نظام بین المللی به کدام سو می رود؟
مساله تک قطبی یا چند قطبی شدن جهان
دیپلماسی ایرانی: از زمان تکیه دونالد ترامپ بر صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید که قریب یک سال ونیم از آن زمان سپری شده است، اظهارات، مواضع و رفتار های او در قبال نظام بین الملل در دوره تبلیغات انتخاباتی و پس از شروع ریاست جمهوری اعم از اینکه در رابطه با هر کشور، پیمان و موضوعی باشد، خواه ناخواه عرصه بین الملل را ملتهب و وارد مرحله نوینی کرده است که می تواند فارغ از هر گونه نتیجه اقدامات او، نقطه عطفی در روابط بین المللی باشد و تکلیف نظام آتی بین المللی را در دوره پسا دوقطبی و جنگ سرد که ظرف دو دهه ونیم اخیر تا حدود زیادی بلاتکلیف مانده است، روشن کند. کنشها و واکنشهای ترامپ بدون توجه به این که پشت سر آنها یک تئوری و نظریه ای نهفته است یا نه و یا اینکه رفتارهای یک بیزینسمن گستاخ و بدون تجربه در امر سیاست را شاهد هستیم، قدر مسلم پروسه ای از تاریخ روابط بین الملل محسوب می شود و نه تنها رفتارهای او و دولتش بلکه واکنشهای بازیگران سیستمی و زیرسیستمی نیز در تاریخ ثبت خواهد شد و درس عبرت و تجربه ای برای آیندگان اعم از رهبران کشورها، سیاستمداران، تحلیلگران و کارشناسان و تئوری پردازان عرصه بین المللی خواهد شد.
هم اکنون جهانیان در انتظار چگونگی طی فرآیندهای تصمیمات ترامپ و نتایج اقداماتی که او شروع کرده است، هستند. خروج آمریکا از معاهده آب و هوایی پاریس، بلاتکلیف گذاشتن پیمان نفتا، ایجاد شکاف نسبی میان آمریکا و اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از طریق تحمیل دیدگاههای خود، شروع جنگ تجاری با چین و اروپا و مکزیک و کانادا از طریق وضع تعرفه های بالا بر واردت فولاد و آلومینیم از این کشورها ، تشدید فشار بر کره شمالی و کشاندن پای رهبر این کشور به میز مذاکره در سنگاپور، خروج غیرقانونی از برجام هسته ای ایران و افزایش فشارها بر اروپا برای همراهی با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، فشار بر متحدان آسیایی آمریکا مانند ژاپن و کره جنوبی و همچنین اعراب متحد آمریکا و دوشیدن این کشورها، اعلام یکجانبه بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به این منطقه در برابر دیدگان جهانیان بویژه هفتاد و پنج کشور مسلمان غیر متحد و دارای تنش و چالش و بعضا جنگ و شبه جنگ و ایستادگی در برابر شش کشور در کشورهای جی-7، اقدامات یکجانبه گرایانه ترامپ هستند.
قدر مسلم پیروزیهای ترامپ در هر یک از خواسته های او و تسلیم قدرتهای سیستمی نظام بین الملل من جمله اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل که دارای حق وتو نیز هستند و همین طور بالا بردن دست از سوی کشورهایی چون هند و مکزیک و کانادا و ژاپن و کره جنوبی و مجموعه اعضای گروه بیست و سایر کشورها که در سیبل ترامپ قرار دارند در برابر تصمیمات ترامپ، نظام بین الملل را به سوی تک قطبی و یکجانبه گرایی هدایت خواهد کرد و همه سازمانهای بین المللی و منطقه ای بیش از گذشته از درون تهی خواهند شد.
اینک جهان در برابر این سوالات و ابهامات قرارگرفته است که آیا بازیگران سیستمی و قدرتمند اعم از اینکه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل باشند یا نباشند در برابر زیاده خواهی های آمریکا خواهند ایستاد؟ آیا این کشورها اساسا توان ایستادگی در برابر سلطه طلبی ترامپ را خواهند داشت؟ آیا این بازیگران که با یکدیگر اختلاف نیز دارند اراده و استعداد حل اختلافات و تجمیع حول محور ایده ها و منافع مشترک را با هدف حفظ استقلال و عزت ملت و کشور خود را دارند؟ آیا این همه کشور توان خروج از سلطه دلار و سیستم مالی و بانکی آمریکا را دارند؟ آیا این همه کشور توان آن را ندارند که برای شرکتهای اروپایی، روسی و چینی و غیره که به دلیل ترس از تحریمهای آمریکا ایران را ترک می کنند از طریق ایجاد فرصت برای سرمایه گذاری در کشورهای خود چنان منافعی برای آنها تامین کنند که آمریکا را ترک کنند و روانه این کشورها شوند تا آمریکا را وادار به پذیرش نظم نوین چندقطبی بین المللی کنند؟ آیا روسیه نمی تواند قلدری نکند و مشکلات خود را با اروپا و پیرامون خود حل کند تا با هم افزایی با اروپا و چین و هند در برابر آمریکا مقاومت کنند و امریکا را تضعیف کند؟ آیا این همه واحد سیاسی عضو سازمان ملل متحد توان اتحاد واقعی و هم افزایی قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و نظامی در برابر به انعطاف کشاندن آمریکا و گرفتن فرصت از این کشور برای ایجاد شکاف و تفرقه میان خودرا ندارند؟ آیا کشورهای مناطق مختلف توان و اراده مذاکره برای حل اختلافات فیمابین و تشکیل مدل های همکاریهای امنیتی و اقتصادی با یکدیگر را ندارند؟ (من جمله در خاور میانه و خلیج فارس) تا مانع از فوبیا سازیهای دینی، مذهبی، قومی و ملی از سوی آمریکا و ایجاد تفرقه و جنگ میان خود نشوند و پولهای ملت های خود را به جیب آمریکا و سلاح فروشان جهانی سرازیر نکنند؟ و بسیاری سوالات و ابهامات بی پاسخ مانده که میتواند تصویر روشنتری از شرایط کنونی و آینده نظام بین الملل بدست دهد.
راه حفظ امنیت و منافع ملی در جهان سلطه گر در هزینه کردن با اقدامات سلبی نیست، بلکه در متحد شدن جهان سلطه پذیر در برابر آمریکای سلطه گر و هر کشور دیگری است که دست از همراهی با این سلطه طلب بر نمی دارد.
هرچند بنظر می رسد امروز توان ایستادگی نرم افزاری و اقتصادی از سوی کشورهای تحت سلطه در برابر امریکا وجود دارد اما اراده آن دیده نمی شود اما همراهی حداکثری بازیگران جهانی با اروپا که در برابر خروج آمریکا از برجام و جنگ تجاری امریکا علیه خود ایستادگی می کنند می تواند مسیر نظام بین الملل را از تک قطبی سلطه و قدرت محور بسوی چند قطبی عدالت محور سوق دهد.
در شرایطی که دونالد ترامپ با اتخاذ تصمیمات یکجانبه و ناهماهنگ حتی در برابر متحدین قدیمی آمریکا سلطه گرانه ظاهر می شود و حتی در اجلاس چند روز پیش گروه هفت در واکنش به اظهارات نخست وزیر کانادا مبنی بر اعمال تعرفه به واردات از امریکا در برابر اقدام دولت ترامپ، آن هم در آستانه دیدار قریب الوقوعش با رهبر کره شمالی در سنگاپور امضای خود را از بیانیه پایانی نشست پس گرفت و بار دیگر غیرقابل اعتماد بودن به خودش و دولت آمریکا را به نمایش گذاشت، کشورهای اروپایی، چین، روسیه و دیگر متحدین آمریکا و سایر کشورهای جهان باید با بی اعتمادی به آمریکا که حتی از دوره پساترامپ هم می تواند ادامه یابد، جبهه متحدی در برابر امریکا ایجاد کنند و به مرور زمان خود را از زیر سلطه آمریکا برهانند و حتی آمریکا را به دنبال خود بکشانند، هرچند چنین ایده ای در جهان کنونی می تواند مدینه فاضله تلقی شود اما تلاش در این مسیر و رسیدن به نتایج حداکثری نمی تواند مدینه فاضله باشد. شش کشور گروه هفت باید از اجلاس اخیر درس عبرت بزرگی بگیرند چرا که برغم امتیازاتی که در بیانیه پایانی نشست از جمله عدم اعلام حمایت از برجام هسته ای ایران به ترامپ داده بودند، ترامپ با عصبانیت امضای خود را پس گرفت.
اینک سازمان کشورهای غیرمتعهد، سازمان همکاری کشورهای اسلامی، سازمان همکاریهای شانگهای، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، اعضای سازمان ملل متحد و دیگر نهادها و سازمانهای منطقه ای و بین المللی باید در پایانه دومین دهه قرن بیست و یکم بخود آیند و سرنوشت نظام نوین بین المللی بدون سلطه آمریکا را رقم بزنند، برای همه کشورهای جهان مایه سرافکندی است که یک کشور به نام آمریکا بتواند همه آنها را تحریم کند اما همه این کشورها یکجا نتوانند با حل اختلافات و رسیدن به اشتراکات، آمریکا را تحریم کنند، صد البته نقش کشورهای چین و امریکا و اروپا و اعضای گروههای بیست و هفت و کشورهای مهم خاورمیانه و خاور نزدیک و دور در این راستا بسیار مهم خواهد بود. همه سازمانهای منطقه ای و جهانی باید از طریق گفتگوهای دو و چند جانبه رسیدن به دیدگاهها و منافع مشترک و رفع نگرانیهای متقابل نسبت به تقویت انسجام و وحدت تلاشهای مضاعفی کنند تا منفذی برای سوء استفاده آمریکا و هر قدرت دیگری که قصد همراهی با حق و عدالت را ندارد، باقی نگذارند و چه نیکوست ایران در خارج نزدیک خود و در شرایطی که به اروپا نیز مذاکرات ابقای برجام را ادامه می دهد در این راستا همت والایی ازخود به نمایش بگذارد. بهترین فرصت اکنون است که کشورهای جهان و حتی متحدین آمریکا هر روز نسبت به ترامپ و دولتش بی اعتماد می شوند و ترامپ در این فضای بی اعتمادی که ایجاد کرده، برغم اینکه دکترین امنیت ملی آمریکا، روسیه را دشمن تلقی می کند، در پی آن است که ناز پوتین را بخرد تا مبادا اسنادی قبل از برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره منتشر شود که به زیان حزب جمهوریخواه امریکا و شخص ترامپ باشد، هرچند که پیروزی حزب در انتخابات پیش رو سخت می نماید و این هم فرصتی است برای ایران و اروپا که باید از آن بهره برداری کنند.
نظر شما :