چرا وزیر امورخارجه آمریکا از مذاکره دوجانبه سخن گفت

فریب افکار عمومی یا ترغیب ایران برای مذاکره؟

۱۱ آذر ۱۳۹۱ | ۲۱:۱۵ کد : ۱۹۰۹۸۰۶ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
مهدی محتشمی، تحلیلگر مسائل امریکا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید کرد که واشنگتن به دنبال القا این باورعمومی است که تهران تن به دیپلماسی در مواجهه با کاخ سفید نمی دهد
 فریب افکار عمومی یا ترغیب ایران برای مذاکره؟

دیپلماسی ایرانی: بحث داغ مذاکرات تهران- واشنگتن دیر زمانی است که از سطح  شایعه تا اظهارات علنی مقام های دو طرف مطرح شده است. نخستین بار این روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز بود که با انشتار گزارشی ادعا کرد که مقام های دو طرف در پشت پرده مذاکراتی با هم داشته اند. با اینهمه همین خبر کافی بود تا موجی از اما و اگرها، تحلیل ها و رفتارشناسی ها در خصوص احتمال برگزاری مستقیم مذاکرات میان تهران و واشنگتن در رسانه ها و محافل دیپلماتیک به راه بیفتد. ساعاتی پیش خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده که ظاهرا در دولت جدید هم جای فعلی را نخواهد داشت از مذاکره دوجانبه با تهران استقبال کرد. همزمان با این سخنان خانم کلینتون، مجلس سنای امریکا دور جدیدی از تحریم ها را علیه تهران به تصویب رساند. دلایل این موضع گیری خانم کلینتون ، همزمانی آن با تشدید تحریم ها علیه ایران و خرده مسائل درگیر در روابط دوجانبه میان دو کشور را با  مهدی محتشمی، کارشناس و تحلیلگر مسائل امریکا در میان گذاشتیم. متن این گفتگو به شرح زیر است:

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا ساعاتی پیش از آمادگی امریکا برای مذاکره دوجانبه با ایران سخن گفت. در ابتدای بحث لطفا دلایل این موضع گیری ناگهانی و اهداف عیان و پنهان این پیشنهاد را برای ما توضیح دهید؟

آنچه كه در اين مورد مطرح شده اين است كه چرا در مقطع كنوني تغيير و تحولاتي پیرامون مساله ایران در فضاي بين‌الملل در حال شکل گیری و یا تشدید است. در زمره این موارد  گزاش یوکیا آمانو دبیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای بود كه هفته پيش منتشر شد به اضافه مصاحبه‌ وی که ازیک سو از عدم پيشرفت مذاكرات آژانس و ايران و توافقات سخن گفته و از سوی دیگر از اینکه آژانس نتواند به وظایف خود در مقابل آنچه که شورای امنیت و حکام از آن انتظار دارند، عمل بپوشاند، اظهار نگراني كرده است.
همچنین علاوه براین اظهارات اخباری هم در حد شایعات در آسوشیتدپرس منتشر شده مبنی بر اینکه ايران در حال طراحي بمبی است که قدرت انفجاري سه برابر هیروشیما را دارد و سخنانی نیز در خصوص وجود سايتی در كرمان بر سر زبان ها افتاد.  مجموعه این مسائل فضايي را ايجاد كرده كه هم دولت امريكا و هم گروه ۱+۵ را به تسریع رسیدگی به روند پرونده هسته ای ایران تشویق کرده است.

به عبارت ساده‌تر باید گفت اهداف پنهان و آشکار اظهارات وزیر امور خارجه امریکا را در چند مورد می‌توان تفسیر کرد:
در این فضای پربحث در خصوص ایران و برنامه هسته ای آن ، دولت امریکا برای برگزاری مذاکرات دوجانبه با ایران اظهار تمایل می‌کند . به باور من این پیشنهاد همانند شمشير داموکلس است که قصد دارد به افكار عمومي امريكا و ايران و حتی فضای بین‌المللی و کشورهایی که با موضوع ایران درگیرند، نشان دهد كه امریکا بر اساس شعارهایی که اوباما داد، مايل به مذاکره با ایران است .ترغیب  افكارعمومي به این سمت که امریکا نظر مثبتی در مسیر مذاکره با ایران دارد نیز از جمله اهداف مدنظر هیلاری کلینتون است. از سوی دیگر همین مساله انجام مذاکرات دوجانبه می‌تواند به عنوان شمشيری برای فشار بيشتر بر ایران باشد، تا در جو افکارعمومی اینگونه القا شود که  این ایران است که حاضر به حل مساله از طريق ديپلماسي و گفتگوهای مسالمت‌جویانه مستقیم با امریکا نیست.
امروز شاهد هستیم که هم دولت و هم نماینده امريكا در آژانس اعلام کرده‌اند که این دور از مذاکرات باید تا پایان ماه مارس به نتيجه برسد و یا به معنای دیگر به نوعی ضرب‌الاجلی برای پرونده هسته‌ای ایران تعيين كردند. در نتیجه علیرغم آنکه در گذشته تمايل زيادي از سوی گروه ۱+۵ براي پيش برد مذاکرات وجود نداشت، اما در این فضا سخنگوی کاترین اشتون اعلام کرده است که مذاکرات باید به سرعت انجام شود ، علاوه بر این قرار است تا نمایندگان آژانس نیز در ۱۳ دسامبر به تهران آمده و مذاکرات ازسرگرفته شود.

در شرایطی که گروه 1+ 5 در حال تلاش برای از سرگیری مذاکرات هسته ای با تهران است آیا امریکا با این پیشنهاد به نوعی خود را از این گروه متمایز کرده و به دنبال جداکردن خط خود از اروپایی ها در مواجهه با ایران است؟

خیر، به باور من تمامی این روند در يك راستا است. در حقیقت  در راستای عملیات تقسیم ‌شده‌ای است که امریکا با گروه ۱+۵ آغاز و پیش می برد. درنگاه کلی تر مديريت و رهبري این مجموعه‌ها به دست امریکا  است و با هماهنگي این کشور انجام مي شود. از گزارش یوکیا آمانو و آژانس تا  فشاری که ۱+۵ در اجلاسی که در بروكسل داشتند بر ایران وارد کردند  و همچنین اصرار بر برگزاری هرچه سریع تر مذاکرات.
این فرایند نهایتا در این مسیر حرکت می‌کند که در یک بازه زمانی محدود بتوانند مجموعه این مسائل را پیش برده و به این جمع‌بندی برسند که مذاکرات در قالب ۱+۵ به نتايج مملومسي برسد. بنابراین من باور ندارم كه پیشنهاد مذاکرات دوجانبه از سوی امریکا جدای از مذاکرات با گروه ۱+۵ است، بلکه در همان راستا و در تقويت مذاكرات و پیشبرد آن با اهدافی است که امریکا در ۱+۵ دارد.

دلایل همزمانی این ابراز تمایل کلینتون و تصویب تحریم ها در مجلس سنا، چگونه قابل توضیح است؟

در تحريم هایی که سنای امریکا وضع کرد و رئیس جهمور هم باید آن را امضاء کند، دو موضوع قابل تامل است:
این مساله ناگفته پیداست که در داخل امريكا فضاي سياسي همانطور که پیش از انتخابات میان دو حزب در مورد ایران اختلافاتی وجود داشت، کماکان چنین اختلافی وجود دارد. بنابراین به نظر مي رسد كه سنای امریکا تا اندازه‌ای دست اوباما را در توافق در هرگونه مذاکره‌ دوجانبه‌ای با ایران ببندد تا دولت اوباما با محدوديت‌هاي بيشتري مواجه شود.
از سوی دیگر اگر دولت اوباما قصد داشته باشد تا حسن نیت خود را بر اساس سخنان هیلاری كلينتون ثابت كند، مي تواند این تحریم‌ها را امضا نكند. چراکه اجرای این تحریم‌ها منوط به امضای رئیس جمهور امریکاست. البته باید تاکید کرد که تمامی این مسائل برنامه‌ریزی شده و حتی این تحریم‌ها نیز ابزار مضاعفی برای فشار بيشتر به ایران است تا بتوانند نتایج مذاكرات پیش‌رو را آنطور که خواسته آژانس و غربی‌هاست پیش برده و ایران از همکاری‌هایی که آنها خواهانش هستند، تمکین کند و در حقیقت به تمایلات آنها پاسخ مثبت دهد. در نتیجه باید گفت تحریم‌ها همزمان با این پیشنهاد در دوجهت پیش می‌رود.

فارین پالیسی امروز در نوشتاری افشاگرانه تاکید کرده که کاخ سفید با تحریم های شب گذشته که از سوی امریکا تصویب شد مخالف است و این میزان تشدید فشاراقتصادی را بی دلیل می داند. آیا در امریکا اندکی پس از انتخابات ریاست جمهوری شاهد تعمیق شکاف میان اوباما و نمایندگان کنگره و سناتورهای سنا هستیم؟ تا چه حد این اختلاف ها حقیقی و تا چه اندازه می تواند مانور سیاسی باشد؟

در ساختار سیاسی امریکا یعنی گنگره و دولت در موضوع ایران اختلافاتی وجود دارد که ناشی از دیدگاه‌های جمهموری‌خواهان و دمرکرات‌ها در چگونگی برخورد با مساله ایران است.به نظر می‌رسد این واقعیت وجود دارد که کاخ سفید یعنی دولت امریکا با سنا حداقل در این مقطع به لحاظ موضع گیری شفاهی همخواني ندارد. اما من این مساله را به شکل شكاف عميقی نمی‌دانم ، به دلیل آنکه اوباما به دلیل سیستم داخلی امریکا چاره‌اي ندارد كه با گنگره همکاری و هماهنگي داشته باشد. چراکه در مسائل داخلی که امروزه اوباما با آن درگیر است همانند مالیات‌ها و لایحه مهاجرت نیاز دارد تا سنا و گنگره با دولت وی همکاری داشته باشند.

نیویورک تایمز نخستین مرجعی بود که قریب به یک ماه پیش از مذاکره مستقیم میان ایران و امریکا خبر داد با وجود تکذیب این مساله می بینیم که عملا این بحث که تا پیش از این در هر دو کشور تابو بود جای خود را باز کرده است. دورنمای این رویکردها را در چه می دانید؟ آیا مذاکره ای پس از سه دهه ممکن است؟

به نظر مي رسد واقعيت هايي كه در شرایط نوین با آن روبرو هستيم با گذشته بسیار متفاوت بوده و با این که اصل مذاکره کردن یا نکردن تابو باشد یا خیر تفاوت دارد.  به معنای دیگر مساله مهم این است که ایران باید مساله مذاکره را در شرايط پيچيده، مبهم و غبار‌آلود بررسی کند که منافع ملي از چه طريقي به شکل حداکثری تامین می‌شود. اگر منافع ملی در مذاکره با امریکا باشد، نباید از آن استنكاف کرد. اما اگر در شرایط ضعف باشد و به این معنا که اگر بخواهیم در مذاکرات حداکثر امتیازات را داده و در موضع پایین‌تری از گذشته قرار بگیریم، ورود به چنین مذاکراتی به صلاح نیست. بنابراین جمهوري اسلامي ایران بايد با توجه امکانات و ظرفیت‌هایی که دارد، عواقب و دستاوردهای  این مذاکرات را مورد بررسی قرار دهد. در نتیجه به هیچ وجه نمی‌توان گفت که این مذاکرات تابو است ،چراکه ایران در گذشته نیز در مورد مساله افغانستان و عراق با امریکایی‌ها مذاکراتی داشته است  گرچه در آن مذاکرات نیز ایران به حداکثر امتیازاتی که تصور می‌کرد، نرسید. در پایان باید گفت ایران با توجه به تجربیات گذشته باید با درایت بیشتری در مذاکرات حاضر شود تا منافع حداکثری خود را تامین کند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

کلید واژه ها: امریکا اوباما گروه 1+5 مذاکرات ایران و امریکا مهدی محتشمی


نظر شما :