عدم تحقق سیاست خارجی فرابرجامی در شرایط کنونی

اقدامات اروپا برای حفظ برجام را زیر سوال نبریم

۰۳ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۲:۲۴ کد : ۱۹۷۸۶۰۹ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
رحمن قهرمانپور در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که در صحنه عمل، آن هم در میدان دیپلماسی که هر روز برای ایران سخت تر و پیچیده تر می شود. تحریم ها حضور پررنگ تر خواهد یافت. فشارهای ترامپ بیشتر خواهد شد و نیز با در نظر گرفتن وضعیت اروپا یقینا سیاست خارجی فرابرجامی چندان میدان حضور پیدا نخواهد کرد.
اقدامات اروپا برای حفظ برجام را زیر سوال نبریم

عبدالرحمن فتح الهی – هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان روز سه‌شنبه هفته گذشته در اظهار نظری اعلام کرده بود که اروپا باید سیستم مالی مشابه سوئیفت و مستقل از آمریکا ایجاد کند تا از شرکت‌ها در برابر تحریم‌های آمریکا علیه ایران حفاظت کند. اتحادیه‌ اروپا نیز درخواست ماس مبنی بر ساخت سیستم مالی اروپایی به عنوان بدیلی برای سوئیفت را در خصوص راهکاری مبنی بر حفاظت از برجام در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران را ارزیابی می‌کند. این مساله صورت تحقق اگر چه می تواند گام مهمی ارزیابی شود، اما به نظر انتظارات تهران برآورده نخواهد کرد. هر چند که در روزهای و هفته های اخیر هم برخی اقدامات (البته در حد مواضع شفاهی) سبب شده تا آینده همکاری با اروپا قدری روشن تر از قبل شود اما مساله عدم زمان کافی هم مطرح است. دیپلماسی ایرانی بررسی اقدامات اخیر اروپا در خصوص حفظ برجام و انتظارات تهران از این اقدامات را در گفت و گویی با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:  

بعد از خروج آمریکا از برجام 1+4 به خصوص سه کشور اروپایی به شکل جدی به فکر حفظ و تدام توافق هسته ای با برآورده کردن انتظارات تهران برآمدند. در این راستا اکنون هم برخی اقدامات را از جانب اروپایی ها شاهد بودیم. از کمک لندن به راه اندازی رآکتور آب سنگین اراک (بر اساس گفته اقای صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی)، مطرح شدن کمک 18 میلیون یورویی این اتحادیه در قالب بسته 50 میلیون یورویی به ایران، امکان افتتاح حساب برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در بانک های مرکزی کشورهای اروپایی و یا بانک مرکزی اتحادیه اروپا و یا اداعای اخیر آقای هایکو ماس در خصوص بررسی زمینه های راه ندازی شبکه بانکی شبه سوئیفت برای مراودات بانکی و پولی با ایران؛ آیا می توان این دست از اقدامات قاره سبز را همان تضمین های مد نظر تهران دانست؛ اگر چنین است چرا که تا کنون تهران نظر مثبتی بر آن چه  قاره سبز انجام داده نشان نداده است؟  

مساله مهمی که باید خاطر نشان کرد این است که 1+4 به همراه تهران اکنون تصمیم جدی وعزم سیاسی راسخی برای حفظ و تداوم برجام گرفته اند. این مساله در قالب دیپلماتیک یک توافق کلی است. اما در راستای این که چگونه باید این توافق کلی مبنی بر این که برجام حفظ شود، به نظر می رسد طرفین بر حسب شرایط به دنبال اقدام و واکنش متناسب هستند. بعد از تجربه سال های 1381 تا 84 در خصوص مذاکره با اروپا، ایران و نیز طرف اروپا به یک واقع بینی رسیده اند که به جای حل یک باره مشکلات از همان ابتدا به صورت اقدام گام به گام به حل تدریجی آن دست بزنند. از سوی دیگر مساله ای که باعث شکست دوره قبلی مذاکرات میان ایران و اروپا هم شد، سایه سنگین بی اعتمادی ایران به اروپا و اروپا به ایران بود. اما در شرایط فعلی به خصوص بعد از خروج آمریکا از توافق هسته ای، هم ایران به اروپا تا اندازه ای واقع بین تر شده و هم تهران هم نظر به برخی تحولات از توان اروپا در مقابل آمریکا واقف است. لذا تهران هم انتظارات خود را تعدیل کرده است. این پیش زمینه می تواند نوید یک همکاری جدی را بدهد. اما باید دید که این همکاری استرتژیک دینامیک تا کجا بر حسب شرایط ادامه خواهد یافت. تا به اکنون اروپا سعی کرده برخی اقدامات را علی رغم برآورده نکردن انتظارات تهران برای جلب نظر ایران انجام دهد. اما مساله اینجا است که نباید این دست اقدامات را از کمک های مالی اروپا به ایران حال هر چقدر که کمک باشد تا مساله افتتاح حساب برای بانک مرکزی در بانک های مرکزی کشورهای اروپا را گام نهایی اروپا تلقی کرد. چرا که اگر این چارچوب حفظ برجام را پیش فرض بدانیم به نظر بسته عملی حفظ برجام اقدامات اروپا می تواند در ادامه جدی تر شود. به هرحال ایجاد یک شبکه بانکی شبه سوئیفت تنها مختص به ایران بر اساس گفته های وزیر امورخارجه آلمان که حواشی بسیاری هم به دنبال داشته است کار چندان کوچک و آسانی نیست. چنان که کارشناسان علم اقتصاد به این مساله اذعان دارند. لذا این اقدام در صورت تحقق می تواند گام مهمی در راستای حفظ برجام از آن اروپا تلقی شود. ما نباید تنها از دید خود به مسائل نگاه کنیم. اروپا بر حسب شرایط و توان خود به خصوص در دوران تحریم نظر دارد سیستم بدیلی برای سوئیفت مختص به ایران ایجاد کند. این اقدام کمی نیست. از این رو درگیر شدن اروپا با آمریکا در این حد می تواند نقطه مثبتی باشد. شاید بخشی از این اقدامات به دلیل تنش های خود اروپا با آمریکا باشد، اما نفس این عمل می تواند راه را برای انجام جدی تر حفظ برجام از جانب اروپا باز کند.

ولی برخی هم بر این باورند که ایجاد شبکه شبه سوئیفت در سایه خروج شرکت ها و بانک های اروپایی حتی قبل از خروج آمریکا از برجام، نمی تواند چندان کارساز باشد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟

من معتقدم باید در شرایط به مسائل نگاه کرد. دیدگاه فارغ از عوامل محیطی نمی تواند درک درستی به ما بدهد. باید قبول کرد که ایران در شرایط عادی قرار ندارد. یک زمان روی سخن ما در خصوص کشوری مانند مالزی و یا ترکیه است که در اقتصاد جهانی ادغام شده اند. در این شرایط خروج از سوئیفت و ورود به یک سیستم بدیل می تواند هزینه های جدی در بر داشته باشد. اما ایران در اقتصاد جهانی این وضعیت را تا کنون نداشته است. از سوی دیگر باید ما در شرایط تحریم دست به تحلیل بزنیم. اگر ایران هم در تحریم قرار نداشت، اتصال به شبکه های پولی و بانکی موضوعیت تا به این اندازه جدی پیدا نمی کرد. پس مساله مهم اینجا است که در تنگنا حتی وجود یک کوره راه می تواند مسیر ما به سوی موفقیت باشد. ما باید قبول کنیم در تحریم راه های متعدد و گزینه های مختلفی در پیش نداریم. اساسا کار تحریم ها بستن همین راه ها و گزینه ها است، آن هم در شرایطی که تهران هم در خصوص FATF و لوایح چهار گانه آن با مشکل مواجه است که می تواند همین کوره راه را هم با اما و اگر مواجه کند. لذا این که اروپا به دنبال ایجاد سیستم بانکی مخصوص به ایران در این شرایط است یک مساله است و نبود شرکت ها و بانک ها اروپا هم مساله دیگر. اروپا تا آنجایی که بتواند مانع از خروج خواهد شد، اما این شرکت های بزرگ چند ملیتی اساسا فارغ از دولت ها و بر اساس منافع خود تصمیم می گیرند. پس باید در این شرایط انتظارات خود را داشته باشیم. اگر وضعیت برای کشور عادی بود، اگر تحریمی نبود، آن گاه می توانستیم تمامی اقدامات اروپا را در خصوص ایران زیر سوال ببریم. اما شرایط این گونه نیست. جان بولتون در همین سفر به اسرائیل صراحتا از شرایطی گفت که در سایه آن کاخ سفید تلاش دارد خرید نفت از ایران را به صفر برساند. پس می بینید شرایط و فشارهای تحریم آمریکا بر جامعه جهانی و اروپایی ها تا چه اندازه جدی است. در این شرایط است که باید اقدامات اروپا را بررسی کرد. هر چند تا کنون این اقدامات در حد اظهار نظر بوده است و باید در مقام عمل دید چه اتفاقی روی خواهد داد اما مساله مهم اینجا است که منتقدین به این اقدامات این شرایط را نمی بینند و تنها با نگاه برد و باخت به قضایا آن را تحلیل می کنند. به واقع اروپا به شرایط ایران آگاه است و ایران هم به توان اروپا اشراف دارد. همان طوری که اروپا به دنبال هزینه برای حفظ برجام است، باید ایران هم هزینه بدهد. لذا این که گفته شود اروپا باید هزینه بیشتری بدهد، آن گاه مساله باید طور دیگری دیده شود. من هم معتقدم باید در خصوص هزینه کرد اروپا بحث کرد و به تبعش هزینه های جدی تری را اروپا انتظار داشت. اما این که کل مساله و اقدامات اروپا را زیر سوال ببریم درست نیست. اینجا است که مساله دیپلماسی و چانه زنی خود را نشان می دهد. باید در چانه زنی به دنبال هزینه های جدی از اروپا باشیم، نه این که میز مذاکره را ترک کینم.

اما برخی هم معتقدند که که اساسا راه حل نهایی برون رفت از این مشکلات نه این اقدامات مقطعی که نشستن پای میز مذاکره با آمریکا است. لذا در این چارچوب اروپا تنها می تواند پل اتصال ما با واشنگتن باشد، نه طرف مذاکره تهران. این باور تا چه اندازه درست است؟

من از همان فردای برجام بارها در مصاحبه های مختلفی عنوان داشته ام که اساسا توافق هسته ای صورت گرفته بسیار شکننده است. چون که نه ایران و نه ایالات متحده یک تصمیم جدی برای حل مشکلات خود نگرفته اند. از این رو برجام تنها یک استثنایی بر قاعده بود. لذا با برجام و بدون برجام مشکلات ما هنوز با آمریکا ادامه دارد. پس اگر برجام هم ادامه پیدا می کرد تضمینی بر ادامه شرایط برجامی نبود. لذا تنش 4 دهه ای ایران با کلید برجام حل نخواهد شد. کما این که نشد. اکنون هم هنوز تصمیم جدی در تهران برای حل این مشکلات گرفته نشده است. از این رو تا زمانی که این تصمیم گرفته نشود نمی تواند مساله مذاکره را مطرح کرد. این که راه حل، مذاکره با آمریکا است یک قضیه است و این که تهران هنوز به این باور نرسیده است، مساله دیگر. از همین جهت در این بستر باید روابط تهران با اروپا تنظیم شود. در سایه این نکته نه نگاه صرف به اروپا به عنوان طرف مذاکره و نه نگاه صرف مبنی بر پلی میان ایران با آمریکا باید مطرح شود. در شرایط که تنش ایران و آمریکا به اوج خود نزدیک می شود باید نوع نگاه را تغییر داد. در شرایط عادی شاید نیازی به چین یا روسیه و اروپا نبود. اما اکنون باید دید تهران در چه شرایطی قرار دارد. نگاه متناسب با شرایط و تحلیل واقع بینانه اکنون بیش از هر چیزی مورد نیاز است.

در شرایطی که تحلیل کردید آیا در ادامه تهران باید با سیاست خارجی برجامی به روابط خود با جهان نگاه داشته باشد یا این که تحریم ها و محدویت برای تهران زمینه بازنگری در سیاست خارجی کنونی و ایجاد یک دیپلماسی فرابرجامی را شکل خواهد داد؟

علیرغم شکننده بودن، برجام این حسن را با خود داشت که آلترناتیو و بدیلی ندارد. لذا تمام کسانی که به دنبال فرابرجام هستند در پاسخ به این سوال که باید چه سیاست خارجی را در پیش گرفت مانده اند. پس به نظر می رسد که تنها بدیل برجام ادامه تنش ها و حتی جنگ باشد. بعد از دو سال مذاکره برجام شکل گرفته است. تندروهای ایران و آمریکا برجام را زیر سوال برده اند و آن را توافق بد می دانند. اما زمان پاسخ به این سوال که اساسا توافق خوب کدام است، یا معتقد به عدم توافق هستند و یا به توافقی معتقدند که در آن بیشترین سود برای خود را تعریف کنند. همان نگاهی که در خصوص اقدامات اروپا هم اکنون وجود دارد. من معتقدم در صحنه عمل، آن هم در میدان دیپلماسی که هر روز برای ایران سخت تر و پیچیده تر می شود. تحریم ها حضور پررنگ تر خواهد یافت. فشارهای ترامپ بیشتر خواهد شد و نیز با در نظر گرفتن وضعیت اروپا یقینا سیاست خارجی فرابرجامی چندان میدان حضور پیدا نخواهد کرد. درست است که برجام موجود ضعف هایی را با خود داشته و دارد، اما چون بدیلی که مورد توافق هر دو طرف آمریکایی و ایرانی باشد فعلا وجود ندارد، یقینا باید همین سیستم را در سیاست خارجی جلو برد. فراموش نکنیم در دوران حضور ترامپ تحلیل ایران از توافق خوب با تحلیل ترامپ از توافق خوب بسیار فاصله دارد. در صورتی که در دوره اوباما این فاصله کمتر بود. اکنون آمریکا توافق خوب را ذیل 4 شرط ترامپ و 12 شرط پمپئو تعریف می کند. در صورتی که اکنون توافق خوب از دید ایران توافقی است که دست ایران در حوزه فعالیت های هسته ای از این هم که هست بیشتر باز کند. مضافا در خصوص توان دفاعی و دیپلماسی منطقه ای هم اساسا مساله در خصوص ایران طرح نشود. پس از این نقطه نظر میان برجام فعلی تا برجام مورد نظر دو طرف فاصله بسیار زیادی وجود دارد. از این رو در توافق آینده و برجام احتمالی نه تنها ایران و آمریکا به هم نزدیک نمی شوند، بلکه از هم دور خواهند شد. پس فعلا بدیلی برای برجام وجود ندارد. با این وصف سیاست خارجی موجود باید به فکر حفظ برجام باشد.

کلید واژه ها: آمریکا اتحادیه اروپا برجام رحمان قهرمانپور سیستم سوئیفت


( ۱ )

نظر شما :

Aa ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ | ۰۵:۵۱
هیچ که غرب توانست به نام برجام کلاه بزرگی سرمان بگذارند؟ توانستن همچنین به نام حفظ و تدام توافق هسته ای وفرا برجامی دومین کلاه بزرگ را سر ایران بگذارند به این صورت که جلو پای ایران بگیرند تا تحریم ها کامل برگردد و وقت گرانبهای ایران را بی اثر کنند؟! آنموقع است بی شرمانه همین اروپا تو صورت ایران می ایستد و میگوید متأسف هستیم نمی توانیم بیشتر از این کمک کنیم و بهتر است ایران تن بدهد به شرایط و درخواستهای آمریکا.خواهیم دید من مرده شما زنده......