چهار مساله استراتژیک امریکا در صد روز گذشته
ترامپ میخواهد از برجام به عنوان ابزار فشار استفاده کند
محمد جمشیدی، استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: سیاست عملی امریکا در قبال ایران شامل سه حوزه منطقه ای، برجام و داخلی است. البته باید یادآوری کرد که خلاف دولت اوباما، در دوره ترامپ توجه به محیط داخلی ایران عملا از بین رفته است. این در حالی است که مسایل منطقه ای اهمیت اساسی پیدا کرده است. اگر خواهان تحلیل سیاست ترامپ در قبال ایران هستیم باید به دو مساله بپردازیم.
نخست این که برجام در تفکر استراتژیک آمریکا چیست؟ به نظر می رسد این تفکر همچان در دولت ترامپ باقی بماند. تفکری که پایه های آن در دولت اوباما بوده و در دولت ترامپ نیز باقی مانده است. دوم تحلیل رویکرد ترامپ در قبال این مساله راهبردی است. آنچه برجام نشان داده چهار مساله استراتژیک بوده است:
اول) عملیاتی کردن استراتژی پیشگیری: اگر به خاطر داشته باشیم، اوباما هدف از برجام را پیشگیری از دست یابی ایران به سلاح های اتمی بیان کرده بود. این استراتژی پیشگیری در ایران چگونه محقق شده است؟ از نظر فنی این موضوع محقق شده است. برآورد آمریکایی ها بر این است که ایران هنوز سلاح اتمی نداشته و تصمیمی برای ساخت آن نگرفته است. این موضوع در جامعه اطلاعاتی آمریکا مطرح بوده و از سال 2007 تا دوره ترامپ منتشر نشد. با این حال مساله اصلی "اراده" است. آمریکایی ها در توانمندی های ایران محدودیت هایی ایجاد کردند. این که چنانچه ایران "اراده" کند، باز نتواند به آن نقطه برسد. در واقع "توسعه" محقق نشود. بر اساس برجام چهار مرحله دستیابی به سلاح بسته شده است. و اگر ایران "اراده" کند، نمی تواند.
دوم) مدیریت دوران گذار در خاورمیانه: با مشاهده عملکرد دولت قبل و کنونی آمریکا و مواضعی که ترامپ در نظر می گیرد، حاکی از آن است که منطقه روی آرامش نخواهد دید. به عبارتی منازعات منطقه ای بلند مدت بوده و ممکن است بیش از یک الی دو دهه به طول بینجامد. از این رو برنامه بلندمدت طراحی می شود. استراژی نیز حضو عمیق نیست. گاهی با نیروهای ویژه و انجام عملیات ویژه صورت می گیرد. رفتاری که از دولت اوباما مشاهده شده و اکنون در دولت ترامپ نیز آن را می بینیم و تفاوت نکرده است.
سوم) تثبیت رقابت قدرتمند منطقه ای با ایران: ژنرال جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا می گوید: برنامه هسته ای ایران ظرفیت تغییر بازی _ game change_ بود که می توانست موازنه منطقه را به هم بزند. با گرفتن این ظرفیت از ایران (البته از نگاه آمریکایی ها) و خارج کردن سلاح از زرادخانه های ایران، می توان بهتر وموثر با ایران برخورد کرد. بر این اساس پیش بینی این بود که بعد از توافق هسته ای، تقابل منطقه ای تشکیل شود. موضوعی که حتی در ادبیات ترامپ نیز می توان مشاهده کرد.
چهارم) مدیریت تحریم در داخل ایران: این یک موضوع داخلی است و در دولت ترامپ هم عملا توجه چندانی به آن نشد.
آنچه بیان شد، شکل دهنده نگاه استراتژیک آمریکا به مساله برجام است. البته تمامی موارد در دولت ترامپ نیز باقی و تغییری نکرده است. ترامپ اگرچه غیرقابل پیش بینی است و روزانه باید آن را دنبال کرد اما چند الگوی مشخص را دنبال می کند. دولت ترامپ به دنبال داغ کردن نقاط حساس برای بازسازی مناسبات راهبردی است. ترامپ دیگر از رویکرد تجاری محور فاصله گرفته است که نمونه آن را می توان در بحث چین مشاهده کرد. ترامپ ابتدا بحث تایوان را مطرح کرد که بتواند امتیاز تجاری از چین بگیرد اما در بحث کره شمالی امتیاز تجاری داد تا پکن را در کنار خود برای مقابله با کره قرار دهد. او به دنبال آن است موضوع سوریه و حتی برجام را فعال کند تا مناسبات را بازسازی کند. پس از کنار گذاشتن فلین از مشاور امنیت ملی شرایط به سمتی رفت که دونالد ترامپ به تشکیلات سنتی نزدیک تر شده است. از نظر من تیم ترامپ مهم تر از شخص ترامپ است.
در سیاست خارجی بیشتر به تیم باید نگاه کرد. شخصیت آقای ترامپ مشخص است که برای ایجاد عدم اطمینان است. او ابتدا یک ادبیات تند و برهم زننده را در نظر می گیرد و سپس می گوید هرچه شما تصمیم گرفتید آن را اعمال کنید. او به راحتی نظرش تغییر می کند. او در خصوص کره گفت نگاه من تغییر کرده است و رییس جمهور چین ١٠ دقیقه در خصوص سیاست منطقه و تاریخ کره صحبت کرد و من نظرم تغییر کرد. همان طور که اشاره شد آقای ترامپ در صد روز اول هیچ دستاوردی نداشت و به نوعی مجبور شد در حوزه خارجی فعال شود و آن را ادامه دهد. اما در بحث برجام و ایران شاهد آن هستیم که پس از صحبت های تهدیدآمیز فلین اتفاق خاص دیگری رخ نداد تا نامه تیلرسون به کنگره بود که در آنجا به لزوم بازبینی سیاست امریکا نسبت به ایران مطرح شد.
مجموعه مواضعی که اتخاذ کردند را می توان در چند محور اشاره کرد. اوباما به جامعه داخلی و نخبگان این وعده را داده بود که اگر برجام رخ دهد سیاست منطقه ای ایران نیز تغییر خواهد کرد. اما بعد از برجام برآورد ما این است که سیاست منطقه ای ایران تهاجمی تر شد. در واقع در نگاه دولت ترامپ برجام برای به دست آوردن یک دستاورد غیر هسته ای شکست خورده و فقط برنامه هسته ای ایران را به تعویق انداخته است. دوم این که رفتار ایران تهاجمی تر شده است. از سوی دیگر پر بسامد ترین موضعی که دولت ترامپ در قبال ایران اعمال می کند، ایران را عامل کل مسائل منطقه ای می داند. مشکل برجام از دیدگاه دولت ترامپ این است که برجام همه حوزه های تهدیدزای ایران را پوشش نداده و تنها به موضع هسته ای پرداخته است. در نامه تیلرسون چندین مورد شاهد تهدیدهای ایران هستیم. نتیجه ای که گرفته می شود این است که باید به ایران یک نگاه جامع داشت و نمی توان نگاه نقطه ای و غیرجامع داشت. شاید انگیزه ها متفاوت باشد اما نگاه جامع یعنی این که همه تهدیدات ایران را باید در یک بسته کامل نگاه کرد و باید به صورت منطقه ای به ایران پرداخت. اصطلاح روح برجام که ترامپ در خصوص آن صحبت کرد، منظور ترامپ این است که تمام تعهدات خاورمیانه ای ایران شامل روح برجام می شود.
در کل اگر بخواهیم به مساله نگاه کنیم امریکا به دنبال بازنگری سیاست خود در قبال ایران است. آنها تمام تعهدات ایران را به منطقه پیوند زده اند. امریکا با حضور در منطقه غربی عراق و شرقی سوریه عملا به دنبال کوتاه کردن دست ایران در منطقه است. دومین کاری که ادامه می دهند، از تعلیق تحریم ها به عنوان یک ابزار فشار استفاده خواهند کرد. دولت ترامپ به دنبال سیاست منطقه ای است و راه حل آن را هم دور کردن ایران از مسائل منطقه ای می داند. راهبرد ترامپ مبتنی برجنگ نیست، برجام از نگاه دولت ترامپ از ظرفیت فشار بر دولت ایران برخوردار است و در نهایت راه حل را تشدید فشار به مانند ظرفیت های هنوز فعال نشده و همچنین عدم تعلیق تحریم های امریکا علیه ایران بدانند.
*متن سخنرانی در نشست " 100 روز ریاست جمهوری ترامپ، سیاست خارجی امریکا نسبت به خاورمیانه و ایران"
انتشار اولیه: چهارشنبه 27 اردیبهتش 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 1 خرداد 1396
نظر شما :