قطر بازی خطرناکی را در منطقه آغاز کرد

آتش بازی با کبریت تجزیه

۲۹ بهمن ۱۳۹۱ | ۱۴:۳۰ کد : ۱۹۱۲۸۶۶ اخبار اصلی خاورمیانه
چگونه قطر می تواند پیش بینی کند که عربستان به زودی به سه یا چهار یا حتی پنج کشور کوچک تقسیم می شود. آیا غیر از این است که قطر خود را پیروز میدان دار شعار "کشورهای کوچک زیباترند"، می داند؟
آتش بازی با کبریت تجزیه

دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد که قطر در توطئه ای بزرگ برای تغییر موازنه های منطقه ای دست دارد. به عبارت دیگر دانسته یا ندانسته وارد بازی خطرناکی شده است که هنوز ابعاد و زوایای آن به روشنی مشخص نشده است. اما سوال این است که قطر چگونه و با چه امکاناتی وارد این بازی شده است؟ قطعا به پشتوانه جمعیت ساکنش خود را محق ورود به این بازی نمی داند، به ویژه که اگر نگاهی به ترکیب ساکنان آن بیندازیم (جمعیت قطر 1.7 میلیون نفر است که اکثریت آن را مهاجران خارجی تشکیل می دهند) به روشنی در می یابیم که اقلیت ساکنان اصلی این کشور در حال انقراض هستند. ذات نظام سیاسی آن نیز به استثنای کویت تفاوت چندانی با دیگر کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس ندارد. در آن نه خبری از دموکراسی است و نه استقلال قانونی و نه خبری از مشارکت عمومی برای تصمیم گیری های سیاسی.

دو شیخ، حمد بن خلیفه آل ثانی و حمد بن جاسم بن جبر، در این توطئه عوامل اصلی بازی محسوب می شوند: اولی چهره پراگماتیک مطلقا ماکیاولیستی است که به رغم وزیدن بهار عربی در جهان عرب دوحه را میدان دار تحولات کرده است، قطعا به دلیل علاقه اش به انقلاب ها و برخورداری از چهره انقلابی نیست که خود را درگیر این تحولات کرده بلکه رایحه خون بین المللی امریکا را استشمام کرده است (این توطئه عموما ساخت و پرداخته امریکا است) که حامی اصلی تظاهرکنندگان شده است و بسیار ساده، تصمیم گرفته که در کنار پیروزمندان این انقلاب ها بایستد و از شکست خوردگان به دور باشد.

دلیل دوم که خطرناک تر هم است، می تواند تنها مرتبط با طرح نقشه خاورمیانه جدید باشد، نقشه ای که ابعاد آن رفته رفته با تجزیه سودان و تقسیم بندی های واقعی عراق و احتمالا به زودی سوریه و غیره نمایان می شود و به تدریج به کشورهای کوچک و کوچک تری تجزیه می شود که به سمت کشورهایی که بیش از همه قدرت و جاذبه دارند، متمایل خواهند شد.

مثلا تصور کنید چگونه قطر می تواند پیش بینی کند که عربستان به زودی به سه یا چهار یا حتی پنج کشور کوچک تقسیم می شود. آیا غیر از این است که قطر خود را پیروز میدان دار شعار "کشورهای کوچک زیباترند"، می داند؟

...

بدین ترتیب قطر توطئه ای که تلاش می کند از خلاءهای منطقه نهایت استفاده را ببرد، استفاده می کند. اما این به آن معنا نیست که توطئه اش حتما موفق خواهد شد؟ شاید هم این موفقیت به همین راحتی حاصل نشود. عواقب آن بسیار است و مخاطرات آن بیشتر.

اولین عواقب و مخاطرات احتمالی آن این است که این کشور به هدف ترجیحی تروریست ها تبدیل می شود. و این هم فقط یک فرض احتمالی نیست. اگر قذافی از حملات ناتو جان سالم به در می برد و در لحظه آخر همه چیز عوض می شد قطعا امروز به فکر خرابکاری و تخریب در داخل کشور قطر بود.

یا مثلا در صورتی که نظام اسد و حامیانش به این نتیجه برسند که برای توقف حمایت ملی و نظامی قطر از مخالفان سوریه باید به روی آن آتش بگشایند قطعا در هر جا که بتوانند علیه آن وارد عمل خواهند شد.

از این بالاتر، هر لحظه ای که بنا باشد مصالح عربستان با مصالح ایران بر ضرورت رفتن نظام فعلی قطر مشترک شود قطعا دوحه محل درگیری های منطقه ای به جای قهرمان بازی های فعلی اش خواهد بود.

علاوه بر آن نباید این حقیقت را کتمان کنیم که در قطر نیز درگیری سیاسی میان حاکمان و محکومان، نه میان دولت و ملت، بلکه در درون خود خانواده حاکم بر این کشور جریان دارد، رقابت شدید آنها بر سر چگونگی تصاحب ثروت های کلان و قدرت در این کشور است که نتیجه آن را در سیاست خارجی این کشور به روشنی می بینیم، بحرانی که در داخل قطر میان خانواده های رقیب جریان دارد.  

قطر می خواهد میراث اسطوره ای این انقلاب ها را خود تصاحب کند. ستاره اقبال قطر زمانی بالا آمد که به بزرگترین صادر کننده گاز جهان (77 میلون تن در سال، 30 درصد از نیاز جهانی) تبدیل شد. صندوق ثروت ملی این کشور از قبل صادرات گاز در حال حاضر به بیش از 80 میلیارد دلار رسیده و شریک بسیاری از شرکت های بزرگ جهان شده است که چنین نقشی می تواند جلوی بسیاری از لرزه های سیاسی و امنیتی آن را بگیرد.

اما این را نیز باید در نظر گرفت که تولید ناخالص داخلی قطر در سال 2012 به شکل بی سابقه ای کاهش یافت. همچنین فعالیت اقتصادی اش نیز نزدیک به 40 درصد کم شد، چرا که با انقلاب تکنولوژیکی امریکا در زمینه استخراج نفت و گاز سنگی غیر متوازن، تولید گاز در ایالات متحده از 15 میلیارد فوت مکعب در روز در سال 2010 به 25 میلیارد فوت در حال حاضر افزایش یافت که این مساله ضربه مهمی به صنعت نفت و گاز قطر وارد کرد. مسئولان قطری به رغم این که اعتراف می کنند که از این تحول شوکه شده اند اما می گویند که این مساله خطری برای ثروت گاز قطر محسوب نمی شود. چرا؟ برای این که کشورهای دیگری هستند که جای امریکا را در قطر با این تکنولوژی نوین بگیرند، چین، آرژانتین و لهستان که در تلاش هستند تا با دانشی که در این زمینه دارند در کشورهای دیگر فعال شوند و بازارهای تازه ای را برای خود بیابند. اگر چه این حرف هم صحیح است اما این بدان معنا نیست که این تکنولوژی منحصرا در اختیار امریکا خواهد بود و فقط قطر می تواند به فکر صادارت گاز در جهان باشد. برای همین قطر نمی تواند از این زاویه بر روی پیشبرد سیاست خارجی خود حساب باز کند.

...

اکنون سوال اینجاست که اطلاعات داده شده به چه معنا است؟

پاسخ: در هر لحظه و هر تحولی رهبران فعلی قطر باید بدانند که باید به تلاش های شخصی و استراتژیکشان مطمئن باشند و بدانند که امکانات حقیقی و ثابتشان چیست. در غیر این صورت توطئه های قطری می تواند به یک توطئه کلان و بزرگ تر حتی علیه خودش تبدیل شود. ضرب المثلی است که می گوید کسی که توطئه می کند همه چیز را می برد اما همه چیز را هم می بازد.

نویسنده: سعد محیو/ منبع: مرکز مطالعات استراتژیک امروز فردا

کلید واژه ها: قطر امریکا بهار عربي


نظر شما :