آخرین تمدید برجام یک بلوف سیاسی است
سیلی محکم 1+5 به ترامپ در 120 روزه آینده
عبدالرحمن فتح الهی – دیشب دونالد ترامپ پس از تمدید تعلیق تحریم های هسته ای علیه ایران و همزمان با تحریم 14 فرد و نهاد جدید، 4 شرط برای امضای هر قانونی که کنگره در رابطه با برجام وضع می کند، تعیین کرد. رئیس جمهوری آمریکا در بیانیه ایی قبول هر گونه طرحی برای موافقت با توافق هسته ای را منوط به قبول 4 شرط از جانب ایران دانست: اول؛ اجازه بازرسی فوری از همه سایت های مورد درخواست بازرسان بین المللی. دومین شرط تضمین تهران به کاخ سفید برای عدم دستیابی به هر گنه سلاح هسته ای است. سومین شرط به تاریخ این تعهدات اشاره دارد و ناظر بر این نکته است که این الزامات و مفاد در دو شرط قبلی برای ایران تاریخ انقضا نداشته باشد و در صورت عدم پایبندی ایران به هر یک از مفاد این قانون، تحریم های هسته ای آمریکا به صورت خودکار بازگردند. شرط پایانی هم به تحریم آزمایش های موشکی ایران باز می گردد. در این خصوص آمریکا عنوان کرده که باید جامعه جهانی به طور روشن موشک های دوربرد را غیرقابل تفکیک از تسلیحات هسته ای بداند و توسعه و متعاقب آن هم آزمایش موشکی ایران را تحت تحریم های شدید قرار دهد. تعیین این شروط در حالی است که برجام توافقی صرفا هسته ای است و متن آن به اذعان همه دیگر طرف های این توافقنامه بین الملی یعنی چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان و همچنین سران اتحادیه اروپا، برنامه موشکی را مساله ای جدا می داند. البته از آن سو هم در یک فرصت 120 روزه ای، ترامپ اروپا و سایر اعضای 1+5 را ملزم کرده تا در خصوص غنی سازی ایران و مسائل موشکی راه حلی بیابند در غیر این صورت تهدید کرده است که این آخرین تایید برجام از جانب کاخ سفید خواهد بود و در صورتی که کنگره و متحدان اروپایی واشنگتن موفق به اصلاح برجام به صورت دلخواه او نباشند، از این توافق خارج می شود. اما این سخنان دیشب ترامپ در کنار تایید و تمدید تعلیق تحریم های هسته ای چگونه ارزیابی می شود؟ آیا مساله آخرین تایید و تمدید تعلیق تحریم های برجامی یک بلوف سیاسی است؟ رفتار و واکنش سایر اعضای 1+5 به توپی که دیشب ترامپ در قالب ضرب العل 120 روزهای به زمین آنان انداخت چه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست را در گفت و گویی با دکتر مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل و تحلیلگر مسائل اسرائیل پی گرفته که در کارنامه خود تدریس و تحقیق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس را دارد.
در سخنان دیشب، ترامپ به قول خود برای آخرین بار تعلیق تحریم های هسته ای ایران را در سایه برجام تایید کرد؛ اساسا ارزیابی شما از سخنان دیشب ترامپ در خصوص برجام در سایه تایید برجام چیست؛ آیا باید مساله تایید برجام از جانب آمریکا و شخص ترامپ برای آخرین بار را یک بلوف سیاسی دانست و یا این که در 90 روز بعد تاییدی از جانب کاخ سفید صورت نخواهد گرفت؟
یقینا آخرین تایید و یا تمدید تعلیق تحریم های هسته ای از جانب خود ترامپ یک بلوف سیاسی است تا بتواند در عین تمدید تعلیق توافق هسته ای خود وجه ضد برجامی اش را حفظ کند. ببینید از زمانی که ترامپ خود را در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح کرد تا به امروز در خصوص برجام مواضع تند خود را حفظ کرده است. اما مساله اینجا است که تمام اظهار نظرها نه فقط در خصوص برجام که تمامی مسائل داخلی آمریکا و روابط بین الملل مواضع غیر کارشناسی شده ای است که نشان از عدم درک و شناخت او از واقعیت های امروز جهان و حتی آمریکا دارد. برجام قراردادی دوجانبه میان آمریکا و ایران نیست که حالا با آمدن دولتی جدید در ایالات متحده بتوان تمام اقدامات دولت پیشین را لغو کرد. برجام حاصل دو سال گفت وگوی فشرده و در عین حال کارشناسی شده ایران با 6 کشور با نظارت و تایید نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی بوده است. مضافا این که این مذاکرات در شورای امنیت سازمان ملل نیز، بدون حتی یک رای مخالف و حتی یک رای ممتنع و با 15 رای مثبت تمام اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت در قالب قطعنامه 2231 به تضمین حقوقی جهانی هم رسیده است. لذا از سوی هیچ یک از 193 عضو سازمان ملل نمی توان برجام و قطعنامه آن را نادیده گرفت. در این قطعنامه از تمامی اعضای سازمان ملل صراحتا خواسته شده که فصل جدیدی از روابط سیاسی – اقتصادی را با ایران آغاز کنند. لذا در سایه این مساله هم تمامی تحریم های البته هسته ای، تحریم های مرده ای هستند که قابلیت بازگشت پذیری را ندارند. اگر هم بر فرض محال آمریکا بتواند تحریم ها را بازگرداند و مضافا اگر از سوی جامعه جهانی هم مقاومتی در این خصوص روی ندهد که بسیار دور از ذهن است، آن موقع ایران می تواند به شرایط قبل از برجام باز گردد و با قدرت بیشتری غنی سازی را از سر گیرد؛ اما تفاوت اینجا است که دیگر جامعه جهانی ایران را مقصر نقض برجام نمی داند، بلکه جامعه بین المللی به این درک خواهد رسید که آمریکا عامل بازگشت تنش ها بوده است. چون تمامی گزارش های رئیس سازمان بین المللی انرژی اتمی از پایبندی ایران به تعهداتش در قبال برجام تا به امروز خبر داده است. از همین رو در سایه تمامی نکات طرح شده و به خصوص سخنان دیشب هنوز ترامپ در این یک سال از زمامداری خود از مواضع کاسب کارانه به دنیای واقعی و اقتضائات سیاست روابط بین الملل وارد نشده است و کماکان در توهمات ساخته ذهنش به سر می برد.
90 روز پیش ترامپ پس از عدم تایید برجام توپ را برای تعیین سرنوشت توافق هسته ای در زمین کنگره انداخت، اما کنگره علاوه بر این که در فرصت 60 روزه خود اقدامی را علیه برجام انجام نداد، بلکه تعیین سرنوشت توافق هسته ای و هر گونه تصمیم در این رابطه را به خود ترامپ محول کرد. در این راستا در سخنان دیشب ترامپ در عین تایید و تمدید تعلیق تحریم های هسته ای پس از ناامیدی از کنگره این بار توپ را در زمین اتحادیه اروپا و سایر طرف های مذاکره کننده انداخت و در یک فرصت و یا بهتر بگوئیم ضرب العجل 120 روزه ای خواستار حل مشکلات غنی سازی و سایر موارد اختلافی با ایران شد، در غیر این صورت برجام از جانب آمریکا دیگر تایید نخواهد شد. آیا در این 120 روز باید شاهد تکرار سناریوی رفتار و واکنش 90 روز پیش کنگره در خصوص سایر طرف های 1+5 باشیم؟
یقینا ترامپ با تعیین این ضرب العجل تنها به یک نتیجه خواهد رسید و آن هم سیلی محکم سایر اعضای 1+5 پس از پایان ضرب العجل 120 روزه خواهد بود. چرا که در خصوص کنگره ما شاهد نوعی مخالفت با مواضع ترامپ بودیم، آن هم کنگره ای که در یک سو در دورن ساختار حاکمیتی آمریکا است و از سوی دیگر هم بیشتر اعضای آن را جمهوری خواهان تشکیل می دهد؛ بنابراین یقینا سایر اعضای 1+5 به خصوص روسیه و چین، مخالفتی به مراتب پررنگ تر را در خصوص مواضع ترامپ خواهند داشت. البته باید گفت که توپی که دیشب ترامپ در زمین سایر اعضای 1+5 انداخت، کلا با توپی که 90 روز پیش در زمین کنگره انداخت، متفاوت است. چرا که این توپ یقینا گل به خود آمریکا است و باعث انزوای شدیدتر آمریکا در 120 روز آینده خواهد شد. در طول یک سال گذشته به خصوص در ماه های اخیر جامعه جهانی به خوبی راه مقابله با آمریکا را یافته است. در این زمان بارها آمریکا در سازمان ملل و حتی در شورای امنیت توسط اعضای دائم و حتی غیر دائم با مخالفت رو به رو شده است.
نکته مهم دیگر در سخنان دیشب ترامپ گره زدن مسائل برجام به توان دفاعی و موشکی، مسائل حقوق بشری و نیز تحولات منطقه خاورمیانه و القای این نکته که عامل بی ثباتی در منطقه تهران بود. در این راستا در آخرین تلاش کاخ سفید سعی داشت تا در بحبوحه اعتراضات اخیر مردمی ایران نهایت استفاده را برای فشار بر ایران داشته باشد، به موازات این نکته هم علیرغم مخالفت اروپا با آمریکا و شخص ترامپ در خصوص برجام فصل مشترک آنان به مسائل غیر برجامی باز می گردد. در سایه این مسائل آیا در این مسیر ترامپ در این 120 روز توان گشودن فتح باب جدید برای ترکیب کردن برجام و مسائل پرونده هسته ای ایران به مسائل غیر برجامی را برای تحت الشعاع قرار دادن توافق هسته ای دارد؟
نکته ای که نباید فراموش شود این است که تهران بارها، چه قبل از مذاکرات، چه در حین انجام گفت و گوها و چه در دوران پسا برجام به صراحت اعلام کرده است که مذاکرات و توافق هسته ای تنها و تنها به پرونده هسته ای ایران مربوط می شود و در این خصوص برجام تنها به ایجاد چارچوبی قانونی و مدون برای حل و فصل پرونده هسته ای و نیز متعاقبش لغو تحریم ها و قطعنامه های شورای امنیت در خصوص فعالیت های هسته ای ایران باز می گردد. البته در همان زمان برخی اصرار داشتند که یا مذاکرات هسته ای را هم به مسائل غیر برجامی گره بزنیم تا همه تحریم های هسته ای و غیر هسته ای ایران لغو شود و یا این که در موازات مذاکرات برجامی گفت و گوهای جدی را هم برای حل و فصل مسائل غیر برجامی داشته باشیم. اما در این خصوص علاوه بر مخالفت تهران، واشنگتن هم به صراحت اعلام داشت که مذاکرات برجامی تنها در حوزه پرونده هسته ای ایران باقی بماند. لذا مجموعه شرایط کنونی شکاف میان برجام و مسائل غیر برجامی را برای جامعه بین الملل روشن کرده است. در نتیجه ترامپ توان گره زدن این دو موضوع کاملا جداگانه را ندارد که در سایه آن برجام را تحت الشعاع قرار دهد. مگر این که آمریکا به همراه سایر اعضای اتحادیه اروپا و روسیه و چین در قالب 1+5 برای حل مسائل موشکی و نیز حقوق بشری ایران در خواست یک مذاکره جداگانه و کاملا مستقل از برجام را از تهران داشته باشند و ایران هم در مقابل به عنوان یک کشور کاملا مستقل سیاسی که دارای حاکمیت و حق تعیین سرنوشت خود است توان قبول و یا حتی عدم پذیرش این گفت و گوها را دارد. البته در این خصوص در طول یک سال گذشته مذاکراتی بین ایران و اروپا در خصوص مسائل حقوق بشری شکل گرفته است که کاملا متفاوت از برنامه مد نظر ترامپ برای ایران است.
یعنی تعریف مشترک و رسیدن به یک درک دو جانبه میان اروپا و ایران بر سر مساله چالش برانگیز این روزهای حقوق بشر به واسطه اعتراضات اخیر مردمی در کشور بین دو طرف وجود دارد؟
در سایه مذاکرات یاد شده، هم تهران و هم طرف اروپایی خواهان رسیدن به درک مشترک از حقوق بشر هستند. ایران در خصوص تعریف اروپا از حقوق بشر نگاه دوپاره و متناقض اروپا را قبول ندارد. اگر حقوق بشر مساله ای مهم حیاتی است، باید این اهمیت همان طور که برای ایران مطرح است، برای یمن، سوریه، عربستان، فلسطین و حتی کشورهای اروپایی و خود آمریکا هم مطرح باشد و همه کشورهای دنیا از حقوق بشری یکسان و فارغ از تبعیض برخوردار باشند. مضافا ایران معتقد است که ارزش های حقوق بشری از یک کشور به کشور دیگر متناسب با ارزش ها وعراف آن جوامع می تواند متفاوت باشد. مثلا در جامعه ستنی و دینی ایرانی که خانواده بسیار با اهمیت است، تعریفی برای حقوق همجنس گرایی مطرح نیست، این مساله می تواند مورد مناقشه دو طرف قرار گیرد، به خصوص آن که این نکته محور مانور بسیار از مدافعین حقوق بشری در جهان است. پس گفت و گوهای یک سال گذشته در بست مذاکره برای حل این اختلافات و تعریف مشترک از حقوق بشر بوده است تا دو طرف به مواضع یکسانی دست یانبد، نه این که مانند برنامه ترامپ مسائل و دستوراتی را به ایران در قالب نقض حقوق دیکته کنند و انتظار داشته باشند که در این دیکته، ایران به حقوق بشر احترام بگذارد. اولین ناقض این روزهای حقوق بشر خود ترامپ است. شما شاهد بودید که رئیس جهموری آمریکا در خصوص مهاجرین و اتباع برخی کشورهای آفریقایی ساکن در آمریکا از واژه چاه توالت استفاده کرد. آیا این اظهارات پررنگ نژاد پرستانه که به شدت مخالف عرف دیپلماتیکی و حتی خلاف عرف عمومی است، مصداق بارز نقض حقوق بشری نیست؟ البته در این میان این نکته هم فراموش شود که جمهوری اسلامی ایران هم باید به معترضین و منتقدین خود احترام بگذارد و اجازه حضور و بیان آزادانه افکارخود و نیز حق اظهار عقیده و دیدگاهشان که می تواند مخالف نظر دولتمردان هم باشد، را به مردم بدهند. این مساله را هم رهبری به صراحت اعلام کرده اند که اگر در کشور زخمی نباشد مخالفین مانند مگس بر روی زخم نخواهند نشست. بنابراین اعتراضات اخیر در ایران هشدار و البته مسیر جدیدی برای تغییر رفتار در دولتمردان کشور است که می تواند با تجدید نظر در عملکرد خود زمینه های رسیدن به تعریف مشترک از حقوق بشر را با جامعه بین اللمل داشته باشند.
اما در خصوص مسائل موشکی چطور، چرا که ترامپ آن را به غنی سازی ایران در برجام گره زد، مضافا "ژان ایو لودریان"، وزیر امور خارجه فرانسه هم در مذاکرات پنج شنبه هفته گذشته در بروکسل هم به آن اشاره داشت؟
در خصوص مسائل موشکی و صنعت دفاعی ایران حاضر به هیچ گونه مذاکره و گفت و گویی نیست؛ اگر هم مذاکره ای در این خصوص انجام گیرد، نمی تواند حوزه دفاعی کشور را شامل شود. به عبارت دیگر مقوله برد موشک های ایران برای حفظ حریم دریایی، زمینی و هوایی برای دفع هر گونه تهدید و خطری از جانب هر کشوری قابل مذاکره نیست. لذا مادمی که ایران از جانب تل آویو، ریاض، واشنگتن و غیره تهدید می شود، یقینا برد موشک های خود را برای افزایش امنیت خود بالا خواهد برد؛ کما این که هر کشور دیگری برای حفظ ثبات و گسترش امنیت خود همین کار را خواهد کرد. لذا اگر آمریکا و اروپا در این خصوص تمایل دارند مذاکره ای انجام گیرد، باید تعهدات لازم به تهران را برای عدم تهدید منافع و امنیت بدهند. البته این مساله به واسطه دو دیدگاه کاملا متفاوت در دو طرف نمی تواند در آینده کوتاه مدت و حتی میان مدت هم مردو بحث قرار گیرد و کماکان مساله موشکی ایرام محل تنش باقی خواهد ماند؛ اما گره زدن آن به غنی سازی هم امکان ندارد، چرا که برجام تنها به پرونده هسته ای ایران مربوط است، نه صنعت دفاعی کشور.
انتشار اولیه: شنبه 23 دی 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 27 دی 1396
نظر شما :