الزامات دیپلماسی نوین ایران
اروپا باید برای مسئولیت پذیری بیشتر در مرکز دیپلماسی باشد
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه:
سرانجام پس از هفته ها کشمکش و زورآزمائی، دونالد ترامپ نتوانست هدف تبلیغاتی دوران ریاست جمهوری خود مبنی بر خروج این کشور از برجام را عملی سازد و مجددا برجام را برای یک دوره دیگر تمدید کرد، هر چند، طبق عادت، همزمان، تعدادی از افراد و شرکت ها را در فهرست تحریم های خود وارد کرد.
هر چند رئیس جمهور آمریکا با یک فرمان ساده می توانست تکلیف ایالات متحده با این توافق را روشن کند و از زیر بار تعهدات خارج شود اما روندی که منجر به نگهداشتن آمریکا در این موضع شد، حاوی نکته ها و ابعاد مهمی است که باید نسبت به آنها، هوشیاری داشت و نسبت به طراحی دقیق سیاست خارجی کشورمان اقدام کرد.
نظر به اهمیت و حساسیت موضوع و با توجه به اینکه سروصداها و شرط و شروط ترامپ برای مواجهه با برجام برای دوره دیگر نشان از تداوم کارشکنی ها و زیاده خواهی ها دارد، در این فرصت تلاش می شود، نکاتی در خصوص شرایط حاکم بر سیاست خارجی آمریکا، ملاحظات کشورها بخصوص اروپا نسبت به این تحولات و نیز ملاحظاتی که باید از سوی جمهوری اسلامی ایران رعایت شود، مورد اشاره قرار گیرد:
مسیری که آمریکا می پیماید
همانطور که از ابتدای روی کار آمدن دونالد ترامپ پیش بینی می شد، ایالات متحده در سیاست خارجی خود، خط مشی ای در پیش گرفته که نه تنها هیچ حامی بیرونی غیر از رژیم صهیونیستی و آل سعود ندارد بلکه در داخل نیز، با سخت ترین انتقادها و مخالفت ها مواجه است.
شخصیت ترامپ، ترکیب تیم سیاست خارجی وی و رویکردی که در پیش گرفته، قدرت جریان سازی و ائتلاف سازی را از این کشور گرفته و برخلاف دوران اوباما، این کشور در عرصه دیپلماسی بصورت پیاپی با ناکامی ها و سرخوردگی هائی مواجه می شود که در تاریخ سیاست خارجی دهه های اخیر این کشور کم سابقه بوده و قدرت نرم این کشور را بشدت دچار فرسایش ساخته است.
این وضع نشان از پیدایش نقاط ضعف در سیاست خارجی ایالات متحده دارد که برای همگان از جمله ایران، فرصت مغتنمی است تا همگان ماهیت سیاسی، زیاده خواهی ها و برخوردهای غیراخلاقی این کشور با جهان را ببینند و برای مواجهه با آن، فکری کنند.
رفتار اروپا در برابر ترامپ
چنان که اشاره شد رفتار ترامپ، نزدیک ترین متحدان این کشور در اروپا را نیز نگران کرده و آنان متوجه این امر شده اند که اگر در برابر ماجراجوئی های این کشور ایستادگی نکنند، بر اساس تجربه های تاریخی، باید هزینه بسیاری در آینده بپردازند.
اکنون کشورهای اروپائی دریافته اند حفظ برجام نه تنها بعنوان یک توافق چندجانبه بلکه اهرمی که امنیت و پرستیژ اروپا در مواجهه با چالش ها و مشکلات فراروی بخصوص در منطقه خاورمیانه به آن وابسته است. همین عناصر باعث شد که اروپا این بار، رفتاری متفاوت از گذشته بروز داده و از تمام توان و ظرفیت خود برای متوقف کردن ماشین ویرانگر آمریکای ترامپ استفاده کند. اما در پس این خطری که اروپا احساس می کند، انگیزه هائی نیز برای برخی کشورهای این قاره همانند فرانسه ایجاد شده که یک فرصت طلائی نصیب آنان شده تا نقش خود را بعنوان بازیگری تعیین کننده بالا ببرند و کانون این نقش آفرینی منطقه خاورمیانه و آن هم به بهانه ایران است.
اکنون تفاوتی که در سیاست مجموعه غرب دیده می شود که بر خلاف دوران اوباما، اروپا با محوریت فرانسه در تکاپوست که نگران های مربوط به ایران را برجسته ساخته و این بار از عنصر آمریکا برای هم افزائی در مسیر وارد کردن فشار بر ایران استفاده کند.
ائتلاف نیروهای ماجراجو
در کنار شرایطی که بازیگران پیدا کرده اند باید به وجود ائتلاف: آمریکا، اسرائیل و رژیم سعودی اشاره کرد. این همگرائی ایجاد شده هم خود منشاء خطر است که نمونه اخیر آن را در اغتشاشات در برخی شهرهای ایران دیدیم و هم اینکه در اصل وارد کردن فشار بر ایران با کشورهای اروپائی، هم سو هستند و لذا باید توجه جدی به آن صورت گیرد.
ملاحظات و پیشنهادها
شرایطی که در آمریکا با روی کار آمدن ترامپ پیش آمده، قدرت مانور و توان ائتلاف سازی این کشور را کاهش داده و به چهره آمریکا، آسیب جدی زده است. جمهوری اسلامی ایران تاکنون توانسته است با خویشتنداری و ابتکارات صورت گرفته، صحنه بین المللی را رصد نموده و با مجموعه اقداماتی، گسل ها و شکاف های مورد اشاره را شناسائی و با تمرکز بر آنها، سناریوهای دشمنان را عقیم سازد.
با اطمینان به الطاف الهی، اصالت حرکت انقلاب اسلامی، خون های پاک شهیدان و هوشیاری و درک خوبی که در جامعه ایرانی وجود دارد، این مسیر عزتمندانه را به پیش خواهد برد اما با این حال شایسته است تدابیری اندیشیده شود که ذیلا به اهم آنها اشاره می شود:
ابزارهای قدرت ایران در منطقه
ایران در سالهای اخیر از طریق درک درست روندهای منطقه ای، استقامت اسطوره ای و برخورداری از عنصر رهبری آگاه به عمق و ماهیت این تحولات توانسته است به قدرتی اثربخش و تاثیرگذار در محیط پیرامونی خود تبدیل شود. این جایگاهی است که به لطف الهی و مجاهدت های بسیار و برغم دشمنی ها و سنگ اندازیهای بسیار کسب کرده ایم و اکنون در مرحله مدیریت و تثبیت آن قرار داریم.
این وضعیت نیاز به یک چتر حمایتی گسترده از سوی همه ملت دارد و باید بدرستی آن را به جهان بشناسانیم و ماهیتش را که در جهت مقابله با بی نظمی ها و تهدیدها و افراط گرائی هاست، نشان دهیم. بصورت مشخص باید با اروپا، روسیه و چین صحبت کنیم و همسایگان را در مدار دیپلماسی خود داشته باشیم. علاوه بر موضوع منطقه ای باید در مورد توان نظامی و موشکی خود، از یک طرف محکم موضوع بگیریم و آن را به دژ تسخیرناپذیری تبدیل کینم اما در عین حال باید الزامات آن از جمله: عدم تحریک دیگران، بکار بردن ادبیات درست و اطمینان بخش و نیز تلاش جهت کیفی شدن این ظرفیت را بکار بریم.
در این خصوص لازم است، مکانیسم های گفتگو با کشورهای مهم اروپائی برقرار کنیم و منطق و دیدگاه خود را در این موارد برای آنان بازگو کنیم.
دفاع چند لایه از برجام
در خصوص برجام، با توجه به اهداف ماجراجویانه ایالات متحده، باید اروپا را برای پذیرش مسئولیت بیشتر در سناریوهای مختلف در مرکز دیپلماسی خود نگه داریم و در قبال هر اقدامی که آمریکا برای تهی ساختن این تعهد انجام می دهد راهکارهای مذاکره ای، حقوقی و بین المللی را فعال کنیم.
باید به گونه ای چندلایه و نقطه به نقطه از این توافق مراقبت کنیم تا همه طرفها از مواضع غیرقابل عدول ایران در این تجربه بین الملل آگاه شوند و همان گونه که جنگ تحمیلی برای ایران در بخش تهدیدهای نظامی، بازدارندگی ایجاد کرد، این تجربه نیز باید در مقابل سناریوهای سیاسی علیه کشورمان ظرفیت بازدارندگی ایجاد کرده و برای دوره پس از سپری شدن دوره زمانی برجام، طراحی های دقیق را از هم اکنون انجام دهیم.
در این خصوص لازم است بر این اصل اساسی تاکید شود که ایران تا زمانی که این توافق منافع ملی و انجام عملی تعهدات طرف ها را تضمین کند در آن باقی می مانیم و منتظر مشاهده آخرین رفتار و اقدام آنها شویم.
حفظ شرکای منطقه ای و غیر اروپائی
اصل تنوع در روابط و داشتن شرکای سیاسی و اقتصادی گسترده، از عناصر قدرت هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران است که همواره در جهت گیریهای سیاست خارجی خود در دهه های گذشته، به این قاعده واقع بینانه عمل کرده است.
در موضوع هسته ای نیز همواره رایزنی، مشورت و به اشتراک گذاری مسائل و موضوعات با دو کشور چین و روسیه و سایر دوستان در منطقه و خارج از منطقه در دستور کار بوده است. متاسفانه دیده می شود اخیرا حرکت های معنی داری برای تخریب روابط با این دو کشور با استفاده از فضاسازی های منفی در شبکه های مجازی صورت گرفته و افکار عمومی مردم را بر علیه این کشورها، تخریب می کند.
این در حالی است که کشورهائی همانند: ترکیه، عربستان سعودی، مصر و دیگران که در گذشته کاملا در بلوک غرب قرار داشته اند، سیاست گسترش تعاملات با این کشورها و کاستن از تکیه بیش از حد به غرب را آغاز کرده اند.
توجه به عناصر قدرت در داخل کشور
یکی از مولفه های مهم حفظ قدرت ایران و نقش آفرینی آن در منطقه، توجه به شرایط داخلی و وضعیت عمومی مردم است. علائم بسیار و حوادث اخیر در شهرهای ایران، نشان از آن دارد که دشمن با تمام ابزارها و ظرفیت خود درصدد زدن به پشتوانه های داخلی قدرت ایران و جدا کرن مردم از سیستم است.
دقت نظری در برنامه های مختلف: شبکه های تلویزیونی، اینترنتی، شبکه های مجازی و فعال شدن گروه های مخالف نظام در بخش جنگ روانی، حکایت از طراحی گسترده در این زمینه دارد. رقبای ما بدرستی متوجه حضور و نقش آفرینی مردم و انسجام جامعه در مولفه های تشکیل دهنده قدرت ایران شده و برای آن خواب هائی دیده اند. سخن در این زمینه بسیار است اما اجمالا بازسازی درونی جامعه و توجه جدی به نقاط ضعف و آسیب کشور از ضرورت هائی است که تمرکز بیش از پیش مقامات و نهادهای فکری، تحلیلی و پژوهشی کشور را می طلبد. باید بصورت واقعی، ظرفیتهای علوم انسانی را در این زمینه بکار بست و تحولات را درست و هوشمندانه مدیریت و نقطه نفوذ و تخریب دشمن را گرفت.
نظر شما :