تصمیم سال واشنگتن چه خواهد بود؟
یا حمله یا پذیرش ایران هسته ای
دیپلماسی ایرانی : مخالفان چاک هگل برای احزار پست وزارت دفاع ایالات متحده اعتقاد دارند که وی از جریان اتحاد با اسرائیل که سالهاست خط مشی اصلی در عرصه سیاست خارجی به حساب می آید، دور مانده است. این در حالی است که این ادعا با عملکرد چاک هگل در تناقض است. هگل در بسیاری از موارد به شیمون پرز- رئیس دولت سابق رژِیم صهیونیستی که در روز نهم ژانویه در مصاحبه ای با نیویورک تایمز تاکید کرده بود که این رژیم به اندازه کافی در مسیر صلح گام برنداشته است- شباهت فکری دارد. با این وجود دیدگاه شخصی هگل در خصوص اسرائیل نمی تواند چندان محلی از ارعاب داشته باشد چرا که این سیاست از سوی کنگره و کاخ سفید به تمامی زیرمجموعه ها مانند وزارت دفاع دیکته خواهد شد. این در حالی است که رویکرد هگل در قبال ایران هم با دیگران بسیار متفاوت است و چه چیزی بهتر از این؟ چرا که ما در پرونده ایران به نگاهی نو سخت نیازمندیم.
در چند ماه آتی بی شک باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در پرونده ایران با چالشی جدی روبه رو خواهد شد. اوباما در عمل نشان داده که به سمت پذیرش ایران هسته ای حرکت نخواهد کرد و به نوعی تقابل های جنگ سردی با تهران را در این چهار سال تجربه کرده است. این بدان معنا است که یا ایران به درخواست امریکا پاسخ خواهد داد یا امریکا به جنگ با این کشور خواهد پرداخت! از آنجا که راهکار نخست غیرقابل تصور و گزینه دوم هم بسیار غیرجذاب است، دولت باراک اوباما باید به راهکاری مسالمت آمیز روی آورد. این به معنای استفاده از همان استراتژی چماق و هویج یا دیپلماسی قهری است. معامله ای که تهران و واشنگتن با توسل به آن بتوانند در کنار هم زندگی کنند.
استاد دانشگاه کلمبیا روبرت جرویس در خصوص دیپلماسی قهری امریکا مقاله ای نوشته و در آن تاکید می کند که این سیاست هیچ گاه موفق نبوده است. واشنگتن در پاناما ( 1989)، عراق ( 1990)، صربستان (1998)، افغانستان 2001 و عراق 2003 ، از ابزارهای تحریم، اعمال فشار و تهدید به توسل به گزینه نظامی برای متقاعد کردن رهبران استفاده کرده است. هیچ کدام از این استراتژی ها جواب نداده و در نهایت هم امریکا وادار به توسل به ابزار نظامی شد. در کره شمالی هم استراتژی امریکا شکست خورد اما واشنگتن در این پرونده ترجیح داد گزینه نظامی را برای همیشه به حاشیه رانده و رژیم پیونگ یانگ را در مخمصه نگاه دارد. روبرت جرویس پیشنهاد می دهد که اگر دولت واشنگتن این بار به دنبال پیروزی است باید به شکل بی سابقه ای زیرکانه برخورد کرده و رویکرد هوشمندانه ای در قبال مذاکرات از خود نشان دهد. آنچه باعث پیروزی دیپلماسی قهری می شود آمیختن تهدید و وعده ها با یکدیگر است. در خصوص پرونده ایران، دولت بارها و بارها به تهدید روی آورده و البته این روند را هم علنی و با مشت پرزور به تصویر کشیده است. جرویس اعتقاد دارد که اگر اسرائیلی ها دست از ابراز تردید در خصوص استراتژی امریکا در ملاعام برمی داشتند قطعا این راهکار معتبرتر از امروز به نظر می رسید. شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی نیز در گفتگو با تایمز تاکید کرد که بی شک اگر دموکراسی در خصوص پرونده هسته ای ایران ره به جایی نبرد ، امریکا دست به کار حمله خواهد شد.
در مواجهه با ایران در حالی که نمایش چماق ها به تمام و کمال انجام شده اما تشویق ها یا همان استراتژی دادن هویج به طرف مقابل چندان واضح نبوده است. امریکا نه برای افکار عمومی خود و نه برای جهانیان توضیح نداده است که چگونه مصالحه ای برای آنها قابل قبول است. به بیان دیگر سوال واضح این است: در شرایط رضایت ایران به توافق ، امریکا حاضر به اعطای چه امتیازهایی است؟ آیا تحریم ها از میان برداشته خواهد شد؟ کدام تحریمها؟ آیا امریکا دست از تلاش هایش برای تغییر نظام در ایران دست برخواهد داشت؟ آیا امریکا تمایلی به بحث در خصوص عادی سازی رابطه با ایران دارد؟
رضا مرعشی از کارکنان سابق وزارت امور خارجه در مقاله ای تحلیلی به بررسی اشتباهات واشنگتن و فرصت های از دست رفته در مواجهه با ایران پرداخته است. وی تاکید می کند که در دو مورد که ایران با پارامترهای امریکا موافقت کرد، واشنگتن هدف نهایی خود را تغییر داد. موانع بسیاری برای رسیدن به راهکار وجود دارد. گفته می شود که برخی از ایرانیان از تحریم بوجود آمده سودهای کلانی را در نتیجه بوجود آمدن بازار بدون رقیب به جیب زده اند. اما از سوی دیگر تعدادی هم در این کشور به دلیل افزایش قیمت ها مایل به مذاکره و از میان رفتن تحریم ها هستند. صدای این طیف دوم هم شنیده می شود. مرعشی در ادامه مطلب خود ادعا می کند که بسیاری از مقام های غربی آگاهی دارند که کف مطالبه ایرانی ها غنی سازی اورانیوم سه و نیم درصد و برداشته شدن تمام تحریم ها است. اورانیوم های غنی سازی شده تا 20 درصد، ذخیره اورانیومی و بازدید از تاسیسات فردو هم می تواند جز مطالبه های غرب از تهران باشد. مسائل حاشیه ای مانند ممنوعیت غنی سازی بیش از سه و نیم درصد، بازرسی های سازنده و نظارت بر ذخیره های باقی مانده در ایران هم می تواند در دستور کار مذاکرات باشد. اما مساله اینجاست که واشنگتن باید در ارائه پیشنهادهای خود به ایرانی ها ابتکار عمل جذابی از خود نشان دهد.
علاوه بر این موانع داخلی نیز در واشنگتن بر سر راه این مذاکره وجود دارد و این دقیقا همان جایی است که حضور چاک هگل به کار می آید. او می تواند صدایی متفاوت در دولت امریکا باشد و مدافع طرحی که بر اساس آن به تهران فرصت اثبات عدم تمایل برای دستیابی به بمب داده شود. در غیراینصورت 2013 سالی خواهد بود که یا در آن به جنگ با ایران خواهیم رفت یا ایران هسته ای را می پذیریم./ تحریریه دیپلماسی ایرانی
انتشار اولیه:جمعه 22 دی 1391 / باز انتشار: سه شنبه 26 دی 1391
نظر شما :