چرا کرزی توپ را به زمین لویه جرگه انداخت؟
بازی جدید کابل برای انحراف افکار عمومی
دیپلماسی ایرانی: این روزها، وضعیت افغانستان پس از خروج نیروهای بین المللی هر روز تیتر روزنامه های افغانی است. آیا این کشور در سال ۲۰۱۴ با بحران های سیاسی و اقتصادی روبرو خواهد شد؟ چنین تیترهایی شاید زمینه ساز پذیرش طرح مصونیت قضایی سربازان آمریکایی باشد. طرحی که پیش شرط آمریکاییها برای کمک نیروهای آمریکایی به نیروهای افغانی است. ولی حامد کرزی اخیرا توپ را به زمین لویه جرگه انداخته و گفته که "لویه جرگه" باید درباره موضوع مصونیت قضایی سربازان آمریکایی در این کشور پس از ۲۰۱۴ تصمیم بگیرد. آیا این یک سیاست برای تاخیر در تصمیم گیری در این مورد است؟ آیا ممکن است لویه جرگه رای منفی به این طرح بدهد؟ آیا دولت از عدم مشروعیت رنج می برد که کار را به لویه جرگه می سپارد. این ها سوالاتی است که در گفتگو با محمد امین فروتن، از رهبران جهادی افغانستان و کارشناس مسائل افغانستان و منطقه طرح کرده ایم که متن آن را در زیر می خوانید:
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان گفته که "لویه جرگه" باید درباره موضوع مصونیت قضایی سربازان آمریکایی در این کشور پس از ۲۰۱۴ تصمیم بگیرد. این اتفاق به چه معناست؟
برای اعطای هر نوع مصونیت حقوقی و قضایی به اشخاص و نهادهای حقوقی و حقیقی ازجمله مصونیت قضایی سربازان امریکائی که پس از سال ۲۰۱۴ در افغانستان باقی می مانند این مردم افغانستان هستند که باید نظر دهند. متاسفانه باید گفت به دلیل این که امروز تمامی ظرفیت های ملی افغانستان به عنوان یک ملت واحد بیش از هرزمان دیگری اسیب و صدمه دیده اند، طبیعی است که اهرم های نامشروع داخلی قدرت در دولت جمهوری اسلامی افغانستان و جبهه گیری های آنها برای کسب ثروت های به باد آورده و شهرت، سبب می شود تا با گردهم آمدن در جرگه های باز هم تشریفاتی و سنتی بنام «لویه جرگه » به خواست نیروهای خارجی تن دهند. از آنجایی که در ده سال گذشته میکانیزم آقای کرزی در برای این گونه مسائل برگزاری لویه جرگه ها بوده است، پیش کشیدن بحث برگزاری لویه جرگه در مورد مصونیت قضایی نیرو های آمریکایی از سوی وی نیز تا حدودی زیادی قابل پیش بینی بود. کرزی در سه سال گذشته دوبار با استناد به بند اول ماده ۱۱۱ قانون اساسی جهت "اتخاذ تصمیم در مورد مسایل مربوط به استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و مصالح علیای کشور" به برگزاری لویه جرگه مبادرت ورزیده است. نباید فراموش کرد که لویه جرگه روند زمان گیر و خرج برداری است می تواند انحراف افکار عمومی مردم افغانستان را از تحولاتی که قرار است در کمتر از دو سال آینده در افغانستان اتفاق بیافتد در پی داشته با بنابراین وقتی نهادی به نام لویه جرگه به کابل فراخوانده می شود، تنها برای تصویب مصونیت قضایی سربازان خارجی نیست بلکه بیشتر به خاطر جستجوی راه حل برای تداوم زمامداری مافیایی کرزی است. وقتی کرزی مسئله مصؤنیت قضائی افغانستان را به لویه جرگه واگذار می کند به این معناست که امتیازات گزافی را از ایالات متحده امریکا به دست می آورد. تجربه این سرزمین نشان داده است که اینگونه شوراهای سنتی وقتی اشخاص و نهاد هایی اقدام به فراخواندن چنین جرگه ها می کنند، درواقع به صورت مصنوعی از مردم می خواهند که گویا وی دیگر از عهده انجام چنین مسؤلیت بزرگ بیرون آمده نمیتواند و باید این مسؤلیت خطیر را بر عهده کسی دیگری واگذارکنند و مردم هم از وی خواهان انجام اجرای وظیفه می گردد و بدین سان مشروعیت کاذب سیاسی را بنام مردم غصب و تصاحب می کنند.شد.
مسئله مصونیت قضایی سربازان آمریکایی تا چه اندازه در داخل افغانستان بحث مهمی محسوب می شود؟ آیا جریانات سیاسی داخل افغانستان با این مسئله مخالف هستند؟ حتی در صورتی که به معنی خروج کامل آمریکاییها از افغانستان باشد؟
باید توجه داشت که مسأله هشدار و تهدید در مورد خروج کامل نیروهای ایالات متحده امریکا از افغانستان چیزی بیش از یک بلوف تبلیغاتی نیست. مصرف اینگونه بلوف ها را نیز باید در معادلات و مناسبات استراتژیک ائتلاف جهانی ضد تروریزم جستجوکرد. باید توجه داشت که جامعه جهانی که در قامت شرکت های چند ملیتی و کارتل های بزرگ صنعتی اسلحه سازی و سایر شرکت های تجاری بین المللی با عنوان " ائتلاف جهانی ضد تروریزم " به عراق و افغانستان لشکر کشی کرده اند با تجربه از پیشینینان استعمار گر شان با کمربند های محکم به صحنه آمده اند و به جای استفاده از روش زور و تفنگ با نسخه های مجرب پخش و نشر امتیازات و دلار، ملت های فقیر بویژه نسل جوان آنرا نشانه گرفته اند. این شیوه سبب شده تا تمامی نیروهای سیاسی در جامعه اعم از «دولت و اپوزسیون» را معتاد به ثروت ، قدرت و شهرت سازند که این از بدترین نوع اعتیاد است. این یکی از بزرگترین فاجعه های است که نسل جوان و بالنده معاصر در راه رسیدن به یک "مدینه فاضله کاذب!" هویت باستانی و تمدن انسانی و تاریخی خویش را در برابر مواجب ناچیزمادی در اختیار بیگانگان قرار می دهند.
حامد کرزی در سفر اخیر خود به آمریکا گفته که مقام های آمریکایی در جریان سفر او به واشنگتن موافقت کردند که نیروهای امنیتی افغانستان را با کمیت کنونی آنها که شامل ۳۵۰ هزار نفر باشد، تا سال ۲۰۱۷ حمایت مالی کنند. این حمایت به چه معناست و به چه صورت رخ خواهد داد؟
نیروهای امنیتی و ارتش در جوامع بشری دارای تعریف خاصی اند و آن تعریف این است که با داشتن تمامی ابزار لازم برای دفاع از تمامیت ارضی ، استقلال ملی و وحدت جامعه مانند داشتن نیروی هوائی نیرومند، نیروهای زمینی مجهز با تجهیزات نظامی به دفاع می پردازند. وقتی ماهیت این حوزه مهم دفاعی با هرگونه خط و نشان کشیدن آسیب ببینید و بجای تقویت و متقاعد کردن یکدیگر برای حمایت و به رسمیت شناختن مواضع همدیگر بر کیمیت آن توجه معطوف گردد؛ جز به پایه گذاریی تشکیلات وسیعی با نام ها و القابی که در بسیاری از مردان رشید جامعه ما غریزه قدرت خواهی و شهرت طلبی را اشباع کند معنی و مفهوم دیگری را نخواهد داشت. داستان وعده استمرار کمک ها به نیروهای امنیتی از سوی امریکا حلقه ای از همان پروژه ای است که ما بنام نیروهای امنیتی ملی چندین صد هزار نان خوری داریم که از هرنوع دفاع در برابر بیگانه گان ناتوان اند؛ زیرا این نیروی عظیم فاقد سلاح ها و تجهیزات مدرن جنگی است که برای دفاع از تمامیت ارضی یک جامعه دربرابر بیگانه گان باید استفاده گردد . البته مسأله ضرورت این نوع تجهیزات جنگی و نظامی به نحو بسیار مضحکی برای زمان طولانی بصورت تئوریزه شده منتفی گردیده است؛ زیرا حامد کرزی با برگشت از سفر در یک کنفرانس مطبوعاتی حضور یافت و در پاسخ یک پرسش خبرنگار چنین گفت :« آیا طالبان اینجا با هواپیما می آیند ؟ آیا طالبان با F16 پاکستان می آیند که ما به F16 ضرورت داشته باشیم ؟ طالبان با پاهای خود می آیند و ما هم باید با پاهای خود از خاک خود دفاع کنیم ....ما برای مقابله با دشمن داخلی داخلی به نیروی هوائی نیاز نداریم.» و حامد کرزی در پاسخ به یک سوال دیگر خبرنگار چنین گفت : « در بحث های ما این مسله مطرح شد و مطرح شد که امریکایی ها و نیروهای خارجی بعد از سال 2014 جنگی با طالبان ندارند و این در حقیقت خواسته ما هم بود اگر شما متوجه شده باشید حرف های ما را در این هفت سال گذشته، من متواتر گفته ام که جنگ علیه تروریزم در دهات افغانستان نیست در خانه های مردم افغانستان نیست این به چه معنی است؟ این به معناست که اگر جامعه جهان برای جنگ علیه تروریزم به افغانستان آمده، لانه ، تربیت گاه ، تمویل گاه تروریزم معلوم است که در کجاست و در افغانستان نیست؛ ولی اگر آمده اند که با طالبان جنگ کنند که عنصر داخلی ما اگر هستند طالبان، پس این مسئله بین دو افغان است اینرا ما باید خود ما فیصله کنیم نه به زور خارجی؛ اگر این جنگ داخلی است پس این کار خود ماست و اگر بیرونی است و تروریزم است امریکا آنجا برود یعنی جائیکه امریکا از انجا صدمه دیده کار کند؛ که آن بیرون از افغانستان است.» این بدین معنا است که اصلأ از نظر آقای حامد کرزی طالبان دیگر تروریست نیست بلکه به گفته وی برادران ناراضی ما هستند که نباید تروریست خطاب گردد
این همان استراتژی منطقه ای ساختن بحران در افغانستان است که از تأسیس اداره موقت افغانستان بدین سو از سوی حلقه های معلوم الحالی با شکل و شیوه مضحک یعنی « جدا ساختن القاعده از طالبان!! » به پیش برده میشود و متأسفانه امروز در بزرگترین مرکز جهان سرمایه داری یعنی ایالات متحده امریکا در مذاکرات میان حامد کرزی و مقامات امریکائی برسمیت شناخته میشود .
بحث انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به چه شکل پیش می رود.آیا سفر اخیر کرزی به آمریکا تاثیری بر انتخابات آینده خواهد داشت؟
آقای کرزی راجع به انتخابات نیز با مقامات امریکائی گفتگوهای مفصلی نموده اند و آقای حامد کرزی در کنفرانس مطبوعاتی ای که پس از بازگشت از امریکا در آن حضور یافته بود چنین گفت: «در مورد انتخابات صحبت کردیم به آنها گفتم که افغانستان یک انتخابات آزاد می خواهد؛ یک انتخاباتی که رای ملت افغانستان و عزت ملت افغانستان احترام شود و افغانستان به راهی که انتخاب کرده؛ راه آزادی، راهی که از طریق رای آزاد ملت افغانستان، مردم افغانستان رئیس جمهور و شورای ولایت اش تعیین شود این راه را ما بر نمی گردیم به عقب؛ این به تمام معنا و به تمام قوت به جلو می رود؛ به پیش می رود؛ فقط آرزوی ما از آنها این بود که همکاری اگر می کنند، بکنند ولی هیچ گونه مداخله ای در انتخابات ملت افغانستان و هیچ گونه غرضی برای آوردن حکومت که رأی ملت افغانستان در آن نباشد، دور شوند و حذر کنند و آنها به تمام معنا فعلاً که وعده کردند که در انتخابات ما مداخله نمی کنند و برعکس به همراه اش کمکی که ما خواسته باشیم، می کنند این هم شد که ازشان تشکر می کنیم و این را که به خیر افغانستان انشاء الله و تعالی که می دانیم.»
شاید آقای کرزی انتصابات را به انتخابات به اشتباه گرفته باشد و از مفاهیمی چون « انتخابات آزاد » ، " اراده آزاد مردم " و کلیماتی چون " عزت مردم " و غیره واژه ها تعریف وارونه ای دارد و یا در قاموس وی همچون واژه های پاک و مقدسی چون اسلام، آزادی بیان، مردم سالاری و سایر مؤلفه های ارزشمند در تاریخ و فرهنگ ملتهای مسلمان کاملأ مسخ شده باشند .
بنابراین به نظر شما سفر اخیر کرزی به آمریکا فاقد دستاورد خاصی بوده است؟
چنانچه می دانید حامد کرزی در کسوت رئیس جمهوری که کشورش با دشواری های فراوان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و از همه مهمتر فرآیند معیوب مشروعیت نظام، مواجه است به منظور انجام ملاقات های تشریفاتی در رأس یک هیأت بلند رتبه به آمریکا رفت و قبل از آنکه با بارک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، دیدار کند به صورت فورمالیته با برخی از مقامات عالی رتبه آن کشور دیدارهای به عمل آورد که از سوی مطبوعات جهانی نیز با آب وتاب فراوان بازتاب یافت. اما باید گفت از آنجا که این ملاقات ها از سر فقدان مشروعیت ملی و کمبود اعتماد ملی صورت می پذیرند، نمی توان آنها را دارای اهمیت خاصی دانست.
این عدم مشروعیت از این رو مطرح می شود که جامعه جهانی که در یک دهه گذشته به نام مبارزه با تروریزم بر زمین و آسمان کشور افغانستان احاطه داشته است، هنوز از اهرم های گوناگون قدرت برخوردار است و به راحتی می تواند مقدرات دولت در افغانستان را رقم بزند. همین تعدد و تنوع اهرم های قدرت بر نگاه آنها نسبت به پدیده ای بنام تروریزم نیز اثر گذاشته است. به این ترتیب برای جامعه جهانی که در افغانستان حضور فیزیکی دارند مسأله منافع دارای اهمیت است. به عبارت دیگر برای برخی، منافع دیگر کشورها که در بسیاری از موارد با یکدیگر در رقابت و تخاصم هستند، دراولویت قرار می گیرد، که چنین کثرت و تعدد مراکز قدرت در خارج از یکسو و حمایت آنها از مهره ها و اهرم های گوناگون قدرت در درون جامعه از سوی دیگر کشور افغانستان را با مشکلات عدیده ای روبرو کرده است.
همه تحلیلگرانی که به بررسی سفر اخیر کرزی به ایالات متحده امریکا یا یکی از مراکز عمده قدرت در خارج از کشور می پردازند این سفر را یک سفر نمایشی می دانند که فقط درحوزه ذات البینی مناسبات سیاسی و استراتژیک میان کشورهای که بنام «ائتلاف جهانی مبارزه با تروریزم و القاعده » به افغانستان لشکر کشی کرده اند، مصرف دارد. به عبارت دیگر، این سفر بیش از آن که از زاویه منافع ملی افغانستان و مشکلات و دشواری های مردم افغانستان مورد بررسی قرار گیرد، از زاویه کشورهایی که از تروریزم جهانی و سازمان القاعده به خصوص در حادثه یازدهم سپتامبر آسیب های فراوانی متحمل شده بودند مورد تحلیل و قضاوت قرار می گیرد.
توجه داشته باشیم که در قرن بیست و یکم و به واسطه تسلط سرمایه داری بر جهان، ضعیف همیشه پایمال است و تا وقتی که فردی از ما، از سیاست مداران، روشنفکران، یا افراد عادی از هر جنس و هر تباری به فکر ایجاد قدرت واقعی با زاویه منافع ملی نباشد، وضعیت به همین گونه خواهد ماند و نمی توان از زاویه منافع ملی افغانستان مسائل را نگاه کرد. /16
نظر شما :