از بحران اوکراین تا آن چه در سوریه گذشت
روابط آمریکا و روسیه در یک سالگی ریاست جمهوری دونالد ترامپ
دیپلماسی ایرانی:
شروع سخن
دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا، که در مبارزات انتخاباتی خود وعده بهبود روابط با روسیه را داده بود، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸ آبان ۱۳۹۵ به پیروزی رسید و ورود او به کاخ سفید موجب خرسندی کاخ کرملین شد. اما تحقیقات کنگره و پلیس فدرال آمریکا در مورد ارتباط مسئولان ستاد انتخاباتی ترامپ با روسیه، امید پوتین برای ملاقات فوری با ترامپ را کمرنگ کرد تا با گذشت نزدیک به شش ماه پس از ورود او به کاخ سفید در حاشیه نشست سران گروه۲۰ در آلمان نخستین فرصت ممکن برای انجام دیدار رودروی ترامپ و پوتین فراهم شود.
پوتین اتهام دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را رد کرده و دموکرات ها را متهم می کند که از این موضوع برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی شان در انتخابات و اشتباهاتی که مرتکب شده اند و منجر به پیروزی ترامپ شد، استفاده می کنند . وی که در ابتدای پیروزی ترامپ ضمن تمجید از او برای همکاری با ایالات متحده به منظور پایان دادن به جنگ داخلی سوریه، مبارزه با تروریسم و افراط گرایی، و همچنین رسیدگی به دیگر مسائل عمده جهانی، اعلام آمادگی کرده بود با شرایطی ناهموار در همکاری با آمریکا مواجه شد. به طوری که رابرت گیتس، وزیر سابق دفاع امریکا در اردیبهشت سال جاری طی مصاحبه ای گفت: مناسبات روسیه و امریکا در دوره ترامپ بدتر از قبل شده است. طبق ارزیابی های وزیر دفاع سابق امریکا، دستگاه جدید ریاست جمهوری امریکا با وجود سخنان ترامپ درباره عادی سازی روابط با مسکو، هیچ کار مثبتی برای توسعه روابط با روسیه نکرده است. به گفته وی، این مساله با سیاست دستگاه ریاست جمهوری ترامپ در ارتباط است. مدیران ترامپ به شدت علیه روسیه موضع دارند.
در مرداد ماه سال جاری نیز با اخراج 755 دیپلمات آمریکایی از روسیه به دستور پوتین، تنش سیاسی در روابط دو کشور فزونی یافت. این اقدام رییس جمهور روسیه در پاسخ به اقدام کنگره آمریکا در اعمال تحریم های جدید علیه روسیه به بهانه و با ادعای دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حمله سایبری این کشور به آمریکا صورت گرفت.
پوتین پس از صدور این فرمان تاکید کرد، چشم انداز مثبتی در روابط کشورش با آمریکا نمی بیند و اقدام به اخراج دیپلمات های آمریکایی نرم ترین واکنشی است که او می توانسته در مقابل اقدامات دولت آمریکا علیه روسیه انجام دهد. به گفته پوتین او با این اقدام قصد دارد به آمریکایی ها یادآوری کند که اقدامات آنها را علیه روسیه بی پاسخ نمی گذارد. رییس جمهور روسیه افزود: "مسکو به اندازه کافی به امید این که اوضاع بهتر شود صبر کرده است اما به نظر می رسد امیدی به بهبود مناسبات دو کشور نیست. متعاقب این فرمان، وزارت امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد دو ساختمان دیپلماتیک متعلق به آمریکا در مرکز مسکو را در اختیار خواهد گرفت (آمریکا علاوه بر داشتن سفارت در مسکو در سه شهر دیگر سنت پترز بورگ، ولادی وستک و یکاترینبورگ روسیه نیز کنسولگری دارد).
لازم به ذکر است در دسامبر 2015 دولت آمریکا به فرمان باراک اوباما، رییس جمهوری پیشین این کشور با اخراج 35 دیپلمات روسیه از خاک آمریکا، خشم واشنگتن را از آنچه ادعای دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خوانده بود نشان داد. اما دولت روسیه در آن زمان اقدام به مقابله به مثل نکرد و ولادیمیر پوتین تاکید کرد که به بهبود روابط دو کشور در دوره دونالد ترامپ امیدوار است و به همین خاطر ضرورتی بر تلافی نمی بیند.
این درحالی است که چند ماه پس از اخراج دیپلماتهای امریکایی از روسیه و بروز برخی تنشها در رابطه با سوریه، دولت امریکا نسبت به تخلیه و تصرف سرکنسولگری روسیه در سانفرانسیسکو و یک ساختمان دیپلماتیک این کشور درنیویورک اقدام کرد.
به این ترتیب پس از تحریم های جدید کنگره آمریکا علیه روسیه و اعلام عدم مخالفت دونالد ترامپ با این تحریم ها و بروز تنشهای سیاسی، امیدهای پوتین از بهبود روابط با آمریکای ترامپ، به یاس تبدیل شد.
از سوی دیگر دمیتری مدودف؛ نخست وزیر روسیه نیز که در دوره ریاست جمهوری تک دوره ای کاتالیزوری خود درصدد بهبود روابط با امریکا بود و دیداری رسمی نیز از آمریکا بعمل آورد چند ماه پیش ازاین گفت: روابط روسیه با امریکا از زمان جنگ سرد به بدترین وضع خود رسیده است. البته مدودف، دونالد ترامپ را مقصر وخیم شدن روابط میان دو کشور ندانست و او را فردی صمیمی برای برقراری ارتباطات شخصی خواند. ولی با انتقاد از نمایندگان کنگره امریکا، آنها را متهم کردکه با استفاده از کارت روسیه می خواهند بر ترامپ نفوذ داشته باشند.
پیشتر نیز دمیتری پسکوف؛ سخنگوی کرملین امریکا را متهم کرده بود که با استفاده از تحریم ها، می خواهد قشر تجاری روسیه را به مقابله با ولادیمیر پوتین وادارد.
در همین حال سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز امریکا را متهم کرده که در صدد تحریک کره شمالی به تشدید فعالیت های موشکی خود است.وی درخواست نماینده امریکا در سازمان ملل برای قطع روابط کشورها با کره شمالی را رد کرده و گفته روسیه معتقد است تحریم ها باعث حل بحران نمی شود و خواهان مذاکره شده است.
با توجه به همین رویدادها و موضع گیری هاست که از دید بسیاری از تحلیلگران، رابطه دو عضو دائم و رقیب شورای امنیت سازمان ملل هیچ زمانی پس از پایان جنگ سرد، تا این اندازه شبیه دوران جنگ سرد نبوده است. ناظران امریکایی معتقدند که پوتین در صدد احیای قدرت فروپا شیده ی شوروی سابق است و در پی آن است تا یک بار دیگر روسیه را به دوران طلایی سلطه کمونیسم بر بخش های بزرگی از جهان برگرداند. او در این رابطه گام های بلندپروازانه و البته تاثیرگذاری را برداشته است. به گونه ای که روسیه امروز به هیچ وجه با سال های آخر ریاست جمهوری گورباچف یا یلتسین قابل مقایسه نیست.
پوتین به همین منظور روندهای سیاست داخلی روسیه را نیز با دقت و حساسیت قابل توجهی مدیریت می کند. نشانه های این امر، در دوره ریاست جمهوری مدودف کاملا مشهود بود؛ دورانی که در آن، پوتین نخست وزیر بود؛ ولی عملا همه امور کشوری را مدیریت و مهندسی می کرد. پس از آن نیز وقتی پوتین به ریاست جمهوری مجدد رسید مدودف به صورت خودکار، نخست وزیر شد؛ فردی که از منظر سیاسی، از نزدیکان پوتین و دست پرورده او محسوب می شود.
در عرصه سیاست خارجی نیز پوتین تلاش های مستمری انجام داده تا میدان های سنتی نفوذ و سلطه روسیه پیشین را به این کشور برگرداند. به جمهوری های آسیای میانه نزدیک شده، در کشورهای حوزه قفقاز جنوبی عملا در صدد تعمیم سلطه نظامی خود است، کشورهای اروپای شرقی نیز بارها شاهد جنگ قدرت میان جناح وفادار به روسیه و جریان های غربگرا و دست به دست شدن قدرت بین این دو جناح بوده اند.
پس از خروج لیبی از حوزه نفوذ روسیه و چین، نوبت سوریه بود؛ اما اتحاد روسیه و ایران تاکنون در عمل مانع از سقوط این آخرین خاکریز شرقی به کام غرب شده که البته نقش و سهم روسیه در این بازی برتر و بیشتر است. (هرچند با تحرکات اخیر آمریکا و ترکیه در سوریه و پیچیده ترشدن بحران در این کشور احتمال معامله های پشت پرده توسط امریکا و روسیه و تا حدودی ترکیه، دور از ذهن نیست .)
امریکا نیز به خوبی از نیات روسیه در این زمینه آگاه است. به همین دلیل به رغم ابراز تمایل ظاهری کاخ سفید برای نزدیک شدن به محور شرق به رهبری روسیه و حضور چین، ایران و شماری دیگر از کشورهای مشترک المنافع و عضو پیمان شانگهای، هیچ گاه جانب شک و احتیاط را فرونگذاشته است.
امریکا با نگرانی مترصد رشد و بالش خزنده احیای اتوریته شرقی است که پوتین مغز متفکر آن است ودر دکترین امنیت ملی جدید امریکا، روسیه به همراه چین بعنوان رقیب جدی و در مقیاس تقریبی یک دشمن مدنظر قرار گرفته اند که ضمن همکاری باید از نظر نظامی، امریکا باید برتر از آنها قرار گیرد و به گونه ای مهار شوند. (1)
روابط کنونی امریکا و روسیه مطمئنا در فضای شبه جنگ سرد جریان دارد و پر از تنش، تشنج، سوء نیت و عدم اطمینان طرفین به همدیگر است و نقش دونالد ترامپ، تقریبا صفر است. او که متهم به هواداری از روسیه و حتی دریافت حمایت های پنهانی قوی از مسکو برای رسیدن به قدرت در واشنگتن است، از نظر شخصی یک عنصر مطلوب برای پوتین در قلب قدرت دشمن، به حساب می آید؛ اما در عمل، حضور چنین عنصری، مخالفان نیرومند روسیه را در واشنگتن، بیش از هر زمان دیگری علیه نفوذ آن کشور در ساز وکار سیاست و قدرت امریکا، تحریک کرده و حساسیت شدید آنها را بر علیه روسیه برانگیخته است.
شاید از این منظر و با توجه به شرایط کنونی حاکم بر روابط بی رمق دو کشور، مسکو اگر این شرایط را پیش بینی می کرد، هیچ گاه آرزو نمی کرد که ترامپ به قدرت برسد.
سخن آخر
در شرایط کنونی که ترامپ بنیان سیاست خارجی خود را آمیزه ای از انزواطلبی و توسعه طلبی قرارداده و از یک سو بر" اول آمریکا " تاکید می کند بعد بر "جهان" و هدف استراتژیکش به عنوان قدرت هژمون اشاعه و رواج نظم مورد نظرش در سطح جهان براساس اولویتهایی که درنظر دارد به شکل نهادینه است و مهار چین و روسیه و تضعیف ایران و کره شمالی و حل بحران سوریه به نفع امریکا و اسراییل و تقویت محور غربی – عربی – اسرائیلی علیه ایران و نزدیکی به هندوستان در ردیفهای نخست این اولویت ها قرار دارد و مسکو نیز حداقل سیاست مهار خود در پیرامون و خارج نزدیکش و پیشروی ناتو به پیرامونش و تحریمها ی بین المللی را بر نمی تابد لذا شاهد اختلافاتی در خصوص مسائل جهانی در روابط روسیه و امریکا هستیم.
از این رو می توان گفت با وجود پایان یافتن جنگ سرد، روابط آمریکا و روسیه همچنان در قالب رقیب راهبردی باقی مانده و بعد از آن نیز روابط دو کشور تحت تاثیر تصمیمات دولت های مختلف دموکرات و جمهوری خواه، فراز و نشیب های بسیاری را تجربه کرده است. در حال حاضر پس از گذشت یک سال از ریاست جمهوری دونالد ترامپ سوال ها و ابهامات متعددی درباره آینده روابط دو کشور ذهن تحلیل گران را به خود وا داشته است.
هنگامی که دونالد ترامپ در سال گذشته پیروز انتخابات آمریکا شد، شاید تصورات بر این سو بود که کرملین از این موضوع خوشحال است. ترامپ در زمان تبلیغات خود بارها پوتین را مورد تحسین قرار داده بود. او حتی اعلام کرده بود که کریمه را به عنوان بخشی از روسیه خواهد شناخت و به برداشتن تحریم ها علیه روسیه نظر خواهد داشت. بعد از انتخاب ترامپ جریان به نحو دیگری تغییر کرد. به عبارتی تصمیماتی از سوی دولت ترامپ اتخاذ شد که عنصر بی اعتمادی را در روابط طرفین پررنگ کرد و اینک در پایان یک سالگی روابط ترامپ – پوتین، کفه واگرایی ترازوی روابط دو کشور برکفه همگرایی روابط سنگینی کرده است.
مبرهن است که در روابط آمریکا و روسیه الگوی رفتاری رقیب حاکم است، مسکو این مسئله را بر نمی تابد از این روی اختلافاتی در خصوص مسائل جهانی در روابط طرفین مشاهده می شود . شاید بتوان در حال حاضر موارد اختلاف زای روابط مسکو - واشنگتن را در مسائل مربوط به بحران سوریه، اکراین و پرونده هسته ای ایران، پیشروی ناتو به پیرامون روسیه، همگرایی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به سوی غرب و تا حدودی در افغانستان و مسائل مربوط به سلاح های هسته ای و شیمایی مانده از دوران دوقطبی دانست.
روسیه از سپتامبر 2015 وارد بحران سوریه شد و از همین زمان ائتلاف آمریکایی روسیه را یک رقیب برای خود در بحران سوریه دید. روسیه بارها بر حفظ اسد به عنوان دولت مرکزی تاکید داشته و برای کمک به پیشرفت های زمینی نیروهای دولتی سوریه علیه تروریست ها و معارضان سوری پشتیبانی های هوایی را انجام داده است. اما در مقابل با وجود اینکه ترامپ در زمان انتخابات از همکاری با روسیه و حتی اسد برای جنگ علیه داعش و سایر تروریست ها سخن گفت، اما پیش از دفع داعش (تا حد زیادی) از سوریه، آمریکا چند بار نیروهای دولتی سوریه را در التنف و الشعیرات به بهانه های مختلف مورد حمله قرار داد. حدود دوسال است که روسیه همراه باایران، حزب الله لبنان و تا حدودی عراق در کنار اسد ایستاده است، در مقابل ائتلاف آمریکایی در کنار متحدان منطقه ای خود در برابر این نظم قرار دارد. حتی در حوزه حل و فصل دیپلماتیک بحران سوریه نیز، روسیه بارها اعلام کرده اقدامات آمریکا باعث پیچیده تر شدن شرایط شده است و اینک نیز آمریکا و فرانسه و انگلیس دربرابر روند آستانه – سوچی صف آرایی کرده اند تا بحران بدست روسیه و درخاک این کشور حل و فصل نشود تا بتوانند امتیازاتی از روسیه در پرونده های ایران و اوکراین دریافت کنند و مسکو را وادار به معامله ای که بسود اوکراین و به زیان ایران باشد، کنند.
یکی دیگر از موضوعات مورد اختلاف مسکو و واشنگتن بحران اوکراین است. تردیدی نیست که تقابل روسیه و آمریکا بر سر بحران اوکراین، ضمن تشدید تنش های موجود میان دو کشور به بالاترین میزان از زمان فروپاشی اتحاد شوروی رسید. دولت وقت آمریکا به بهانه اقدام روسیه در الحاق خاک شبه جزیره کریمه و حمایت از استقلال طلبان شرق اوکراین، تحریم های زیادی را علیه مسکو اعمال کرد همچنین در درگیری های شرق اوکراین بیش از 10 هزار نفر کشته شدند. گمان بر این بود که دولت ترامپ تحریم ها را علیه مسکو بر خواهد داشت چرا که از حل بحران به کمک روسیه سخن گفته بود. اما بعد از روی کارآمدن، ترامپ شرط برداشتن تحریم علیه مسکو را تغییر موضع روسیه در قبال اوکراین اعلام کرد. به هر حال هیچ نشانی از تغییر رویه آمریکا در قبال اوکراین بعد از انتخاب ترامپ وجود ندارد. هرچند که اوکراین اولویت سیاست خارجی آمریکا نیست اما روابط با مسکو را تحت تاثیر قرار داده است.
اختلاف دیگر، واکنش به پرونده هسته ای ایران است. ترامپ که مکرراٌ توافق هسته ای موسوم به برجام را در در تبلغات انتخاباتی خود مورد حمله قرار داد، بعد از روی کار آمدن نیز مواضع سختی علیه آن اتخاذ کرد، هرچند که تا کنون با دخالت اروپا، مطابق ادعای آمریکا اقدامی ناقض برجام از سوی دولت ترامپ صورت نگرفته است. دولت ترامپ به شدت خواستار فشارهای بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران است، اما در مقابل روسیه بر ادامه اجرای برنامه جامع مشترک تاکید دارد.
برغم وجود اختلافات در روابط مسکو – واشنگتن که موجب واگرایی این دو بازیگر می گردد، بر اساس ضرورتهایی، زمینه های همگرایی نیز میان دو کشور قابل استخراج است. اساسا تهدید مشترک می تواند هر دو طرف رقیب را به همکاری بکشاند. یکی از حوزه هایی که می تواند به همگرایی کاخهای کرملین و سفید منجر شود، موضوع مبارزه با افراط گرایی و تروریسم است و شاید از این روی بود که چندی پیش خبر کمک اطلاعاتی دولت ترامپ به روسیه در خصوص داعش منتشر شد. در زمان انتخابات نیز ترامپ بنیاد گرایی را تهدیدی اعلام کرده بود که می تواند روسیه و آمریکا را به هم نزدیک کند.
یکی دیگر از حوزه های همگرایی دو کشور می تواند مباحث مربوط به آینده انرژی دوطرف مربوط باشد. برای مثال توافقاتی که میان دو شرکت بزرگ روس نفت روسیه و اکسون موبیل آمریکا صورت گرفته شاهدی بر این مدعاست. به عبارتی یک توافق جامع برای هماهنگی تولید با هدف حفظ ثبات بازار یکی از محورهای نزدیک کننده طرفین می تواند باشد. روسیه به عنوان یک صادر کننده عمده نفت و گاز، آماده تسهیل مذاکراتی با این هدف و با مشارکت آمریکایی هاست. از یک سو ایالات متحده سرمایه ای عظیم ،تکنولوژی برتر و پتانسیل مدیریتی قویتری دارد و از طرف دیگر روسیه هم پروژه های هیدروکربنی پرمنفعتی برای عرضه دارد.
از سوی دیگر نیاز روسیه به سرمایه خارجی و تکنولوژهای برتر در سایر زمینه های علمی و فناوری و صنعتی می تواند عامل دیگری بردی همگرایی دوکشور گردد.
اما از آنجا که در رابطه آمریکا و روسیه همواره متغیرهای سیاسی و ژئو پولیتیکی تعیین کننده بوده اند، حوزه های مختلف حتی انرژی را تحت تاثیر قرار داده اند.
در شرایط کنونی به رغم برخی ادعاها مبنی بر تلاش دولت دونالد ترامپ برای عادی سازی روابط آمریکا و روسیه، دو کشور به یکدیگر اعتماد ندارند. وضعیت کنونی دال برآن است که بهبود روابط آمریکا و مسکو نسبت به دولت قبل به راحتی میسر نیست چراکه اکثریت اعضای کنگره و متفکران سیاسی رویکرد مثبتی به روسیه ندارند و در حد یک دشمن به این کشور می نگرند و شخص ترامپ پیش بینی ناپذیر است و سیاست خارجی اش نیز ازشفافیت کامل برخوردار نیست و به دلیل ماجرای دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری به نفع او، دست برتری در حل و فصل مسائل با روسیه و توسعه روابط با این کشور ندارد، لذا بنظر می رسد تنش درعین همکاری در روابط دو کشور به موازات فشار آمریکا بر روسیه جهت همراه کردن این کشور در مسائل خاورمیانه و غرب وشرق آسیا درقبال اعطای امتیازاتی در پیرامون به روسیه ادامه خواهد یافت.
(1) اظهارت دونالد ترامپ در بخشی ازسخنرانی خود درکنگره آمریکا که بمناسبت یک سالگی ریاست جمهوری اش در رابطه با سیاست خارجی صورت گرفت گویای رویکرد آمریکا در آینده درقبال روسیه نیز هست: «در سراسر جهان ما با رژیم های سرکش، گروه های تروریستی و رقبایی مانند چین و روسیه مواجه هستیم که منافع ما، اقتصاد ما و ارزش های ما را به چالش می کشند.» او از کنگره خواست که تا به طور جدی نیروی دفاعی آمریکا را کمک کند و بودجه نظامی کشور را افزایش دهد. ترامپ همچنین گفت: «به عنوان بخشی از استراتژی دفاعی آمریکا. باید زرادخانه هسته ای خود را مدرن سازی و بازسازی کنیم. امیدوارم هرگز از آن استفاده نکنیم اما باید آن را چنان قوی و قدرتمند نگه داریم که هرگونه خطر تجاوز را از بین ببرد. شاید در روزهای آینده یک لحظه جادویی بوجود بیاید که کشورهای جهان برای از بین بردن سلاح های هسته ای خود با هم متحد شوند؛ متأسفانه ما هنوز در آن نقطه نیستیم.»این سخنان نشان می دهد که جهان وارد دور جدیدی از رقابتهای تسلیحاتی هسته ای وغیرهسته ای خواهد شد و چین و روسیه از جمله کشورهایی خواهند بود که مجبور به ورود به این رقابتها خواهند شد که دراین صورت سوال مهم این خواهد بود که آیا روسیه از نظر اقتصادی توان استمرار چنین رقابتی را خواهد داشت یا نه؟
نظر شما :