حسننیت؛ حلقه مفقوده در رابطه ایران و آمریکا
به گزارش خبرگزاری فارس، آمریکا «ظاهرا» بار دیگر برای مذاکره با ایران پیش قدم شده و این بار «جو بایدن»، معاون اوباما مسئولیت ابلاغ این پیام را برعهده داشته است. از این رو بود که او یک هفته بعد از شروع دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، تریبون بین المللی کنفرانس امنیتی مونیخ را مغتنم شمرد تا از آمادگی واشنگتن برای مذاکره با ایران آنهم در صورت «جدیت» تهران سخن بگوید.
به همین منظور او در این کنفرانس بخشی از سخنرانی خود را به بحث ایران اختصاص داد و گفت، «ما آماده هستیم با تهران به صورت دوجانبه گفت وگو کنیم. هنوز زمان و فضا برای دیپلماسی با پشتیبانی فشارها برای موفق شدن باقی است».
بایدن سپس اظهار داشت: «زمانی که رهبری ایران، رهبر معظم ایران، جدی باشد، ما آماده هستیم به صورت دوجانبه با رهبری ایران دیدار کنیم». معاون اوباما در پایان تاکید کرد، «این پیشنهاد به قوت خود باقی است اما (مذاکره) باید واقعی باشد و باید دستورالعملی برای گفت وگو وجود داشته باشد. ما حاضر نیستیم این گفت وگوها به صورت تمرینی انجام شود».
به این ترتیب او کوشید با ارسال چنین پیامی آنهم از طریق کنفرانسی بین المللی، توپ را به زمین ایران بیندازد که البته «ترفند» او با پاتک تهران روبرو شد. در حالی که او تلویحا «جدیت» تهران را شرط لازم و کافی برای شروع گفت وگوها عنوان کرده بود، «علی اکبر صالحی»، وزیر امور خارجه کشورمان فاکتوری مهمتر را شرط آغاز مذاکرات عنوان کرد. او که با شبکه «یورو نیوز» گفت وگو می کرد، در پاسخ به پرسشی در این زمینه اظهار داشت: «آمریکا اول باید «حسن نیت» خود را ثابت کند و به ایران تضمین کافی بدهد». صالحی سپس گفت: «متاسفانه تجربیات قبلی ما چیزی خلاف این موضوع را نشان می دهد».
هر چند، وزیر امور خارجه در این عبارت پایانی، صرفا به بیان کلیات اکتفا کرده و از بیان مصداق و جزئیات این موضوع خودداری کرده، اما واقعیت این است که ایرانی ها سال هاست در حال دست و پنجه نرم کردن با همین «تجربیات» مد نظر صالحی هستند.
جالب اینکه برای ملموس کردن این ماجرا نیازی به یادآوری وقایع سی و چند سال گذشته نیست چراکه مجموع «یکی به نعل و یک به میخ زدن های» دولتمردان آمریکایی در سال جاری، خود مصداق کامل و بارزی از همه تناقض گویی های آمریکایی ها در سه دهه گذشته بوده است.
به عنوان مثال فروردین ماه سال جاری بود که فروردین ماه سال جاری بود که برخی اخبار غیر رسمی درباره ارسال پیام باراک اوباما به ایران از طریق رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه منتشر شد که در آن رئیس جمهور آمریکا از جمهوری اسلامی ایران خواسته بود با ورود به مذاکرات نشان دهد به طور جدی و واقعی، آماده توافق بر سر برنامه هسته ای خود است اما در این بین، تهران باید توقف همه جنبه های برنامه هسته ای خود را تا زمان رسیدن به یک توافق بپذیرد و دور جدیدی از گفت وگوهای دیپلماتیک همراه با تغییر لحن محسوس سیاستمداران جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا را آغاز کند!
چند ماه بعد یعنی مهر ماه، درست چند هفته مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به نقل از مقامات دولت باراک اوباما مدعی شد، «واشنگتن و تهران برای اولین بار توافق کر ده اند مذاکراتی مستقیم درباره برنامه هسته ای ایران داشته باشند و زمینه را برای آنچه که می تواند آخرین تلاش دیپلماتیک برای جلوگیری از اقدام نظامی علیه ایران باشد، آماده کرده اند».
سه روز بعد از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری نیز، خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار گزارشی از تلاش دولت آمریکا برای اتخاذ رویکردی جدید در قبال ایران در مذاکرات آتی 1+5 با ایران خبر داد. به موجب این رویکرد، اگر ایران توجه بیشتری به تعهدات خود در قبال جامعه جهانی نشان دهد، تحریم های موجود علیه ایران بسیار سریعتر از آنچه پیشتر تصور می شد، لغو خواهند شد.
بعد از انتشار این خبر، «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه آمریکا نیز در حضور جمعی از مقامات و کارشناسان سیاست خارجی از آمادگی کشورش برای مذاکرات دوجانبه با ایران خبر داد به شرط اینکه ایران نیز آماده چنین مذاکراتی باشد و سپس گفت: «با این پیشنهاد می خواهیم به ایران بگوییم مسائلی وجود دارد که ما مایل هستیم درباره آنها با شما گفتگو کنیم، اما انتظار اقدام متقابل را داریم».
حتی باراک اوباما نیز بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در کنفرانس خبری در کاخ سفید اظهار داشت: «در ماه های پیش رو تلاش می کنم اقدامی انجام دهم تا ببینم آیا می توانیم گفت وگویی را با ایران، نه فقط با ما بلکه با جامعه بین المللی آغاز کنیم تا ببینیم آیا می توانیم موضوعات را حل کنیم».
ظاهرا رئیس جمهور آمریکا اکنون به وعده خود عمل کرده چراکه این بار جو بایدن، معاون او از عزم دولت آمریکا برای شروع گفت وگو با ایران به شرط جدیت تهران سخن به میان آورده.
ظاهر ماجرا نشان می دهد شرایط کاملا بر وفق مراد است و این طرف ایرانی است که با نداشتن «جدیت» برای شروع مذاکرات، در این مسیر سنگ اندازی می کند.
اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. برای فهم آن باید به آن سوی ژست های دیپلماتیک دولتمردان آمریکایی نگاهی موشکافانه انداخت.
درست در برهه ای که اوباما از تلاش خود برای فراهم کردن شرایط به منظور گفت وگو با مقامات ایرانی دادِ سخن داده، اقدام به وضع تحریم های جدید علیه 17 شخص و نهاد ایرانی کرده که این تحریم ها بر پایه این ادعا وضع شده بود که این افراد و نهادها، مسئول نقض حقوق بشر در ایران هستند.
اول دسامبر سال 2012 میلادی نیز نمایندگان سنای آمریکا تحریم هایی را علیه ایران وضع کردند که بر اساس آن تجارت فلزات گرانبها، فولاد، آلومینیوم، زغال کک و گرافیت با ایران ممنوع شود. منع شرکت های بیمه از معامله با صنایع انرژی، کشتیرانی و کشتی سازی ایران و نیز برقراری محدودیت هایی در راه مبادله گاز ایران با طلای ترکیه از دیگر بخش های مصوبه جدید سنا بود. جالب اینجاست که این سومین بار در طول سال جاری است که نمایندگان آمریکایی به دنبال راه هایی برای قطع درآمدهایی هستند که تهران را به تأمین هزینه برنامه هسته ای ایران قادر می سازد.
اواسط آذرماه نیز آمریکا تعدادی از شرکت ها و اشخاصی را که به ادعای آمریکا در «فعالیت های غنی سازی غیرقانونی» مشارکت داشته اند، در فهرست تحریم ها قرار داد. در واقع، تحریم های جدید دارایی های هفت شرکت و پنج فرد را در ارتباط با پرونده هسته ای ایران مسدود می کند.
از سوی دیگر در حالی که بایدن سوم فوریه (13 بهمن) از خواست واشنگتن برای ورود به مذاکره با ایران سخن به میان آورده، ششم فوریه (18 بهمن) قرار است دور جدیدی از تحریم ها علیه ایران اعمال شود. در بند اول این تحریم ها، آمریکا کاهش و محدود کردن توانایی ایران برای صادرات نفت را تصویب کرده و بر این اساس از ششم فوریه 2013 پول نفت خریده شده هرگز نباید به ایران برسد.
در بند دوم، به وزارت خزانه داری اجازه داده شده، دارایی های هر فردی را که برای به دست آوردن فلزات قیمتی به ایران کمک کرده، بلوکه کند. در بند سوم، وزارت خارجه آمریکا برای 20 کشور که نفت ایران را خریداری می کنند و نتوانسته اند واردات نفت خود را از ایران کاهش دهند، استثنا قائل شده و مهلت 6 ماهه ای از 7 دسامبر به آنها داده تا جایگزینی برای نفت ایران بیابند.
اینکه آمریکا، از یک سو، در مقاطع مختلف از تمایل به گفت وگو با ایران سخن می گوید و از سوی دیگر، هر روز حلقه تحریم ها علیه ایران را تنگ می سازد، نشان دهنده همان حلقه مفقوده ای است که علی اکبر صالحی از آن سخن گفت؛ «حسن نیت آمریکا». در صورت بروز بیرونی و عملی این رفتار از سوی آمریکایی ها، قطعا سیاستمداران ایرانی در آن زمان، شرایط را برای بررسی درخواست سران کاخ سفید مناسب خواهند دید اما با اوضاع کنونی، چنین انتظاری از طرف ایرانی، دور از ذهن و نابجا خواهد بود.
نظر شما :