صدای واقعی صدراعظم آلمان در تهران
به گزارش شرق دکتر «آندریاس شوکنهوف» را صدای واقعی صدر اعظم آلمان «آنگلا مرکل» در تعیین جهت گیری های سیاست های این کشور در مورد شرق به ویژه در منطقه خاورمیانه و همسایگی روسیه می شناسند.
البته او بیش از هر کشوری در معادلات سیاست خارجی آلمان بر روسیه تمرکز دارد. او منتقد جدی سیاست های پوتین است و در نگاه به پرونده هسته ای ایران، همواره نقش «مسکو» را به عنوان بازیگری موثر، مدنظر قرار می دهد؛ آنجایی که تاکید می کند «سرگئی لاوروف» وزیرخارجه روسیه آدم سرسختی است و امضای او معنای خاصی دارد. نایب رییس فراکسیون احزاب «دموکرات مسیحی» و «سوسیال مسیحی» در «بوندستاگ» (مجلس آلمان) نماینده ای است که پاسخ هایش به هیچ وجه قرار نیست از چارچوب تعیین شده محکم منطق آلمانی فراتر رود.
بعد از پیروزی حسن روحانی اعزام هیات های نمایندگی اروپایی به ایران، آغاز شده که جملگی بازتاب های رسانه ای هم داشته یعنی قبل و بعد از ورود هیات ها به ایران، خبرهای آن رسانه ای شده اند اما چرا سفر شما تقریبا در سکوت خبری انجام شد؟
من واقعا نمی دانم چرا در سکوت برگزار می شود؛ من نماینده دولت نیستم اما فکر می کنم که پارلمانی ها هم باید در پروسه بهبود روابط بین کشورها درگیر باشند. دولت ما در جریان مذاکرات بین المللی در «ژنو» حضور داشته است. اما به عنوان یک نماینده مجلس، من نمایندگی مردم آلمان را دارم و باید برآورنده انتظارات مردم ایران و اروپا باشیم و این شانس را هم داریم که با استفاده از فرصت به وجودآمده بر مشکلات سال های پیشین، غلبه پیدا کنیم.
درواقع سوالم ناظر به این بود که با توجه به ذهنیت تقریبا مثبت ایرانی ها درباره مناسبات تاریخی با آلمان و حتی نقش شخص «یوشکا فیشر» در جریان مذاکرات پیشین و نیز حضور بدون حاشیه آلمان در مذاکرات «ژنو»؛ چرا ورود شما به ایران، در رسانه های خارجی و ایرانی، بازتابی درخور نداشته و به نوعی، در سکوت خبری انجام شده است؟
البته باید بگویم که بعد از انتخابات در ایران، ما هم در آلمان انتخابات داشتیم، همه توجه ها به انتخابات در آلمان و سیاست های داخلی بود. تغییرات مهمی در ائتلاف ها رخ داد و از تابستان گذشته روی انتخابات خودمان تمرکز داشتیم و دو، سه ماهی طول کشید تا دولت جدید شکل گرفت. پارلمان شروع به کار روی گسترش روابط کرده است و مشغول عملیاتی کردن آن هستیم. البته باید اشاره کنم که ماموریت سیاسی ویژه ای را دنبال نمی کنیم، نقش ما بخشی از نقش سه قدرت اروپایی حاضر در مذاکرات است.
به لحاظ سیاسی در میان کشورهای درگیر پرونده هسته ای ایران به دنبال نقش ترجیحی یا مجزا نیستیم. از این رو نمی خواهیم ساکت تر یا پررنگ تر از سایرین باشیم. فقط می خواهیم که به سهم خود کمکی برای جلورفتن این فرآیند بکنیم و انتظارات زیادی از روابط برلین با تهران داریم. امیدواریم که بتوانیم موفق به اجرای این خواست ها شویم.
میزبان شما کیست؟ هدف اصلی تان در این سفر چیست؟ آیا سفری برای گسترش روابط دوجانبه است یا تلاشی برای برجسته کردن دیپلماسی پارلمانی؟
میزبان و هماهنگ کننده دیدار، مجالس دو کشور بوده اند، در مورد هدف اصلی سفر می توانم بگویم هر دو محوری است که شما اشاره کردید. می بینید که دوره بسیار تعیین کننده ای برای هر دو هدف است. واضح است که به سرعت نمی توان به یکدیگر نزدیک شد اما این دوره زمانی است که باید انرژی خود را برای حل مساله هسته ای بگذاریم، بنابراین یکی از اهداف این سفر، کمک به این روند است.
درواقع تلاش برای عملیاتی کردن توافق «ژنو»، تاکید و یادآوری این نکته است که این توافق به هیچ وجه توافقی «تاکتیکی» نبوده است. ما هیچ برنامه ای برای مذاکره یا چانه زنی بر سر این توافق نداریم، هدف ما اجرای این توافق و درواقع رسیدن به نقطه حل مساله هسته ای ایران است. پنجره این فرصت باز است و این نگاه میان دیگر طرف های مذاکره با ایران هم وجود دارد. روس ها، چینی ها، آمریکایی ها و سایرین هم در مورد لزوم حل مساله و اهمیت حیاتی توافقنامه «ژنو»، تردید ندارند و در این مورد باهم اختلافی ندارند. بنابراین پنجره فرصت برای ما هم، موقعیت منحصربه فردی تشکیل داده است.
این یک شانس برای ایران، برای بازگشت به جامعه بین المللی در مورد موضوع محدودی مثل پرونده هسته ای و البته دیگر حوزه هاست. البته اگر موفق به ایجاد اعتماد سازی و پاسخگویی شویم، فکر می کنم که با همکاری های نزدیک تر با هم بتوانیم سایر موضوعات را هم حل وفصل کنیم و همان طورکه شما از جنبه تاریخی هم اشاره کردید، دید تاریخی مثبت ایرانیان به آلمان می تواند به بهبود روابط تهران و برلین کمک بیشتری کند.
در مورد پرونده هسته ای هنوز کشمکش هایی وجود دارد، از برآیند مواضع اعلامی، به نظر می رسد که طرف اروپایی خواهان حل مساله است، طرف آمریکایی، انعطاف پذیری کمتری نشان می دهد و البته برخی شرکای اروپایی مثل فرانسه که مواضع تند و حتی تک روانه ای علیه ایران می گیرد؛ آیا وجود شکاف یا واگرایی، میان طرف های مذاکره کننده بر سر پرونده هسته ای ایران را می پذیرید؟
نه، آنچه من می بینم این است که این اختلاف ها را باید همانند مناظرات بسیار داغ بر سر چگونگی رسیدن به توافق و اجرا و عملی شدن آن دانست. در ایران هم، گروه های مختلفی بر سر پرونده هسته ای با هم بحث داشتند، این بحث در آمریکا هم وجود دارد، میان اروپایی ها هم همین طور. اتفاقی که افتاد، این بود که این مناظرات بر سر میز مذاکره پرونده هسته ای ایران هم به هر حال دیده می شود اما همه طرف ها به نوعی از یک درک مشترک توأم با «عقل سلیم» برای حل پرونده، بهره گرفته اند. منظورم این است که امضای سه کشور اروپایی و سه شریک قدرتمند دیگر بین المللی آنها پای توافقنامه موقت، جدی است.
اما به هر حال، نشانه های همراهی های نزدیک آلمان مثلا با آمریکا یا بریتانیا و موضع گیری متفاوت «لوران فابیوس» فرانسوی دیده می شود. موضع فرانسه، بدون شک، با موضع آلمان در «ژنو» یکسان نبود؟
بله ایشان موضع متفاوتی گرفتند. اما در یک جامعه باز و در روند چنین بحث های مذاکراتی حساسی، طبیعی است که همه مسایل روی میز باشد و هرکدام از ما منافع و دیدگاه متفاوتی نسبت به پرونده داشته باشیم. ممکن است اختلافاتی حتی میان اروپایی ها با چینی ها و آنها با آمریکایی ها بروز کرده باشد. اما نتیجه نهایی، توافقی بود که مورد تایید همه طرف ها قرار گرفت و به مرحله امضا رسید. بنابراین به نظرم اشتباه است که بخواهیم شکاف میان مذاکره کنندگان را به نوعی برجسته کنیم یا به دنبال تشریح گرایش های مختلف در درون «1+5» بگردیم
این شش قدرت در مورد توافقنامه بسیار متحد و هم نظر هستند. البته اختلاف نظر حتی در میان نیروهای سیاسی در ایران بر سر حل این پرونده وجود دارد. اما نباید فراموش کرد که باید برای راه حل سیاسی و قابل اعتماد در این مسیر، تلاش کنیم. ما هم باید از ایران دعوت کنیم که با جدی گرفتن توافق، زمینه حل نهایی مساله را فراهم کند.
اگر موافق باشید کمی از سیاست های داخلی آلمان و تاثیرش بر توافق موقت صحبت کنیم. آیا در «بوندستاگ» فراکسیون هایی شبیه «بازهای آمریکایی» فعال هستند که با توافقنامه موقت، مخالفت جدی داشته باشند؟ از دید شما، موضع کنشگران سیاسی آلمان نسبت به مذاکرات «ژنو» چگونه قابل طبقه بندی است؟
نه، نه! ما چنین بازیگرانی نداریم. می توان گفت که پارلمان ملی آلمان و احزاب و ائتلاف هایش به شدت بر سررسیدن به توافقی با ایران همصدا و حتی متحد بودند. مساله هسته ای ایران تنها محدود به ایران نیست. این مساله کل خاورمیانه را تحت تاثیر خود دارد، به نوعی امنیت این منطقه به حل این پرونده، گره خورده است. نمی توان گفت این پرونده، متعلق به ایران است و محدود به مرزهای ایران هم می ماند.
از این رو، دغدغه های جدی و گسترده ای برای اجرای مفاد «ان پی تی» داریم. به هر حال، در این مسیر ما تحریم ها را مورد توجه قرار داده بودیم اما سیاست ما، سیاست «دو مسیره» - اعمال تحریم و البته پیگیری دیپلماسی برای حل مسالمت آمیز این مناقشه - بوده است. اما باز هم می گویم دغدغه های نیروهای سیاسی در آلمان؛ فراتر از ترکیب های ائتلافی دولت آن است.
درواقع، موضع مثبت مشترکی میان احزاب و نیروها در قبال روند مذاکرات هسته ای وجود دارد؟
بله، کاملا همین طور است؛ «موضع واحد». ائتلاف دولت قبلی با دولت فعلی در مورد پیگیری سیاست «دو مسیره» کوچک ترین اختلافی با هم ندارند و می خواهند که از سوی دیگر ایران هم نقش سازنده ای داشته باشد زیرا کاملا مطمئن هستیم که توانمندی هسته ای احتمالی ایران در حوزه نظامی، می توانست به تحریک انگیزه های عربستان سعودی، مصر و ترکیه برای داشتن چنین سلاح هایی دامن بزند.
بنابراین وقتی چشم انداز بلند مدت را نگاه می کنیم، مواضع نیروهای سیاسی آلمان از منطق یکسانی پیروی می کند. در مورد پرونده هسته ای و جایگاه ایران باید گفت درواقع تاثیری که ایران و این پرونده می تواند، داشته باشد، امری است که باید آن را در بستر استراتژیک کل منطقه دید، تنها به ایران و مرزهای آن محدود نمی شود، امنیت کل خاورمیانه و البته اروپا وابسته به آن است.
روند رخدادها تایید می کند، در مقایسه با دوره ای که ایران و تروییکای اروپایی می کوشیدند با ابزار مذاکره، مساله هسته ای را حل کنند، نقش اروپایی ها در پرونده هسته ای حاشیه ای شده است؟ تلاش های یوشکا فیشر حتی تا همین اواخر برای حل پرونده هسته ای بسیار پررنگ تر از مسوولان کنونی اروپایی است؛ مقالات، سخنرانی ها و کلا اراده ای اروپایی برای پیداکردن یک راه حل، این روزها مساله در میدان بازی تهران و واشنگتن است... آیا با این تحلیل موافقید؟
بگذارید به سایر طرف های مذاکره کننده هم نگاهی بیندازیم. «لاوروف»، وزیرخارجه روسیه اساسا سیاستمداری نیست که به راحتی تحت تاثیر کسی قرار بگیرد یا به راحتی متنی را امضا کند. امضای او پای این توافقنامه، گویای نکات بسیاری است. روسیه؛ کلا شریک دشواری است. اینطور نیست که روسیه، در زمین بازی آمریکا باشد. اتفاقا در مورد خط دادن، آمریکایی ها بسیار محتاطند. اگر روسیه هم امضا کرده است نباید این ترس را داشت که اینها همه تحت تاثیر آمریکا بوده اند.
نه اینکه تحت تاثیر آمریکا بوده باشند، اینکه توافق یا عدم توافق، تحت تاثیر فرازونشیب های تهران-واشنگتن بوده است و اروپایی ها چندان بازیگر تاثیرگذاری نبوده اند...
خیر. موضع گیری دیگر قدرت ها نه تحت تاثیر افراطی ها بوده است و نه آمریکایی ها. امضا پای توافقنامه موقت «ژنو» به معنای همصدایی جامعه بین المللی در مورد پرونده هسته ای ایران است به همین دلیل من اصرار دارم توافق «ژنو»را «پنجره فرصتی» برای دو طرف بنامم. هم برای همصدایی جامعه بین المللی که این روزها در مورد مسایل بین المللی اتفاقا چندان همصدا نیست اما در مورد ایران هست و البته طرف ایرانی که می رود نقش سازنده ای را در جامعه بین المللی برعهده بگیرد.
تغییر نگاه دولت آمریکا اتفاق مهمی بود و می دانیم که در کنگره آمریکا در مورد ادامه رژیم تحریم ها وجود دارد، باید با ذهن بسیار روشن و باز در مورد توافق «ژنو» بیندیشیم و برای اجرای آن جدی باشیم. توافقنامه نهایی نیست و البته هنوز تحریم ها هم برداشته نشده اما مقدمه خوبی برای عادی سازی گام به گام روابط با تهران است و تلاش بسیار عمل گرایانه ای برای کمک به حل موضوع بوده است اگر موفق به اجرای آن شویم.
موضع آلمان برای رسیدن به توافق نهایی در مذاکرات هسته ای چیست؟
برای رسیدن به توافقنامه قابل اتکا و مطمئن، همه تلاشمان را می کنیم. آلمان هیچ دستور کار پنهانی برای این مذاکرات ندارد. خواسته ها و مسیر رسیدن به همه آنها در گرو اعتماد سازی و اجرای مفاد توافق هاست. در این مسیر گام برمی داریم، آلمان هم به توافقنامه جامع می اندیشد که بالاخره باید شکل گیرد.
این بخشی از فرآیند دموکراتیک سیاست در آلمان است. نظرات و عقاید مختلفی درمورد پرونده هسته ای وجود دارد اما همه متفق القول هستند که این پرونده تبدیل به مانعی در روابط عادی در سال های گذشته شده است. در صورتی که ما می توانیم همکاری های اقتصادی بیشتر و سازنده تری داشته باشیم. شانسی که با تلاش بسیار و نه تاکتیکی به وجود آمده است. حل این مساله مشترک؛ دغدغه همه طرف هاست. استراتژی «برد-برد» تفسیر درستی است از آنچه قرار است از میان همکاری های ما بر سر پرونده هسته ای بیرون بیاید. بنابراین اگر این شانس را از دست بدهیم کار برای همه ما دشوار خواهد شد.
رویکرد بسیار عمل گرایانه ای را انتخاب کردیم و اساسا تا این نقطه از مذاکرات تاکتیکی و موقت عمل نکرده ایم. بنابراین تغییر سلیقه و ذایقه و گرایش نمی تواند و نباید چنین دستاورد بزرگی را مخدوش کند. فکر کنم دلیل قاطع و خوبی برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات برای همه ما وجود دارد. به خاورمیانه نگاه کنید چالش های حل نشده هرروز به رقابت های دولت ها دامن می زند، اما فکر می کنم که دولت جدید ایران موقعیت جدیدی را ایجاد کرده است و نباید فکر کنیم منافع ایران و سایر کشورها تغییر کرده؛ خیر تغییر نکرده است اما اراده برای حل آن شانس خوبی به دست آورده است.
شخصا به مواضع دولت روحانی خوش بین هستید؟
بله انتخابات، معمولا تغییرات عمومی ایجاد نمی کند، اما روی کارآمدن سیاستمدار عمل گرا و باتجربه ای مثل روحانی ما را خوش بین می کند. عمل گرایی او امیدهای زیادی را به وجود آورده است و ما را خوش بین می کند.
نظر شما :