کاهش قیمت نفت انگیزههای سیاسی دارد یا دلایل اقتصادی؟
توطئه نفتی آمریکا و عربستان سعودی
نویسنده: مایک ویتنی*
دیپلماسی ایرانی: علی النعیمی وزیر نفت عربستان سعودی چندی پیش اعلام کرد: «در مورد سیاست نفت عربستان سعودی در هفته های اخیر حدس و گمان های بسیاری بر پایه اطلاعات نادرست زده شد. ما به دنبال سیاسی سازی مسئله نفت نیستیم. مسئله برای ما میزان عرضه و تقاضا است و مسئله کاملا تجاری است.»
سهیل بن محمد المزروعی وزیر نفت امارات متحده عربی در این باره گفت: «هیچ توطئه چینی وجود نداشته و هیچ کشوری هدف قرار نگرفته است. بازار اینگونه است و بهای نفت در آن بالا و پایین می رود.» ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز تصریح کرد: «همه ما شاهد پایین آمدن بهای نفت هستیم. گفت وگوهای بسیاری در خصوص علل آن صورت گرفته است. آیا پایین آمدن بهای نفت می توانسته نتیجه توافق بین عربستان سعودی و آمریکا برای مجازات ایران و تحت تاثیر قرار دادن اقتصادهای روسیه و ونزوئلا باشد؟ احتمالش وجود دارد!!»
اما آیا واقعا پایین آمدن بهای نفت بخشی از برنامه آمریکا و عربستان سعودی برای آسیب اقتصادی به روسیه، ایران و ونزوئلا بوده است؟ به نظر می رسد نیکولاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا چنین عقیده ای دارد. وی در مصاحبه ای که توسط رویترز منتشر شد تصریح کرد آمریکا و عربستان سعودی بهای نفت را برای «آسیب رساندن به روسیه» پایین آوردند.
اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی نیز در این زمینه با مادورو موافق است. وی در گفتگو با خبرنگاران رسانه روسی آر تی اعلام کرد: «کاهش بهای نفت در پی تحریک آمریکا و با هدف حمله به اقتصادهای ونزوئلا و روسیه صورت گرفت. این کشور ها می بایست در واکنش به چنین حملات سیاسی و اقتصادی با یکدیگر متحد شوند.»
حسن روحانی رئیس جمهور ایران در این خصوص گفت: «دلیل اصلی (کاهش بهای نفت خام) توطئه سیاسی کشورهایی خاص علیه منافع منطقه و جهان اسلام است. ایران و مردم منطقه چنین خیانتی را علیه منافع جهان اسلام فراموش نخواهند کرد.»
آیا واقعا «خیانت» آمریکا و عربستان سعودی عامل کاهش بهای نفت بود؟ علی النعیمی وزیر نفت عربستان سعودی خلاف این مسئله را ادعا می کند. النعیمی مکررا اتهامات در خصوص دست داشتن عربستان سعودی در توطئه چینی برای پایین آوردن بهای نفت را رد کرده است. به گفته وی، نوسان در بهای نفت نتیجه «خودداری کشورهای غیر عضو در سازمان اوپک از همکاری، اشاعه اطلاعات نادرست و محتکران حریص» بوده است. به عبارت دیگر، همه در کاهش بهای نفت مقصر هستند به غیر از کشوری که سابقه بالا نگه داشتن قیمت را از طریق کنترل تولیدات داشته است.
چنین اظهاراتی چندان با واقعیت همخوانی ندارد به ویژه در شرایطی که به گزارش نشریه فایننشال تایمز، رهبر بالفعل اوپک از اجرای «راهبرد همیشگی» این سازمان خودداری و اعلام کرد حتی اگر بهای نفت به کمتر از ۲۰ دلار برسد نیز تولیدات خود را کاهش نخواهد داد.
اما علت این اقدام چه می تواند باشد؟ چرا عربستان سعودی به طور ناگهانی راهبردی را که امکان فروش نفت به قیمتی دو برابر بهای کنونی را فراهم می آورد، نادیده گرفت؟ آیا دیگر علاقه ای به کسب درآمد ندارد؟ و چرا نعیمی باید تا این اندازه مشتاق کاهش بهای نفت و سقوط آزاد بازارهای سهام خاورمیانه باشد، کسری بودجه عربستان سعودی را به بالا ترین میزان در تاریخ این کشور یعنی پنج درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهد و بی ثباتی مالی گسترده ایجاد کند؟ آیا پایین آوردن ارزش سهام بازار واقعا تا این اندازه اهمیت داشت و یا مسئله دیگری پشت پرده است؟
لری الیوت از روزنامه گاردین بر این باور است که آمریکا و عربستان سعودی در توطئه برای کاهش بهای نفت خام دست دارند. وی در این زمینه به دیدار جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با ملک عبدالله پادشاه عربستان در ماه سپتامبر اشاره کرد؛ مقامات دو کشور در این دیدار توافق کردند برای آسیب رساندن به ایران و روسیه تولیدات نفت خام را افزایش یابد.
الیوت در مقاله خود که تحت عنوان «آمریکا از نفت علیه روسیه و ایران استفاده می کند»، نوشت: «واشنگتن با کمک متحد سعودی خود سعی دارد با اشباع بازار که از پیش بهای نفت خام در آن کاهش یافته بود، بهای نفت را بیش از پیش پایین آورد. در حالی که دولت های ایران و روسیه به شدت به صادرات نفت وابسته هستند، فرض بر این است که پایین آوردن بهای نفت به تعامل ساده تر با این دو کشور کمک کند. جان کری احتمالا در ماه سپتامبر با ملک عبدالله توافق کرده است تا عربستان نفت را به قیمتی پایین تر از بهای بازار به فروش رساند. چنین توافقی می تواند توضیحی منطقی باشد برای کاهش بهای نفت آن هم در زمانی که با توجه به ناآرامی ها در عراق و سوریه بهای نفت می بایست افزایش می یافت.
عربستان سعودی در میانه دهه ۱۹۸۰ نیز اقدامی مشابه صورت داده بود. در آن زمان، انگیزه عربستان سعودی در جغرافیای سیاسی برای پایین آوردن بهای نفت خام به کمتر از ده دلار برای هر بشکه، بی ثبات کردن رژیم صدام حسین بود. به گفته کار شناسان منطقه خاورمیانه، این مرتبه انگیزه عربستان تحت فشار گذاشتن ایران و وادار کردن مسکو به خودداری از حمایت از بشار اسد در سوریه است.
اما تئوری الیوت در این زمینه تا چه اندازه صحیح است؟ ولادیمیر پوتین در این باره چندان مطمئن نیست. بر خلاف مورالس، مادورو و روحانی، رئیس جمهور روسیه از مقصر دانستن عربستان سعودی و آمریکا در کاهش بهای نفت خودداری کرده است. ایتارتاس در مقاله ای درباره عوامل احتمالی کاهش بهای نفت به نقل از پوتین نوشت: «صحبت های زیادی در این باره شده است. برخی می گویند توطئه ای از سوی عربستان سعودی و آمریکا بوده است تا ایران را مجازات کنند و اقتصاد روسیه را تحت فشار گذارند و بر ونزوئلا اعمال نفوذ داشته باشند. ممکن است این ها واقعیت داشته باشد یا نباشد. همچنین ممکن است علت تقابل میان نفت خام با نفت شیل باشد. با توجه به شرایط کنونی بازار، تولید نفت و گاز شیل هیچ هزینه عملیاتی در بر ندارد.» همانند همیشه، پوتین موضعی میانه اتخاذ کرد. به عبارت دیگر، ممکن است نقشه ای باشد یا نباشد. پوتین فردی است که از قضاوت بدون داشتن شواهد کافی خودداری می کند.
در این حال، کریس مونی خبرنگار واشنگتن پست در مقاله اخیر خود نظریه همه افرادی که کاهش بهای نفت را نتیجه توطئه عربستان سعودی و آمریکا می دانند، رد کرد. وی در مقاله خود در این باره نوشت: «علت کاهش ناگهانی بهای نفت به طور دقیق مشخص نیست؛ عواملی همچون ناهماهنگی میان میزان عرضه و تقاضا، سرمایه گذاری چندین ساله شرکت های نفتی برای استخراج و تولید نفتی که اکنون بازار را اشباع کرده و شاید هماهنگ نبودن و اختلاف میان اعضای اوپک در این زمینه تاثیرگذار بوده اند.» با این حال، مونی در همین مقاله نظریه خود را نقض کرده است: «تولیدکنندگان نفت کاملا با یکدیگر همکاری می کنند و از سوی دیگر سازمان اوپک وجود دارد که اعلام کرده ماموریتش همکاری و متحد سازی سیاست های نفتی است.»
در شفاف سازی نظریه مونی می توان گفت وی از یک سو اوپک را سازمان هماهنگ کننده سیاست های نفت خام می داند و از سوی دیگر بر این باور است زیرساخت های بازار به هماهنگی نیاز دارد. تناقض در نظریه مونی این است که کارتل نفتی (اوپک به عنوان هماهنگ کننده بازار) در شرایط عادی میزان عرضه و تقاضا را برای ثابت نگه داشتن قیمت با یکدیگر هماهنگ می سازد و این مسئله ای است که مونی آن را نادیده گرفته است.
مقاله مونی به کل بی معنی است و به نظر می رسد وی کل شرایط را اشتباه درک کرده است. مشکل سقوط بهای نفت زیرساخت های بازار نیست، بلکه اعمال نفوذ و دستکاری در بازار است. حال سوال این است که عربستان سعودی با هدف تاثیرگذاری در سهام بازار میزان عرضه را تغییر داده و یا برای این کار دلایل سیاسی داشته است؟! به هر صورت این واقعیت که عربستان سعودی در بازار اعمال نفوذ کرده است تغییری نمی کند. مسئله قابل توجه انگیزه های احتمالی عربستان برای چنین اعمال نفوذی است.
به طور قطع تاثیرگذاری بر سهام در بازار یکی از انگیزه های اصلی عربستان بوده است. اگر عربستان سعودی برای مدتی طولانی بهای نفت را در بازار پایین نگه دارد، بسیاری از تولیدکنندگان نفت خام غیرعضو در اوپک، بهای پایین نفت خام را دوام نمی آورند و بدین ترتیب سهم بیشتری از بازار نفت به اوپک اختصاص می یابد و بدین ترتیب اوپک کنترل بیشتری بر بهای نفت در بازار خواهد داشت.
از سوی دیگر، توماس فریدمن از روزنامه نیویورک تایمز در مقاله خود در این باره نوشت: «این تنها تصورات من است یا جنگ جهانی نفت در حال وقوع است که در آن آمریکا و عربستان سعودی در یک جبهه و روسیه و ایران در جبهه مقابل قرار دارند؟»
به نظر می رسد فریدمن نیز به تئوری توطئه پیوسته است. وی در ادامه مقاله خود می نویسد: «در حالی که عوامل گوناگونی در اقتصاد جهانی در کاهش بهای نفت خام موثر بوده اند، هیچ شکی وجود ندارد که هماهنگی واشنگتن با اوپک و عربستان سعودی در زمینه افزایش تولیدات به کاهش هرچه بیشتر بهای نفت منجر شده است.»
هیچ شکی وجود ندارد که عربستان و آمریکا در زمینه کاهش بهای نفت خام با یکدیگر هماهنگ بوده اند. در واقع، عربستان سعودی اقدامات خود را برای کاهش بهای نفت خام به دستور آمریکا انجام داده است. چنین اقدامی می تواند به صنعت انرژی آمریکا نیز ضربه وارد کند و اگر ریاض بدون هماهنگی با واشنگتن دست به چنین اقدامی زده بود، بدون شک تاکنون با عواقب آن مواجه شده بود.
مخلص کلام اینکه سقوط بهای نفت و کاهش ارزش روبل مواردی نیستند که به طور اتفاقی در بازار و در نتیجه عدم هماهنگی میان عرضه و تقاضا روی دهند. در واقع، همه این موارد بخشی از راهبرد وسیع تر در جغرافیای سیاسی است که با هدف ضربه زدن به اقتصاد روسیه و از سوی دیگر سلطه آمریکا بر میدان های نفتی آسیا صورت می گیرد. شرایط به وجود آمده در اصل بخشی از برنامه واشنگتن برای حفظ موقعیت خود به عنوان قدرت بر تر در جهان بوده است.
* مایک ویتنی خبرنگار و تحلیلگر ساکن واشنگتن است.
منبع: گلوبال ریسرچ / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :