفت با آن رابطه مالی و پولی برقرار کنیم، ما در اصل قضیه مانده ایم، آن گاه به دنبال برخی حواشی هستیم. ما باید ببینیم که این شبکه شبه سوئیفت، البته در صورت تحقق، در حوزه صادرات و فروش نفت و گاز و نیز بستر مناسب برای گردش مالی و پولی چه کمکی به ایران می تواند بکند.   

پس این موضع هایکو ماس که به قول شما توهین به ایران است، در مقام عمل اساس محلی از اعراب ندارد؟

 خیر به هیچ وجه. به خصوص که حوزه اقتصاد یورو و تجارت اروپا یک وضعیت شکننده ای دارد. همین یورو در آینده ای نزدیک همه این کشورهای اروپایی را به زانو درخواهد آورد. چرا که یورو پولی نیست که مردم و جامعه اروپا آن را انتخاب کرده باشند. بلکه یورو واحد پولی است که اتحادیه اروپا از بالا به صورت سیاسی آن را به کشورهای عضو خود تحمیل کرده است. از این رو حوزه یورو اکنون با مشکلات عدیده ای روبه رو است. در حال حاضر تقابل پول ملی این کشورها با یورو در حال پررنگ تر شدن است. همین مساله هم سبب شده تا کشورها نتوانند به صورت مستقل از یورو سیاست اقتصادی خود را پیش بگیرند. لذا تمام مسائل آنها از خود سود بانکی تا نقل و انتقال پولی از کنترل آنها خارج شده است. از این رو یونان، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا و دیگر کشورها با این سیستم به مشکل برخورده اند. وقتی این کشورهای اروپایی حوزه یورو با این سیستم مشکل دارند نمی توان برای ایران نسخه پیچید. پس چه نیازی به اروپا در این رابطه است؟ ما شاید این دست اقدامات اروپا را در قالب تلاش های سیاسی قملداد کنیم. اما ایران نیازی به تلاش های سیاسی و دیپلماتیک ندارد. ما به اندازه کافی در حوزه سیاسی می توانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم. مشکل ما در حوزه اقتصادی و تجاری است.

پس نگاه سیاست خارجی تهران به اروپا را باید چگونه دید؟

من معتقدم که اساسا نیاز ما به اروپا نه نیاز به عنوان طرف اصلی برای مذاکره، بلکه پلی با قدرت اصلی یعنی آمریکا است. ببینید تمام اقدامات اقتصادی اروپا در زمان تحریم های ثانویه یا به شکست کامل می انجامد و یا کمترین کارآیی را خواهد داشت. لذا باید برای برون رفت از این مشکل اختلافات خود را با منشا مشکلات یعنی آمریکا حل کنیم.

اما ایران باب هر گونه مذاکره با آمریکا را بسته است؟

پس نتیجه آن را هم بعد از 13 آبان خواهیم دید. مضافا این که تمام تلاش های داخلی برای محاکمه به اصطلاح مفسدین و نیز نمایش مبارزه با فساد سیستماتیک نمی تواند گره ای از این معضل ریشه ای داخلی برای اعتماد سازی جامعه باز کند. ما کشور آمریکا را دشمن ابدی و مادام العمر خود فرض می کنیم، آن گاه دست خود را به اروپا، روسیه ، چین و این و آن دراز کرده ایم. هیچ کشور و اتحادیه ای مانند اتحادبه اروپا نمی تواند جایگزین آمریکا باشد. خود این طرف ها هم بر این واقعیت آگاهی دارند. چون که خود آنها هم به شدت وابسته به آمریکا هستند. لذا راه عاقلانه ما در جای دیگری است. البته گفته های من دال بر قطع روابط با این طرف ها نیست. به هرحال هر کشوری وزن خود را دارد. اتفاقا باید با آنها روابط خود را بهبود ببخشیم، اما نمی توانند جای آمریکا را بگیرند.

کلید واژه ها: آمریکا اتحادیه اروپا برجام سیستم سوئیفت محمدقلی یوسفی تحریم‌های ثانویه


( ۱ )

نظر شما :

ali ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۸:۵۵
خخخخخ اگر امریکا 15 میلیون دلار بده شان ما حفظ شده؟ بابا کدخداست دستش تبرکه