تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران کارساز نیست
سخنان مقامات رسمی آمریکا مبنی بر تهدید به حمله نظامی علیه ایران اگر تأثیرات معکوس نداشته باشد حداقل بسیار بی اثر بوده است. «جو بایدن» ، معاون رئیس جمهور، در سوم مارس و در طی نشست «آیپک» با اشاره به تهدید نظامی اعلام کرد: ما در این زمینه مصمم هستیم، بگذارید تاکید کنم: مصمم هستیم. رویکرد وی در راستای پیامی بود که نخست وزیر اسرائیل، «بنیامین نتانیاهو» برای همین نشست ارسال کرده بود و طی آن مدعی شده بود تنها تهدید نظامی است که می تواند ایران را از ادامه دادن برنامه اتمی اش بازدارد. «سید حسین موسویان» محقق دانشیار دانشگاه «پرینستون» آمریکاست. او در فاصله سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ در سمت رئیس «کمیته روابط خارجی ایران در شورای ملی امنیت» ایفای نقش کرده است. او کتابی با عنوان «بحران اتمی ایران: یک یادداشت» نوشته که توسط «بنیاد صلح بین الملل کارنگی» در سال ۲۰۱۲ به انتشار رسید. «شهیر شهید ثالث» روزنامه نگار آزادیست که مسایل داخلی و خارجی ایران یکی از موضوعات اصلی نوشته های او را تشکیل می دهند. ادامه…..
■ آمریکا و اسرائیل همگام با یکدیگر ■
«باراک اوباما» ، در حین سفر خود به اسرائیل، به خبرنگاران گفت: “آمریکا و اسرائیل کماکان در حوزه اقدامات بعدی مشورت های نزدیکی با هم دارند. و مایلم تاکید کنم تمام گزینه ها هم چنان روی میز هستند”. در یکی از آخرین رخدادها «کمیته امور خارجی سنای آمریکا» پس از رای گیری «قطعنامه ۶۵» را به تصویب رساند. بر اساس مفاد این قطعنامه اگر اسرائیل با کشوری وارد جنگ شود آمریکا هم جنگ را آغاز خواهد کرد.
■ تهدیدات مکرر نظامی تنها مذاکرات را از مسیر منطقی خارج می کند ■
در مذاکرات آلماتی که در اوایل ماه آوریل انجام شد، ایران بسته پیشنهادی «۱+۵» را رد کرد. مقامات ایرانی مدعی شدند اگر کشورهای غربی از ایران می خواهند به خواست آنان تن در دهد، شفافیت امر را به حداکثر برساند و به آن ها اطمینان دهد که به دنبال دستیابی به توانایی تولید سلاح اتمی نیست آن ها هم باید در عوض حق مسلم ایران برای غنی سازی صلح آمیز تحت پیمان منع گسترش را به رسمیت بشناسند و از شدت تحریم ها بکاهند. چنین ادعای منطقی نباید با تهدیدات مکرر نظامی علیه ایران همراه باشد. حال که مذاکرات در مسیری منطقی به پیش می رود، تهدیدات نظامی تنها می تواند از سرعت مذاکرات بکاهد و بن بست موجود را بیش از پیش تقویت کند. دو نظریه وجود دارد که می تواند تهدیدات نظامی اخیراً تشدید شده آمریکا علیه ایران را تشریح کند.
■ دو نظریه در تشریح تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران ■
اولین نظریه این است که برخی معتقدند تهدیدات نظامی ایران را مجبور می کند از موضع کنونی خود و ادعای داشتن حق غنی سازی برای مصارف صلح آمیز کناره بگیرد. آن ها تصور می کنند «اجبار، تهدید و ارعاب» در را به سوی تسلط بیشتر آمریکا و امتیاز گرفتن این کشور باز می کند؛ در نتیجه مسایل دیگری چون حقوق بشر و حمایت از تروریسم به میان می آید که با استفاده از مجموعه این عوامل می توان به نقطه ای رسید که نظام سیاسی ایران سقوط کند.
■ دیدگاه متخصصین نظامی ایران و موضوع جنگ نامتقارن ■
علاوه بر این، تهدید نظامی از این جهت اثربخشند که ایرانیان را مجبور می کند برنامه اتمی صلح آمیز خود را متوقف کنند. متخصصین نظامی در داخل ایران این نکته را این گونه تعبیر می کنند که آمریکا از این روش استفاده می کند چون نمی تواند یک عملیات نظامی طولانی مدت دیگر را در برنامه داشته باشد. متخصصین نظامی ایران، در کنار واکنش های بر هم زننده ثبات، معتقدند جنگ نامتقارن در خلیج فارس موجب خواهد شد حمل و نقل نفت به شدت به خطر بیفتد و عبور نفت از خط های لوله موجود متوقف گردد. به نظر آنان این اتفاق موجب افزایش شدید قیمت نفت می شود و آمریکا را مجبور می کند برای رفع و رجوع مشکلات اقتصادی به مسایل داخلی خود مشغول شود و حضور کمرنگ تری در جامعه بین المللی داشته باشد.
■ تصور ایرانیان از قدرت این کشور اثربخشی تهدیدات نظامی را کم کرده است ■
این که آیا تهران از لحاظ نظامی توان انجام چنین طرحی را دارد یا خیر فعلاً موضوع بحث نیست. موضوع این است که در نظر ایرانیان، ایران توانایی بالقوه آن را دارد که با حمله به تانکرهای حامل، خطوط لوله، پالایشگاه ها و تأسیسات اکتشافی تولید نفت در منطقه را متوقف کند. با چنین تصوری، زبان تهدید کارساز نخواهد بود، چرا که ایرانیان از تهدیدات بیشتر از این هم نمی ترسند.
■ نظریه دوم ■
نظریه دوم درباره تهدیدات شدت یافته علیه ایران می گوید که آمریکا واقعاً قصد این کار را دارد و در صورتی که مذاکرات کنونی توقعات این کشور را برطرف نکند واقعاً به ایران حمله خواهد کرد. اگر این نظریه را درست فرض کنیم باید بپذیریم که این راهبرد از وجوه مختلف اشکال است.
■ امضاء سند ارزیابی فواید و هزینه های حمله نظامی علیه ایران توسط مقامات ارشد آمریکا ■
در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، سندی با عنوان «ارزیابی فواید و هزینه های حمله نظامی علیه ایران» منتشر شد که توسط بیش از سی کارشناس نظامی آمریکا در سطوح عالی دولتی، نظامی و دیپلماتیک به امضاء رسیده بود. در میان اسامی امضاء کنندگان این سند اسامی معروف از جمله وزیر دفاع تازه انتخاب شده دولت دوم، یعنی «چاک هگل» ، به چشم می خورد.
■ حمله به ایران موجب برانگیخته شدن آتش جنگی همه جانبه خواهد شد ■
در این سند آمده بود حمله یک جانبه از سوی اسرائیل تنها می تواند برنامه اتمی ایران را به مدت دو سال به تعویق بیندازد حال آن که حمله نظامی آمریکا می تواند ایران را چهار سال از رسیدن به توانایی تولید سلاح اتمی دور سازد. هیچ حمله ای نمی تواند دانش اتمی داخلی ایران را از بین ببرد. اگر به ایران حمله شود، این کشور از «پیمان منع گسترش» خارج خواهد شد و به سراغ تولید سلاح اتمی خواهد رفت. این کار هدف سیاست های اجبار کننده آمریکا را از بین خواهد برد. اما از این مهم تر، حمله به تأسیسات اتمی ایران جنگی همه جانبه به راه خواهد انداخت، حتی اگر آمریکا قصد نداشته باشد به آن وارد شود. ایران تا حد توان پاسخ سختی خواهد داد.
■ زبان تهدید بزرگ ترین مانع بر سر رسیدن به توافق دیپلماتیک ■
رویکرد آمریکا مبنی بر تهدیدات تشدید شده علیه ایران دیگر جواب نمی دهد. اگر دولت آمریکا به راستی به دنبال راه حل دیپلماتیک برای این مسئله است، به نظر می رسد بر خلاف هدفش، از زبانی استفاده می کند که خود بزرگ ترین مانع بر سر راه رسیدن به توافق دیپلماتیک است. علاوه بر این، اگر آمریکا واقعاً قصد دارد به ایران حمله کند نباید توانایی های این کشور را دست کم بگیرد. دست کم گرفتن یکی از عوامل اصلی شکست آمریکا در بسیاری از جنگ ها، از جمله جنگ ویتنام و افغانستان، بوده است. در ضمن باید دانست تبعات چنین جنگ احتمالی از آن چه پس از جنگ افغانستان و عراق دامان آمریکا را گرفت بسیار بیشتر خواهد بود.
■ درخواست کارشناسان آمریکایی برای تغییر راهبرد این کشور در قبال ایران ■
در ۱۷ آوریل اندیشکده «ایران پروژه» سومین گزارش خود با عنوان «گزینه های راهبردی برای ایران: کاهش فشار با کمک دیپلماسی» را منتشر کرد. مقامات امنیتی و رسمی سابق، افسران نظامی و کارشناسانی که دهه ها تجربه در حوزه خاور میانه داشتند گرد هم آمدند تا گزارشی تعدیل یافته در حوزه گزینه های راهبردی برای تعامل با ایران ارائه دهند. در این گزارش آمده بود که زمان آن فرا رسیده تا واشنگتن در رویه خود در قبال ایران تغییراتی ایجاد کند. نویسندگان و حامیان این گزارش استدلال کرده اند که ۹۰% انرژی که آمریکا صرف داستان اتمی ایران می کند برای اعمال تحریم ها به مصرف می رسد نه برای رسیدن به راه حل دیپلماتیک. آن ها از واشنگتن خواستند رویکرد خود را متعادل سازی کند، نگاه خود را از مسئله اتمی ایران باز تر کند و به مباحثه در حوزه مسایلی که برای دو کشور مهم هستند (مثل منافع ایران و آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه) روی بیاورد. واقعیت این است که آمریکا هرگز تلاش نکرده تعامل راهبردی صادقانه ای با ایران داشته باشد.
■ لغو تحریم بانک های ایران می تواند گامی کارساز در جهت نشان دادن حسن نیت غرب باشد ■
ایرانیان در ماه ژوئن در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهند کرد و به احتمال قوی کاندیدایی برنده خواهد شد که میانه رو تر و وفادار به رهبری باشد و بتواند با آمریکا کنار بیاید. واشنگتن باید راهبرد ۳۴ ساله شکست خورده خود که بر پایه فشار قرار داشته را اتمام دهد و دستور کار جدیدی برای روابط دوستانه با ایران تهیه نماید. نشان دادن حسن نیت از طریق اقدامات سازنده و معنادار می تواند راه حلی کارساز برای دست یابی به توافق مسالمت آمیز باشد و از جنگی فاجعه بار جلوگیری کند. پس از یک سال و نیم کار قضایی سخت، «دادگاه عدالت اروپا» از «اتحادیه اروپا» خواست تحریم های اعمال شده بر بانک های ایران را لغو کند. «اوباما» می تواند به عنوان اولین قدم در راه کاستن از تنش ها و حرکت به سوی راه حل دیپلماتیک، این دستور را اجرا کند. این اقدام می تواند گامی آسان، قانونی، کارساز و مبتنی بر حسن نیت از سوی آمریکا باشد و به ایران این اطمینان را دهد که برای برداشتن گام های اعتمادساز بعدی تلاش کند.
نظر شما :