دیپلماسی سراسر اشتباه اوباما در منطقه
ایران، امریکا را در خاورمیانه نجات می دهد؟
دیپلماسی ایرانی: توماس فریدمن، روزنامه نگار معروف می گوید سیاستی که باراک اوباما در سیاست خارجی اش پیش گرفته این است «کار حماقت آمیز انجام نده.» به نظر می رسد این عبارت برای این بخش از جهان یعنی خاورمیانه حداقل، کافی نباشد. اگر چه طرح های باراک اوباما برای خاورمیانه پایان نیافته است اما با این حال حداقل می توان گفت تا کنون جان هزاران امریکایی گرفته شده است و تریلیون ها دلار به هدر رفته اند و تنها ناآرامی ها و نا به سامانی ها افزایش یافته اند. هر جا صحبت از دستاورد شد فورا به شکست انجامید. اکنون دشمنان امریکا بخش های بزرگی از خاورمیانه را که در گذشته "عراق و سوریه می نامیدند" در اختیار خود گرفته اند. این در حالی است که نه تنها امریکا توانایی شکست دشمنانش را ندارد بلکه این ایران است که می رود این سرزمین را از شر این دشمنان پاک کند و امریکا لاجرم باید به آن در این کار کمک کند. ایرانی که در گذشته امریکا آن را جزء محور شرارت می نامید.
روشن است که اوباما وقتی که در 4 ژوئن 2009 در قاهره سخنرانی می کرد و از آغازی جدید در خاورمیانه سخن می گفت، منظورش وضعیت فعلی خاورمیانه نبود. عده ای بر این باور بودند که کسی که نام میانی اش حسین است و اجدادش مسلمان هستند حداقل درکی از جهان اسلام دارد و واقعا قصد دارد صفحه ای تازه در روابط جهان اسلام با ایالات متحده بگشاید. آن سخنرانی در خود آرزوها و امیدهای بزرگی داشت اما هیچ ردی از واقعیت های خاورمیانه و تحولات جاری در جهان اسلام را در خود نداشت.
روشن شد که شناخت و معرفت او از اسلام و همچنین نیت های خیر او برای جهان اسلام کافی نبودند و می توان گفت مفهومی غیر واقعی داشتند. سخنرانی او در قاهره در نظر مسلمانان تندرو اعم از شیعه و سنی چیزی نبود جز این که دلیلی روشن برای این که ایالات متحده ضربه های متعددی از حملات تروریستی خورده است و به این هزینه ها اعتراف می کند.
اگر می خواهیم منصف باشیم باید بگوییم که دولت اوباما نخستین دولت در امریکا نیست که چنین خطاهای فاحشی را در خاورمیانه مرتکب می شود، حقیقت امر این است که هری ترومن، نخستین رئیس جمهوری بود که در خاورمیانه اشتباه کرد، زمانی که اسرائیل را به رسمیت شناخت اما هم زمان از دادن سلاح به این رژیم برای مبارزه با ارتش های عربی خودداری کرد. رفتار او سبب شد تا یهودی ها به سراغ چکسلواکی برای تامین سلاح مورد نیاز خود بروند و پای شرق را نیز به آشوب خاورمیانه بگشایند. یا دوایت آیزنهاور فشارهای بسیاری به دیوید بن گوریون آورد تا اسرائیل از سینا و نوار غزه عقب نشینی کند اما بعدا از این تصمیم خود پشیمان شد. یا در زمان حمله صدام حسین به ایران رونالد ریگان این حمله او را تایید کرد.
اگر بعضی اتفاقات نادر را استثنا بگیریم، سیاست ایالات متحده در خاورمیانه در طول سالیان گذشته شکست های متعددی را تجربه کرده است برای همین شکست های باراک اوباما در این منطقه نیز نباید زیاد جای تعجب داشته باشد. برای این که چگونه امریکایی ها می توانند پیچیدگی های جهان عرب و جهان اسلام را درک کنند در حالی که هنوز نمی توانند تفاوت میان جریان های حزب الله با فتح و حماس و جهاد اسلامی و القاعده و جبهه النصره و داعش را درک کنند؟ یا این که هنوز نمی دانند تفاوت اندیشه شیعی با اندیشه سنی چیست؟ اگر چه بسیاری از دیپلمات ها و کارشناسان علم سیاست در امریکا توانسته اند توانایی های استراتژیک و سیاسی خود را در طول دوران جنگ سرد افزایش دهند و موفقیت های در خور توجهی نیز بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آوردند اما در مورد خاورمیانه کاملا متفاوت عمل کرده اند و همچنان تجربه ای شکست خورده را پشت سر می گذارند.
آیا اشتباهات اوباما اجتناب ناپذیر است؟ ضرورتا نه. ایالات متحده تنها دوست کشورهای باثبات و دموکراتیک در منطقه و در عین حال کشورهای استراتژیک هم پیمانش که احیانا دیکتاتور هم هستند، محسوب می شود. اما عجیب این که کشوری که بیشترین کارشناسان جهان عرب و مبارزه با تروریسم را دارد و تجربه طولانی برای مبارزه با تروریسم را دارد، همچنان در این زمینه خطاهای فاحش مرتکب می شود و نمی تواند سره را از ناسره تشخیص بدهد و در یافتن دوست و دشمن ناکام است. شگفت این که زمان همچنان سپری می شود و باراک اوباما هنوز نمی خواهد از فرصت ها استفاده کند و اشتباهات فاحش خود را جبران کند. شاید بتوان گفت این اشتباه همیشگی روسای جمهوری امریکا است که بابت آن ملت امریکا مجبور می شوند هزینه های سنگینی را بپردازند.
منبع: القدس العربی به نقل از هاآرتص / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار اولیه: جمعه 6 تیر 1393/ باز انتشار: چهارشنبه 11 تیر 1393
نظر شما :