ایران حیات خلوت امریکا را هدف گرفته است
تهدید تهران پشت دروازه های واشنگتن
دیپلماسی ایرانی: گویی باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا ناگهان درک کرده است که ایران در امریکای جنوبی حضوری بسیار پررنگ دارد و هزاران بار بر روی آن منطقه حساب کرده است. منطقه ای که از لحاظ جغرافیایی، استراتژیک و فرهنگی به امریکای شمالی، به ویژه ایالات متحده امریکا بسیار نزدیک تر است تا به ایران. او چند روز پیش قانون جدیدی را صادر کرد که به موجب آن با نفوذ روز افزون ایران در امریکای لاتین مقابله می شود.
خبرگزاری های امریکایی همگی معترفند که امریکای لاتین حیات خلوت امریکا محسوب می شود و امریکا چاره ای ندارد جز این که برای مقابله با این نفوذ قانون صادر کند، منطقه ای که سال ها است از دوستان امریکا محسوب نمی شود. کشورهای منطقه همواره با امپریالیست امریکا مبارزه کرده اند و در چارچوب همین سیاست طرح دوستی با ایران ریخته اند. روابط امریکا با آنها نیز نتوانسته بر روابط ایجابی کشورهای امریکای لاتین با ایران تاثیر بگذارد.
موقعیت جغرافیایی ایران نمی تواند خطر نظامی برای کشورهای امریکای لاتین یا امریکای شمالی به طور مستقیم یا غیر مستقیم باشد. با این حال روشن است که قانونی که از سوی کاخ سفید به ریاست اوباما صادر شده، در حقیقت خواستار ارائه رویکردی از سوی وزارت امور خارجه امریکا برای برخورد با ایران است. در این قانون جدید از وزارت امنیت ملی امریکا خواسته شده است تا استراتژی ای برای رویارویی با نفوذ ایران از کانادا در شمال تا مکزیک در جنوب تعریف کند. در چارچوب همین قانون از وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا خواسته شده است تا با دولت های منطقه امریکای لاتین در راستای جلوگیری از نفوذ روزافزون ایران همکاری های بیشتری صورت بگیرد.
نفس صدور این قانون نشان از اعتراف امریکا نسبت به قدرت ایران و وجود نفوذ آن در امریکای لاتین است. امریکا به روشنی اذعان دارد که حکومت های ضد امپریالیستی کشورهای منطقه دیگر دوست امریکا نیستند و حتی فراتر از آن دوست نزدیک ایران محسوب می شوند.
این در حالی است که امریکا تلاش دارد تا هیمنه اقتصادی و سیاسی و استراتژی خود را روز به روز در کشورهای منطقه امریکای لاتین از طریق موسسه ها و شرکت های بزرگ خود گسترش دهد. اما بسیار روشن است که "جمهوری های موز" در امریکای لاتین به آسانی نپذیرفته اند که امریکا استقلال و آزادی آنها را چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی به سخره بگیرد و حتی برای جلوگیری از این نفوذ حاضر شده اند که از "نفوذ ایرانی" استفاده کنند.
با این حال صدور این قانون از سوی امریکایی ها نشان داد که آنها پیگیر نفوذ ایران هستند در حالی که نشانه ای از وجود فعالیت های مخفیانه ایران ندارند. آن چه در این میان مورد قابل ملاحظه است این است که قانون جدید نشان می دهد که امریکایی ها بیش از آن که نگران تهدید ایران باشند از تهدید جمهوری های امریکای لاتین نگران هستند. جمهوری هایی که این قابلیت را دارند تا نفوذ ایرانی را در برابر نفوذ امریکایی به صف کنند و میان آنها اصطکاک ایجاد کنند.
با این حال می توان گفت که امریکا خیلی دیر، دیرتر از آن چه تصور می شود از نفوذ ایران در امریکای لاتین احساس خطر کرده است. ایران ظرف چند سال اخیر سفارت خانه های متعددی را در 7 کشور امریکای لاتین افتتاح کرد و چندین مرکز فرهنگی در شهرهای مختلف این قاره به راه انداخت، بدین ترتیب تعداد سفارت خانه های ایران در این منطقه به 11 سفارت خانه رسید و تعداد مراکز فرهنگی اش نیز به 17 مرکز رسید. در حالی که پیش از این تعداد سفارت خانه های ایران در امریکای لاتین تنها چهار سفارت خانه بود. این در حالی است که امریکا در همه بیست و سه کشور امریکای لاتین سفارت خانه و مراکز فرهنگی دارد اما با این حال همچنان – حداقل از بعد دیپلماسی – نگران فعالیت های سفارت خانه ها و مراکز فرهنگی ایران است. امریکا نمی خواهد این حقیقت ساده را بپذیرد که مشترکات جمهوری های امریکای لاتین با ایران بسیار بیشتر از مصالح مشترکشان با امریکا است، آنها نمی خواهند شاهد مظاهر هیمنه و تسلط امریکا بر خود باشند. در حالی که با نزدیکی به ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی احساس آسودگی می کنند و این رابطه را بر داشتن رابطه با امریکا ترجیح می دهند. مقام های امریکایی اذعان دارند که حجم روابط اقتصادی ایران با کشورهای امریکای لاتین بسیار زیاد است. به گفته آنها ایران حضور خود را با سرمایه گذاری های کلان بیش از پیش تقویت کرده است. به این ترتیب ایالات متحده نمی تواند به سادگی بر این روابط حسنه تاثیر بگذارد و کشورهای این منطقه را از ایران دور کند.
حقیقت این است که امریکا در حال حاضر به روشنی می بیند که جایگاهش در منطقه خلیج فارس متزلزل شده و با وجود این که ناوگان عظیم نظامی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دارد اما با این حال جایگاهش روز به روز در این منطقه تضعیف می شود. برای همین نمی خواهد در این وضعیت شاهد افزایش نفوذ ایران در محیط پیرامونی خود باشد و در حالی که خود را درگیر مسائل خاورمیانه و نفوذ ایران کرده در امریکای لاتین نیز از ایران ضربه بخورد و در تنگنا قرار بگیرد. در وضعیت فعلی امریکا از این مساله نگران است که جایگاهش در سطح جهانی از موقعیت نخست به جایگاه دوم و سوم یعنی بعد از چین و حتی برزیل، در منطقه امریکای لاتین تنزل بیابد و مجددا مشکلات اقتصادی و نظامی دوران جنگ سرد به خصوص پس از جنگ جهانی دوم دامنگیرش شود.
شاید با سقوط اتحاد جماهیر شوروی امریکا همانند دیگر کشورهای جهان شوکه شد و گمان کرد که می تواند در طول این مدت پس از جنگ سرد هیمنه خود را بر جهان گسترش دهد و جهان را به سمت دنیای تک قطبی هدایت کند اما فراموش کرد که در طول همین مدت کشورهای دیگر جهان از جمله چین، ایران و امریکای لاتین که سیاست اقتصاد باز را در پیش گرفتند نیز قدرت گرفتند و به یکی از قدرت های مطرح جهان تبدیل شدند. حقیقت این است که اگر امریکا از خطر ایران می ترسد این خطر دقیقا همان خطری است که چین نیز برای امریکا دارد و می تواند کشورهای همین منطقه را با اقتصاد و تکنولوژی که در اختیار دارد به کنترل خود در آورد و برای امریکا دشمنی بالقوه شود.
منبع: السفیر
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :