چه کسانی پشت صحنه نشست ضد ایرانی در باکو بودند؟
لزوم اعلام برائت آذری های ایران
دیپلماسی ایرانی: نشست ضد ایرانی محافل تجزیه طلب در باکو برگزار شد. ایران و جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۱۸ دارای روابط دیپلماتیک می باشند، اما چندی است علیرغم مشترکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی روابط دو کشور سبک و سیاق دیگری پیدا کرده است. روابط تهران و باکو در اغلب موارد تحت تأثیر رابطه استراتژیک آذربایجان با ترکیه و غرب بوده و اختلافات میان آنها نیز در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر می باشد که همین امر مانع گسترش روابط شده است. از دیدگاه ایران، جایگاه مهم غرب در سیاست خارجی آذربایجان، بخصوص روابط باکو با آمریکا و اسرائیل، موجبات تشویش خاطر ایران را فراهم می آورد. همچنین دیدگاه ایران نسبت به مسائل حوزه ی خزر و خطوط انرژی آن با دیدگاه های آذربایجان متفاوت است. در نتیجه برگزاری چنین نشست هایی در فضای روابط دو کشور نمک بر زخم زدن است و به نظر می رسد که باید چاره ای در جهت بهبود این روابط اندیشیده شود. دیپلماسی ایرانی با دکتر حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسائل روسیه و قفقاز ،در خصوص هدف از برگزاری این نشست ها، نقش امریکا واسرائیل در دامن زدن به مشکلات میان دو کشور و سطح روابط جمهوری آذربایجان و ایران گفتگوی داشت که در زیر می خوانید:
سابقه برگزاری نشست های ضدایرانی در باکو چیست و در نگاه کلی تر ریشه برگزاری این نشست ها را چگونه تحلیل می کنید؟
در ابتدا باید یادآور شد که این نشست اولین نشست ضد ایرانی نبوده، بلکه در سال گذشته نیز در آذربایجان شاهد برگزاری چنین نشستی بوده ایم و متاسفانه وزارتخارجه ایران برخورد درخوری در این خصوص نکرد. اما در مورد اخیر به طور رسمی وزارتخارجه سفیر را فراخواند و اعتراض کرده که از این منظر بازتاب مطبوعاتی وسیعی پیدا کرده است.
اصولا در جمهوری آذربایجان از زمان شوروی سابق ادبیاتی راترویج کرده و یا بهتر است بگوییم تاریخ سازی کردند، به دلیل آنکه آنها مدعی هستند جمهوری آذربایجان سرزمینی است که از شمال ارس شروع شده و تا قزوین ادامه پیدا می کند. این موضوع حتی درکتاب های تاریخ دانش آموزان دبستان در آذربایجان آمده و نقشه ای وجود دارد که مدعی است این جمهوری از نظر جغرافیای تاریخی تا نزدیکی قزوین، همدان، ارومیه، زنجان و آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل را شامل می شود و سپس در جنگ های ایران و روس آذربایجان را میان خود تقسیم کرده اند. آنها این تاریخ بی هویت را جلع کردند و به مردم خود نیز القا می کنند. این موضوع پس از فروپاشی شوروی و به ویژه پس از آنکه جمهوری آذربایجان مستقل شد، بیشتر ترویج شده است. آنها به جای آنکه بر مشترکات فرهنگی و تاریخی و دینی که در سال های طولانی میان مردم ایران و جمهوری آذربایجان وجود داشته، تاکید کنند بر ادبیاتی که ساخته اند تکیه کرده که به قسمت آذری نشین ایران، عنوان آذربایجان جنوبی داده و آذربایجان شمالی که به جمهوری آذربایجان فعلی گفته می شود.
در مقابل این دیدگاه تاریخی عده ای در ایران این بحث را مطرح کردند که نام ناحیه شمال ارس هیچ گاه آذربایجان نبوده بلکه آران بوده است که اساسا این موضوع نیز ادعای تاریخی بی ریشه ای است. درنتیجه تمامی این مسائل جنگی را از نظر تبلیغاتی و رسانه ای دامن زده که باور من هیچ کدام از این دو کشور یعنی آذربایجان و ایران حق ندارند چنین ادعاهایی را مطرح کنند، به دلیل آنکه آن منطقه هویتی دارد و از سال 1991 تشکیل شده و ایران نیز این کشور را به رسمیت شناخته است و متقابلا آنها نیز با جمهوری اسلامی ایران روابط خوبی داشتند. گرایش های پان ترکیستی در جمهوری آذربایجان تلاش می کنند تا این مساله را از طریق دامن زدن به اختلاف ها زنده نگه دارند. یکی از اقداماتی که در این راستا انجام می دهند همین نشستی است که اخیرا برگزار شده است.
آیا در تشدید این اختلاف ها دیگر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای هم نقشی دارند؟
بله. به نظر می رسد که از اینگونه نشست ها هم امریکا و همچنین ترکیه و دولت آذربایجان حمایت می کنند. اگرچه دولت آذربایجان این موضوع را تکذیب کرده و اعلام کرده اند که در برگزاری این نشست نقشی نداشتند، اما کاملا مشخص است که از آن حمایت می کنند. تصور باطل آنها این است که بتوانند از طریق دامن زدن به جریانات پان ترکسیتی و آذری فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. در حالیکه اگر بنا باشد چنین سیاستی نتیجه دهد جز آنکه تیرگی روابط دوکشور همسایه که دامن زدن به اختلافات آنها توسط اسرائیل و دشمنان روابط دو کشور دوست صورت می گیرد، نفعی برای کشوری دیگری ندارد. اصولا این سیاست دامن زدن به مشکلات قومی آب به آسیاب ریختن کسانی است که دوست دارند تا منطقه قفقاز نا امن بوده و درگیری باشد تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند. نمونه آن نیز در قره باغ است. اگر بنا بود تا به امروز مسائل قومی نتیجه بخش باشد مساله لزگی ها در جمهوری آذربایجان که اقلیت قومی هستند، می توانست اثرگذار باشد و یا تالشی ها که مطرح هستند. بنابراین اگر بنا باشد به مساله قومیت ها دامن زده شود مشکلات فراوانی برای ایران و جمهوری آذربایجان به وجود خواهد آمد که به نفع هیچ کدام از طرف نیست.
این روزها سطح روابط دوکشور چگونه است و استراژی ایران در مقابل این مسائل چگونه باید باشد؟
به باور من سطح روابط دو کشور اگرچه در طول یک سال اخیر دچار تنش شده است اما در مجموع دو کشور همسایه ملاحظات همسایگی یگدیگر را تا به امروز داشته اند. به نظر می رسد روابط علیرغم تمامی کارشکنی ها در برخی مسائل اقتصادی نسبتا خوب بوده اما به آن میزانی که باید هنوز نرسیده و در بخش سیاسی نیز رفت و آمدهای منظمی میان تهران و باکو در طول این چند سال در سطوح مختلف وجود داشته است. اما کارشکنی هایی نیز از سوی محافلی که داخل جمهوری آذربایجان وجود دارد و علاقه ای ندارند تا روابط میان دو کشور ارتقا پیدا کند، همیشه وجود داشته است. در این میان اسرائیلی ها با تمامی امکانات خود در این زمینه فعال بوده و کارشکنی می کنند.
نکته مهم دیگری در خصوص استراتژی ایران این است که اساسا اگر بنا به استفاده از اینگونه اجلاس ها باشد، آذری های ایران در اردبیل، تبریز و ارومیه یا زنجان باید پاسخ اینگونه یاوه گویی ها را دهند. چراکه تعداد این افراد خارج از ایران شاید حدود 200 نفر بیشتر نباشد که به نظر می رسد باید پاسخ مناسب از سوی آذری های ایران داده شود که سال های سال در جهت حفظ میهن تلاش کردند، در طول این سال ها در راه استقلال و آزادی شهید دادند چه در دوره جنبش مشروطیت و یا در دروه پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی آذری ها درصفوف اول دفاع از کشور بوده اند، بنابراین در چنین شرایطی که اینگونه ادعاها مطرح می شود بهترین پاسخگوها بیش از آنکه دولتی باشند باید از سوی محافل ملی و ایران دوستی که در داخل شهرهای آذرنشین حضور دارند، باشند.
در نتیجه اگر بنا باشد به اینگونه شیوه ها متوصل شوند، در خصوص این موضوع جمهوری آذربایجان در وهله نخست ضربه پذیرتر است، چراکه در مساله قره باغ که با ارمنستان درگیر است و یا در خصوص تالش و سایر گروه های قومی دچار مشکلات عدیده ای است، بنابراین بازی کردن با گرایش های قومی به نفع جمهوری آذربایجان نیز نخواهد بود و ضربه آن را ابتدا خود این کشور خواهد دید. در عین حال من بر این باورم در داخل کشور ایران نیز نباید به این اختلاف ها دامن زده شود، چراکه به نفع ایران نیست که با کشور همسایه خود یعنی جمهوری آذبایجان تنش داشته باشد و باید مقابل اینگونه مسائل سدی گذاشته شود.
شما به نقش رژیم صهیونیستی و امریکا اشاره کردید . میزان تاثیرگذاری آنها در این جریان تا چه اندازه است؟
واقعیت این است که در مقاطع مختلف تاثیر خود را داشته اند. یکی از تلاش های عمده سفیر امریکا در جمهوری آذربایجان در سال های گذشته این بوده است تا در این کشور مرکزیتی از ایرانی هایی که با دلایل سیاسی حضور دارند و فعالیت های پان ترکسیم انجام می دهند، تشکیل دهد، با آنکه آنها تجربه پیشه وری را دارند که وی چگونه ابزار روس ها بود و چگونه روس ها به او هم خیانت کرده و او را قربانی توافقاتی کردند که با دولت مرکزی در دوره قوام داشتند، اما بازهم این تجربه را تکرار می کنند.
بنابراین با توجه به اینکه وابستگی ها وجود داشته و آنها می دانند که اینگونه وابستگی ها نفعی برای دولت مرکزی نخواهد داشت، اما متاسفانه گرایش هایی در داخل جمهوری آذربایجان وجود دارد که حتی در دولت نیز حضور دارند و سیاست اشتباهی را در طول چند سال گذشته دنبال کرده اند که تاثیر خود را نیز داشته است، که در غیر اینصورت در طول این سال ها روابط ایران و جمهوری آذربایجان می توانست بسیار بیشتراز آنچه که امروزه وجود دارد رشد کند.
نکته دیگری که باید ذکر کرد این است که نباید تمامی مشکلات را از آن سو دانست، بلکه از سوی ایران نیز اقداماتی شده که تاثیر منفی داشته است. اما اگر عادلانه قضاوت کنیم از سوی آذربایجانی ها تحرک لازم برای بهبود روابط با ایران وجود نداشته است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: دوشنبه 19 فروردین 1392/ باز انتشار: یکشنبه 25 فروردین 1392
نظر شما :