اعتراضاتی که با دلارهای نفتی خاموش نمیشود
دشمن عربستان، ایران است یا مشکلات داخلی؟
نویسندگان: جورجیو کافیرو، دانیل واگنر
دیپلماسی ایرانی: اگر بخواهیم به حرف رهبران عربستان سعودی گوش کنیم، تهدید اصلی علیه ثبات این کشور از جانب جمهوری اسلامی ایران است. عربستان سعودی با نگرانی از نزدیک شدن تدریجی واشنگتن و تهران، به سیاست خارجی خود ابعاد نظامی و فرقه گرایانه داده است تا مانع از هژمونی ادعایی ایران در خاورمیانه شود. با این حال، تنش با ایران تنها یکی از عناصر تشکیل دهنده ساختار پیچیده تهدیدات علیه ریاض است. در حقیقت، بزرگترین خطرات در درون این پادشاهی ریشه دارند.
عربستان سعودی نمونه کلاسیک حکومت های رانتیر است. در قبال سرسپردگی مطلق 29 میلیون شهروند، خاندان آل سعود با درآمد سرشار نفت برای آنها خدماتی مانند مسکن، بهداشت، آموزش و انواع یارانه ها را فراهم می کند. تسلط بر منابع نفتی و عدم تحمل هر گونه اعتراض، ابزار خاندان حاکم برای مقابله با بی ثباتی بوده است. برای مثال، در سال 2011، حکومت عربستان در پاسخ به بهار عربی که منطقه را فرا گرفته بود، 130 میلیارد دلار در قالب افزایش حقوق، مشاغل دولتی و یارانه مسکن توزیع کرد تا زمینه های قیام را از بین ببرد. در همین زمان، وضعیت حقوق بشر در این پادشاهی بدتر شده است. در طول 4 سال گذشته، میزان گردن زدن ها به شدت افزایش یافته و شکنجه بیشتر شده است.
با این حال، حکومتداری به شیوه رانتیر را نمی توان تا ابد ادامه داد. درآمدهای نفت کاهش یافته اند، نارضایتی کم کم در حال پا گرفتن است، و افراط گرایان قصد دارند از درون و بیرون به سلطنت حمله کنند. ریشه تمام این مشکلات نه از ایران، بلکه در داخل کشور است. کاهش جهانی قیمت نفت به اقتصاد وابسته به نفت این کشور ضربه زده است. ذخیره ارزی عربستان در بهار سال جاری 36 میلیارد دلار کاهش یافته است و پیش بینی می شود تا دو سال آینده 300 میلیارد دلار دیگر کمتر شود. بعد از هفت سال، کشور دچار کسر بودجه شده است و 40 میلیارد دلار کم دارد. با کارزار نظامی پرهزینه ای که عربستان در یمن راه انداخته است و با افزایش حقوق کارمندان دولتی و نظامیان از جانب ملک سلمان، خزانه عربستان دارد به سرعت ته می کشد.
آمار و ارقام جمعیتی هم به اقتصاد فشار بیشتری می آورند. برخلاف دیگر کشورهای عربی که نرخ زادوولد در آنها ثابت یا در حال نزول است، در عربستان با افزایش جمعیت روبرو هستیم. بیش از نیمی از جمعیت این کشور زیر 25 سال و دو سوم آن زیر 29 سال سن دارند. نرخ بالای بیکاری در میان جوانان و فقیر بودن 25 درصد از جمعیت کشور یعنی مصایب اقتصادی که اعراب را در مصر، لیبی، تونس و سوریه به قیام کشاند ممکن است در میان عربستانی ها نیز منجر به اعتراض شود. این یکی از نگرانی های اصلی خانواده سلطنتی است.
نظام آموزشی پادشاهی عربستان هم نیاز مبرمی به اصلاح دارد. بسیاری از جوانان سعودی که تحت آموزش مذهبی قرار گرفته اند می توانند قرآن را به روانی بخوانند، اما مهارت هایی ندارند که در بازار اقتصاد جهانی به دردشان بخورد. سرمایه انسانی زنان این کشور به اندازه کافی توسعه نیافته است. 60 درصد دانشجویان، زن هستند، اما میزان بیکاری در میان زنان این کشور 32.5 درصد است. ملک عبدالله، پادشاه پیشین، سعی در انجام اصلاحات مترقیانه ای (با معیارهای عربستان) در حوزه زنان داشت، اما نیروهای محافظه کار این کشور مانع از تحقق این امر شدند. در قوانین عربستان سعودی زنان هنوز به عنوان دارایی مردان به شمار می آیند. عربستان، تنها کشوری است که در آن زنان حق رانندگی ندارند. اگر در خیابان زنی به زمین بیفتد، آمبولانس نمی تواند به او کاری داشته باشد.
از قرن هجدهم، خاندان حاکم بر عربستان با وهابیت به شدت محافظه کار این کشور متحد بوده است. با این حال، این ارتباط روز به روز بیشتر دچار مشکل می شود. برخی گروه های ستیزه جوی وهابی، خاندان آل سعود را متهم به فساد می کنند و کمر به براندازی این خاندان بسته اند. حملات تروریستی متعدد در عربستان، به خصوص در اوج فعالیت القاعده در میانه دهه 2000، نشان دهنده شکست حکام این کشور در جلب وفاداری وهابیون تندرو است. در حالی که عربستان به کارزار نظامی آمریکا علیه داعش کمک می کند، هزاران شهروند سعودی از کشور خارج شده اند تا به صفوف داعش در میدان های نبرد عراق و سوریه بپیوندند. در داخل کشور، هواداران داعش نیز حملات سرخود بسیاری را علیه اتباع خارجی و شیعیان راه انداخته اند. رهبران خلافت داعش مقامات بلندپایه عربستان را آشکارا مورد حمله قرار می دهند. در ماه نوامبر سال پیش، ابوبکر البغدادی رهبر داعش هدف خود را گسترش قلمرو داعش به حرمین (مکه و مدینه) اعلام کرد و از خاندان حاکم با عنوان «سر مار» نام برد. وی همچنین آنها را به مشرکان قبل از اسلام تشبیه کرد و از هواداران خود خواست که علیه حکومت آل سعود قیام کنند.
چند ماه بعد، پس از فوت ملک عبدالله طرفداران داعش به سمت رسانه های اجتماعی سرازیر شدند تا مرگ «سارق الحرمین» را جشن بگیرند. این نشانه دیگری از نوع نگاه داعش به خانواده سلطنتی است. برای عربستان جنگیدن با داعش اولویت کمتری از جنگیدن با شورشیان حوثی یمن دارد، اما این کشور در مقابل داعش و برنامه اش برای ایجاد آشوب در منطقه خلیج فارس بسیار آسیب پذیر است. با توجه به صعود سریع داعش از نردبان قدرت در بخش های بزرگی از عراق و سوریه، و سربرآوردن گروه های مشابه از لیبی تا پاکستان، ریاض باید در مورد امنیت پادشاهی اش نگران باشد.
از زمان فتح شبه جزیره عربستان به دست وهابیون، شیعیان عربستان که تقریباً 15 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند با تبعیض سیستماتیک حکومتی، انزوای اجتماعی و اعمال خشونت از سوی شیعه ستیزان افراطی روبرو بوده اند. به خصوص از آغاز بهار عربی، استان «الشرقیه» عربستان، که تقریباً تمام شیعیان عربستان و همه منابع نفت در آن قرار دارند، شاهد رشد ناآرامی های مذهبی و تنش سیاسی بوده است. مقامات سعودی در پاسخ به تقاضای روزافزون اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از شهروندان شیعه خود، دست به سرکوب سنگینی در این استان زده اند، زیرا گمان می کنند نارضایتی شیعیان ریشه در دخالت ایران دارد.
دخالت های عربستان سعودی در کشورهای همسایه نیز به تنش های مذهبی دامن زده است. در سال 2011، ریاض تصمیم گرفت نیروهای امنیتی خود را به کشور همسایه بحرین گسیل دارد تا از حاکمان سنی منامه در مقابل قیام دمکراتیک شیعیان بحرین حمایت کند. این اقدام تنش میان رهبران و جامعه شیعه عربستان را موجب شد. علاوه بر این، در حالی که نهادهای مذهبی محافظه کار عربستان کارزار نظامی ریاض در یمن را مقدس خوانده اند، شیعیان استان «الشرقیه» جنگ علیه حوثی ها را به صراحت محکوم می کنند. در اوایل ماه آوریل، در منطقه «العوامیه» میان نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان شیعه که خواستار پایان یافتن دخالت نظامی عربستان در یمن بودند درگیری رخ داد.
سال گذشته، «شیخ نمر النمر»، روحانی شیعه مورد احترام مردم استان «الشرقیه»، به اتهام تحریک به خشونت علیه خانواده سلطنتی به اعدام محکوم شد. شیعیان عربستان حکم صادره برای او را اقدامی سیاسی می بینند که هدفش خاموش کردن اعتراض ها در استان الشرقیه است. اگر نمر اعدام شود، تنش های مذهبی در این پادشاهی و همین طور در دیگر نقاط خاورمیانه بیشتر خواهد شد. حمله به نیروهای امنیتی توسط گروه های مسلح شیعه در استان الشرقیه نشان می دهد که چه زمینه بالقوه ای برای خشونت و ستیزه جویی وجود دارد.
برخی از وهابی های تندرو گلایه دارند که مقامات سعودی در مقابل ناراضیان شیعه ملایمت زیادی به خرج می دهند. داعش از این تنش سوءاستفاده کرده و از حامیان خود در منطقه خلیج فارس خواسته است که به شیعیان شبه جزیره عرب حمله کنند. این گروه مسئولیت دو انفجار انتحاری مساجد شیعیان در استان الشرقیه در ماه مه را بر عهده گرفت. پیش از آن نیز در ماه نوامبر و در روز عاشورا، به سمت شیعیان عزادار منطقه الاحساء تیراندازی شده بود.
خطر حملات تروریستی بیشتر به رهبری، یا با الهام از داعش در استان الشرقیه چالش بزرگی را پیش روی حاکمان عربستان قرار داده است. در پی خشونت های ماه مه، محمد بن نایف بن عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد عربستان به سرعت از محل حادثه دیدن کرد تا به ساکنان منطقه اطمینان خاطر بدهد که مقامات سعودی برای امنیت همه شهروندانشان اهمیت قائلند. با این حال، بسیاری از شیعیان عربستان نهادهای مذهبی حکومتی را مسئول این حملات می دانند و بر این باورند که مقامات ریاض چشم بر تبلیغات فرقه ای داعش در این پادشاهی بسته اند. در هر صورت، برای ریاض سخت خواهد بود که وقتی داعش به تنش های مذهبی دامن می زند، نارضایتی شیعیان را کنترل کند. بمب گذاری انتحاری اخیر داعش در یک مسجد شیعیان کویت که 27 کشته و 227 مجروح بر جای گذاشت، در کنار دعوتش به خشونت علیه شیعیان بحرین، نشان می دهد که عزم این گروه برای بهره برداری از تنش های مذهبی در منطقه خلیج فارس جدی است و آن را راهی برای گسترش کارزار خشونت بارش به پادشاهی های منطقه می بیند. عربستان برای داعش نقش جایزه اصلی را دارد.
تلاش ریاض برای سرنگون کردن حکومت سوریه و جنگی که علیه شیعیان زیدی یمن یا همان حوثی ها راه انداخته است نیز مسئله نحوه برخوردش با شیعیان عربستانی را پیچیده تر می کند. این اقدامات به تنش میان رهبری سنتی عربستان و شهروندان شیعه اش دامن خواهد زد. علی رغم آنکه حکومت عربستان با تکیه بر دلارهای نفتی سعی در خرید وفاداری شهروندان و سرکوب نارضایتی را دارد، سیل تحولات داخلی و منطقه ای نیاز به اصلاحات جدی و واقعی را در این کشور الزامی کرده است. ناکامی در اجرای این اصلاحات ممکن است این مشکلات را عمیق تر کند.
ثبات اقتصادی و اجتماعی آینده عربستان بستگی به توانایی رهبران جدید این کشور به رفع مشکلات داخلی دارد. انتظار تغییرات سریع در جامعه ارتجاعی عربستان و نظام سیاسی این کشور درست نیست، اما مشکلات این کشور با نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت ایران حل نمی شود.
منبع: Foreign Policy in Focus/ مترجم: علی عطاران
نظر شما :