آلمانیها با پذیرش نسلکشی ارامنه اهداف دیگری را پیگیری میکنند
قطعنامه مجلس آلمان؛ همبستگی با ارامنه یا تسویه حساب با اردوغان؟
نویسنده: محمد زارعی، پژوهشگر مطالعات کشورهای آلمانی زبان
دیپلماسی ایرانی: مجلس آلمان در حالی قطعنامه مربوط به "نسل کشی ارامنه" توسّط دولت عثمانی را به تصویب رساند، که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هشدار داده بود این اقدام به روابط دوجانبه دولت ترکیه و آلمان لطمه خواهد زد. پس از تصویب این موضوع مردم ترکیه و دولت این کشور عصبانی شدند و رفتار نمایندگان مجلس آلمان را مداخله جویانه و از سر بی مسئولیتی دانستند. علاوه بر محکومیت دولت عثمانی سابق، در این قطعنامه از دولت رایش سابق آلمان به دلیل همکاری در این کشتار نیز انتقاد شده است. نکته بسیار مهم این رخداد این است که مرکل صدراعظم آلمان، گابریل معاون صدراعظم و اشتاین مایر وزیر خارجه این کشور که سه رکن اصلی دولت و سیاست خارجی آلمان هستند، در این روز به بهانه قرار کاری دیگری در بوندس تاگ حاضر نشدند. غیبت معنادار این سه نفر باعث تعجّب بسیاری شد و رسانه های آلمان این اقدام را یا خالی کردن شانه از زیر بار مسئولیت این موضوع و یا عدم موافقت با آن اعلام کردند. از مقامات رسمی آلمان تنها یوآخیم گائوک رئیس جمهور است که سال 2015 به صراحت از واژه نسل کشی نام برد.
امّا سوال اینجاست که تصویب این قطعنامه از کجا نشأت می گیرد و هدف از آن چیست؟ و یا اینکه تصویب آن قرار است به چه مسأله ای در روابط ارمنستان و ترکیه کمک رساند؟ نقش مجلس آلمان به عنوان یک محفل بی طرف و غیرقضایی تا چه اندازه تأثیر دارد؟
تلاش برای تصویب قطعنامه
به ادعای برخی نمایندگان مجلس آلمان این قطعنامه چندین ماه پیش و در سال گذشته میلادی تدوین شده بود، امّا امسال به بررسی گذاشته شد. طبق آمارهای غیررسمی حدود پنجاه تا شصت هزار شهروند ارمنی در آلمان زندگی می کنند. این جمعیّت دارای شورایی است به نام شورای مرکزی ارامنه در آلمان. به گفته برخی از کارشناسان تلاش این شورا در تحریک نمایندگان و یا درخواست رسمی آنها از بوندس تاگ آلمان بی تأثیر نبوده است، امّا نمایندگان مجلس آلمان به تنهایی پس از شکایت اردوغان از مجری طنزپرداز آلمانی به دلیل اشعار توهین آمیز وی و اجازه مرکل برای بررسی شکایت اردوغان، انگیزه کافی برای تلافی نفوذ و غلبه و تأثیر سیاسی-حقوقی آن ماجرا داشتند. به این معنی که بسیاری از سیاستمداران از این موضوع ناراحت بودند که اردوغان با توجّه به توافق اتحادیه اروپا با ترکیه ابزار فشار سیاسی و حقوقی را در دست دارد و می خواستند به نوعی مانع فشار بیش از حد اردوغان به آلمان و اتحادیه اروپا شوند. بنابراین می توان گفت لابی ارمنه حاضر در اروپا و به ویژه در آلمان به همراه فشار نمایندگان مجلس آلمان در تصویب این قطعنامه بسیار تأثیرگذار بود.
موضوع ترکیه و آلمان
شاید بتوان مدعی شد که اروپا، مرکل و آلمان هیچ زمان تا به این اندازه به همکاری و ارتباط با ترکیه نیاز نداشتند. ترکیه با اخذ شش میلیارد یورو مأموریت یافته تا از ورود پناهجویان سوری و افریقایی و دیگر کشورها نگهداری کند و در عوض آن اتحادیه اروپا متعهّد شده است که شرایط ورود ترکیه به این اتحادیه و تسهیلات بیشتر را فراهم کند. بسیاری با دید انتقادی به مرکل و تصمیمات وی راجع به سیاست های پناهجویان می نگرند. علی رغم مشکلات به وجود آمده برای آلمان، در حال حاضر این کشور بر بحران مهاجران تسلّط یافته و کفه سود و زیان ترازوی آن به نفع سود این جریان می چربد. حداقل سودی که آلمان از این ماجرا برده، تأمین نیروی کار خود برای حفظ روند اقتصادی آن است. امّا ترکیه علاوه بر موضوع ارامنه، بحث کردها را به عنوان یک چالش می بیند. نیروهای کرد مخالف ترکیه نیز با اتباع ترک چندین بار در چند ماه اخیر با یکدیگر درگیر شدند. اگرچه ارامنه نیز بحث های احساسی را دنبال می کنند و در فضای مجازی به شدّت با ترک ها درگیر می شوند، امّا این موضوع به حادّی درگیری با کردها نبوده است. به هر حال تصویب این قطعنامه سفره اختلاف ترک ها با یک قومیت دیگر یعنی ارامنه را در آلمان وسیع تر و به رسمیت شناختن این موضوع اختلاف این دو قوم را پیچیده تر کرده است.
آلمان و تأثیر آن بر روابط ارمنستان و ترکیه
بدون شک کشتار ارامنه در تاریخ ثبت شده و مانند بسیاری از اتّفاقات تاریخی مانند جنگ جهانی اول، دوم، بمباران هیروشیما، حمله عراق به ایران، جنگ های فعلی در خاورمیانه و صدها نمونه دیگر سندی است از ظلم بشریت به هم نوع خود. امّا سوال اصلی این است که در حال حاضر مجلس آلمان چه نیازی به تصویب این موضوع داشت؟ و یا این اقدام چه تأثیری بر روابط کشور ترکیه و ارمنستان خواهد گذاشت؟ طبیعی است که با این اقدام و حضور دولت فعلی در ترکیه، مقاومت برای پذیرش کشتار وسیع و یا نسل کشی بیشتر خواهد بود. نباید نادیده گرفت که تعدادی از خانواده های ترک نیز در جریان این درگیری ها قربانی این حادثه شده اند. به رسمیت شناختن این کشتار (حتّی با تأکید بسیار بر نقش منفی رایش آلمان) به عنوان یک کشور ثالث دوایی بر این زخم نخواهد بود. بسیاری از شهروندان ترک بر این باورند که دولت و مردم ترکیه بهتر از هر فرد و یا دولت دیگری می توانند این موضوع را حل کنند. این موضوع نه تنها باعث خشم میلیون ها ترک شده، بلکه حل آن را نیز پیچیده تر کرده است. به باور نمایندگان آلمان این موضوع شکایت از اردوغان و دولتش و همچنین مسئولیت حقوقی این حادثه تلخ تاریخی نیست، بلکه ابراز همدردی با نسل های فعلی ارامنه و خانواده های قربانیان آن است. این موضع گیری که در خط مشی سیاست غرب از آن به عنوان مسئولیت یاد می شود را شاید بتوان با اقدامات مسئولانه دیگر دولت ها مقایسه کرد؛ اقداماتی که منجر به اختلافات داخلی، قومی و مذهبی مردم و دولت ها شده است. ممکن است بخشی از این موضوع به عدم شناخت کافی دولت های غربی به بافت فرهنگی و هویتی کشورهای منطقه برمی گردد، امّا عواقب آن در بیشتر موارد جبران ناپذیر بوده است. مثالی که آلمان از حادثه جنگ جهانی دوم در مورد دشمنی در جنگ و صلح پس از جنگ بین آلمان و فرانسه می آورد، شاید می توانست در این مورد نیز کارساز باشد. طبیعی است که ظلم نباید فراموش شود، امّا نباید باعث شد که کینه ها بین دو ملّت ابدی بماند. منطقه قفقاز و خاورمیانه و خاور نزدیک به اندازه کافی درگیر منازعات قومی و نظامی است و به نظر می رسد دیگر توان و کشش پذیرش منازعات دیگر را نداشته باشد. هرچند این پیشنهاد در ظاهر کمی مصلحت جویانه به نظر می رسد، امّا حس مسئولیت پذیری دولتی مانند آلمان می توانست برخلاف اقدام تلافی جویانه (از منظر ترکیه) به مصالحه و رفع کینه بین دو ملّت ارمنستان و ترکیه منجر شود. بسیاری از صاحب نظران آلمانی مجلس آلمان و نمایندگان آن را محل اشتباه و افراد غیرمربوط برای این موضع گیری می دانند. شاید غیبت مرکل، گابریل و اشتاین مایر نیز گواه این بحث باشد.
نظر شما :