تحلیلی از نقش کیسینجر در ترسیم استراتژی "خرمندی ِ بی خردی" در قبال ایران
ترامپ وارد بازی "خروس جنگی" شده است
نویسنده : سامان صفرزائی
"اما من دیوانه ام ، به خداوند سوگند می خورم دیوانه هستم"
ناتور دشت - جی. دی .سالینجر
دیپلماسی ایرانی: ایران – رهبران، نخبگان و جامعه اش – در چشم رئیس جمهوری آمریکا جملگی دشمن محسوب می شوند، در یکی از اورژانسی ترین دستورات اجرایی پس از حضور در کاخ سفید، دونالد ترامپ مردم ایران را از سفر به ایالات متحده منع کرد. همچنین مقرر است فردا به وقت محلی سخنرانی در خصوص برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام) ایراد کند، تمام تحلیل ها مبتنی بر این است که او تطابق این توافق تاریخی با منافع ملی ایالات متحده را تایید نمی کند و از کنگره خواهد خواست در خصوص ادامه تعلیق تحریم ها یا بازگشت آنها علیه مردم و حکومت ایران تصمیم بگیرد. فارغ از اینکه این تصمیم به مرگ برجام منجر خواهد شد، باعث تزلزل آن می شود یا از جوانب دیگر امنیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور ما را به مخاطره می اندازد، باید در نظر داشت که این آغاز تانگویی طولانی مدت و پرریسک با مردی است که 3 سال از حکمرانی وی پشت میز بیضی باقی مانده است، و اگر دموکرات ها و اف بی آی نتوانند وی را به خاطر مورد همدستی با روسیه در انتخابات 2016 به زیر بکشند، تا بیش از 1000 روز دیگر به آزار و اذیت ایران ادامه خواهد داد. بنابراین برخورداری از یک استراتژی هوشمندانه، چند لایه و منسجم برای مواجهه با خطرات 3 سال آتی برای ایران موضوعی جدی است. اما برای ترسیم چنین استراتژی باید به گفتگوها و بحث های مقدماتی اما بسیار جدی و تعیین کننده ورود کرد، از جمله اینکه او به راستی چه نوع سیاستمداری است؟
تصویری که دونالد ترامپ از خود پدید آورده در نظر ما چه نوع پرتره ای است؟ گمان می کنم او نقاش چهره خود در ذهن ها بوده و در این مسیر هنرمندانه قدم برداشته است. او همیشه می خواسته دشمنان اصلی اش او را فردی دیوانه قلمداد کنند و رقبا و برخی متحدان اش این مرد را نیمه دیوانه بپندارند. اما چرا؟
"خردمندی ِ بی خردی" 1
به همان دلیلی که شماری از تئوریسین های سیاسی ایالات متحده در دهه 1950 و 1960 در گرماگرم جنگ سرد میان اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد غرب دکترین "خردمندی بی خردی" را تبلیغ کردند. هرمان کان، یکی از دانشمندان علوم نظامی آمریکا و بنیان گذار "نظریه سیستم ها" و یکی از تئوریسین های اصلی این دکترین، گفته بود: "شاید، بهترین راه برای تحمیل سیاست های مان این باشد که خود را قدری عصبی و احساساتی جلوه دهیم. در این بازی بازدارنده طرفی که به نظر می آید عزم اش را جزم کرده و راه بازگشتی برای خود نگذاشته، شانس بهتری برای کسب امتیاز از طرف مقابل دارد که با رفتاری متین به میدان آمده است. این همان جایی است که خردمندی بی خردانه جایز است. تظاهر به اینکه کورکورانه به یک سیاست بی خردانه پایبند هستید، ممکن است بهترین استراتژی یک بحران باشد." 2
اما چه کسی به ترامپ که یک برج ساز بوده و شناخت اندکی از سطوح اولیه سیاست خارجی دارد این استراتژی ظریف و هوشمندانه را آموخته است؟
می توان از کسی نام برد که در آمریکا وی را به این لقب می شناسند: "بزرگترین استراتژیست"، هنری کیسینجر، دیپلمات پیشین و نظریه پرداز ممتاز ایالات متحده. در آلمان به دنیا آمده است و همین پیوندی است میان او و ترامپ که اصل و نسب آلمانی دارد. اواسط پاییز گذشته، خبرگزاری اسپوتنیک فاش کرده بود هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا مکررا با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب (وقت) آمریکا دیدار داشته و قصد دارد به وی در دوران ریاست جمهوری مشاوره دهد. 10 مه ترامپ، کیسینجر را (احتمالا برای چندمین بار) به کاخ سفید دعوت کرد و چندین ساعت را در جوار او سپری کرد، نهایتا تصمیم گرفت این دیدار را علنی کند، از خبرنگاران و عکاسان خواست به آن جا بیایند و آنها را با حضور تئوریسین 94 ساله غافلگیر کرد. ترامپ در آنجا ادعا کرد که "رفاقتی دیرینه" با کیسنجر دارد و پیرمرد نیز این حرف را رد نکرد و بسیار با او گرم گرفت. همین دیروز هم رئیس جمهور آمریکا 48 ساعت پیش از اعلام موضع در قبال برجام با دیپلمات کهنه کار قراری علنی گذاشت و باز عکاسان را فراخواند. ترامپ گفته است کیسینجر "سرشار از هوش" است.
کیسینجر معمار آتش بس جنگ ویتنام است، مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون و همزمان استاد سیاست خارجی در هاروارد که موفق شد در عین دفاع از چندین رژیم دیکتاتور در دهه 1960 و اوایل 1970، دسامبر 1973 به دلیل نقش آفرینی عمیق در پایان دادن به جنگ خونبار و هولناک ویتنام نوبل صلح دریافت کند. کیسینجر متاثر از آرای هرمان کان و مهمتر از او توماس شلینگ بود و درک خود از ماجرا را به شدت به نیکسون تلقین کرد، شلینگ برنده نوبل اقتصاد و مبلغ استراتژی "خردمندی بی خردی" بود، از نظر او در دوران جنگ سرد "جنگ خروس ها" در میان بود، او می پنداشت در این بازی طرفی برنده است که در جا انداختن این دیدگاه غلبه پیدا می کند که او از هیچ چیز نمی ترسد، درد را نمی شناسد و آماده گلاویز شدن تا سر حد نابودی یکی از طرفین است، چطور می شود چنین دیدگاهی را تحمیل کرد، شلینگ پاسخ می داد: "مشکل این گونه حل می شود که یک سیاستمدار خود را غیر خردمند جلوه دهد یا خود را در موقعیتی جلوه دهد که امکان عقب نشینی از او سلب شده باشد."
نیکسون در قامت خروس جنگی
در واقع تمام ماجرا این بود که چقدر می توانید "عمدا" کوشش کنید خود را یک "سیاستمدار کاملا غیرمنطقی" جلوه دهید، و تا کجا می توانید به مجنون نشان دادن خود تظاهر کنید و حریف را مرعوب این ابهام کنید. کیسینجر بسیار استادانه این متد را به نیکسون آموخت، به او گوشزد کرد که باید با تمام قدرت نشان دهد که بالا خانه را تمام اجاره داده است، در کارزار ریاست جمهوری عهد کرده بود که هر طور باشد جنگ ویتنام را پایان خواهد داد (آنچنان که ترامپ نیز عهد کرده بود برجام را پاره خواهد کرد). او تظاهر می کرد که برخلاف روسای جمهور قبلی، بدون در نظر گرفتن شرایط دنیا و "نظم حاکم بین المللی" می تواند دیوانگی های غیر قابل پیش بینی کند، به ویژه این دیوانگی را پیوند می زد با درخواستی که رای دهندگان از وی داشته اند و ادعا می کرد اصلا آمریکا به خاطر دیوانگی به او رای داده است مانند یک خروس جنگی چشم حریف را در آورد و هیچ جای برگشتی وجود ندارد. آن موقع مایکل کینسلی از سردبیران واشنگتن پست نوشته بود: "واداران ریچارد نیکسون همواره تاکید می کردند که علائم جنون نیکسون که بسیاری از آمریکایی ها را آزار می داد در واقع یک استراتژی حساب شده برای بازداری از جنگ هسته ای بود. نیکسون مطمئن بود که قدرت اش دو چندان خواهد بود اگر دشمنان اش قانع شوند که او حاضر است برای رسیدن به اهدافش از هر وسیله ای استفاده کند."3
آرتور شلیزنجر در کتاب "سیاست خارجی و کاراکتر آمریکایی" می نویسد نیکسون به رئیس دفترش گفته بود: "می خواهم ویتنامی ها فکر کنند که من طاقتم طاق شده است و برای پایان جنگ حاضرم به هر کاری دست بزنم. باید طوری به گوش آنها برسد: می دانید که نیکسون از کمونیسم متنفر است، وقتی عصبانی است هیچ کس جلودار او نمی تواند باشد. و می دانید که دستش روی دکمه بمب اتم است. این را اگر بشنود خود هوشی مین التماس خواهد کرد و چهار دست و پا برای صلح به پاریس خواهد امد."4
خرد از کیسینجر، دیوانگی از ترامپ
شباهت ها به نظر خیره کننده است. کیسینجر و گروهی دیگر از مشاوران از اواخر کمپین انتخاباتی سال 2016 به ترامپ پیشنهاد داده اند در قبال ایران دیوانه وار رفتار کند تا بتوانند ایران را از کلیتی از سیاست های منطقه ای اش عقب براند و به راستی رفتار تهران را تغییر دهد.
ترامپ در مصاحبه ای که 20 آگوست 2015 به عنوان نامزد پیشتاز جمهوری خواهان با سردبیران مجله تایم انجام داد چندان جنون آسا در قبال برجام صحبت نمی کرد. از او پرسیدند "شما گفته اید نمی توان برجام را یک شبه پاره کرد، آیا رقبای (جمهوری خواه) شما که می گویند برجام را پاره می کنند درکی دارند که دنیا چطور کار می کند."
ترامپ پاسخ داده بود: "نه نمی دانند، من طوری برجام را اجرا خواهم کرد که فکرش را هم نکنند." 5
می بینید؟ ترامپ با نوعی سیاست مشخص وارد ماجرا شد و دیوانه بازی کاتالیروز آن نوع از سیاست است که به تدریج تکوین یافته است. شباهت ها میان او و نیکسون بسیار است، هر دو در کمپین های انتخاباتی خود را انسان های عجیبی معرفی کردند، هر دو عمیقا ضد روشنفکران و رسانه بودند، و هر دو خود را مردهای عمل به وعده های انتخاباتی معرفی کردند که حاضر هستند به خاطر آن هر نظم جهانی موجود و هر ممکنی را به چالش بکشند، این مشخصات این دو را بسیار آماده می کرد برای پیشروی در جاده "خردمندی بی خردی" که هنری کیسینجر در برخی حوزه ها از جمله ویتنام در دوران نیکسون، و ایران و کره شمالی در دوران ترامپ پیشنهاد کرده و می کند.
خبرگزاری بلومبرگ اوایل زمستان گذشته گزارش داده بود او یکی از معدود افرادی است که هر موقع اراده کند می تواند با ترامپ تماس تلفنی بگیرد و از او به عنوان مردی یاد کرده بود که بسیار مورد مراجعه ترامپ و نزدیکان اوست.
تئوری خاورمیانه کیسینجر و ترامپ چیست؟
به یک زمان بندی نیز توجه کنیم:
ترامپ بار نخست، 15 آوریل، برجام را بدون تقریبا هیچ دردسری تایید کرد، این زمانی است که داعش کماکان حی و حاضر در عراق و موصل است و نبرد خونباری میان ارتش عراق تحت حمایت ایران و ایالات متحده و افراطیون داعش در غرب موصل در جریان بود.
بار دوم 15 ژوئن، موصل تقریبا در شرف آزادی است اما هنوز نیروهای ارتش عراق در کنار شبه نظامیان شیعه به شدت درگیر وارد کردن تلفات بیشتر به داعش برای آزادسازی کامل موصل هستند، لحن ترامپ تغییر کرده است، آن را امضا می کند اما می گوید راضی به این کار نبوده است.
درست پس از آزادی موصل از دست داعش، در ماه آگوست (مرداد) بود که ترامپ این شعار را این جا و آن جا با صراحت کامل و لفاظی رادیکال در پیش گرفت که به طور قطع برجام را از بین خواهد برد. 2 آگوست مقاله ای "تحت عنوان هرج و مرج و نظم در جهان در حال تغییر" در وبسایت دست راستی و بریتانیایی "کپ ایکس" که خود را ترویج دهنده "کاپیتالیسم، بازار آزاد و دموکراسی" می خواند از کیسینجر منتشر شد، در آن جا کیسینجر هشدار می دهد که از بین رفتن داعش باعث تقویت امپراتوری رادیکال ایران می شود." اگر قلمرو داعش توسط نیروهای سپاه پاسداران یا شبه نظامیان تعلیم دیده تحت هدایت سپاه آزاد شود، نتیجه کمربندی است که از تهران تا بیروت می رسد که می تواند باعث ظهور امپراتوری رادیکال ایران شود." 6
در حالی که میانه روها در ایالات متحده مشاجره شان این بوده که ایران با داعش – دشمن درجه یک ایالات متحده می جنگند – و از این رو به نوعی دوست واشنگتن است، کیسینجر تلاش کرد این بحث را به چالش بکشد: "در چنین وضعیتی ضرب المثل قدیمی دشمن دشمن شما دوست شماست دیگر مصداق ندارد. در خاورمیانه معاصر دشمن دشمن شما ممکن است دشمن شما هم باشد. خاورمیانه هم با ایدئولوژی های خشن و هم با اقدامات خاصش جهان را تحت تاثیر قرار داده است."
تحلیل کیسینجر که ظاهرا از طرف او به ترامپ منتقل و تبدیل به یک دکترین نیز شده این است که پس از نبرد با داعش باید با تمام قوا ایران را تحت فشار قرار داد تا از نفوذ آن در منطقه کاست و اولین قدم تهدید ایران به لغو برجام است. کیسینجر ظاهرا معتقد است همچون مورد ویتنام این استراتژی باید با متد "مرد دیوانه" توسط ترامپ که شاخصه های ذهنی این پنداشت را دارد به پیش رود و از وی خواسته است تا حد امکان در این نقش – که به گذشته و تاریخچه و کمپین انتخاباتی وی می آید – فرو رود.
سخنرانی جنون آسای ترامپ در سازمان ملل از نقاط عطف این بازی بود، این سخنرانی آشفته و ترسناک 48 ساعت پیش از دیدار جواد ظریف و رکس تیلرسون – وزرای امور خارجه ایران و آمریکا – انجام شد ظاهرا با این هدف که تیلرسون به همتای خود یادآور شود رئیس او کاملا و یکسره دیوانه است و ایران یا می بایست آماده تجدید نظر جدی در سیاست های منطقه ای خود باشد یا با عواقب آن روبه رو شود.
چطور با ترامپ مواجه شویم؟
قبل از پیش گرفتن هر گونه استراتژی در خصوص ترامپ و دولت وی می بایست با شناختی واقع بینانه وارد نوسان ها در موضع گیری های او شد، بنیان گذاشتن سیاست خارجی کشور بر مبنای این تحلیل که او "دیوانه" است و از هیچ چیز واهمه ندارد یک اشتباه محاسباتی است. تصمیم برای چگونگی مواجهه با ترامپ در 3 سال آینده – چه تعامل، چه تخاصم، چه مدارا – احتیاج به تامل بسیار دارد. در حالی که خیلی نظریه ها بر این است که ترامپ بر اثر "دیوانگی" قصد بر هم زدن برجام را دارد، و در شرایطی که این تحلیل در رسانه های ایران و حتی آمریکا پرطرفدار شده که ترامپ تنها کسی در ایالات متحده است که موافق لغو برجام برای فشار بر ایران است، در این یادداشت کوشش شد استدلال شود ترامپ دقیقا اهل به راه انداختن بازی است و در این راه مشاوران بزرگی همچون کیسینجر و برخی از محافظه کاران کهنه کار ایالات متحده و نیروهای مالی قدرتمند به وی یاری می رسانند.
به نظر می رسد اشاعه این تحلیل که ترامپ "دیوانه" است باعث دلسردی وزارت امور خارجه، نخبگان سیاسی و تحلیلگران داخلی از بیان مواضع روزانه و تعیین رویکردهایی شده که می توانست ترامپ را وادار به عقب نشینی در گفتمان خود کند یا دست کم "احتمالا" در این ماجرا تاثیرگذار باشد. از ماه آگوست (مرداد) تا امروز وزارت امور خارجه از پیش گرفتن اقدامات ابتکاری جدی برای مقابله با استراتژی "خردمندی بی خردی" دست کشید و صرفا از اتحادیه اروپا خواست در مقابل واشنگتن ایستادگی کند.
فردا (پنجشنبه) احتمالا ترامپ اعلام می کند از تایید برجام سرباز می زند و به سخنرانی مجددا "دیوانه واری" علیه ایران دست می زند، درست مانند یک آدم مجنون تمام واقعیت های خاورمیانه و نیروهای شرور (همچون عربستان سعودی و بحرین) را نادیده می گیرد و ایران را عامل تمام نگون بختی ها معرفی می کند و تهدید خواهد کرد که به شدیدترین شکل با تهران مقابله می کند. می توان ساعت ها و روزها بحث کرد که در سه سال آینده برای مواجهه با دکترین "خردمندی بی خردی" چه راهبردها و تاکتیک هایی باید اتخاذ کرد، اما پیش از هرچیز برای ورود به چنین مباحثه های طولانی و لازم و بعد یافتن تحلیل و استراتژی برای رو در رویی با بازی "مرد دیوانه" باید در خصوص یک چیز توافق کرد: ترامپ واقعا دیوانه نیست.
توضیحات:
یک :
بهروز قمری تبریزی ، مقاله "خردمندی بی خردی" – نشریه اندیشه پویا- شماره 9
دو:
Herman Kahn : the intuitive science of thermonuclear war,Harvard University press,1985
سه:
Michael Kinsley , " A nobel Laureate who's got the game" – Washington Post
چهار:
Arthur Schlesigner, "Foreign policy and the American character", Foreign Affairs, Vol62
پنج:
http://time.com/4003734/donald-trump-interview-transcript/
شش:
https://capx.co/chaos-and-order-in-a-changing-world/
انتشار اولیه: چهارشنبه 19 مهر 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 3 آبان 1396
نظر شما :